ضعف در فرایند جامعهپذیری افراد، مهم ترین علل گرایش بی حجابی
اشاره: لزوم رعایت حجاب و پاسداری از مرزهای عفت و حیا، یکی از مسلّمات و واجبات بلكه از ضروريّات دين اسلام است. در زمان ما همه كسانى كه با مسلمانان معاشرت دارند فهميده اند كه يكى از برنامه هاى تمام فِرَق مسلمين حجاب است كه كم كم به يك شعار تبديل شده و به آن پايبند هستند.
از همین رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در مصاحبه ای با حجت الاسلام میثم بیگدلی ترتیب داده است که در ادامه مطالعه می فرمایید.
رسا- لطفاً وضعیت حجاب در کشور را آسیب شناسی کنید؟
ابتدائاً لازم به ذکر است که در باب مسئله پوشش و حجاب نبایستی نگاه سیاه و سفید ارایه کرد. بدین معنا که جامعه را به لحاظ وضعیت پوشش و حجاب و میزان انطباق آن با الگوی اسلامی و موازین شرعی کاملاً مثبت و یا کاملاً تیره به تصویر کشید به گونه ای که تمامی افراد جامعه را دچار انحراف قلمداد کرده و فضای یأس و ناامیدی را القا کرد بلکه وضعیت کنونی حجاب در میان دو سر طیف وضعیت مطلوب و نامطلوب قرار دارد. هر چند در مقایسه با دهه های گذشته مخصوصاً اوایل پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است و میزان عدم التزام به رعایت معیارهای شرعی گسترش یافته است.
برای بررسی علل این پدیده یعنی «بی حجابی» علل گوناگونی را می توان با رویکردهای علمی مختلف ارایه کرد که در اینجا به برخی از علل فرهنگی و اجتماعی از منظر علم جامعه شناسی اشاره می کنم:
1- ضعف در فرایند جامعهپذیری: یکی از مهمترین علل گسترش «بی حجابی» ضعف در فرایند جامعهپذیری افراد است. جامعه پذیری به فرایندی اطلاق می شود که فرد در آن ارزش ها، هنجارها، اداب و رسوم جامعه را فرا می گیرد و شخصیت او شکل می یابد. خانواده، گروه همسالان، رسانه های جمعی، سیستم آموزشی را میتوان از مهمترین عوامل جامعه پذیری به شمار آورد. بسیاری از افراد و کودکان از تربیت مطلوبی در زمینه پوشش و حجاب برخوردار نیستند. به دلیل ناآگاهی والدین بسیاری از دختران تا سنین بالایی حتی بعد از بلوغ به دلایل واهی و توجیهات غیر منطقی از پوشش مناسب برخوردار نیستند. بدیهی است که این نوع تربیت در بزرگسالی نیز اثرات مخرب خود را برجای خواهد گذاشت و کودکی که تا سن بعد از بلوغ نیز نیمه عریان و سر برهنه بوده چگونه می تواند به یکباره به پوشش کامل تن دردهد.
همچنین مسئله دیگری که در این قسمت بایستی مورد توجه قرار گیرد عدم آموزش فلسفه حجاب و پیامدهای بی حجابی برای فرد و جامعه است. بسیاری از افراد شناخت دقیقی از فلسفه و چرایی حجاب و پیامدهایی بدحجابی در ساحت فردی و اجتماعی ندارند. از این رو در تربیت افراد از توجه به این مسئله مهم اجتماعی غفلت می ورزند.
2- ضعف در کنترل اجتماعی: کنترل اجتماعی به عنوان فرایند مکمّل جامعه پذیری است. هنگامی که فرد به نحو مطلوبی جامعه پذیر نمی شود و از هنجارها و ارزش های اجتماعی تخطی می کند، فرایند کنترل اجتماعی فعال می شود تا فرد را از انحراف و کجروی بازدارد. کنترل اجتماعی مجموعه سازوکارهایی که جامعه برای حفاظت از ارزش ها و معیارهای پذیرفته شده و واداشتن اعضا به سازگاری و متابعت و متقابلاً تضعیف و درهم شکستن اراده های ناهمسو به شیوه های مختلف اعمال می شود. کنترل اجتماعی به دو صورت رسمی و غیر رسمی انجام می گیرد. کنترل اجتماعی رسمی از طریق سازمان رسمی دولتی و قوانینی که برای مجازات افراد خاطی در نظر گرفته شده است همچون جریمه، زندان، محرومیت از خدمات دولتی و... به مقابله با افراد کجرو می پردازند. کنترل غیر رسمی نیز توسط عموم مردم از طریق تذکر، طرد اجتماعی، تمسخر، توصیه و... صورت می پذیرد. از دیگر عواملی که موجب گسترش بی حجابی در جامعه شد، ضعف در کنترل اجتماعی بود. مجازات های رسمی و غیر رسمی که درنظر گرفته شده بودند به اندازه کافی بازدارنده نبودند و یا اصلاً کنترلی صورت نگرفت. بر اساس نظریه مبادله انسان موجودی عاقل و محاسبه گر است که به محاسبه سود و زیان رفتار می پردازد و در صورتی که سود و فایده اش بیشتر از ضررش باشد به انجام آن عمل دست می زند و در صورتی که ضررش بیشتر باشد از انجام عمل خودداری می کند. پس بنابراین بایستی برای مسئله بی حجابی چه به صورت رسمی و چه به صورت غیر رسمی مجازات هایی در نظر گرفته می شد که بازدارنده باشد و ضرر سنگینی را بر فرد خاطی تحمیل کند. در همین راستا امر به معروف و نهی از منکر مسئله مهم و مورد توجهی است که خود بحث مستقلی را می طلبد.
یکی از مهمترین علل گسترش «بی حجابی» ضعف در فرایند جامعهپذیری افراد است.
3- فرایند جهانی شدن و نفوذ فرهنگی: از دیگر عوامل تاثیر گذار بر سبک زندگی افراد علی الخصوص در سبک پوشش فرایند جهانی شدن و ارتباطات جهانی است که به تکثرگرایی فرهنگی انجامیده است. پس از گسترش رسانههای ارتباطات جمعی و اینترنت که مبلّغ سبک زندگی غربی و مروّج ارزش ها و هنجارهای جهان غربی هستند، به تضاد با سبک زندگی اسلامی و ارزش های دینی پرداختند و سعی بر آن داشتند تا الگوی جایگزین و جدیدی را معرفی کنند. عموماً هدایت بسیاری از شبکه های مجازی و ماهواره ای که در سطح جهانی تاثیرگذار هستند بر عهده جریان های فکری فرهنگی غربی است که عمدتاً به دنبال اشاعه فرهنگ اباحه گری و در تضاد با جریان های دینی هستند.
همچنین برخی از نرم افزارها و شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام بر مبنای تکشّف (خودنمایی) بنیان گذاری شده اند که آسیب های فرهنگی خاص خود را به دنبال دارد.
4- گروه مرجع: گروه مرجع به گروهی اطلاق می شود که افراد خود را با آن مقایسه و با استاندارهای آن خود را ارزیابی می کنند. افراد، گروه مرجع را معیار خود قرار می دهند و سعی بر این دارند تا سبک زندگی خود و بسیاری از رفتارهای خود را با آنان مقایسه و هماهنگ کنند به عبارت دیگر به الگوبرداری از آنان می پردازند. سلبریتی ها را می توان از مهمترین گروه های مرجع در دنیای کنونی قلمداد کرد که به الگوی مرجع بسیاری از جوانان تبدیل شده اند. تعداد قابل توجهی از سلبریتی ها که در پی شهرت و خودنمایی هستند و سبک زندگی شان مغایر با ارزش های اسلامی هست از جمله عوامل تاثیرگذار بر گسترش بی حجابی به شمار می رود. نکته حائز اهمیت این است که تا به اکنون قوانینی برای نظارت بر رفتار سلبریتی ها وضع نشده است و عده ای خارج از هرگونه چهارچوب متناسب با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی به فعالیت های مخرب فرهنگی اقدام میورزند.
5- عدم طراحی الگوی مناسب: یکی از عوامل نابهنجاری، عدم وجود هنجار مناسب است. بایستی در دهه های گذشته برای شرایط مختلف شغلی، جغرافیایی و... الگوی های پوششِ مناسب اسلامی و ایرانی طراحی و توزیع می شد اما از این مسئله مهم غفلت ورزیده شد. هر چند چادر نمونه کامل است اما تنها الگوی حجاب کامل نیست. در برخی از شرایط مختلف اجتماعی، شغلی، جغرافیایی نیازمند آن بوده ایم که لباس های متنوعی را طراحی کنیم.
6- دیگر مسئله عدم حمایت از تولید داخلی و طراحان اسلامی و وارادات و قاچاق بی ضابطه پوشاک خارج بوده است. هنگامی که بازار نیازمند اجناس داخلی متناسب با معیارها فرهنگ ایرانی اسلامی بود، با واردات بی رویه پوشاک خارجی ذائقه مصرف کنندگان داخلی را تحت الشعاع قرار دادند و این مسئله یکی از راههای نفوذ فرهنگی بود.
7- رقیق شدن اختلاط زن و مرد: از میان رفتن حائل میان ارتباطات محرم و نامحرم تاثیر بسزایی را در قبح شکنی و از بین رفتن حیا و عفت را داشت که یکی از مصادیق آن بی حجابی است. استفاده از زنان و دختران(زیبا) در فروشگاه ها، حضور کارکنان زن در اداره های شلوغ و پر رفت و آمد و ارتباط زیاد با همکاران مرد، برگزاری کلاس های آموزشی مختلط از جمله عواملی بودند که به رقیق شدن ارتباط میان زن و مرد و به چالش کشیدن عفت دامن زدند.
در این میان بایستی به معماری منازل نیز اشاره کرد، در سبک معماری ایرانی اسلامی، طراحی منازل به گونه ای صورت می گرفت که ارتباط میان محرم و نامحرم را حفظ می کرد. بانوی خانه کمتر در معرض دید نامحرم قرار داشت. درب منازل دارای دو دق الباب بودند که یکی نشان ان بود که مهامن خانه زن است و بایستی زن به استقابل برود و دیگر مختص مردان بود. در معماری ایرانی اسلامی سراغی از آشپزخانه اوپن نبود که بانوی خانه را در معرض دید قرار دهد. همچنین خانه به اندازه کافی از وسعت و اتاق های متعدد برخوردار بود که اتاق والدین از فرزندان جدا باشد و موجبات حفظ حرمت و حیا و عفت را فراهم سازد. همچنین منازل از حیاط مناسبی برخوردار بودند که بانوان بتوانند از فضای باز بهره کافی را ببرند اما امروزه با احداث منازل کوچک و علی الخصوص فضای آپارتمانی بسیاری از این مزایا را از بین برده و بستر ارتباط میان محرم و نامحرم را فراهم ساخته ایم و بسیاری از محدودیت ها را برای بانوان تحمیل کرده ایم. قابل ذکر است که این تاثیرها از نوع علیّت جبری نمی باشند بلکه از علل معدّه و زمینه ساز محسوب می شوند.
8- عدم شناخت صحیح از مقوله حجاب و شبهه پراکنی پیرامون حجاب اسلامی: همواره شبهه های فراوانی از جانب معاندین دین مبین اسلام راجع به مسئله پوشش و حجاب شرعی مطرح می شود و فلسفه حجاب را آماج حملات خود قرار می دهند و این شبهات به طور مستقیم و غیر مستقیم در قالب های مختلف هنری و با ادبیات گوناگون مطرح می شوند. در بسیاری از موارد پاسخ های مناسب به این شبهات داده نمی شود و یا افراد دارای شبهه در پی دریافت پاسخ تلاش نمی کنند. در تربیت افراد بیشتر به الگوی تقلیدی و سطحی اکتفا میشود و فلسفه حجاب و آثار حجاب به طور عمیق مطرح نمی شود.
بحث های دیگری نیز در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می توان در راستای آسیب شناسی وضع حجاب مطرح ساخت که علاقه مندان می توانند به منابع تفصیلی مراجعه فرمایند.
رسا- وضعیت مطلوب و نامطلوب در مسئله حجاب در چیست؟
وضعیت مطلوب یا آرمانی حجاب هنگامی محقق می شود که تمامی مردم و یا حداقل قاطبه مردم سبک پوشش خود را متناسب با موازین فرهنگ اسلامی برگزینند. در مباحث فرهنگی و اجتماعی برخی از رفتارها هرچند به طور دقیق بر اساس ارزش ها و هنجارهای اجتماعی شکل نگرفته اند ولی تخطی آنها به اندازه ای است که برای مردم جامعه قابل تحمل است. اساساً فرض این که تمامی افراد جامعه به نحو صد در صدی از الگوی اسلامی تبعیت کنند به لحاظ واقعیت اجتماعی امکان ناپذیر است لذا در الگوی مطلوب حداقل بایستی تخطی افراد به گونه ای باشد که قابل تحمل و اغماض باشد نه به اشکالی که امروزه با آن مواجه هستیم؛ از کشف حجاب گرفته تا پوشش های بسیار زننده و باز.
رسا- حد پوشش شرعی از نظر شارع چیست؟
در این رابطه بایستی به فتوای مراجع عطام تقلید مراجعه کرد. در این مسئله مراجع عظام تقلید حد پوشش برای بانوان را در مقابل نامحرم تمامی بدن به جز گردی صورت و کف دو دست می دانند. البته به دلیل اهمیت خاص حجاب و پوشش برای بانوان و در رابطه با موضوع این مصاحبه صرفاً به پوشش بانوان اشاره کردیم. نه این که پوشش مردان حائز اهمیت نباشد اما زن مظهر زیبایی و جمال است و چون گوهری است که بایستی از آنان مراقبت نمود. لذا پوشش زن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
نکته ای که در این بخش قابل ذکر است توجه به این نکته است که فتوای شرعی صرفاً ناظر به اصل وجوب حجاب و حدود حجاب شرعی است اما این که چه نوع پوششی را بایستی برگزید این بسته به شرایط مختلف فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و آب و هوایی دارد که می تواند متغیر باشد اما متناسب با موازین شرعی.
رسا- آیا حجاب یک مسئله درونی و شخصی است یا یک مسئله بیرونی و اجتماعی؟
پوشش یک مسئله اجتماعی و فرهنگی است و پوشاک یک کالای فرهنگی است. پوشش یک مسئله فرهنگی است به این دلیل که از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نشأت می گیرد و هنجارهای اجتماعی در نوع پوشش ما تاثیر عمیقی را دارند. متقابلاً نوع پوشش ما نیز تاثیرهایی را بر پیکره اجتماع دارد. پوشش هر انسانی دارای معنی است و لذا قابل تفسیر است و با تفسیر آن می توان به ارزش ها و هنجارها و به طور خلاصه فرهنگ و شخصیت آن فرد را فهمید و شناخت.
پوشش نه تنها نیازهای فردی و زیستی بلکه نیازهای معنوی و فرهنگی ما را که برخواسته از اجتماع و ارتباطات میان افراد است را برآورده می کند. انسان ها با پوشش خود سعی بر این دارند تا شخصیت مقبول، موجه و مطلوبی را از خود به دیگران انعکاس دهند. رواج مدگرایی و تبعیت افراد از مد بارزترین دلیل و موید برای فرهنگی و اجتماعی بودن پوشش است که افراد همواره بر اساس مدهای رایج در جامعه جهت همنوایی و کسب رضایت جامعه به تبعیت از مد می پردازند. البته دلایل روان شناختی و زیستی دیگری نیز برای تبعیت از مد وجود دارد که از بیان آنها صرف نظر می کنیم. در مقابل پوشش حیوان (پوست و...) را نمی توان فرهنگی دانست چرا که فقط جهت رفع نیازهای مادی و جسمانی اوست و برخواسته از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نیست و دارای معنا نبوده و قابل تفسیر نمی باشد.
امروزه تقریبا در همه نقاط جهان به تاثیرات نوع پوشش بر حیات اجتماعی و دیگر افراد اذعان دارند و از این رو به وضع قوانینی در مورد نوع پوشش می پردازند از جمله وضع قوانینی در مورد پوشش دانشجویان در برخی از دانشگاه های جهان.
همچنین تحقیقات اجتماعی که در حوزه تاثیرات پوشش بر جامعه انجام شده است موید فرهنگی و اجتماعی بودن پوشش است.
رسا- به نظر شما پیامدهای اجتماعی و فردی بی حجابی و عدم پوشش اسلامی زنان در جامعه چیست؟
نوع پوشش چه به صورت مطلوب و بهنجار و چه به صورت نامطلوب و نابهنجار دارای پیامدهای مثبت و منفی فراوانی است. در این جا به تناسب بحث به برخی از آثار و پیامدهای منفی بدحجابی می پردازیم:
1- اختلال در روابط خانوادگی: از مهمترین پیامدهای بی حجابی اختلال در روابط خانوادگی و میان زوجین می باشد. مردان از ویژگی تنوع طلبی برخوردارند و هنگامی که به طور عمد و از روی لذت طلبی و یا سهواً و بر حسب تصادف با زن های بی حجاب برخورد دارند، بی تردید پوشش و آرایش آنان مردان را تحت تاثیر قرار می دهد. از آنجایی که بر طبق ضرب المثل «دست بالای دست بسیار است» بی شک زنانی زیباتر از همسر آن مرد پیدا خواهند شد که جذاب تر به نظر بیایند، در این هنگام مردان احساس می کنند که دیگر همسرانشان جذابیت لازم را ندارند و نیاز به تجربه جدید و متنوعی را احساس می کنند، این مسئله خود بروز اختلال در روابط زناشویی می گردد و در برخی موارد پیامدهای ناگواری همچون خیانت و طلاق را در پی دارد. البته این مسئله بیشتر در مردانی بروز پیدا می کند که از روی شهوت رانی به چشم چرانی می پردازند و مردانی که سهواً با چنین مسائلی رو به رو می شوند از شدت آسیب کمتری برخوردارند. قابل ذکر است که متغیرهای میانجی گوناگونی نیز می تواند در افزایش یا کاهش اسن آسیب ها و پیامدها دخالت داشته باشند از جمله تقوا و ایمان شخصی و....
امروزه متاسفانه بر طبق تحقیقات و شواهد تجربی و میدانی ارتباط نامشروع میان زنان و مردان متاهل نیز به چشم می خورد که از مهمترین علل آن می توان به همین عدم رعایت شئونات اسلامی در پوشش و حفظ فاصله در ارتباطات میان مردان و زنان اشاره کرد.
طلاق زوجین که یکی از ثمرات این گونه مشکلات است خود آسیبی جدی است که پیامدهای فرهنگی و اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی فراوانی را برای جامعه در پی دارد. از آنجایی که خانواده از مهمترین ارکان جامعه می باشد، فروپاشی آن تاثیرات مخرب فراوانی را بر پیکره کل جامعه و هر یک از زوجین و فرزندان دارد.
2- بلوغ زودرس: بی شک پوشش نامناسب زنان چه در درون خانواده و چه در جامعه اثرات مخربی را بر کودکان و نوجوانان به جای می گذارد که یکی از این آثار بلوغ زودرس جنسی کودکان و نوجوانان است. هنگامی که نوجوانان به بلوغ زودرس دچار شوند مشکلات شان دوچندان خواهد شد، چرا که امروزه در حالت طبیعی میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی که زمان ازدواجشان فرا می رسد و توانایی تشکیل خانواده پیدا میکنند، فاصله زمانی نسبتا زیادی وجود دارد. حال چه برسد به بلوغ زودرس که مشکلشان را تشدید خواهد کرد. از یک طرف نیاز جنسی پیدا کرده اند و از طرف دیگر وسیله مشروع ارضای این نیاز در اخنیارشان نیست نتیجه این که عده ای دچار انحرافات جنسی شده و در پی آن مشکلات دیگری در ابعاد گوناگون خانوادگی، روحی و عاطفی، تحصیلی و... پیدا می کنند.
3- نگاه ابزاری به زن و از بین رفتن هویت و شخصیت والای زن: توجه افراطی به مد و مدگرایی، پوشش نامناسب و آرایش، دیگر ابعاد وجود زن را به حاشیه می راند و او را صرفاً به ابزاری برای لذت جویی مردان مبدّل می سازد گویی که تنها کارکرد زن همین است و بس. اما زن از شخصیت والای مادری و همسری برخوردار است که مایه استواری و مدیریت خانواده، تربیت فرزندان و... می باشد که می تواند سلامت و پیشرفت جامعه را به ارمغان بیاورد و در ساحت های گوناگونی علمی و اجرایی که ویژه زنان است نقش متعالی را ایفا نماید.
آثار و پیامدهای گوناگونی را نیز می توان در ادامه آورد که موجب اطاله بحث است.
رسا- الگوی برتر حجاب را چه می دانید و ویژگی های الگوی برتر حجاب چیست؟
از نظر بنده، الگوی برتر حجاب را نمی توان به طور دقیق و با تمامی جزئیات و به طور جهانی معرفی کرد بلکه بر حسب شرایط مختلف می تواند صورت و شکل آن متناسب با شرایط تغییر پیدا کند. البته این به معنای عدول از موازین شرعی نیست بلکه الگوی برتر حجاب الگویی است که بر اساس موازین اسلامی و حدود شرعی و به گونه ای که نیازهای مختلف زیستی، جغرافیایی ، فرهنگی، آداب و رسوم محلی و همچنین شرایط شغلی و... را نیز مد نظر قرار دهد و با آن سازگار باشد.
رسا- حدود و اختیارات و وظایف حکومت در رابطه با مسئله بدحجابی چیست؟
بی شک حکومت در مسئله پوشش مسئول است و بایستی مداخله جدی داشته باشد. به طور کلی وظایف حکومت را می توان در هر دو مرحله فرایند جامعه پذیری و کنترل اجتماعی دخیل دانست. حکومت بایستی در جامعه پذیری افراد مخصوصا توسط سازمان های دولتی مثل آموزش و پرورش و رسانه و... مشارکت فعال و سودمند داشته باشد و در مقابل در کنترل اجتماعی نیز با افراد خاطی برخورد نماید. البته نحوه و چگونگی دخالت حکومت بحث بسیار مبسوطی است و بنا به موارد گوناگون، کیفیت دخالت حکومت متفاوت است و در شرایط گوناگون اقتضائات متعددی را می طلبد که نیازمند کار کارشناسی عمیقی است.
رسا- شما چه راه کارهایی برای حل این مسئله دارید؟
به طور تیتروار و خلاصه مهمترین راه کارهایی را که می توان برای حل مسئله بدحجابی به کار بست عبارت اند از:
1- تربیت افراد و درونی کردن آموزهها و ارزش های دینی در فرایند جامعه پذیری افراد توسط خانواده، مدرسه، رسانه های جمعی و... که بهترین تضمین برای اجرای موازین شرعی درونی کردن ارزش ها و هنجاری الهی و اسلامی است که در این صورت نیازی به هیچ کنترل و نظارت اجتماعی نیست و فرد با تمام میل خود بدان اهتمام خواهد داشت.
2- نظارت و کنترل اجتماعی مناسب توسط سازمان های دولتی و عموم مردم به گونه ای که بازدارندگی قوی را در پی داشته باشد.
3- وضع قوانین و نظارت بر سلبریتی ها و گروه های مرجع که نقش راهبر را در این مسئله بر عهده دارند.
4- تولید محصولات متنوع متناسب با شرایط گوناگون بر اساس فرهنگ ایرانی اسلامی و حمایت از طراحان و تولیدکنندگان داخلی و جلوگیری از پوشاک قاچاق
5- تولید محصولات با قیمت نازل که عموم مردم توانایی تهیه آن را داشته باشند. در برخی موارد محصولاتی که در جهت طرح های ایرانی اسلامی تولید می شوند از قیمت بالایی برخوداراند که عموم توانایی تهیه آن را ندارند.
6- تولید آثار هنری و سینمایی در قالب های متنوع که مبلّغ فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی در مسئله پوشش و حجاب باشند.
7- معرفی چهره های موفق در عرصه های مختلف علمی، ورزشی، کاری و.... که از حجاب و پوشش اسلامی برخورداند. به عبارت دیگر معرفی الگو و گروه مرجع صحیح.
8- به حداقل رساندن اختلاط مردان و زنان در مواردی که نیازی به اختلاط و تماس مستقیم نمی باشد.
9- توجه به معماری ایرانی اسلامی در طراحی منازل و ساختمان ها.
10- ایجاد فضای مناسب برای فعالیت های مختلف تفریحی و ورزشی برای بانوان.
11- فراهم آوردن زمینه های مناسب تحصیل، کار و فعالیت برای دختران در کنار خانواده و پرهیز از فاصله میان دختران و خانواده.
12- گسترش سواد رسانه ای برای عامه مردم برای فهم و تحلیل صحیح محتوای محصولات رسانه ای و برخورد فعالانه نه منفعلانه با آثار رسانه ای.
13- آگاه سازی مردم از اهداف رسانه های غربی در گسترش بی حجابی و بی عفتی و همچنین تبیین آثار و پیامدهای بی حجابی در ساحت های مختلف جامعه از جمله خانواده و فرزندان.
14- عدم تکریم پوشش های نامناسب و تکریم افراد دارای پوشش مناسب
15- افزایش احساس مسئولیت آحاد جامعه نسبت به مسئله پوشش و حجاب و آموزش های لازم در این راستا
16- برخورد قاطع با جریان های معاند و سازمان یافته که در پی نابودی ارزش های اسلامی می باشند.
17- پاسخ گویی به شبهات پیرامون حجاب اسلامی از منظرهای علوم گونانگون الهیاتی، روان شناختی، جامعه شناختی و....
18- نظارت بر اماکن عمومی، ورزشی ، پارک ها، کلاس های آزاد آموزشی و....
19- معرفی دقیق الگوها و هنجارهای مطلوب و جلوگیری از سردرگمی و نابهنجاری در ارایه الگو.
20- اتخاذ سیاست ها و استراتژی های مناسب، مرحله ای و گام به گام برای تبلیغ حجاب و مبارزه با بدحجابی بدون هرگونه احساس گرایی و افراط گرایی.
رسا- با تشکر از حضرتعالی که پاسخ های جامع و کاملی را بیان کردید.