شماره 89 فصلنامه علمی - پژوهشی «ذهن» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا ، هشتاد و نهمین فصلنامه علمی - پژوهشی «ذهن» به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با مدیر مسؤولی علی اکبر رشاد و سردبیری علیرضا قائمی نیا منتشر شد.
این فصلنامه در 9 مقاله و 260 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
راهبرد تخصصگرایی تمحضمحور در تحقیقات علوم انسانی
علی اکبر رشاد؛ مهدی عباس زاده
چکیده: امروزه پراکندهکاری و عدم تمحض پژوهشگران بر قلمرو موضوعی محدَّد و محدود در پژوهشهای علوم انسانی، از جمله کاستیها و کژیهای بنیادین این حوزة معرفتی است. بر این اساس مسئله مقاله حاضر عبارت از تعریف و تبیین راهبرد تخصصیسازی پژوهش (تخصصگرایی تمحضمحور) در عرصه علوم انسانی و فرایند اجرای آن است. در این مقاله ابتدا واکاوی پیشینه پژوهش حاضر در ایران و جهان با مراجعه به ادبیات علمی مربوط صورت بسته و بیان دستاوردهای مشخص آن، مرحله بعدی را تشکیل داده است. همچنین ضمن تعریف مفاهیم مرتبط با پژوهش حاضر و بیان چهارچوب نظری آن از جهت غایت و روش، توضیح داده شده است که چرا راهبرد تمحضگرایی در پژوهشهای علوم انسانی به گونهای که مقالة حاضر به تبیین آن پرداخته، دارای اهمیت و ضرورت است. در ادامه به بررسی و تحلیل مفاد مقاله از جهات مختلف پرداخته، نهایتاً الگویی بومی از برنامه تمحضمحوری و تخصصگرایی پژوهش به دست داده شده است. روش پژوهش حاضر از جهت ماهوی، نظری - تجربی و از جهت گردآوری دادهها، کتابخانهای است. این تحقیق را میتوان فشردة نظریه و نظام پژوهشیای قلمداد کرد که مبتنی بر انگارهای خاص به نام «تخصصگرایی تمحضمحور» در فلسفة پژوهش است.
تحلیلی بر رئالیسم ارزششناختی در علوم انسانی ( با تأکید بر واقعنمایی قضایای ارزشی)
رمضان علیتبار فیروزجایی
چکیده: از مسائل مهم در حوزه علمَشناسی، ارزشباری علوم، به ویژه علوم انسانی است. با پذیرش این اصل، مسئله رئالیسم ارزششناختی در علوم انسانی مطرح میشود. در این زمینه، رویکردهای مختلفی در غرب و جهان اسلام وجود دارد. برخی مکاتب فلسفی، نظیر پوزیتیویستها بر پایه اصل بیمعنایی ارزشها و بیطرفی علم، از اساس منکر ارزشباری علم شده و آن را ناقض عینیت و کاشفیت علم میدانند. در مقابل، طرفداران پارادایم تفسیری و انتقادی، محدودنمودن ارزشها را در علم، غیرممکن میدانند و معتقدند، علوم، مملو از ارزشهای مختلف است. آنان به جهت اینکه نتوانستند از رئالیسم معرفتشناختی و ارزششناختی دفاع کنند؛ با نسبیتگرایی معرفتشناختی مواجه شدند؛ اما بر اساس اندیشه اسلامی، ضمن پذیرش اصل ارزشباری علم و تبیین آن، میتوان از واقعنمایی و عینیت، به ویژه رئالیسم ارزششناختی در علوم انسانی، دفاع نمود. مقاله حاضر میکوشد با روش تحلیل عقلی، بر اساس منظومه فکری اسلام، به رئالیسم ارزششناختی در علوم انسانی اسلامی بپردازد. از یافتههای مقاله حاضر، واقعنمایی ارزششناختی علوم انسانی و به تبع آن، برخی نتایج معرفتشناختی و روششناختی نظیر ثبات و جاودانگی ارزشهای پایه، نقش تسهیلگری ارزشها در فرایند علم و تعیین منابع معرفتی است.
احساس و ادراک در روانشناسی و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا: ماهیت، فرایند و گستره
رحیم نارویی نصرتی
چکیده: هدف این پژوهش بررسی «احساس و ادراک در روانشناسی و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا» است. بدین مظور ابتدا با مراجعه به منابع روانشناختی معتبر مانند آثار بروس گلداشتاین، جیمز کالات، اتکینسون و هیلگارد آخرین دیدگاهها درباره احساس و ادراک استخراج گردید؛ سپس به کتابهای دست اول ملاصدرا نظیر اسفار، مفاتیح الغیب و شواهد الربوبیه بهویژه مباحث مربوط به قوای حسی و نحوه ادراک مراجعه گردید و دیدگاه ایشان در این زمینه گردآوری شد. یافتهها به روش توصیفی - تحلیلی با همدیگر مقایسه گردید و نتایج ذیل به دست آمد: 1- از نگاه عمده روانشناسان، ماهیت احساس و ادراک امری مادی و از جنس موادی مغزی نخاعی و نهایتاً فعالیت آن است. 2- ادراک طی هفت مرحله رخ می دهد که از مواجهه انسان با محرک بیرونی آغاز شده، به تجربه هشیار در ارتباط با محرک خارجی و اتخاذ رفتار مناسب در ارتباط با آن پایان می یابد. 3- گستره ادراک به مدرکات حسی محدود میگردد و برای انسان ادراکی از سنخ دیگر رخ نمی دهد یا دست کم با تردید مواجه است. 4-از نظر ملاصدرا احساس و ادراک صرفاً برای نفس اتفاق می افتد که جوهری مجرد است و امر ادراک شده یا صورت ذهنی امری مجرد و فعل و تولید نفس است که نفس آن را هماهنگ با تغییر بدنی می سازد. 5- ادراک حسی طی پنج مرحله رخ میدهد که از مواجهه با شیء خارجی آغاز میشود و به ساخت صورت مجرد هماهنگ با آن توسط نفس و تفسیر و تحلیل آن خاتمه می یابد. 6– ادراک در انسان به ادراک حسی محدود نیست و علاوه بر آن از ادراک شهودی، نقلی، وحیانی و عقلی نیز برخودار است؛ بلکه ادراکهای شهودی و عقلی پایه دیگر ادراکات حتی ادراک های حسی هستند.
نظریهای درباره مشاهدهناپذیرها بر اساس دیدگاههای علامه طباطبایی
مهدی خلیلی؛ ابوالفضل کیاشمشکی
چکیده: درباره چیستی مشاهدهناپذیرها مناقشهای پردامنه بین واقعگرایان و ناواقعگرایان علمی در گرفته است. این مقاله گفتوگویی را میان فلسفه علم و فلسفه اسلامی میگشاید و بر اساس دیدگاههایی فلسفی از علامه طباطبایی (1281-1360) درباره مشاهدهناپذیرها نظریهپردازی میکند. این دیدگاهها شامل «اصالت وجود»، «علم حصولی و خطاپذیری آن» و «اعتباریات»اند. مقاله حاضر مفاهیم توصیفگر مشاهدهناپذیرها را تحلیل و چنین استدلال میکند که آنها نه مفاهیم ماهویاند، نه مفاهیم منطقی/ فلسفی و نه از اعتباریات عملیاند؛ با این حال مشاهدهناپذیرها از جنبهای به ماهیت و از جنبهای دیگر به اعتباریات عملی شباهت دارند؛ همچنین استدلال میشود هویت مشاهدهناپذیر وجودی دارد و توصیفهای نظری درباره آن میتوانند واقعنما باشند. در عین حال اعتبارهایی در ساختن مدلهای نظری درباره مشاهدهناپذیرها استخدام میشوند و به این دلیل معرفت علمی خطاپذیرست. در مجموع نظریهای که در این مقاله توسعه مییابد از وجهی واقعگرایانه است و از وجهی بر عناصر اعتباری در ساخت علم تأکید دارد.
نقشه مفهومی علمگرایی و برخی مفاهیم مرتبط با آن
روزبه زارع
چکیده: علم جدید نقش منحصر بفرد و غیر قابل انکاری در شکل گیری تمدن جدید دارد. موفقیت این حوزه معرفتی بشر در حل مسائل معرفتی دامنه موضوعات خود و دستاوردهای عملی آن در بهبود وضع زندگی بشر، به تدریج، منجر به شکل گیری آموزه ای گردید که به دنبال تعمیم مرزهای علم به سایر حوزه های معرفت یا زیست انسانی است. اصطلاحاً به این آموزه «علمگرایی» می گویند. هدف این مقاله به دست دادن تصویری روشن از مدعای علم گرایی، انواع مختلف آن و نسبت آن با سایر مفاهیم مرتبط می باشد. بدین منظور، در ابتدا تاریخچه تکوین این ایده مرور شده و پس از آن انواع مختلف آن بیان شده است؛ بحث از انواع علمگرایی با تعیین وجه جامع آن پایان یافته است. در گام بعدی، مفاهیم اصلی مرتبط با این آموزه فهرست شده و وجه مشترک میان سه مفهوم اصلی مرتبط با علم گرایی بیان شده است و نهایتاً مقاله با نسبت سنجی دو آموزه علم گرایی و طبیعی گرایی به پایان رسیده است.
پاسخ به برخی نقدهای وارد بر تأویل های صدرالمتألهین با تأکید بر قواعد استنباطشده از مبانی او
سید محمد حسین میردامادی؛ محمد بیدهندی
چکیده: تأویلهای ملاصدرا در مقالات و برخی کتابها مورد نقد قرار گرفته و معمولاً پذیرفته نشده است. در این مقاله 16 مورد از نقدها پاسخ داده شدهاند و قواعدی که در پاسخ به نقدها آورده شده تبیین شدهاند. بر همین معیار اکثر قریب به اتفاق نقدهای وارد بر تأویل های صدرا قابل پاسخ است که ما به مقتضای حجم مقاله به این موارد پرداخته ایم.قواعد مورد بررسی در اینجا عبارتاند از قاعده روح معنی، قاعده نگاه استقلالی به آیات، قاعده تأویل با تغییر زمینه متن، قاعده لزوم ضابطه مندی، ، قاعده اتحاد وجودی وقاعده اعتبارات مختلف عالم عقل؛ اما هدف اصلی مقاله پاسخ به نقدها بوده و چون این پاسخ نیازمند تبیین قواعد بوده است نخست به تبیین قواعد استنباطی پرداخته ایم. روش ما تحلیل بر اساس محتوا بوده و یافته تحقیق پاسخ پذیر بودن نقدهای موجود بر اساس منطق تأویل است.
علامه طباطبایی و نزدیکی به مبانی عرفانی در تبیین ادراک حسی
غلامعلی مقدم
چکیده: تبیین نحوه ادراک از مهمترین مباحث معرفتشناسی در مکاتب فلسفی است. مُثل افلاطون، تجرید ارسطو، مواجهه ابنسینا، انشا و مشاهده ملاصدرا، عنوان کلی سبزواری و... نمونه هایی از تلاش برای تبیین نحوه ادراک در نفس انسانی بوده اند. در دوره اخیر علامه طباطبایی دیدگاهی متفاوت در ادراک حسی ارائه کرد. به نظر علامه حصول ادراک حسی، مسبوق به شهود حقایق مثالی به علم حضوری است. واقعیت مساوق وجود است و ماهیت اعتباری اضطراری است که از جهت ارتباط نفس با مقدمات طبیعی حاصل شده است. عرفا نیز با تأکید بر وجود واحد مطلق، تعینات و ماهیات را حاصل نسبت و اعتبار معرفی کرده اند. در این مقاله به روش تحلیلی، دیدگاه علامه را تقریر کرده و نزدیکی ایشان به مبانی عرفانی در هستی شناسی و معرفت شناسی را نشان داده ایم. علامه در این نگاه علم حصولی را نه مرتبط با ماهیت خارجی یا حدود وجود مادی که در مواجهه حضوری با وجود، تبیین نموده و از این رهگذر به نگاه عرفان نظری نزدیک شده است.
مؤلفه های «صحنه» در ماجرای حضرت یوسف بر اساس زبان شناسی شناختی
راضی میاح؛ ساسان شرفی؛ منصوره شکرآمیز
چکیده: سوره یوسف از جمله سورههای جذاب و آموزندۀ قرآنی است که می توان آن را از زوایای مختلف علمی، ادبی، اجتماعی و زبانشناختی بررسی نمود؛ از این رو هدف پژوهشگر در این جستار معرفی ساختار «تعبیر صحنه» و ابعاد مختلف آن که شامل زاویه دید، شرح صحنه، ضبط صحنه و کانون توجه و تجزیه و تحلیل داستان حکمتآمیز این این سوره مبارک بر اساس تئوری زبانشناسی شناختی رونالد لنگاکر (2008) میباشد. در این تحقیق به تجزیه و تحلیل این داستان جذاب قرآنی از بُعد «شرح صحنه» در این نظریه خواهیم پرداخت. از جمله حوزه هایی که علم زبانشناسی شناختی میتواند ما را به درکی عمیق و کاوشهای دقیقتر سوق دهد، حوزههایی مانند فرهنگ، آداب و رسوم، دین و پژوهش و تفحص در کتاب های آسمانی میباشند. روش پژوهش حاضر توصیفی _ تحلیلی بوده و منابع آن مطالعات کتابخانهای میباشند.
نقش غایت انگاری ابنسینا در توضیح آگاهی با روش نیگل
محسن خیاط کاشانی
چکیده: دیدگاه طبیعت گرایانه در توضیح کامل عالم دچار مشکلاتی است. از جمله این مشکلات یافتن توضیح برای وجود آگاهی است که آن را در ارائه یک تصویر جامع از عالم ناکام گذاشته است. توماس نیگل معتقد است داشتن یک تصویر کامل از جهان، علاوه بر دیدگاه بیرونی که زنجیره علت های مادی را در تاریخ نشان میدهد، نیاز به دیدگاهی درونی است که توضیح مسائلی مانند شکلگیری آگاهی و حیات در ارگانیسم ها را نشان دهد. به این ترتیب نیگل معتقد است به منظور دستیابی به توضیح کامل میتوان به وجود نوعی غایت انگاری ارسطویی در قوانین حاکم بر ماده قایل بود. در این مقاله ضمن توضیح غایت انگاری ارسطو و نظرات نیگل نشان داده میشود که دیدگاه ارسطو نیگل را به هدفش نمی رساند. در پایان نتیجه گیری می شود که با برگرفتن غایتانگاری ابن سیناست که می توان به هدف نیگل نزدیکتر شد و از مشکلات توضیحی پدیده آگاهی کاست.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره هشتاد و نهمین فصلنامه علمی - پژوهشی «ذهن» می توانند به به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://zehn.iict.ac.ir/ مراجعه کنند و با تلفن تماس: 37603572-025 تماس بگیرند.