زن، کالای تبلیغاتی یا وجودی الهی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، زن در فرهنگ غربی تهی از ارزشهای والای انسانی است چه در گذشته که این امر به صورت آشکارا بود و چه امروزه اما با ظاهری متفاوت. در واقع در عمق این فرهنگ، زن همواره ابزاری برای رسیدن به مطامع نفسانی و یا مطامع مادی بوده از اینرو زن را تبدیل به کالایی مصرفی کرده است. اما در نقطه مقابل این فرهنگ فرهنگ ناب اسلامی است که در این فرهنگ زن و مرد در رسیدن به تکامل و ارزش های والای انسانی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
پیشینه ارزش زن در غرب
زنان در کلیسای قرون وسطا کاملاً ساکت بودند. اجازهی اینکه به مردان چیزی بیاموزند یا بر آنان مسلط شوند را نداشتند و باید در سکوت و اطاعت کامل مسائل روحانی را فرا میگرفتند. چرا که کلیسا آنان را تهدیدی برای مردان و مسبب گمراهی ایشان میدانست. این نگاه حتی کمتر از یک قرن پیش در این کشورها اثر ویرانگری خود را داشت: «تا چند سال قبل از این نه خیلی زیاد زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل میکردند، حق نداشتند که مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند! در همین اواخر در بعضی از کشورهای غربی، از جمله انگلستان، مطبوعات یکی از کشورهای غربی که نمیخواهم از آن کشور و از آن مجله اسم بیاورم، پیرزنی را معرفی کرده بود که در سال ۱۹۱۷ یعنی مثلاً هفتاد سال قبل در حد دکترا تحصیلات عالیه کرده است؛ لیکن به او مدارک تحصیل ندادهاند! بعد سوال میکند چرا مدرک تحصیل ندادهاند؟ میگوید که چون تا سال ۱۹۴۷ در انگلستان به زنانی که تحصیل میکردند، مدرک تحصیلی نمیدادند و میگفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد!... در همان سالهایی که چنین حقارتهایی در فرهنگ غربی مشاهده میشد، در ایران اسلامی، بانوی اصفهانی اجازه اجتهاد از مجتهدان درجه اول آن روز اسلام داشت؛ در اصفهان، حوزهی تدریس فلسفه و فقه را دایر داشت، اسلام، این است». (آیتاللهخامنهای، ۱۴خرداد۱۳۷۶)
در کشورهای اروپایی تا اواسط قرن نوزدهم سایه قوانین قیومیت سنگینی میکرد، قوانین قیومیت زنان را از بهرهمندی از حقوقی نظیر مالکیت داراییها، دستمزدها و ثروت موروثی محروم مینمود و آن را در اختیار شوهر قرار میداد در حقیقت همه دارایی زن، ملک مرد میشد؛ زن محجور بود و با هیچ کس نمیتوانست قرارداد مالی منعقد کند. حتی در کشوری نظیر فرانسه تا حدود یک قرن پیش، زنان حق داشتن حسابهای بانکی را نداشته و این حق در سال ۱۸۸۱ میلادی به زنان اعطا شد، و پنج سال بعد به زنان متأهل هم اجازه داده شد تا بدون اجازه شوهر حساب بانکی باز کنند. انگلیس تا سال ۱۹۷۵ چنین اجازهای به زنان نداد و ایالات متحده تا دهه ۱۹۶۰ زنان را از داشتن حساب بانکی محروم میساخت. طبق قانونی که در سال ۱۸۵۰ به تصویب مجلس ملی انگلستان رسید زنان جزء شهروندان و اتباع کشور محسوب نمیشدند، آنها حتی از مالکیت بر تنپوشهای خود محروم بودند. در یونان، چند دهه پیش، اقامه دعوی زنان در محکمه ممکن نبود.
منع هرنوع آموزش روشنگرانه و فقط ارائه آموزشی که مطابق با «وظایف جنسی زن و التذاذ مرد» باشد، فلسفه کلی تعلیم و تربیتی بسیاری از فیلسوفهای غربی از جمله ژان ژاک روسو است. این دیدگاه غالب در دستگاه فکری آنان در دورههای زمانی متفاوت به اشکال مختلف دیده میشود. روسو در دو کتاب «امیل» و «قرارداد اجتماعی»، زن را موجودی فاقد درک و عقل و نالایق برای تربیت کودک و تنها وسیلهای برای کسب التذاذ در مرد میبیند. او حتی معتقد نیست مرد بهتر از زن تربیت میکند بلکه معتنقد است به طور کل زن توانایی تربیت کودک را ندارد. روسو هرجا از جوانان سخن به میان میآورد تنها جنس مذکر را خطاب می کند و زنان را لایق و شایسته کار و اشتغال نمیبیند و در نهایت معتقد است خلقت زن تنها برای مقبول واقع شدن از سوی مرد است و زن آفریده شده که در خدمت مرد باشد.(سید خدایار مرتضوی , شهیندخت پاکزاد: زبان، زنان و دوگانگی گفتمانی در اندیشه سیاسی روسو)
قوانینی در کتب مقدس مسیحیت و یهودیت وجود دارد که جایگاه دست چندمی زن در جامعه را نشان میدهد: مرد یهودی هر روز در دعای خود اینگونه نجوا میکند: «خدا را شکر که زن آفریده نشدهام»، یا به طور مثال مرد میتواند دخترش را در ازای قرضی که گرفته است بفروشد اما نباید او را وادار به فحشا کند یا در موارد دیگری آمده است که جایگاه و مقام زن از شوهر پایینتر است و این مرد است که حق حکمرانی بر زن را دارد.
زن غربی امروز
امروزه در غرب، زن ابزاری بیش نیست؛ حیثیّت انسانی زن به طور کامل از بین رفته است. اینقدر شخصیت زن لگد مال شده که در حقیقت زن به عنوان" گوهر" جهان هستی، "مادر" جامعه ی انسانی، "دُردانه" ی وجود گیتی و سرآمد مخلوقات هستی و منبع عشق، لطافت و زیبایی خالق جهان، در غربستان غروب کرده و حقوق انسانی و انسانیت او، مطرح نیست؛ زن وسیله ای شده: از دوران بردگی و کنیزی صد مراتب پایین تر و حقیرتر، توسری خورتر ؛ پوشش و روسری را از او گرفته اند و بد بخت تر از زن شرقی شده است، توسری خور و لت و کوب شدن وجودی نه جسمانی.
اگر در بعضی مناطق شرقستان، زن را با مشت و لگد مورد ضرب و شتم قرار می دهند، در آنجا او رااز همه چیز ساقط کرده اند.
مشکل اینجاست که این غربی های غرق در لجن شهوت پرستی می خواهند حقوق زن را به ما بیاموزند!! آنها زن را از زنیّت انداخته ، مادری را ازاو گرفته و وسیله لذت جویی قرار داده اند و باعریان و لخت کردن در جلو دوربین های فیلم برداری از او حیوان و جانداری برای بهره بری جنسی ساخته اند.
در واقع مقام زن را از مقام انسانی به پست تر از حیوانات و چهار پایان تنزل داده اند.
آیا اینطور که غربی ها از زن ساخته اند هیچ دین، آیین و مکتبی می پذیرد که انسان تا این درجه به پستی برسد که هم نوع خود را تا این حد به رذلی و فرومایگی بکشاند و نام آن راپیشرفت و ترقی بگذارد؟
اگر شما به فیلم هایی که بیش از نیم قرن پیش در غرب ساخته شده و بهتر بگویم به دوران فیلم های صامت ( بی صدا) بر می گردد، بنگرید، زن عریان امروز غربی دیده نمی شود فقط سر او باز و بی روپوش ولی تنش پوشیده است.
غیر از وسیله لذت برای مرد غربی، از زن به عنوان ابزار دیگری نیز بهره می گیرند که چیزی کمتر از نوع اول نیست: هر کجا بخواهند از یک آگهی تجارتی و بازرگانی دم بزنند، زنی برهنه و نیمه برهنه را در کنار کالای عرضه شده می آورند تا بتوانند کالای خود را بفروشند؛ حیثیت زن را عرضه می کنند تا فرآورده ها و محصولات خود را به بازار بنمایانند.
زن می شود وسیله: وسیله لذت جنسی و وسیله لذت مادی از سود فروش کالا ؛در واقع زن از خود هیچ عزت و استقلالی ندارد فقط وسیله است . درست آنچه در مقابل زن عزت مند اسلام قراردارد.
در همین رابطه مقام معظم رهبری می فرمایند:
«اساس فرهنگ غرب این است كه زن را به عنوان یك كالا، به عنوان یك وسیلهی تمتع برای مرد در جامعه عرضه بكند.» ۲۱/۰۴/۱۳۹۱
زن در دیدگاه اسلامی
به منظور درک آنچه که اسلام برای زن در نظر گرفته است نیازی به آن نیست که از بدبختی ای که او در دوران پیش از اسلام و امروزه در دنیای متجدد گرفتار آن است، اظهار تأسف کنیم. اسلام به زنان حقوق و امتیازاتی را داده است که او تحت هیچ دین و یا نظام قانونی دیگری از آنها برخوردار نبوده است. این نکته از طریق مطالعه این موضوع به عنوان یک کل و به صورت تطبیقی، به جای بررسی ناقص آن درک می شود. حقوق و وظایف یک زن مساوی یک مرد است امّا الزاماً مشابه آنها نیست. مساوات و مشابهت دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند. این تفاوت قابل درک است چرا که زن و مرد مشابه نیستند ولی مساوی خلق شده اند. با در نظر داشتن چنین تمایزی، مشکلی ایجاد نمی شود. این غیر ممکن است که بتوان حتی دو مرد یا دو زن همانند یکدیگر یافت.
تمایز میان برابری و همانندی دارای اهمیت فوق العاده است. برابری، مطلوب و واقعاً عادلانه است، در حالیکه همانندی چنین نیست. مردم همانند یکدیگر آفریده نشده اند ولی برابر خلق شده اند. با در نظر داشتن چنین تمایزی، جایی برای تصور این که زن پست تر از مرد است باقی نمی ماند. هیچ زمینه ای برای اینکه تصور کنیم که زن به دلیل آنکه حقوق مشابه مرد ندارد، دارای اهمیتی کمتر از مرد است، وجود ندارد. اگر مقام او درست مشابه مقام مرد بود، آنگاه زن نسخه دیگری از مرد می شد، که چنین نیست. این حقیقت که اسلام به زن حقوق مساوی و نه مشابه مرد می دهد نشان می دهد که اسلام زن را به درستی در نظر گرفته، او را به رسمیت شناخته و برای او شخصیت مستقلی قائل است.
این طنین اسلام نیست که زن را محصول شیطان و بذر بدی می پندارد. قرآن نیز مرد را ارباب مسلط زن که در مقام او زن هیچ چاره ای ندارد جز آنکه تسلیم سلطه اش باشد قرار نداده است. این اسلام نیست که این سؤال را مطرح کرده است که ایا زن اساساً دارای روح است یا خیر؟
در تاریخ اسلام هرگز هیچ مسلمانی در مورد مقام زن یا دارا بودن روح و یا سایر کیفیتهای انسانی او تردید نکرده است. او دارای کیفیتهای روحانی نیز شناخته می شود. بر خلاف عقاید رایج، اسلام تنها حوا را برای ارتکاب نخستین گناه سرزنش نمی کند. قرآن این نکته را کاملاً روشن کرده است که هم آدم و هم حوا وسوسه شدند، هر دو مرتکب گناه شدند، و پس از توبه، بخشش خداوند به هر دوی آنها تعلق گرفت و سپس خداوند هر دوی آنها را پوشانید (123-117: 20،27،19: 7، 36-35: 2) در حقیقت اینطور به نظر می رسد که در قرآن آدم بیشتر برای نخستین گناه مورد سرزنش قرار می گیرد.
اما اسلام چنین تبعیض یا ظنی را موجه نمی داند چرا که آدم و حوا هر دو اشتباه کردند و اگر حوا باید سرزنش شود، آدم هم به همان اندازه و بلکه بیشتر باید مورد سرزنش قرار بگیرد.
در واقع در اسلام هیچ تفاوتی بین زن و مرد برای رسیدن به ارزشهای والای انسانی و کمالات وجود ندارد.
در همین رابطه مقام معظم رهبری می فرمایند:
«نگاه اسلام این است که زن و مرد از لحاظ ارزشهای انسانی برابرند: اِنَّ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنینَ وَالمُـؤمِنٰتِ وَالقٰنِتینَ وَالقانِتٰتِ وَالصٰدِقینَ وَالصّادِقٰتِ وَالصٰبِرینَ وَالصّابِرٰت، تا آخر؛ مرد مسلمان و زن مسلمان در مورد ارزشهای الهی و انسانی هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. وظایف مشترکی هم هر دو دارند؛ وظیفهی امر به معروف مشترک است، وظیفهی خدمت مشترک است، وظیفهی جهاد فیسبیلالله [برای] هر کدام به نوعی مشترک است، مربوط به مرد یا مربوط به زن ویژه نیست. هر کدام هم وظایف ویژهای دارند؛ زن وظایفی دارد، مرد وظایف ویژهای دارد که خدای متعال به خاطر اداء همین وظایف ویژه، ترکیب ساختمان جسمی و روحی آنها را هم متناسب با آن وظیفه بنا کرده و خلق کرده. بنابراین این نگاه اسلام و نگاه جمهوری اسلامی به زن است، و ما به این نگاه افتخار میکنیم؛ ما سر تا پا اعتراض به منطق غربی و روش غربی و سبک زندگی غربی در مورد زنیم؛ معتقدیم آنها به زن دارند ظلم میکنند.» ۱۵/۱۱/۱۳۹۹
ممنون
کاش ما زن ها قدر مسلمانی و چادرمون رو بدونیم