روزی که گوهرشاد شاهد به خون کشیده شدن مدافعان حجاب شد
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، فرهنگ هر ملتی از پوشیدن نوع لباس، آداب و رسوم و اعتقادات آنها شکل گرفته است قاعدتاً نفوذ به اعماق یک فرهنگ شکلگرفته کار ساده ای نیست، فرهنگ هر انسان مانند یک نماد برای اوست که با آن وسیله خود را معرفی می کند. رضاخان با اصرار بر روشنفکری می خواست هویت ملت را از آنها بگیرد و به جای آن فرهنگ بیگانه ای که مردم با آن مخالف بودند را به بهانه روشنفکری به آنها تحمیل کند. تصمیمات رضاخان برای بقای حکومتش جز نابودی، ثمری نداشت. از جمله اقدامات او قانون کشف حجاب بود که یکسال بعد ازبازگشت او از ترکیه، این قانون در ایران اجباری شد.
مردم در مسجد گوهرشاد
تاریخ بیان می کند روز ۲۱ تیرماه سال ۱۳۱۴ همان روزی بود که روحانیون متعهد و متدین نسبت به روی کار آمدن رضاخان و اقدامات او به خصوص پس از بازگشت از ترکیه اعتراضات شدیدی داشتند. اعتراضاتی که مبنای آن کشف حجاب و مخالفت با اسلام بود و بهای این اقدامات رضاخان شهادت دهها انسان بیگناه بود ( آمار کشته شدگان قیام مسجد گوهرشاد، در اسناد و شواهد اعداد متفاوتی بیان شده است.)
قیام مسجد گوهرشاد در زمان خود یکی از اتفاقات مهم است
قیام گوهرشاد منشا تحولات بود
در مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، اینگونه از قیام گوهرشاد یاد شده است؛ «قیام مسجد گوهرشاد در زمان خود یکی از اتفاقات مهم است زیرا در دوره رضاشاه با توجه به برخوردهای شدید با هر گونه تحصن در شهر مشهد، این قیام به وقوع میپیوندد و منشاء برخی از تحولات میشود.
باروی کار آمدن رضاشاه عصر تجدد و نوگرایی هم با شتاب شروع میشود زیرا او مدعی بود وقتی مردم لباس متحدالشکل به پوشند، کلاه پهلوی بر سرگذارند و نسبت به تقیدات دینی سست شوند متمدن خواهند شد هر چند که وی فکر تجدد مآبی را از اوایل سلطنت خود درسر میپروراند و متحدالشکل کردن البسه در سال 1307، ماجرای حضور خانواده پهلوی در حرم حضرت معصومه (س) و مخالفت مرحوم شیخ محمد بافقی در سال 1306 و نوع پوشش اعضای خانواده شاه و دیگر اقدامات او موید این واقعیت بود ولی سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد.
مسأله کشف حجاب و برخورد با افرادی که حجاب را رعایت می کردند در تمام ایران از سال 1314 به شدت اجرا میشد. مخبرالسلطنه هدایت رئیسالوزراء رضاشاه در مورد تغییر لباس با تمسخر مینویسد: «17دی 1314 روز ورود به صحنه تمدن است. مملکت را آوازه تمدن و ترقی فراگرفته است. مسرورم که میبینم خانمها در نتیجه معرفت به وضعیت خود آشنایی یافتهاند، نصف قوای مملکت بیکار بود، به حساب نمی آمد، اینک داخل جماعت شدهاند. مبارزه با کشف حجاب در اکثر نقاط وجود داشت ولی تبلور این قیام در مشهد بود و به قول نویسندها در مشهد غیرت زیاد بود.»
مرکز اسناد انقلاب اسلامی از زبان قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر، آورده است؛
«در تیرماه 1314 قیام مردم مشهد در صحن مسجد گوهرشاد در اعتراض به حرکتهای ضددینی رضاخان توسط قزاقها و به کمک نیروهای ارتش و شهربانی به خاک و خون کشیده شد. هرچند حادثه گوهرشاد برای اعتراض به تغییر لباس رخ داد. اما اگر بخواهیم در یک جمع بندی دوره حرکت رضاخان را بررسی کنیم تنها بحث بر سر موضوع کشف حجاب نبود، تغییر لباس مردان، تغییر کلاه در دو مرحله، تغییر در حوزههای علمیه، تعطیلی هیئتهای مذهبی و منع عزاداری امام حسین(ع)، منع برگزاری مجالس ختم علما، تشکیل مدارس مختلط، حذف آموزش کتب دینی در مدارس همه و همه بعدها به شکلی فاجعهبار در گوهرشاد خود را نشان داد.»
«با آغاز قضیه کشف حجاب آیتالله شیخ عبدالکریم حائری مرجع تقلید شیعیان و رئیس حوزه علمیه قم نامهای به رضاخان مینویسد با این مضمون که این خلاف حکم صریح قرآن است و این قانون را اجرا نکنید زیرا مساله کشف حجاب ۲ بخش دارد: یکی به ممنوعیت حجاب مربوط میشد و دیگری به خود کشف حجاب؛ یعنی افرادی که محجبه هستند میبایست توسط پاسبان و ژاندارم حجاب خود را بردارند اما محمدعلی فروغی نخستوزیر در جواب نامهای تهدیدآمیز به ایشان ارسال کرد.»
رفته رفته خشم عمومی مردم علیه این حرکت شدت گرفت، اعتراضات مردم در شیراز به دستگیری، زندانی و تبعید علمای آن منطقه منجر شد. داستان قیام مسجد گوهرشاد از آنجا شدت گرفت که پس از برگزاری جلسههای مخفیانه روحانیون مشهد تصمیم گرفته میشود که آیتالله حاج حسین قمی به تهران برود و مستقیماً با رضاخان وارد مذاکره شود اما او را در باغ سراجالملک توقیف و ممنوع الملاقات کردند. انتشار این واقعه در مشهد موجب خشم دوستداران آیت الله قمی شد و در مسجد گوهرشاد تحصن کردند. متعاقب آن اعتراض علمای مشهد در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام به قتل عام مردم و دستگیری 38 روحانی، تبعید 3 مرجع تقلید حضرت آیات (میرزا محمد آقازاده خراسانی، سیدعبدالله شیرازی و سید یونس اردبیلی) و تبعید عده دیگر شد.
چهره مشهد، حکومت نظامی بود
در این رابطه، آقای خداوردی که یکی از شاهدان عینی فاجعه کشتار در مسجد گوهرشاد بوده، به خبرنگاران می گوید: آن موقع جوان ۲۰ سالهای بودم که برای کار در آستان قدس به مشهد آمده بودم، پنجشنبه وقتی وارد مشهد شدم حال و هوای شهر به شدت با چند روز قبل فرق کرده بود؛ فضایی شبیه به حکومت نظامی در شهر حاکم بود، نیروهای قزاق در گوشه و کنار شهر دیده میشدند و مشهد در تصرف کامل آنها بود.
او میافزاید: نمیدانستم که فرمان کشف حجاب به مشهد هم رسیده و مادرم را هم همراه خودم برای زیارت به مشهد آورده بودم، همان زمان مامور جوانی نزدیک ما شد و به مادرم گفت چادرت را از سرت دربیاور وگرنه بازداشتت میکنم؛ من از این حرف مامور عصبانی شدم و به او گفتم حق نداری با مادرم اینگونه صحبت کنی. او با این حرف من عصبانی شد و با هم درگیر شدیم و بعد از درگیری من را به پاسگاه شهربانی بردند.
این شاهد عینی ادامه میدهد: در پاسگاه خدا به دادم رسید و با کمک یکی از سربازان توانستم فرار کنم، تازه آن زمان بود که متوجه شدم فرمان کشف حجاب به مشهد هم رسیده است.
خداوردی بیان میکند: عصر جمعه بعد از فرار از پاسگاه، مادرم را به خانه یکی از آشنایان بردم و خودم به حرم امام رضا علیه السلام، کانون درگیری، رفتم. اوضاع خیابانهای اطراف حرم به شدت بهم ریخته بود و سربازان با توپهای سنگین نظامی روبروی صحن مسجد گوهرشاد آماده باش بودند حتی نیروهای سواره نیز دور تا دور حرم را محاصره کرده بودند.
او تصریح میکند: با توجه به حضور ماموران نتوانستم وارد مسجد گوهرشاد شوم، اما دیدم که خیلی از مردم با چوب، چماق و سنگ به استقبال سربازان شاهنشاهی رفتند و آنها را زخمی کردند.
این شاهد عینی تاکید میکند: غیرتم اجازه نمیداد که برگردم، با زحمت بسیار به صحن مسجد گوهرشاد رفتم، از بالا تا پایین منبر صاحب الزمان (عج) روحانیون نشسته و پشت سر هم و به ترتیب صحبت میکردند که مردم زیر بار این خفت نروید و استقامت کنید شیخ بهلول هم یکی از این روحانیون بود؛ برای اولین بار او را میدیدم لباسی مانند بقیه روحانیون برتن نداشت، لباسهای او شامل پیراهن و شلوار به همراه عمامهای بر سر بود و برای مردم خطابه میگفت و آنها را به مقاومت تشویق میکرد.
خداوردی اظهار میکند: در صحن مسجد گوهرشاد بودم ساعت از ۱۲ نیمه شب گذشته بود؛ صدای پا کوبیدن سربازها از پشت در مسجد میآمد بعد از حدود ده دقیقه ناگهان همه درهای چوبی مسجد شکسته شد و سربازان مسلح وارد مسجد شدند. مسجد از مردم پر بود، برقها را خاموش کرده بودند، سربازان رو پشت بام مسجد شلیک را شروع کردند و میدیدم که مردم چه زن، چه مرد حتی بچهها هم از تیر مستقیم نیروهای شاهنشاهی در امان نبودند، تاجایی که امکان داشت زنان و بچهها را از تیررس گلولهها به کنار میکشیدیم، اما باز هم نمیتوانستیم مانع کشتار مردم شویم. نزدیک اذان صبح جمعه بود، جنازهها روی هم انباشته شده بودند و به زحمت میشد روی زمین قدم گذاشت و پا روی جنازهها نگذاشت. به هر طرف که نگاه میکردی خون بود و جنازه بیگناهانی که جرمشان مخالفت با قانون ضداسلامی رضاخان بود.
خداوردی بیان میکند: واقعا نمیشود صحنههایی که رخ داد را توصیف کنم، کشتار مردم به قدری بود که کاشیهای فیروزهای مسجد گوهرشاد به رنگ خون درآمده بودند، بر تمام در و دیوارهای شبستانها خون ریخته بود، چند روز پشت سرهم ایوان مسجد و شبستانها را شستشو میدادند که مردم متوجه نشوند چقدر در مسجد کشته شده اند.
پژوهش و تحلیلهای زیادی از واقعه گوهرشاد به عمل آمده که در ادامه این گزارش واقعه گوهرشاد را از بعد ادبی نیز می خوانیم؛ در این تاریخ، مردمی که در اعتراض به کشف حجاب در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند، قتلعام شدند. این فاجعه منجر به کشتهشدن بیش از هزار نفر از اهالی مشهد شد و همگی بدون آداب مسلمانی در گورهای دستهجمعی دفن شدند. در سالهای بعد از انقلاب، هنرمندان و پژوهشگران فراوانی در قالب آثار هنری و مستند، این واقعه را بازگو کردهاند.
سعید تشکری یکی از هنرمندانی است که همواره دغدغۀ این حادثه را داشته و در آثار مختلفی به مسجد گوهرشاد و گوهرشاد بانو اشاره کرده اما در رمانک فانتزی اوسنۀ گوهرشاد، با نگاهی متفاوت این واقعه را روایت کرده است.
او ابتدا سفری در دل تاریخ انجام میدهد و گوهرشاد بیگم را به سال ۱۳۱۴ دعوت میکند. بخش دیگراین کتاب روایتی از زندگی فتحالله پاکروان است و این برخورد تاریخی میان این دو، به جذابیت کتاب اضافه کرده است. این نویسنده جوان در همان صفحات آغازین کتابش با مخاطبان وارد گفتگو میشود و داستان را جذاب و متفاوت میکند.
بیش از 3 هزار سند تاریخی مربوط به قیام خونین مسجد گوهرشاد موجود است
به گفته غلامرضا جلالی پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، «سه هزار و ۱۲۵ سند تاریخی و طرح پژوهشی مربوط به قیام خونین مسجد گوهرشاد مشهد در سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی موجود است. این اسناد مهم که مربوط به قیام تاریخی سال ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد است کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و با توجه به دست اول بودن منابع، افقهای جدیدی را در این زمینه خواهد گشود.
طبیعی است اهالی اندیشه و فرهنگ ایران اسلامی نباید اجازه دهند این رویداد تلخ و البته تأثیرگذار و درسآموز، از ذهن و ضمیر جامعۀ مسلمان ایران پاک شود و ایرانیان آن را به فراموشی بسپارند و از پندها و هشدارهای آن خود را محروم سازند.
آثار نویسندگان در مورد واقعه گوهرشاد
مجمع ناشران انقلاب اسلامی چندین کتاب که به شیوههای گوناگون به حادثه مسجد گوهرشاد پرداختهاند، را معرفی میکند تا گام کوچکی در راستای زندهنگهداشتن یاد و راه شهدای این کشتار بیرحمانه بردارد.
کتابهای چهل و یکم، قیام گوهرشاد به روایت اسناد، همه چیز درباره نهال دختر طرخان، شخصیتشناسی، حماسه گوهرشاد، حکایت کشف حجاب، قیام گوهرشاد و اوسنه گوهرشاد از جمله این کتابها است.
حرف آخر
واقعه تلخ مسجد گوهرشاد ابعاد گوناگونی دارد و اندیشمندان حوزههای گوناگون باید بهدقت این ابعاد مختلف را متناسب با فهم عموم مردم و با زبان و بیانی خواندنی و جذاب تشریح و تبیین کنند. این واقعۀ دردناک افزون بر اینکه نمودی از نگاه و رفتار حاکمیدیکتاتور با عموم مردم است، چگونگی و عمق دشمنی او با اسلام را نشان میدهد؛ زیرا تنها گناه قربانیان این جنایت، دفاع از حدود الهی بوده است و رضاشاه در انجام این جنایت هولناک حتی حرمت خانۀ خدا و مرقد شریف امامرضا(علیه السلام) را هم نگه نداشت.
بر خلاف تصور غلطی که در بین عموم رواج پیدا کرده، چنین تلقی میشود که واقعه خونین گوهرشاد، اعتراضی بر حکم کشف حجاب رضاخانی بوده. این در حالی است که قانون کشف حجاب در ۱۷ دی ماه تصویب شد. بستنشینی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون متحدالشکل شدن لباس بود.
مرحوم محمد تقی بهلول در بخشی از خاطراتش در برخورد با یکی از خدام حرم رضوی نقل میکند:« به من گفت: اسم من نواب احتشام رضوی است، سر کشیک پنجم آستانه هستم و تا دو ماه قبل عمامه داشتم، گفتند که شاه دستور داده خدّام باید کلاهی شوند لذا من هم کلاهی شدم، ولی فکر می کردم فقط سخن از یک کلاه است، نمی دانستم زیر این کلاه، چه کلاه ها بر سر ما خواهند گذاشت. حالا دیگر امروز می خواهم توبه کنم».
آیت الله سید احمد زنجانی نیز در کتاب الکلام یجر الکلام مینویسد:« امّا ستمهاى جانى رضاشاه پهلوی؛ آن هم داستان دراز دارد. از آن جمله نيز اندكى از بسيار به ما رسيده؛ از جمله، قصّه كشتار و خونريزى مسجد گوهرشاد بود كه در بدو اجراء كلاه شابکه اتّفاق افتاد. خلاصهٔ آن، آن كه او براى چه منظورى فاسد يا صحيح، قانونى به اسم اتّحاد شكل از مجلس در سنه ۱۳۴۷ (ق) بين جمادي و رجب گذرانيد؛
ولى اين قانون با اينكه نفعى بر مملكت نداشت، امّا خيلى بر دولت گران تمام شد؛ چون مأمورين اجراء آن بر مردم، بسيار آزار و اذيت كردند. اوّل، كلاه لبه دار كه در يك طرف آن، لبهای مانند آفتاب گردون داشت كه به آن، كلاه پهلوى نام نهاده بودند بر سر مردم گذاشتند. همين كه اين كلاه به زور و جبر بر سر مردم رفت، اين دفعه نقشه عوض شد [و] كلاه پهلوى تبديل به كلاه شابکه گرديد.
روز چهارم ربيع الأوّل سنه ۱۳۵۴، عمّال دولت از وزرا و وكلاء مجلس و غيره، آن را عملى كردند كه تا جاده براى ديگران صاف گردد؛ ولى صاف نگشت. مردم در زير كاسه، نيم كاسهاى میديدند و میفهميدند كه اين كلاه، بر سر ايشان گشاد است. حضرت آقاى حاج آقا حسین قمّى كه شخصى پارسا و از مراجع تقليد و مورد وثوق اهالى مملكت است، در اواخر ماه، نامبرده از مشهد، به قصد ملاقات شاه حركت كرد که شاه را از عواقب بد و توالى فاسده اين كار بياگاهاند. شاه او را نپذيرفت و بلكه دور منزل او در زاويهٔ حضرت شاهزاده عبدالعظيم مأمور گذاشت كه ملاقات با او محدود بشود.»
جدایی رشته کوههای آرارات و بخشیدن آن به ترکیه
کشتار و تبعید بیش از 24 هزار نفر از مردم ایران
توهین به ناموس ایرانی و دستور کشف حجاب
جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی
امضای قرارداد ننگین سعدآباد و جدایی بخش های زیادی از ایران
بخشیدن کل اروند رود به عراق که سال ها بعد در جنگ تحمیلی تاوان ها دادیم
نسل کشی در تبریز و ویران کردن آثارباستانی و کتاب های مردم تبریز
موافقت با طرح انگلیسی راه آهن شمال به جنوب برای پیروزی انگلیس درجنگ(درحالی که نیاز اساسی ایران به راه آهن شرق به غرب د احیای جاده ابریشم بود)
مخالفت عجیب با طرح ایرانی راه آهن شرق به غرب برای تجارت ایران با سایر کشورها
جدایی مناطق «بولاغباشی»، «جوزر»، «قوریگل» ایران توسط ترکیه در زمان رضاشاه
جدایی روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو»ایران توسط ترکیه رضاشاه
جدایی دشت ناامید در سیستان به مساحت 3 هزار کیلومتر در سال 1317
با جدایی دشت ناامید از ایران سرچشمه رود هیرمنداز سیستان و بلوچستان خارج و سیستان تبدیل به ریگزار شد.
اعطای امکانات به باستان شناسان امریکایی برای کاوش در تخت جمشید و تاراج آثار تخت جمشید توسط این باستان شناسان
برآورده کردن آرزوی دیرینه انگلیسی ها با شعار سازندگی با پول مردم به نفع انگلیسی ها
غاصب 2167 از روستاهای کشور و صدور سند این روستاها به نام خود
قتل عام کسانی که از دادن زمین هایشان به رضاشاه سرباززدند و نیز کشتن مخالفان خود با آمپول هوا(توسط پزشک احمدی معروف)
1⃣8⃣ممنوعیت عزاداری امام حسین علیه السلام در ماه محر و صفر(درحالی که قبل از سلطنت، در عزاداری ها شرکت و گل عزا بر سر و تن خود میزد!)
1⃣9⃣شهادت روحانیون به نام ایرانی به مانند شهید مدرس به جرم مخالفت با فعالیت های ضد انسانی رضاشاه
کشتن شعرا، روشنفکران ،و ادیبانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ، واعظ قزوینی و بسیاری از نویسندگان ایرانی توسط رضاشاه
تبعید نقاش نامی ایرانی کمال االملک به بیابان های نیشابور
قتل عام و مجروح شدن بیش از 1500 تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد به جرم اعتراض به بخشنامهی اجباری شدن کلاهفرنگی برای ایرانیان (کلاهشاپوی فرانسوی)
کشتن سردار اسعد بختیاری(وزیر جنگ در دوران نخستوزیری محمدعلی فروغی) که پس از اینکه مورد غضب رضاشاه قرار گرفت، به زندان افتاد و سرانجام در سال 1312 در زندان قصر با آمپول پزشک احمدی کشته شد
قتل نصرتالدوله فیروز از مشاوران رضاشاه و ازنزدیکان شاه که به شکل فجیعی در زندان سمنان به دستور او به قتل رسید.
قتل علیاکبر داور که معمار دادگستری نوین ایران بود و چند پروژهی مهم مانند تأسیس «ادارهی ثبت احوال»، تدوین «قانون ثبت اسناد»، «قانون ثبت املاک»، «قانون ازدواج و طلاق» و تأسیس بیمهی ایران را در کارنامه داشت
قتل ناجوانمردانهی دکتر اسدی، داماد فروغی، تنها دختر وی را به کام مرگ کشاند.
اشغال ایران در مدت سه روز توسط متفقین و مقاومت نکردن حتی یک روز در برابر لشکر متفقین! و نیز مؤاخذه ارتشی های باغیرتی که میخواستند دربرابر تجاوز متفقین ایستادگی کنند!!!
لغو تبلیغاتی قرارداد استعماری نفتی دارسی و سپس امضای سی ساله قرارداد آن با انگلیسی ها
قلع و قمع کردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان
قتل 25 تن از دلیران سران بختیاری و قشقایی و ممسنی و بویر احمدی توسط رضاشاه
تاراج سر ستونی های تحت جمشید توسط امریکایی ها ( هم اکنون در موزه دانشگاه شیکاگو )
تاراج سر سنگی گاو نر از جبهه شرقی رواق شمالی کاخ صد ستون تخت جمشید(هم اکنون در موزه دانشگاه
شیکاگو)
غارت آثار باستانی دوره ساسانی و اسلامی از جمله محراب 1400 ساله اصفهان (هم اکنون در موزه متروپولیتن)
غارت30000 از الواح گلی توسط باستان شناسان امریکایی از تخت جمشید در دوره رضاشاه
و...
آری پدرنوین ایران چنین خدماتی را به ایران انجام داد
قطعا عدم آگاهی ما از این همه اقدامات رضاخان سبب شده که اینچنین وقیحانه او را بر سر ملت می کوبند.
حجاب پوششی
تأکید قرآن برای این نوع از حجاب پوشش بلند است. به طوری که کاملا بدن را بپوشاند.
حجاب گفتاری
حجاب گفتاری نوعی از حجاب است که انسان در برخورد با نامحرمان باید رعایت کند. این نوع از حجاب در بیان و ادای کلام است .
حجاب رفتاری
به بیان شهید مطهری رفتارهای انسان زبان دارند و انسان باید به شکلی رفتار کند که گویای عمل بد نباشد. گاهی انجام رفتاری محرک تبعاتی به دنبال دارد که از نگاه خداوند حکم گناه و اشتباه را دارد. خودنمایی کردن نوعی از رفتار است که خوشایند نیست و نباید وجود داشته باشد. نماز یکی از جلوه های رفتار نیک در انسان است که خضوع و خشوع او را می رساند. نماز ارزش است و نمازگزار در نزد خداوند محترم است.
جداً شرایط فرهنگی و اوضاع حجاب در حالت بحرانی قرار دارد
توجه داشته باشیم بیحجابی مانند آتش کوچکی است که در نیزار و جنگل بیوفتد
در مدت کوتاهی دودمان همه را به باد میدهد.
در پی بیحجابی فساد جنسی گسترده،فروپاشی بنیان خانواده،بیمیلی به تحصیل و پیشرفت علم،و هزاران فساد دیگر شکل میگیرد و دیگر نمیتوانیم مدعی شویم بدن خودمه،به تو چه!
نوجوانان و جوانان ما اسیر هیجانات هستند،اگر والدین آنان را ارشاد و راهنمایی نکنند، نابود میشوند.
خواهش داریم تامل داشته باشید
اگر حیا لازمه زن و غیرت لازمه مرد نبود، خداوند به استحکام آن تاکید نمیکرد
هر چیزی که به سود ما هست واجب شده ، پس با لجبازی با حکومت ، آینده خودمان را تباه نکنیم.