نقش کلیدی حزبالله در تسهیلسازی توافق مرزبندی لبنان و فلسطین اشغالی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در سایه تحلیلهای متعددی که کارشناسان داخلی و خارجی از توافق مرزبندی لبنان و فلسطین اشغالی ـ که انتظار میرود طی دو هفته آینده به امضا برسد ـ ارائه میدهند، مرکز مطالعاتی الجزیره در مقالهای به بررسی همین مسئله و اینکه چه عواملی روند توافق مذکور را تسهیل کرد پرداخته است.
در یادداشت الجزیره به این منظور آمده است، لبنان و اسرائیل با «میانجیگری» «آموس هوکشتاین» فرستاده آمریکایی و با نقشآفرینی فرانسه به توافقی در خصوص تعیین مرزهای دریایی دست یافتند. اسرائیل میگوید که در این توافق همه خواستههایش را محقق ساخته است و در مقابل لبنان نیز تأکید دارد که تمامی انتظاراتش در توافق مذکور برآورده شده است، ازاینرو انتظار میرود دو طرف ظرف چند روز آینده این توافق را به سازمان ملل بسپارند و مراحل اجرایی آن آغاز گردد. بر اساس این توافق میدان کاریش کاملاً در اختیار اسرائیل قرار میگیرد که در شرف استخراج گاز از آن است و در مقابل حق لبنان در سیطره کامل بر میدان قانا که فراتر از خط مرزی جداکننده دو طرف است تضمین میگردد. شرکت توتال فرانسه نیز تعهد داده است که کار اکتشاف را برای لبنان در این میدان آغاز خواهد کرد و همین شرکت قرار است به طرف اسرائیلی غرامتی بپردازد.
اما در این میان عواملی وجود دارد که دستیابی به توافق مذکور را تسهیل کرد و مهمترین آنها به این شکل مورد بررسی قرار میگیرند:
ورود حزبالله به پرونده مرزبندی و موضعگیریهای آن و سپس اعلام پذیرش پیششرطهای دولت لبنان در خصوص مذاکرات مربوط به تعیین مرزها بدون شک نقش بارزی در جانب طرف لبنانی برای رسیدن به توافق مرزبندی داشت. حزبالله استخراج گاز اسرائیل از میدان کاریش را به لزوم استخراج ثروتهای طبیعی لبنان از آبهای اقتصادی این کشور مرتبط کرد، به همین منظور رسیدن به توافق برای تعیین مرزها به خودی خود تبدیل به یک هدف برای اسرائیل شد تا با این کار از ورود به تقابل نظامی با حزبالله جلوگیری کند.
از طرف دیگر لبنان خط 29 را در مسئله مذاکرات ترسیم مرزی کنار گذاشت و این امر در تسهیل روند توافق نقش داشت. از آن گذشته همه طرفهایی که در داخل لبنان باید توافق مرزبندی را امضا کنند از متحدان حزبالله هستند؛ کسانی مانند «میشل عون» رئیس جمهور لبنان یا «نبیه بری» رئیس پارلمان این کشور، بنابراین میتوان گفت که موافقت لبنان با انجام توافق مرزبندی با تأیید حزبالله حاصل شده است؛ حزباللهی که در موضع قدرت قرار دارد، بر همین اساس هر توافقی که در پرونده مرزبندی به امضا برسد توافقی محکم خواهد بود که باید روی زمین اجرا گردد؛ زیرا اگر اسرائیلیها به مفاد این توافق پایبند نباشند ممکن است دیگر فرصت تفاهم برای حلوفصل پرونده مذکور نباشد و فرمول جدیدی در تنشهای اسرائیل و حزبالله به وجود بیاید.
این توافق در دوره ریاستجمهوری میشل عون در لبنان حاصل شده است و شاید این مهمترین دستاورد وی در سالهای حضورش در کاخ ریاستجمهوری لبنان باشد. شکی نیست که توافق مرزبندی یک نیاز ملی برای برونرفت لبنان از فروپاشی مالی و بهبود اوضاع اقتصادی این کشور است؛ بهویژه اینکه همه طرحهای موجود از جمله برنامههای صندوق بینالمللی پول یا کمک کشورهای عربی برای خروج لبنان از بحران کافی نیست.
مسئله دیگر در هموار کردن مسیر توافق مرزبندی مربوط به شرایط منطقهای و بینالمللی و در رأس آن اولویت مطلق غرب و آمریکا برای مقابله با پیامدهای ناشی از جنگ اوکراین و روسیه است؛ اولویتهایی که مهمترین آنها نیاز آمریکا و اروپا به گاز میباشد که همزمان با آغاز تحریمها علیه روسیه بهدنبال یافتن جایگزین منابع گاز هستند.
مهمترین نکتهای که در توافق مذکور وجود دارد انجام یک توافق و ایجاد آتشبسی طولانی میان دو طرف در سایه تداوم وجود سلاح حزبالله و بدون هیچگونه عادیسازی میان بیروت و تلآویو است، همین مسئله در راستای تقویت نقش حزبالله در لبنان و منطقه است.
اما همان شرایطی که به حصول این توافق کمک کرد در صورت تغییر میتواند منجر به عقبگرد توافق مذکور شود؛ بهعنوان مثال اگر تجاوزی از جانب اسرائیل در مرزهای زمینی لبنان صورت بگیرد بر توافق مرزبندی دریایی نیز تأثیر میگذارد. اگر توافق مذکور طبق انتظارات دو طرف پیش نرود نمیتوان گفت که معادله جدیدی برای جلوگیری از وقوع جنگ بهویژه در بازه زمانی کوتاه به وجود میآورد، همچنین در مدت کوتاه نمیتوان گفت که معادله «منافع در برابر منافع» حاصل شده است؛ زیرا سودآوری لبنان از میدان قانا به مدت طولانی نیاز دارد و بنا به دلیل لجستیکی و کمبود امکانات لبنان در این زمینه ممکن است چند سال طول بکشد تا سود حاصل از اکتشاف و تولید گاز وارد خزانه دولتی این کشور شود.
اما بهطور کلی در این توافق جایگاه حزبالله میان مردم لبنان بیش از پیش تقویت شد و این جنبش میتواند روابط خود را با متحدانش از جمله همپیمانان مسیحی خود که حمایت لازم را از آن بهعمل میآورند توسعه دهد، همچنین حزبالله بهعنوان مقاومت لبنان رابطه خود را با کل محیط این کشور تقویت میکند و همچنان ابتکار عمل را در دست دارد.
انتهای پیام/+