کتاب «تاخمینیشهر» چاپ و منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «تا خمینی شهر» با زیرعنوان «روایت زندگی مجاهدانه حاج عبدالله والی» از طرف انتشارات موسسه ایمان جهادی در 800 صفحه روانۀ بازار کتاب شده است.
کتاب «تاخمینیشهر» از تازههای امسال صهبا در عرصۀ نشر، کتابیست در سبک تاریخ شفاهی که زندگی مجاهدانۀ حاج عبدالله را روایت میکند. کاری که در اولین سالگرد رحلت حاجی آغاز شد و در سال ۸۸ با انتشار جلد اول کتاب «تاخمینیشهر» به منزل اول رسید. و بحمدالله با استقبال مردم و اهل ادب و بهخصوص جوانان و پیشکسوتان جهادی مواجه شد و توانست تا حدی حاج عبدالله والیِ گمنام را بشناساند. او تا آخر عمر بهدنبال گمنامی بود، اما خواست خدا این بود که او را الگوی جوانان علاقهمند به روحیۀ جهادی کند.
جلد اول این کتاب در سال ۸۸ منتشر شد و تا سال ۶۶ را روایت میکرد. جلد دوم کتاب «تا خمینیشهر» ادامۀ زندگی حاج عبدالله را روایت میکند، تا امروز بشاگرد؛ البته جلد دوم، همراه با خلاصه جلد اول چاپ شده؛ چون هنگام تدوین جلد دوم به این نتیجه رسیدیم که همراه با نگارش جلد دوم، جلد اول را قدری خلاصه کنیم تا بتوانیم تمام محتواهای لازم را در قالب یک کتاب ارائه کنیم و افرادی که جلد اول را قبلازاین مطالعه نکردند، میتوانند همین جلد جدید را مطالعه کنند.
برشی از کتاب
پیرمردهای بشاگردی اینجا را وقتیکه سکنهای داشت «خونَمید» میخواندند، اما سالهاست خونمید فراموش شده و جوانترها آن را نمیشناسند. حاج عبدالله به کوه و بیابانی متروک، حیات داده و حالا میخواهد برای این مولود مبارک، نامی بگذارد. ماهها بود که برای مقر جدید، اسم بالاترین عشقش را در نظر گرفته بود؛ نام حضرت امام را. قرار بود نام مقر جدید «خمینیشهر» باشد، و حاجی از تکرار این اسم لذت میبرد.
حاج عبدالله اینجا شهری میبیند که قرار است به بشاگرد زندگی بدهد. آنهم یک زندگی اسلامی، بالاتر از حد خورد و خوراک و پوشاک. حاجی ماههاست که آن را در درون خود، «خمینیشهر» صدا میکند و لذت میبرد. خمینیشهر، باید کل بشاگرد را دیار خمینی کند، و حاج عبدالله فقط برای همین، این هجرت و جهاد را آغاز کرده.
اینکه حاج عبدالله بر نام روستا پسوندِ «شهر» میگذارد نیز، خود حکمتی است. این روستا، شهری خواهد شد که به کودکان بشاگردی امید میدهد تا بدانند آینده، مانند اکنونِ پدران و مادرانشان نیست؛ شهری که یتیم در آن محبوبترین است و هر نیازمند، نعمتی است که رو کرده، پس باید از او استقبال کرد. این روستا، شهرِ تجسم عشق است، عشقی که حاج عبدالله را به این وادی کشانده؛ شهرِ عینیتدادن به آرمانِ انقلاب، شهرِ خمینی است.
مقام معظّم رهبری: «مرحوم آقای حاجعبدالله والی یکی از آدمهایی است که قطعاً در تاریخ انقلاب و تاریخ کشور اسمش خواهد ماند و نامش به نیکی یاد خواهد شد؛ خداوند درجاتش را عالی کند. من بااینکه ایشان را از نزدیک ندیده بودم و هیچ یادم نمیآید که با ایشان ملاقاتی داشته باشم، دورادور ایشان را میشناختم، میدانستم که در بشاگرد مشغول خدمات باارزشی هستند. منطقه را هم من میشناختم، به قول خودشان، بِشگرد. ما ایرانشهر که بودیم، ..از بشاگرد گاهی پیش من میآمدند.
قبل از انقلاب مثل اینکه اینجا بهکل وجود خارجی نداشت، یعنی دستگاههای حکومتی اصلاً به آنجا اعتنایی نداشتند. آنوقت بعد از انقلاب، یک مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی، پا میشود میرود آنجا، همۀ دلبستگیهایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مرکز مأموریت منتقل میکند و برادرهایش را هم میکِشاند، دنبال خودش میبرد.» 9/3/1391
علاقهمندان برای خرید این کتاب میتوانند به کتابفروشیهای سراسر کشور یا نشانی www.sahba.ir مراجعه نمایند.