نگاهی به فیلم سینمایی «مرد بازنده»
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، فیلم سینمایی «مرد بازنده» تازه ترین ساخته کارگردان نمایشخانگی «زخمکاری» است. اثری در «ژانر جنایی و پلیسی» با روایتی از هم گسیخته و مبهم که با بازی به شدت ضعیف و گریم نچسب «جواد عزتی» همراه گردیده است. بازیگری که اساسا سابقه پُررنگ حضور او در فضای تولیدات کمدی، اجازه بارورشدنش را در نقش جدی به مخاطب نمیدهد و حالا شخصیتپردازی و گریم سنگین صورتش در «مرد بازنده» به عاملی مضاعف تبدیل شده است.
گریمی که عملا هرگونه حرکت و اقدام برای باورپذیر نمودن شخصیت را از بازیگر میگیرد و اجازه نمیدهد تا «جواد عزتی» بتواند بازیهای درخشان خود در «آتابای» و یا «ماجرای نیمروز» را تکرار کند. البته این در حالی است که همین گریم متفاوت و نقشپذیری اشتباه میتواند به تحریک مخاطب برای خرید بلیط در موعد اکران و ارتزاق صاحبان اثر از طریق دیده شدن در «گیشه سینما» کمک کند.
فیلم سینمایی «مرد بازنده» آنچنان ضعیف و کم کیفیت است که میتوان آن را به عنوان کاردستی اوقات فراغت آقای کارگردان در کنار تولید سریال نمایش خانگی «زخم کاری» معرفی نمود. بویژه آنکه تقریبا اکثریت عوامل و بخش عمدهای از بازیگران این دو اثر مشترک بوده و دارای تقارن تولید می باشند.
اثری که در فرم سینمایی و مسیر روایتگری خود کاملا وفادار به آثار پیشین کارگردان ظاهر شده است. کارگردانی که بعد از ساخت قسمت دوم «ماجرای نیمروز» سعی کرده تا ژستی شبه اپوزیسیون به خود بگیرد و با تغییر قیافه خود از یک فیلمساز رانتی که با بودجه نهادهای حاکمیتی رُشد نموده؛ خود را به عنوان منتقد «نظام جمهوری اسلامی» معرفی نماید و در این مسیر آنچنان وقاحت به خرج دهد که در سال گذشته فیلمی همچون «شیشلیک» را به «جشنواره سی و نهم فجر» بیاورد.
فیلم سینمایی «مرد بازنده» روایتگر قتل یک جوان به نام «شهاب» و بررسی این قتل توسط ماموری به نام «احمد خسروی» با بازی «جواد عزتی» است. در این میان تحقیقات حاکی از این است که «شهاب» به عنوان جوانی تازه پولدار شده و البته با ظاهری مذهبی که در واقعیت بسیار شهوتران می باشد؛ بر اثر ضربه ای نه چندان محکم که به گیجگاهش خورده، ابتدا نیمه بیهوش گردیده و پس از اینکه قاتل او را از ماشین به بیرون پرتاب کرده با ماشین چند بار نیز از رویش رد میشود و ...؛ قتلی نسبتا فجیع که پای سه زن به نام های «سمیه» و «بهار» و «مرضیه» و یک پادو به نام «اردلان» و یک آقازاده به نام «حسام» را به این پرونده بار میکند تا اثر بتواند در کنار مطرح ساختن نحوه فعالیت یک باند مفاسد اقتصادی به بررسی وضعیت خانواده از هم گسیخته این مامور و مشکلات رابطه پدر و پسری میان آنها ورود نموده و از این مسیر سعی کند تا حضور مافیای امنیتی در قدرت و فساد سیستماتیک در حاکمیت کشور را به نمایش بگذارد.
قطعا عمده ضعف «مرد بازنده» را میتوان در شتابزدگی و بی دقتی آن به عنوان یک اثر سینمایی جستجو نمود. این در حالی است که پدیدآورنده «مرد بازنده» که با سالها ارتزاق از بودجه های دولتی، حالا قواعد تکنیکی فیلمسازی تقریبا دستش آمده و پشت سر هم و خیلی شتابزاده اثر سینمایی و سریال تولید میکند؛ این عدم تمرکز و ولع برای تولید یک اثر سینمایی را آنچنان نافُرم فریاد میزند که گویی مجبور بوده تا با عجله و طبق قواعد کلی تکنیکی پلانهای خود را بگیرد.
از این جهت است که مخاطب در خیلی از سکانسهای فیلم شاهد «ریتم» و ضرباهنگ و «تمپو» مناسب آن سکانس نمیباشد. موضوعی که به صورتی ویژه در سکانسهای حسی اثر خودنمایی نموده و این از جمله نقاط ضعف «مرد بازنده» در بیان شالوده اصلی و شاه سکانسهای خود در مقام یک «فیلم سینمایی» محسوب میشود. ضعفی که عملا «مرد بازنده» را دچار شلختگی روایت ساخته و بعضا موجب میشود تا مخاطب از داستان عقب بماند و حتی اصرارهای ویژه اثر برای دیده شدن نمادهای سیاسی و متلک پراکنی هایش به «حاکمیت جمهوری اسلامی» را نفهمد و پایانبندی اثر را به صورتی گُنگ و بسیار مبهم دریابد.