«آن زن مرا صدا کرد»؛ روایتی از جنگ در کوچه پس کوچههای اهواز
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «آن زن مرا صدا کرد»، نوشته معصومه انصاریان، به تازگی توسط انتشارات شهرستان ادب در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. در معرفی این کتاب آمده است: سال 1359 ایران را تصور کنید. شهرهای جنوب و غرب ایران، زیر آتش حملههای هوایی دشمن میسوزد و فریاد استمداد مردم جنگزده به جایی نمیرسد. «آن زن مرا صدا کرد»، کتابی است مربوط به پاییز همان سال و شهر اهواز، یعنی یکی از همین شهرهای شعلهور.
داستان، داستان زنی است به نام «مرضیه» که در تهران زندگی میکند و خبری درباره جنگ میشنود. خبر این است که زن جوانی نیمهشب با صدای آژیر حمله هوایی از خواب بیدار شده است و دستپاچه، بالش را به جای کودکش در آغوش کشیده و از خانه بیرون زده است. تازه پس از اصابت موشک به خانهاش، میبیند که چه اشتباه بزرگی کرده و چه مصیبتی بر سرش آمده است.
«آن زن مرا صدا کرد» داستان مرضیه است پس از شنیدن خبر و احساس فراخوانده شدن. دیگر آشفتگی اجازه نمیدهد به زندگی عادیاش ادامه دهد و عزم جزم میکند برای رفتن به اهواز و یاریگری مردمانش... .
کتاب «آن زن مرا صدا کرد» حاصل تجربه زیسته انصاریان در سال 59 است. به گفته او؛ در آن سال به قصد امدادرسانی و کمک به شهر اهواز رفتم. آن سفر برای من سفر خاصی بود، بعد از آنکه در وادی نوشتن قدم گذاشتم، احساس کردم که تجربه خوبی است و میتواند تجربیات این سفر تبدیل به رمان شود.
وی ادامه داد: وقتی جنگ آغاز شد، کلاسهای امدادگری در پایگاههای مختلف در تهران برگزار شد. من هم در این کلاسها شرکت کردم. من در آن زمان 21 ساله و تازه ازدواج کرده بودم. جنگ روی زندگی من همانند دیگران تأثیر گذاشت و زندگی مردم تحتالشعاع اخباری بود که از جبههها میرسید. از سوی دیگر، من به شهر اهواز حس خوبی داشتم. خواهرم در آنجا زندگی میکرد و من عیدها به آنجا میرفتم و آنجا را دوست داشتم. وقتی شنیدم شهری که روزی تفریحگاه من بود، دچار جنگ شده، تحت تأثیر عاطفی قرار گرفتم و دوست داشتم بدانم که چه اتفاقی در این شهر رخ میدهد. وقتی از وضعیت بحرانی شهر اهواز و نزدیک شدن عراقیها به این شهر مطلع شدم، به این فکر افتادم که به اهواز بروم.
کتاب «آن زن مرا صدا کرد» اولین تجربه انصاریان در حوزه رمان بزرگسال است که با موضوع دفاع مقدس نوشته شده است. انصاریان پیش از این در زمینههای ترجمه و تألیف فعالیت کرده و در همه این سالها، مسائل مربوط به زنان و دختران از جمله دغدغههای او بوده است؛ موضوعی که در کتاب «آن زن مرا صدا کرد» نیز قابل مشاهده است. شخصیت اصلی رمان، «مرضیه»، برای رفتن به اهواز، با دو تن از دوستانش همراه میشود. ادامه داستان، مربوط به ماجراهایی است که بر این سه زن میگذرد. نویسنده تلاش دارد در این اثر نقش اجتماعی زنان در جامعهای سنتی و درگیر جنگی همهجانبه را به تصویر بکشد.