۰۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۶
کد خبر: ۷۰۲۹۹۶
معرفی کتاب؛

بوی تند خردل

بوی تند خردل
کتاب «بوی تند خردل» خاطرات جانباز آزاده‌، محمدنبی ملک‌حسینی به نویسندگی نجمه آرام بن و نرگس التیام مقدم است که توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «بوی تند خردل» خاطرات جانباز آزاده‌، محمدنبی ملک‌حسینی به نویسندگی نجمه آرام بن و نرگس التیام مقدم است که در 183 صفحه جمع آوری و توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است

کتاب روایت 5 سال اسارت راوی در چنگال نیروهای بعثی است که خاطرات راوی را از بهار 1364 تا اواسط سال 1369 که نام راوی بعد از آتش بس در لیست آزاده ها اعلام می‌شود و به وطن بازمی‌گردد را به قلم کشیده است.

محمدنبی ملک‌حسینی در 16 سالگی داوطلبانه به جبهه می‌رود و یک سال بعد در عملیات تک دشمن و غافلگیری نیروهای ایرانی به اسارت درمی‌آید و 5 سال در ادوگاه رُمادیه به سر می‌برد که در شهر رمادیه استان الانبار در 120 کیلومتری ضلع غربی بغداد قرار داشت.

برشی از کتاب

«تابستان ۱۳۶۵ گرمای هوای بغداد به اوج خودش رسیده بود. لباس‌هایمان خیس عرق می‌شد و به تنمان، که پر از جوش و تاول شده بود و به شدت خارش داشت، می‌چسبید. بوی تعفن سطل توالت آسایشگاه و عرق و هوای دم کرده کل آسایشگاه را گرفته بود. وضعیت زخم‌های من و دیگر اسرای زخمی روز به روز بدتر می‌شد. مچ دست و ساق پایم، که ترکش خورده بود، عفونت کرده و چرکین شده بود. تاول‌های انگشتان دست و پایم هم وضعیت بهتری نداشت. کم‌کم در جراحت‌های عفونی ما کرم‌های ریزی به وجود آمد و به دلیل وضعیت غیربهداشتی آسایشگاه همه جا پر از شپش شد.

شپش‌ها و کرم‌ها و مگس‌ها از خون و گوشت ما تغذیه می‌کردند و خارشی وحشتناک به جان ما افتاده بود. عباس بار‌ها وضعیت غیرقابل تحمل آسایشگاه را به جاسم گزارش داد. اما عراقی‌ها ککشان هم نمی‌گزید و به وضعیت اسفناک ما اعتنا نداشتند و برای بهبود حال ما هیچ اقدامی نمی‌کردند. تا اینکه شپش‌ها به آسایشگاه‌های دیگر و همچنین اتاق‌های مقامات عراقی نیز سرایت کرد. با این وضع بالاخره سرگرد خضری و دیگر مقامات مجبور شدند به خودشان تکانی دهند.»

ارسال نظرات