مسؤولی که از افتخارات جمهوری اسلامی بود
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله ری شهری به عنوان یکی از علمای صادق و دلسوز برای ایران و نظام اسلامی و به معنای واقعی کلمه، پایبند و وفادار نسبت به ولایت فقیه، بعد از سالها مجاهدت در راه ترویج مکتب اهل بیت(ع) و البته تلاش برای تحقق عینی آن در جامعه در زمان تصدی مسئولیت، به رحمت ابدی پیوست و دار فانی را وداع گفت. انجام وظیفه در مهمترین حوادث پس از انقلاب و تلاش وافر برای تربیت شاگرد و تالیف کتب متعدد و ترویج اسلام، از او شخصیتی کم نظیر ساخت.
شخصیت مرحوم آیت الله ری شهری از دیدگاه حضرت امام و رهبری
تعهد و تدین این روحانی گران قدر مسالهای بود که امام خمینی(ره) بر آن دست نهاده و تصدی امثال ایشان را از افتخارات جمهوری اسلامی خوانده بود: «از افتخارات جمهوری اسلامی این است که افراد متدین و متعهد و شخصیتهای روحانی در چنین وزارتخانهای هستند. آقای «ری شهری» را همه می شناسیم که شغل ایشان شغل دیگری است، ولی خدمت به اسلام که از همه چیز لازمتر است، موجب شده است که ایشان از کار اصلیشان دست بردارند و به این کار حساس مشغول باشند.» (1)
سنگینی داغ رحلت این مجاهد نستوه برای مقام معظم رهبری در توصیفات ایشان در پیام تسلیت نمودار گشت. اوصافی همچون: سلامت نفس، مجاهدت مستمر، تقوا، صلاح و پرهیزگاری، شخصیتی کم نظیر، اخلاص و صفا، تنوع عرصههای مجاهدت، روحانی انقلابی و عالمی مجاهد، اندوهبار و تلخ بودن ضایغه فقدان وی. (2)
آیت الله ریشهری و فتنه بیت آقای منتظری
او مردی بود که در میدان مهمترین فتنههای پس از انقلاب، از جمله فتنه مهدی هاشمی ایفای نقش نمود. در یکی از خاطرات ایشان در دیداری که با آقای منتظری به عنوان وزیر وقت اطلاعات، پیش از بازداشت مهدی هاشمی، آمده است:
«...روز جمعه، همراه آقای فلاحیان ، قائم مقام وزارت اطلاعات، خدمت آقای منتظری رسیدیم. در این دیدار، ماجرای خانه تیمی مهدی هاشمی و موارد غیر قانونی موجود در آن را به تفصیل برای ایشان توضیح دادم. انتظار این بود که ایشان با شنیدن این خبر، که گروهی با پول ایشان و با سوء استفاده از نامشان، پودر سرطانزا، مواد منفجره، تریاک و... تهیه میکنند تا انقلاب را صادر نمایند! اندکی تکان بخورد، از ما تشکر کند و لااقل به احترام امام(ره) که دستور برخورد با این جریان را صادر کرده، سدّ راه تحقیقات در این زمینه نشود؛ اما برخلاف انتظار، ایشان نه تنها تشکر نکرد، بلکه به شدت ما را توبیخ کرد که چرا بدون حضور صاحب خانه، خانه یاد شده را تخلیه کردهاید؟! چرا ضعیف کشی میکنید؟! چرا خط بازی میکنید؟!» (3)
گرچه آقای منتظری مطابق آنچه در آخرین مصاحبه پخش شده ایشان در بیبیسی میگوید، پذیرفته بود مهدی هاشمی دستور قتل افراد بیگناه را صادر کرده (ولی مباشر قتل نبوده) اما هیچ گاه بابت اشتباه خود عذرخواهی نکرد و تا آخرین لحظات حیات امام، بر مواضع خود اصرار ورزید و دل امام را خون کرد.
در سال 95 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، فایلی صوتی از بیت آقای منتظری منتشر شد و سناریوی عوض کردن جای جلاد و شهید در ماجرای منافقین سفاک را تکمیل کرد. مرحوم آقای ریشهری در 5 شهریور همان سال در نماز جمعه گفت: «معلوم میشود که هنوز در این بیتی که با امام(ره) در اواخر عمر پر برکتشان درافتاد و امام(ره) تقاضای مرگ خودش را از خدای متعال نمود، هنوز کسانی هستند که به منافقین کمک میکنند.»
به نقل ایشان امام فرموده بودند: «نامه آقای منتظری به من، کپی نامه مهدی هاشمی به اوست!» (4) این مطلب در کتابهای تحقیقی و دقیقی که اخیرا در اینباره نگاشته و مضمون نامهها را مقایسه کرده است، ثابت شده است. (5)
آیت الله ریشهری در آذر ماه 76 در اجتماع طلاب معترض به سخنان جنجالی آقای منتظری در مسجد اعظم قم، از فاسق خواندن آقای منتظری توسط امام چنین سخن به میان آورد:
«حضرت امام خمینی در حضور حضرات آیات خامنهای، مشکینی، امینی و هاشمی رفسنجانی و مرحوم حاج احمد آقا خمینی، آقای منتظری را تفسیق کردند.» موضوعی که دیگران نیز از آن سخن گفتند. (6)
آیت الله ریشهری و مسئولیتهای عالم دینی
اولین تکلیف عالم دینی، درک مسئولیتش در مقابل کسانی است که نیازمند علم او هستند: «لتبینه للناس و لا تکتمونه» (7) یک عالم دینی باید تلاش بسیاری در فهم و درک معارف گسترده و عمیق دینی نماید تا در مرحله بعد بتواند آن را برای دیگران تبیین کند. تکلیف دوم، مجاهدت برای مردم است. دأب و روش علما در طول تاریخ کار و زحمت برای مردم و رسیدگی به فقرا... بوده است. تکلیف سوم که ناشی از انقلاب است، حفظ و نگاهداری آبروی انقلاب است و در نهایت درک و توجه به موقعیت جمهوری اسلامی و آنچه دشمن درصدد آن است. (8) مرحوم حجت الإسلام ریشهری نمونهای روشن از حرکت در این مسیر است.
(1) http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_44288/
(2) https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=49889
(3) خاطرهها، ج2، ص76. به نقل از کتاب: روزگار قائم مقامی، ص91.
(4) خاطرهها، ج4، ص102.
(5) روزگار قائم مقامی، ص95.
(6) همان، ص127.
(7) آل عمران، 187.
(8) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2542