۰۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۳
کد خبر: ۷۲۲۷۵۲
به انتشارات کتاب جمکران:

رمان «دشنام» چاپ و منتشر شد

رمان «دشنام» چاپ و منتشر شد
معاویه از سب و لعن مولا علی(ع) به‌عنوان یکی از راه‌های تبلیغی حکومت خود استفاده می‌کرد که این واقعه تاریخی دستمایه رمان «دشنام» است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، رمان «دشنام» به قلم سیدمحسن امامیان است که توسط انتشارات کتاب جمکران در ۱۵۰ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است.

رمان «دشنام» داستان امیرزاده‌ای به نام زید است که گرایش‌های علوی دارد. زید به دستور پدرش با فرستاده معاویه که خواستگار خواهرش است همراه می‌شود تا در سفری که فرستاده دارد او را همراهی کند. زید می‌‌خواهد در این سفر فرستاده را محک بزند و متوجه بشود که آیا فرستاده شایستگی ازدواج با خواهرش را دارد؟ در این سفر زید می‌فهمد که فرستاده اسامی افرادی را به همراه دارد که قرار است به جرم دشنام ندادن به امام علی (ع) مجازات شوند و به قتل برسند. زید که از دوستداران امام علی (ع) است می‌خواهد این نامه را به دست بیاورد و ازبین ببرد، اما فرستاده خلیفه متوجه می‌شود و زید به دردسر می‌افتد و تازه این آغاز ماجراست...

از آنجا که معاویه انسان بسیار زیرکی بود که از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدف خود، استفاده می‌کرد، از راه‌های مختلفی  مانند جعل حدیث و عمل ظاهری به اسلام توانست مردم را با خود و علیه مخالفانش همراه سازد. یکی از مهم‌ترین راه‌های تبلیغی او استفاده از سب و لعن بود.

بنابر نقل‌های متعدد تاریخی، حکمرانان او در میان عموم و نمازهای جمعه امام علی (ع) را لعن می‌کردند. این سنت را معاویه بنا نهاد و عمر بن عبدالعزیز بعد از ۶۰ سال به فرمانداران خود دستور داد این سنت را ترک کرده و هرگز امام علی (ع) را لعن نکنند. این واقعه تاریخی دستمایه رمان دشنام قرارگرفته است.

این رمان با فرم، زبان و فضاسازی مناسب توانسته مخاطب را همراه خود به سفری در دل تاریخ ببرد و تماشاگر اتفاقات آن دوران باشد. این اتفاق، عامل جذاب شدن موضوعات تاریخی است و مخاطب را به حس و حال و فضای تاریخ می‌برد. این اثر کتابی چندصدایی است که به روایت از زبان شخصیت‌های متفاوت و نگاه‌های متفاوت پرداخته است.

برشی از کتاب

«این علامات را می‌بیمی؟ ترابیان هر منطقه را در هم کوفته، آنها که با امیر معاویه بیعت نمودند و سب علی گفتند. باقی و الباقی را زا دم تیغ گذراندم. قرمزها رقم خون‌هایی است که ریخته و سبزها تعداد بیعت‌نامه‌هایی است که روانه کاخ خضرای اموی ساخته‌ام. من چون نره خرسی بر صورت این قلمرو پنجه کشیده، کمر ساییده‌ام حال تو که دود چراغ خورده‌ای بگو کداممان حق امارت دارد؟ من؟ یا این نخاله بن تفاله‌بن زباله؟»

ارسال نظرات