۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۲
کد خبر: ۷۲۵۸۸۵
یادداشت؛

حجاب در قلمرو قانون

حجاب در قلمرو قانون
بر اساس ادله فقهی آنچه مسلم و یقینی است وجوب حجاب برای زنان مسلمان است و مرزهای حجاب و قواعد کلی حاکم بر پوشش بانوان مؤمن نیز مشخص شده است.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، همزمان با شروع اغتشاشات در ایران یکی از فرامین قطعی الهی که همان حجاب اسلامی برای زنان است و مورد اتفاق همه علمای اسلام از شیعه گرفته تا اهل تسنن می‌باشد، مورد حجم های فراوان دشمنان اسلام و انقلاب قرار گرفت. اما امروز با گذشت چندین ماه از شروع این حوادث به خوبی بر همه آشکار گشته بحث اختیار و اجبار در حجاب تنها مستمسکی برای براندازان و ضد انقلاب با هدف از بین بردن اصل اسلام و انقلاب اسلامی ایران است.

اما به هر روی برای طالبان حقیقت لازم است این موضوع مقداری شرح داده شود و برخی از مغالطه ها در این باب بیان گردد. تا برای همگان روشن شود که حجاب در قلمرو قانون تبلور پیدا می کند.

معنای حجاب

«حجاب» در لغت به معنى چيزى است كه در ميان دو شى‏ء «حائل» مى‏ شود. در قرآن مجيد نيز اين كلمه همه جا به معنى «پرده» يا حائل به كار رفته است. در كلمات فقها از قديمترين ايام تا كنون در مورد پوشش زنان معمولا كلمه «ستر» به كار رفته است. به كار رفتن كلمه «حجاب» در پوشش زنان اصطلاحى جدید است.

حجاب در قلمرو قانون

بر اساس آنچه امروزه در میان مسلمانان فارسی زبان به کار می رود، مراد از حجاب، «پوشش اسلامی» است و مراد از پوشش اسلامي زن، به عنوان يكی از احكام وجوبی اسلام، اين است كه زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمايی نپردازد. حجاب دارای دو بُعد ايجابی و سلبی است. بُعد ايجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمايی به نامحرم است؛ و اين دو بُعد بايد در كنار يكديگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.

اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و عمل مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد: مثل حجاب در «نگاه»، حجاب در «گفتار» و «حجاب رفتاری» در مقابل نامحرم. بنابراین مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حريم قايل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه ی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.

سوال غلط درباره حجاب

اين سوال که شما با حجاب اجباري موافقيد يا مخالف؟ سؤال صحيحي نيست؛ اگر محدوده سوال روشن شود که حجاب اجباري يعني چه؟ و منظور اجبار در کجا است؟ نادرست بودن اين سوال خود را نشان می دهد.

يک وقت حجاب به عنوان يک امر عقلائي يا يک امر ايماني و ديني مطرح است؛ يعني من مي خواهم به طرف مقابلم مسئله حجاب را يا بعنوان يک فکر و انديشه جديد و برتر معرفي کنم که او هم آنرا بپذيرد، يا به عنوان امري ايماني و الهي ابلاغ کنم که به آن ايمان بياورد؛ بديهي است که ابزار اجبار در اين دو محدوده اساسا بي معنا است؛ نه اجبار در انديشه و فکر؛ و نه اجبار در ايمان و باور، هيچکدام معنا ندارد و امکان پذير نيست تا بگوئيم شما با آن مخالفيد يا موافق؟!

و يک وقت حجاب بعنوان يک قانون اجتماعي در نظر گرفته مي شود؛ يعني اينکه جداي از بحث انديشه و ايمان، وارد جامعه اي مي شويم که تحت قوانين خاصي اداره مي شود و فرض ما بر اين است که رعايت حجاب بعنوان يکي از قوانين اجتماعی در اين جامعه تعريف شده و به تصويب رسيده است؛ در اينجا نيز سوال از اينکه آيا با حجاب اجباری موافقيد يا مخالف سوال بي جائي است؛ زيرا اجبار در اينجا به معناي پايبندي و اصرار بر اجراي قانون است و مخالفت با اجراي قانون، نظري نيست که در ميان افراد عاقل و فهميده طرفدار داشته باشد.

حجاب در قلمرو قانون

قوانين، هنجارهايي هستند که توسط حکومت ها به عنوان اصولي که شهروندان مي بايست از آنها پيروي کنند تعريف و ارائه مي شود. و هر شيوه رفتاري که قانون را نقض کند جرم محسوب مي شود و حکومت عليه کساني که از قوانين پيروی نمی کنند از ضمانت هاي اجرايي رسمی استفاده مي کند.

مثال عرفی آن که مورد قبول و فهم همگان باشد را در قوانين راهنمائي و رانندگی می توان مشاهده کرد؛ مثلا در ايران قانون اينگونه وضع شده که اتومبيل ها از سمت راست حرکت مي کنند؛ به هر دليلي - خواه درست يا غلط - قانونگذار اين سيستم را وضع کرده و به مرحله اجرا گذاشته است و پليس راهنمائي و رانندگي ضامن اجراي آن بوده و با متخلفين برخورد مي کند. اکنون تصور کنيد گروهي بيايند و بگويند ما در انگلستان ديده ايم که اتومبيل ها از سمت چپ حرکت مي کنند، خيلي هم خوب است ما مي خواهيم آزاد باشيم و طبق آن عمل کنيم چرا ما را اجبار مي کنيد؟ اگر ما براي حل اين مشکل اجتماعي، و رعايت حقوق شهروندي اين گروه، اين سوال را مطرح کنيم که آيا با اجباري بودن حرکت از سمت راست موافقيد يا مخالف؟ بعد هم به فرض نتيجه اين بشود که بايد هرکس آزاد باشد هر که خواست از راست حرکت کند و هر که خواست از چپ ! هرگز به نتيجه مطلوبي دست نميابيم و اساسا طرح اين سوال به اين نحو غلط است.

تا زماني که قانون اين کشور حرکت از سمت راست است، اجبار در اجراي آن درست است و موافقت يا مخالفت گروه هاي اجتماعي نمي تواند در آن نقشي داشته باشد. به هزار و يک دليل هم که ثابت کنم حرکت از سمت چپ بهتر است و من آنرا مي پذيرم و مي پسندم، اگر تخلف کنم و بخواهم به راي و نظر و پسند خودم عمل کنم با من برخورد مي شود و بعنوان مجرم باز خواست مي شوم جريمه مي شوم و اگر تمرد کنم محروميت هاي اجتماعي متعددي گريبان گير من خواهد شد.

بله مي توانم براي مخالفت با اين قانون با قانون گذار تماس بگيرم و دلايل خود مبني بر غلط بودن حرکت از سمت راست را ارائه کنم و مباني عقلي و منطقي قانون او را زير سوال ببرم و او را متقاعد کنم که قانونش نقص دارد. اگر قانون تغيير کرد آنوقت من مي توانم به هدف خود برسم؛ تازه در اينجا نيز الزام و اجبار بر اجراي اين قانون جديد حکم فرما است و اين بار خودم طرفدار و مدافع اين اجبار هستم!.

حجاب در قلمرو قانون

وجوب پوشش در قرآن

 اصل وجوب پوشش شرعی (حجاب) برای زن و اینکه باید اعضای بدن و از جمله موها را از نامحرم بپوشاند، حکم فقهی مسلّم است و حتی می‌توان گفت از ضروریات دینی به شمار می‌آید. آیات و روایات فراوانی، صراحتا بر وجوب پوشش خاصی برای زنان دلالت دارند؛ فقیهان شیعی با استناد به برخی از آیات قرآن کریم و روایات پرشماری از پیامبر و امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام، پوشش همه‌ بدن، جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ را برای زنان واجب می‌دانند.

خداوند متعال در تبیین و توصیف محدوده پوشش زنان مسلمان می‌فرماید: ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پاره‌ای از مقنعه‌های خود را بر خود نزدیک‌تر کنند (تا گردن و سینه‌های آنها آشکار نشود!) (احزاب/59)؛

در تفاسیر بزرگی چون، مجمع‌البیان، المیزان فی تفسیر القرآن، تفسیر نمونه،... در شأن نزول آیه آمده چنین است: آیه بالا از آن رو نازل شد که زنان عرب در صدر اسلام، معمولا پیراهن‌هایی می‌پوشیدند که گریبانش باز بود و روسری‌های خود را طوری می‌بستند که دور گردن و سینه را نمی‌پوشانید؛ آیه فرمان می‌دهد که زنان روسری‌ها را به گونه‌ای ببندند که گردن و سینه‌ها، پوشیده شود.

در سوره‌ نور/31 می‌فرماید: «و به زنان مؤمن بگو چشمانشان را فروپوشند و از اندام‌های جنسی خود (نسبت به دیده شدن و زنا) مراقبت کنند و زیبائی‌هاشان را، جز آنچه خود آشکار است (مانند زیبایی‌های صورت، دست‌ها تا مچ و احیانا زیبایی‌های لباس‌های رویین)، آشکار نکنند و روسری‌هاشان را بر سینه‌هاشان اندازند (تا سینه‌‌ها پوشیده ماند) و...؛ دلایل و شواهد روایی در این خصوص بسیار فراوان است و طالبان آن باید به کتاب‌های مبسوط فقهی مراجعه کنند.

حجاب در قلمرو قانون

بر اساس ادله فقهی آنچه مسلم و یقینی است وجوب حجاب برای زنان مسلمان است. مرزهای حجاب و قواعد کلی حاکم بر پوشش بانوان مؤمن نیز مشخص شده است اما نه در روایات و نه در آیات قرآن شکل خاصی از حجاب به عنوان قالب وجوبی مطرح نشده است. به تعبیر دیگر زنان مؤمن وظیفه دارند تا در برابر نامحرمان همه اعضای خود را جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ بپوشانند. اما شکل و رنگ لباس به انتخاب و سلیقه و فرهنگ جامعه واگذار شده است. البته چه شکل و چه رنگ لباس نباید به گونه‌ای باشد که حکمت وجوب حجاب را از میان ببرد و پوشش، خود به عاملی برای تبرج و خودنمایی تبدیل شود.

مغالطه در باب حجاب اختیاری

در باب حجاب اختیاری مغالطه ای مهم صورت گرفته است که آیت الله حیدری به خوبی به این مغالطه اشاره داشته و چنین می فرمایند:

 «طرفداران حجاب اختیاری می‌گویند: «حجاب وجوب شرعی دارد و اختیاری است. حجاب مثل نماز است مگر نماز اجباری است؟... اصلاً ما در دین تحمیل نداریم...». ظاهر کلام آنها این است که انسان اختیار دارد که بخواهد نماز بخواند و یا نخواند، زن مختار است که حجاب داشته باشد یا کشف حجاب کند، حجاب به خودش مربوط است. و کسی نمی‌تواند به او اعتراض کند و هیچ دستگاهی نمی‌تواند او را با تعزیر باز دارد.

این مغلطه ناشی از خلط اختیار تکوینی با اختیار تشریعی است. اختیار تکوینی، یعنی این که انسان با اختیار آفریده شده و همۀ عقائد را به اختیار قبول می‌کند یا رد می‌کند، و همه واجبات را می‌تواند تکویناً انجام دهد یا ندهد. و همه محرمات را نیز همین‌طور. در این مطلب شکی نیست. زیرا همۀ قاتلان و جنایتکاران اختیار تکوینی در انجام جنایت‌های خود دارند. اما اختیار تشریعی عبارت است از اینکه انسان شرعاً مخیّر است یک کاری را انجام دهد یا نه مثل مباحات و حتی مستحبات و مکروهات که الزامی در فعل و ترک آنها نیست. اما در تکالیف الزامی مثل واجبات و محرمات اختیار تشریعی نیست گرچه اختیار تکوینی وجود دارد. بنابراین، آیا انسان مختار از نظر تکوینی، اختیار تشریعی هم دارد که واجبات را ترک کند و محرمات را انجام دهد، به طوری که با هیچ عقوبتی در دنیا از سوی نظام اسلامی مواجه نگردد؟ و یا مردم حق نداشته باشند تارک واجبی مثل حجاب را امر به معروف و مرتکب حرامی مثل کشف حجاب را نهی از منکر کنند یا نه؟ ظاهر کلام طرفداران حجاب اختیاری این است که هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی کشف حجاب را بگیرد. قطعاً کسی که این حرف را می‌زند باید قائل به این باشد که در اسلام هیچ تکلیف الزامی وجود ندارد، نه واجب و نه حرام و همه احکام مباحات است و این همان اباحی‌گری است. و نیز باید وجوب امر به معروف و نهی از منکر و همۀ حدود و تعزیرات را که از ضروریات دین است انکار کند. زیرا همۀ این احکام بازدارنده است و عمل کردن به آنها باعث الزام افراد به ادای واجبات و ترک محرمات می‌گردد، و این مطلب بر خلاف نظریه حجاب اختیاری است.»

ارسال نظرات