شماره ۶۸ فصلنامه علمی «ادبیات عرفانی و اسطوره شناسی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 68 فصلنامه علمی«ادبیات عرفانی و اسطوره شناسی» صاحب امتیازی دانشگاه آزاد اسلامی و مدیرمسئولی سهیلا موسوی با سردبیری کریمی امیربانو منتشر شد.
این فصلنامه در 10 مقاله و 291 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
تحلیل جایگاه جهرم در شاهنامة فردوسی در مقایسه با تواریخ اسلامی، فرهنگ و روایات محلی
فاطمه تسلیم جهرمی
چکیده: در شاهنامة فردوسی و بهویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکانها و نامجایهای بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهرههایی اسطورهای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت دادهاند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهرههای معروف شهر جهرم در شاهنامه، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسة ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، تأیید اصیلبودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشتة تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافتههای این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعهها و ولیعهدنشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیتهای شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعة مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه، نامهای خانوادگی و... حفظ شدهاند. باقیماندن نامها یا شهرتهای خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه، بناها و نامجایها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانههای تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. دادههای محلی این مقاله نیز به کمک پژوهشهای میدانی جمعآوری شده است.
تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج بر پایة نقد کهنالگویی یونگ
ناهید تیرانداز؛ ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق؛ عبدالحسین فرزاد
چکیده: این پژوهش به تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج بر پایة نقد کهنالگویی یونگ میپردازد. نقد کهنالگویی (اسطورهای)، از رویکردهای نوین در حوزة نقد ادبی معاصر است که با دیدگاه روانشناسانه به اسطورهها، ماهیت کهنالگوها را کشف میکند و نقش آنها را در آثار ادبی نشان میدهد. از این رو بحث اسطوره و کهنالگو در ادبیات معاصر(شعر)، به نوعی با بحث روانشناسی (بر پایة نظر یونگ) گره خورده است. در این منظومه، مانلی نمودی از اسطورهقهرمان است که طی یک سفر درونشناختی، با گذر از «من» به «خود»، موفق به «فردیتیابی» میشود، و در سایة این دگرگونی از دیگران ممتاز میگردد؛ همچنین کردار مانلی با مراحلی از الگوی قهرمان شامل کاوش و نوآموزی تطبیق داده میشود. کهنالگوهای مرگ و باززایی، پیر دانا و نماد آب، در ارتباط با اسطورهقهرمان در منظومه مانلی معنا مییابند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مانلی شخصیت اصلی منظومه، فردی از طبقة فروتر جامعه است که با تدابیر پیر دانا در این سفر، به شناخت درستی از خویش میرسد و هماهنگ با طبیعت، به دامن جامعه باز میگردد.
تحلیل ترامتنیّت حکایتهای برگزیدة اسرارنامه
زینب رضاپور؛ مریم زمانی
چکیده: یکی از راههای شناخت دقیق متون، بررسی تعامل بین آنها است و ترامتنیّت یکی از رویکردهای خوانش متن است که به روشی نظاممند، روابط بین متون را نشان میدهد. بیشتر حکایتهای اسرارنامه، ریشه در آثار پیش از آن دارد ولی شیوۀ تغییر و بازتولید آن بسیار سنجیده و هدفمند بوده است. در این پژوهش به روش تحلیلی- تطبیقی بر اساس نظریة ترامتنیّت ژرار ژنت، به بررسی میزان و چگونگی ارتباط اسرارنامه با زیرمتنهای آن پرداختهایم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بهرهگیری عطّار از زیرمتنها به شکل ارتباط بینامتنی از نوع صریح و ضمنی و به منظور اعتباربخشی به روایت و تأیید مطلب صورت گرفته است. بیشترین نوع رابطۀ ترامتنی اسرارنامه با زیرمتنهای آن، از نوع زبرمتنی و از نوع همانگونگی و تراگونگی به روش گشتار کمّی و کاربردی است . فرایندهایی چون گشتار انگیزه، گشتار ارزش، گشتار کیفی، فزونسازی، انبساط، برش و تلخیص متن سبب تغییر گفتمان حکایات، برجستهکردن مطلب، افزودن عناصر داستانی و خارج کردن متن از حالت گزارشی به گونة روایی، ارزشکاهی یا ارزشگذاری شخصیّتهای حکایات و متناسبکردن اهداف در روایت عطّار شده است. فرامتنیّت در اسرارنامه از نوع تفسیری است و در تبیین دیدگاههای عرفانی عطّار، بسط بنمایه و نمادین کردن حکایاتی که در مآخذ اسرارنامه به صورت سطحی و تک معنا نقلشدهاند، موثّر بوده است.
زبان عرفانی در مثنوی معنوی مولوی
افسانه سعادتی؛ پروین گلی زاده؛ مختار ابراهیمی
چکیده: بیان تجارب عرفانی، همواره یکی از مهمترین مباحث در دیدگاه عرفا بوده است. بررسی جنبههای پدیداری این تجارب، بیرون از زبان امکانپذیر نیست. این در حالی است که زبان نیز در تبیین تجربههای عرفانی نارساست و به همین سبب عارفان، به شکلهای هنری و ادبی زبان روی آوردهاند، نماد و تمثیل دو شکل هنری از جمله شکلهای هنری زبان است. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی در پی بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری تمثیل و نماد جهت آشکار کردن تجربههای عرفانی مولوی در مثنوی است. مولوی در راستای به کارگیری تمثیل با در نظر گرفتن تنگناهای زبان بشری کوشیده است تا با زبان ویژه خویش، راه را بر تأویلهای عرفانی برای خود و مخاطب بگشاید. آنچه در فهم زبان مثنوی اهمیت دارد، شناخت زبان نمادگرا در فضای گستردة این اثر است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مولوی با آگاهی از ظرفیتهای کلامی، به زبان عرفانی خود پویایی داده است. توجّه به زبان و کاستیهای آن، معناگرایی، تکرار واژگان ویژه و تمرکز بر اندیشهای واحد، آگاهی ازتجربههای عرفانی در عینِ بیانناپذیری آنها و ادراک مخاطبان از جمله عوامل مؤثر در درک زبان عرفانی مثنوی معنوی است.
تحلیل رفتار شخصیّتهای اصلی داستان « زال و رودابه» بر اساس الگوی «سفر قهرمان»
محسن شفیعی بافتی؛ محمود مدبری؛ نجمه حسینی سروری
چکیده: «سفر قهرمان» نظریۀ مشهور جوزف کمپبل است که با تأثیر از نظرات یونگ و با بهرهگیری از نظرات ون جنپ بنا نهاده شده است. کمپبل سه مرحلۀ جدایی، تشرّف و بازگشت را به همراه زیرمجموعههایشان برای الگوی خود در نظر گرفته است. این الگو و الگوهای دیگری که با تأثیر از آن پدید آمدهاند پایه و مبنای نقد کهنالگویی است. در این مقاله داستان «زال و رودابه» شاهنامۀ فردوسی بر اساس این الگو به روش تحلیلی و توصیفی بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که داستان زال و رودابه، در کلیّات با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل تطابق دارد اما در جزئیات و زیرمجموعهها با الگوی ذکر شده اختلافاتی دارد. در این داستان مرحلۀ زیرمجموعۀ «شکم نهنگ» دیده نمیشود، در مرحلۀ تشرّف «وسوسهگری» وجود ندارد که بازدارندۀ زال از ادامۀ سفر باشد و در مرحلۀ بازگشت مورد یا مواردی برای امتناع از بازگشت، فرار جادویی، رسیدن کمک و عبور از آستان بازگشت، دیده نمیشود.
وجوه طنز در شخصیت ابوسعید ابیالخیر با تکیه بر اسرارالتوحید و حالات و سخنان ابوسعید
محمد رضا موحدی؛ مسعود معظمی گودرزی
چکیده: در این پژوهش به بررسی و تحلیلِ انگیزهها و دلایلِ رفتار و گفتار طنزآمیزِ ابوسعید به عنوان یک شخصیت برجستۀ عرفانی پرداختهایم و تأثیر ویژگیهای اخلاقی و عرفانی ابوسعید بر گفتار و رفتار طنازانۀ او را به روش تحلیل محتوایی بررسی کردهایم. اصلیترین وجه شخصیت طنّاز ابوسعید، بداههگویی و تسلط بر بازیهای لفظی و کلامی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مهمترین وجوهی که به عنوان پایه و اساس شوخیها و طنازیهای ابوسعید است در سیزده دسته قرار میگیرند. از این میان سه مورد که عبارت هستند از: 1ـ بداههگویی و بازیهای کلامی ابوسعید؛ 2ـ طنز موقعیت یا آموزش عملی عرفان با تکیه بر طنز؛ 3ـ پرهیز از خودخواهی و خودبینی، بیش از 60% از مجموعه انگیزهها و دلایل طنّازی ابوسعید را تشکیل میدهند. مسأله شوخطبعی ذاتی ابوسعید، اقبال مردم به او به دلیل روحیۀ طنّاز او و طنز به مثابه آیینۀ تمامنمای ویژگیهای برجستۀ عرفانی، اخلاقی و اجتماعی ابوسعید از موضوعات مورد بحث در این پژوهش هستند.
اساطیر فرجامشناسی نوین فضایی در رمانهای علمی ـ تخیلی آرتور کلارک
روحیه نظیری پور؛ مریم سلطانبیاد
چکیده: آرتور کلارک به دنبال ارائه یک فرجامشناسی نوین فضایی است. تا کنون تحلیل گران فقط به شکل پراکنده و غیر منسجم به ماهیت فرجامشناسانه و دینی حضور بیگانهها وخدایان در کنار سفرهای فضایی اشاره کردهاند، در این مقاله به تحلیل منسجم کلیت عناصر فرجامشناسانه و مقایسه این مفاهیم فرجامشناسانه با منشاء آنها پرداختهایم. این عناصر فرجامشناسی نوین فضایی، پاسخهای اسطورهای، به نیازهای دوران معاصر بر بستر پیشفرضهای فکری مدرنیته هستند. روش کار تحلیلی ـ تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان میدهد که داستانهای کلارک مانند داستان چکش خدا، ادیسه فضایی و پایان کودکی یک فرجامشناسی به ظاهر نوین را با اسطورههایی پیرامون مفاهیم جاودانگی، رستاخیز و پایان تاریخ بشری ارائه کرده است تا پاسخی به نیازهای فکری بشر معاصر باشد، اما او در این کار همچنان عناصر فرجامشناسی گذشته را مورد بهرهبرداری قرار داده است که نشاندهنده عدم گسست کامل او از نظامهای فرجامشناسی قبلی و احیای استحاله یافته آنهاست.
تحلیل بنمایههای اسطورهای حماسة گوراوغلی ترکمن
عبدالله واثق عباسی؛ بایرام مراد مرادی
چکیده: حماسة گوراوغلی ترکمن از جمله آثاری است که ردّ پای اساطیر کهن در آن وجود دارد. از آنجا که آثار حماسی، پیوندی ناگسستنی با اساطیر دارند، واکاوی درونمایههای اساطیری در این اثر، دور از ذهن نیست. اساطیر در بطن و متن حماسه قرار دارند و این امر ناشی از باور و فرهنگ یک قوم به آیینی ویژه است. در این مقاله بنمایههای اساطیری در حماسة گوراوغلی ترکمن با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بازتاب بنمایههای اساطیری کهن از جمله اسطورة تولد عجیب پهلوان (از گور بیرون آمدن)، راهنما یا پیر دانا، نبرد با اژدها (اژدهاکشی)، فیلاوژنی، گذر از آب به همراه اسب، اسب دریایی گوراوغلی (قیرآت)، وجود پریان و جادو در این حماسه چشمگیر است.
تحلیل استعارههای مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان
امید وحدانی فر؛ صفورا انتظاری
چکیده: در این پژوهش رویکرد زبانشناختی استعارۀ مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطقالطیر عطار را با توجّه به نظریّۀ لیکاف و جانسون بررسی کردهایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دورۀ شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کردهایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشتهای مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی ـ تطبیقی پرداختهایم و نمونههایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعارۀ مفهومی عشق مورد بررسی قرار دادهایم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعارههای مفهومی بهره برده است. استعارههای خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایهای به نام «عشق عرفانی» هستند که آنها را انسجام میبخشند. کلاناستعارههای موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعارۀ هستیشناختی، استعارۀ جهتی، استعارۀ ساختاری قرار میگیرند. توجّه به استعارههای موجود در حکایت ذکر شده، نشان میدهد که استعارۀ کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزیترین استعاره است و تمام استعارههای خرد در تکامل این کلاناستعاره به کار رفتهاند.
تحلیل ابیات و روایات دفتر اول مثنوی بر اساس نظریة بدخوانی خلاق هارولد بلوم
عالیه یوسف فام؛ معصومه کاظمی نژاد
چکیده: بدخوانی خلاق نظریهایست که هارولد بلوم آن را بر مبنای بینامتنیّت؛ یعنی روابط میان متون و تأثیرپذیری آثار ادبی از یکدیگر مطرح کرده است. بر این اساس، همواره کشاکشی میان شاعران و نویسندگان جدید با گذشتگان وجود دارد. بلوم در مهمترین اثر خود به نام «اضطراب تأثیر» بر رابطه دوسویه اما ستیزهجویانة مؤلفان جدید با مؤلفان گذشته تأکید کرده است. شاعران و نویسندگان جدید برای رهایی از دلهرة تأثیرپذیریِ متون گذشته با بدخوانی خلاق به روشهایی برای خلق آثار جدید دست میزنند و با این کار میکوشند تا خود را از پیشینیان برتر بدانند. در این پژوهش دگرگونیهایی را که مولوی به منظور رهایی از اضطراب تأثیرپذیری آثار پیشین، اعمال کرده است و نسبتهای بدخوانی خلاق بلوم در مثنوی را به شیوة تحلیلی ـ تطبیقی بررسی میکنیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که روش خلاقانة مولوی در آفرینش داستانها و حکایات و برای رها کردن خود از تأثیر متون گذشته، مصداق بدخوانی خلاقانهای است که بلوم مطرح میکند و به این منظور از شگردهای گوناگونی مانند تداعی، ایجاد مضامین تعلیمی و دینی و حکمی، تغییر در عناصر داستان و فرافکنی بهره برده است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی«ادبیات عرفانی و اسطوره شناسی» می توانند به نشانی تهران، خیابان ایرانشهر شمالی، نبش آذرشهر، پلاک 223، طبقه 7، دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تهران جنوب با شماره تلفن09300352718یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jmmlq.stb.iau.irمراجعه کنند یا تماس بگیرند.