همایش اجتهاد عقل گرا با چاشنی مناظرهای بر سر عقل و مکتب تفکیک
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا همایش ملی اجتهاد عقل گرا با حضور گسترده روحانیون، اسایتد حوزه و دانشگاه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
حجت الاسلام محمدحسن قدردان قراملکی در این همایش با اشاره به شروع به کار آن از سه سال پیش اظهار داشت: مقالات زیادی به جشنواره ارسال شد و 4 پیش نشست با همکاری مؤسسات مختلف نیز برگزار شد که 33 مقاله از نویسندگان مختلف در نشست هایی حضوری و مجازی ارائه شد.
پیام آیت الله سبحانی به همایش ملی اجتهاد عقل گرا
در ادامه همایش اجتهاد عقل گرا امشب پیام حضرت آیت الله جعفر سبحانی که به طور مکتوب ارائه شده بود، قرائت شد.
در این پیام بر فرستاده شدن یک دین توسط خداوند به بشر تأکید شد که در دین محمدی با حکم عقل و خرد عجین شده و اصول دین با تعقل و خردورزی اثبات می شود که در قرآن نیز دلایل عقلانی بر این امر آورده می شود.
همچنین آیت الله سبحانی تأکید کرد: عقلانیت آیین محمدی به قلمرو اصول عقائد منحصر نیست و بلکه به فروع نیز راه دارد و در آیات قرآن نیز دلایل عقلی فروع نیز گفته شده است؛ به دلیل عقلانیت احکام الهی در احادیث آمده حلال محمد تا قیام قیامت حلال است و حرام این دین تا قیامت حرام است.
وی اظهار داشت: حجیت حکم عقل، قاعده اهم و مهم، گشودن باب اجتهاد، تبعیت از قواعد فقهی نشان می دهد شریعت اسلام جاودانه است و تا ابد می تواند پاسخگوی نیاز انسان باشد؛ گروهی از مسلمانان صدر اسلام با پیروی از اندیشه خرافی اجدادی تفکر حول عقائد را ممنوع می کردند در صورتی که اسلام منادی آزادی و اختیار است و اگر اسلام را خالی از این آزادی بدانیم رنج پیامبران لغو خواهد بود.
حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به روایتی از ابوهلالی عسکری گفت: معاویه نخستین کسی بود که فعل بندگان را فعل خدا معرفی کرد و خلافت یزید را از قضا و قدر الهی می دانست و این رویه ای شد که هر جنایتی را به قضا و قدر ربط دهند؛ سرآغاز تفکیک عقلانیت و شریعت به عصر جاهلیت برمی گردد و سنت های عصر جاهلی همچنان دیده می شود.
وی عنوان کرد: میان عقل و وحی نباید تعارضی باشد و اگر دیده شد برداشت ما از کتاب و سنت اشتباه بوده است.
در ادامه نیز حجت الاسلام مهدی هادوی تهرانی به جایگاه رفت و گفت: بسیاری از تعابیری که به عنوان عقل مطرح شده و از آن به عنوان تعارض عقل و دین لحاظ می شود مفهومی عرفی است و این عقل عرفی دایره گسترده ای از یافته های بشری را که از طریق وحی به دست نیامده را شامل می شود؛ عقل به معنای خاص فلسفی خود در بسیاری دانش ها به معنای دستاورد های حوزه های علمی بشری نیست اما تلقی عرف از عقل این است.
وی افزود: در مشکلات عقل و دین بحرانی به نام ایمان گرایی وجود دارد که ایمان را مستقل از عقل می دانند و برخی نیز عقل و ایمان را درگیر می دانند؛ چهره برجسته این نگرش کییرکگور است که در کتاب ترس و لرز در نقل داستان ذبح اسماعیل توسط حضرت ابراهیم تلاش می کند عقل را ناسازگار به ایمان و باور بداند؛ این نگاه نقطه مقابل نگاهی است که در مباحث اسلامی با آن مواجه هستیم.
حجت الاسلام هادوی تصریح کرد: در اندیشه اسلامی دانستن مقدمه باور بوده و عقل و ایمان هیچ تضادی باهم ندارند؛ علم غیر از ایمان است و دانستن غیر از باور کردن است؛ علم اضطراری و جبری است یعنی اگر انسان چیزی را حس کند جبرا به آن علم پیدا می کند که این علم مراتبی دارد اما ایمان کاملا اختیاری است.
آیت الله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان دومین سخنران در همایش ملی اجتهاد عقل گرا در این پژوهشگاه حضور یافت و گفت: تحفظ بر متون و نصوص در ظرف تاریخی خود لازم بود اما وقتی این تشخیص سبب شد که بعضی نسبت به فقه شیعه ایراد بگیرند و آن را غیر عقلانی بدانند، بسیاری از علما به سمت اصول فقه رفتند.
وی افزود: رساله شافعی اولین کتاب اصولی نیست بلکه طبق نقل قول های دقیق حضرات صادقین مؤسس دانش اصول هستند که ممکن است در تدوین آن عامه اهل سنت پیشی گرفته باشند؛ مرحوم سیدمرتضی در ابتدای طرح و تدوین اصول فقهی شیعه در خصوص ضرورت تدوین یک علم برای شیعه در مقابل اصولیون سنی می گوید که مبادی و مسائل جدا است و بسیاری از اصولیون سنی در آن زمان این دو مسأله را خلط کردند.
آیت الله رشاد در ادامه ابراز داشت: تمام علم اصول بر تمام کلام استوار است و چون کلام شیعه با کلام اهل تسنن متفاوت است باید اصول شیعه نیز متفاوت شود.
وی تأکید کرد: اصول فقه مبنا دارد و همه مسائل و قواعد آن منطقی و روش شناختی است؛ مرحوم شیخ طوسی نیز همین مطلب سیدمرتضی را در ضرورت تأسیس و تدوین اصول مستقل شیعه بر تفاوت مبانی تأکید می کند و بیان می دارد اصول مبتنی بر علم کلام است.
رئیس حوزه علمیه تهران با بیان ضرورت عقل در فهم نقل گفت: کاربست نقل در گروه آن است که این دسته از معلومات و معارف را که عقل محض است به دست آورده باشیم؛ عقل گستره بسیار وسیعی در حوزه تولید معرفت دینی ایفا می کند؛ عقل منبع و مصباح و معیار است اما بیش از این در معرفت دینی نقش آفرینی می کند و باید گفت عقل حجت ساز است و اگر عقل به کار بسته نشود حجیت کتاب و سنت هم اثبات نمی شود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: عقل مبناپرداز است و اصول فقه ما نیز مبنای خود را از عقل دریافت می کند و همچنین عقل در فقه نیز مبناساز است؛ به سهم عقل و قرآن در استنباط کم توجه شده ایم و نیاز داریم اصول را توسعه بدهیم.
پس از سخنرانی آیت الله رشاد نوبت به رونمایی از آثار تهیه شده در این همایش رسید، و یک کتاب 4جلدی تحت عنوان اجتهاد عقل گرا رونمایی شد.
همچنین از مقالات برتر ارسالی به دبیرخانه این همایش تقدیر به عمل آمد
در بخش دیگر این مراسم مناظره ای با حضور حجج اسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، رضا برجکار، محمدحسن قدردان قراملکی و محمدمهدی گرجیان با دبیری حجت الاسلام غفاری برگزار شد که مورد استقبال حاضرین قرار گرفت.
در ادامه بخش هایی از این مناظره منتشر می شود و جهت استماع کامل صوت این برنامه می توانید به کانال پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مراجعه کنید.
حجت الاسلام برنجکار به عنوان ارائه دهنده اول گفت: در غرب عقل گاهی در مقابل دین قرار می گیرد، گاهی در مقابل با ایمان و گاهی نیز در مقابل تجربه گرایی؛ در جهان اسلامی عقل در مقابل نص قرار دارد و بحث های زیادی نیز در این مورد ایراد شده است؛ بدون عقل هیچ معرفتی شکل نمی گیرد؛ عقل اقسام دارد که بهتر است از طریق کارکردهای عقل به آن ورود کنیم از همین رو کارکردهای نظری، عملی، ابزاری، استنباطی و دفاعی را برای عقل بیان می کنیم.
ما در علم کلام هم عقل نظری و هم عقل عملی را به رسمیت می شناسیم که در عقل عملی حسن و قبح عقلی پذیرفته می شود؛ اینجا است که اختلاف فلسفه و کلام پدیدار می شود و همچنین اختلاف بین متکلمین شیعه و اشاعره روشن می شود زیرا عقل نظری هیچگاه از نظر اشاعره مورد بحث نبوده است و اختلاف بین اشاعره و امامیه بر روی حسن و قبح عقلی است؛ فلاسفه نیز در اینجا عقل عملی را به معنای ادراک حسن و قبح قبول نمی کنند. در بحث عقل یکی از نزاع های مهم عقل عملی است که اشاعره آن را به رسمیت نشناختند و ما در علم کلام هم عقل عملی هم عقل نظری را به رسمیت می شاسیم؛ اجتهاد عقلگرا واژه نادرستی است زیرا اجتهاد عقلی است و یکی از کارکرد های عقل استنباط است.
اجتهاد یعنی عقل گرایی و این مهارت دینی کاملا فرایندی عقلانی است که علم اصول نیز می خواهد فرایندی عقلی را پیاده کند.
تعامل عقل و نقل مهم است و اگر عقل فعالیت نکند از نقل هم محروم خواهیم بود و فهم عقل نیز فرایندی عقلی دارد؛ اگر نقل را هم کنار بگذاریم از برخی داده های عقلی محروم خواهیم ماند. عقل پیامبر درونی است که احتیاج به وحی نیز دارد و وحی هم کارکردهایی دارد و تعبد فقط یکی از 5 کارکرد وحی است که برخی از این ها در تعامل با عقل شکل می گیرد.
تا به اینجای مراسم حجت الاسلام برنجکار که به مکتب تفکیک انتساب دارد در اهمیت عقل گرایی گفت و در ادامه نوبت رسید به حجت الاسلام گرجیان از اعضای مجمع عالی حکمت تا در موضوع همایش صحبت کند؛ وی در ابتدا با تعجب از دفاع حجت الاسلام برنجکار از عقل گرایی درخواست کرد که جای او با آقای برنجکار عوض شود؛ در ادامه نیز با ذکر عباراتی از میرزا مهدی اصفهانی به نقد عقل گرایی از منظر مکتب تفکیک پرداخت:
مکتب تفکیکی ها تطوراتی در خصوص عقل دارند که باید در دو مرحله بیان شود زیرا در اول ادعا می کنند «اگر قرار بود آموزه های دینی بر اساس عقل بنا شود شرایع از بین می رفتند و وقتی تفکیکی ها عقل را به دو قسم عقل متصل و عقل منفصل تقسیم می کنند و در ادامه میرزای اصفهانی عقل بشری را خطابردار می داند؛ عقلی که فیلسوفان از آن دم می زنند حجت شیطان است و در استدلالی می گوید انسان ها می توانند به بهانه اشتباه از آن تبعیت نکنند و خداوند نتواند به سبب پیروی نکردن مؤاخذه کند.
در نگاه حکما براهینی که عقلی است به مجبور بودن خدا می انجامد که به شدت باید از عقل بشری و تقید پرهیز کرد که وهم و تخیل را به همراه می آورد.»
تفکیکی ها از تطور اولیه خود دست کشیدند که سعی کردند بگویند باید میان روش عقلی و وحیانی تفکیک گذاشت و در نگاه مرحوم حکیمی همه بزرگان تفکیکی هستند و حتی مرحوم حکیمی ملاصدرا را نیز تفکیکی سترگ دانسته است؛ به سرعت روش خود را عوض کردند و در کتاب خود اصرار کردم بگویم مرحوم حکیمی مطالب بزرگان را تقطیع کرده است.
در ادامه نیز حجت الاسلام محمدتقی سبحانی از اساتید مشهور علم کلام اظهار داشت: اگر قرار است بر سر عقائد و آراء متفکران سخن بگوییم مناظره مسیر دیگری دارد و باید متون آورده شود و شواهد گفته شود؛ نمی دانم آقای گرجیان نماینده فیلسوفان هستند یا نماینده متکلمین؟
فرمایش شما هم خارج از بحث بود و هم چیزی که گفتید دقیق نیست؛ من و آقای برنجکار به نمایندگی از مکتب تفکیک اینجا نیستیم و نماینده آراء خودمان هستیم؛ مقالات زیادی برای عقل نوشتم و یکی از دغدغه های جدی ما مباحث عقل و نقل است و اگر قرار است از اندیشه ای توضیح بدهم باید از قبل هماهنگ می شد.
باب تحقیق و پژوهش در اندیشه های دیگران قواعدی دارد اما آنچه تا کنون از سوی مخالفان تفکیک و مخالفان اخباری گری ارائه شده است را به عنوان یک پژوهشگر تاریخ اندیشه می گویم کامل نیست؛ آنچه تا کنون در ادبیات فارسی عقل از دیدگاه متکلمان و مکتب تفکیک نوشته شده مطالبی بدون دقت است؛ بسیاری از کسانی که در باب اخباری گری سخن گفته اند یک بار آثار ابن تیمیه را نخوانده اند و کتاب امین استرآبادی را ندیده اند.
در خصوص همین عبارت هایی که آقای گرجیان در نقد میرزامهدی اصفهانی خواندند هم باید گفت ادعاهای وی نسبت به عقل در خصوص تلقی فیلسوفان است؛ میرزای اصفهانی نسبت به عقل از منظر فیلسوفان 6 اشکال اساسی دارد که عبارت های خوانده شده ناظر به آن است؛ میرزای اصفهانی یک عقل گرای مجد و مصر در حوزه اصول و فروع است و تعابیری که در باب عقل آورده است بعید می دانم مجتهدی از مجتهدان معاصر مانند آن در باب حجیت عقل سخن گفته باشد.
میرزامهدی اصفهانی عقل را حقیقا از منابع حجت می داند و عقل را عقل حقیقی در حجیت و استنباط نمی آورند؛ ایشان در کتاب اصولی خود در باب عقل آن را حجت می داند و عقل را چیزی معرفی می کند که شیئیت شیء به آن فهمیده می شود؛ فیلسوفان تلقی خاصی از عقل دارند و دیگران را خارج از عقل می دانند و در حالی که خود از دسترسی به عقل حقیقی دور هستند.
اشاعره معتقد به حسن و قبح نیستند و همه مبادی و قواعد فیلسوفانه را نیز به کار می برند؛ وقتی میرزای اصفهانی عقل را نقد می کند منظورش عقل فلسفی است و معتقداست مبانی عقلگرای فیلسوفان قدرت تبیین را ندارد؛ وی معتقد است که عقل نور است و انسانی که با این نور حقیقت را مشاهده می کند حجت است و در تعبیر مرحوم اصفهانی این عقل «مابه الحجج» حجت های دیگر است.
دبیر همایش نیز یکی از طرفین مناظره بود؛ حجت الاسلام قدردان قراملکی گفت: در کره زمین نمی توان یک نفر را پیدا کرد که ادعا کند طرفدار عقل نیست بلکه همه عقل را فضیلت می دانند؛ داعیان عقل ممکن است از آن تعابیری جدید ارائه دهند.
مفهوم عقل از نظر بنده قوه مدرکه انسان است که نه فقط کلیات بلکه جزئیات را نیز درک می کند؛ دکتر برنجکار تعریف عقل را از منظر کارکرد آن نشان دادند و من نیز می خواهم عقل را مصداقی معرفی کنم؛ همه گرایش ها عقل را دارند اما محوریت در موقع تعارض تعیین می کند این فرد نص گرا است یا عقل گرا؟
در زمان پیامبر اسلام ابوذر غفاری و سلمان فارسی وجود داشتند که روایت شده اگر ابوذر بفهمد در دل و عقل سلمان چه می گذرد آن را تکفیر می کرد؛ تکفیر هشام نیز توسط شاگرد دیگر امام انجام گرفته است
شیخ صدوق و ابوی بزرگوارش متعبد بودند و نمی گوییم عقل گرا نیستند اما باید پرسید بین نقل و عقل در هنگام تعارض کدام را ترجیح می دهند. شیخ مفید به شیخ صدوق گفته است تو بهتر بود همان محدث می ماندی؛ صدسال طیف نص گرا بر شیعه حاکمیت پیدا کردند و شیخ مفید عقل گرایی را حاکم کرد.
عباراتی که از میرزای اصفهانی آمده را نمی توان توجیه کرد.
حجت الاسلام برنجکار از اساتید و نویسندگان مطرح کلام اسلامی گفت: در سال 80 که یک کتاب در خصوص امیر مؤمنان نوشتم که اولین مقاله از اولین جلد آن در باب عقل بود؛ نیاز داریم بدون بی طرفی آثار را بخوانیم و از یکدیگر خبر داشته باشیم.
درست نیست عقل را مساوی با دیدگاه های یک فیلسوف یا تلقی فلاسفه بدانیم؛ افق دید خود را باید گسترده و اطلاعات خود را بیشتر کنیم؛ افلاطون می گوید اگر از عالم حس جدا نشویم به عقل نمی رسیم که ارسطو می گوید عقل از همین محسوسات کلیات را انتزاع می کند و عالم مثل نیست. کانت هم می گوید ایده های عقل مفاهیمی است که از مجرای مقوله زمان و مکان و مقولات دوازده گانه نگذشته باشد. اینها تلقی های مختلفی از عقل است.
همه تلقی ها در جای خود بحث شده است و اگر همه دیدگاه ها را ببینید نمی گویید که فلان شخص ضد عقل است بلکه می گوید دیدگاهی متفاوت در خصوص عقل دارد؛ اعتراض تفکیکی ها به فلاسفه این است که عقل را قبول ندارند؛ 4 تا از اصول دین مبتنی بر عقل عملی و بر اساس حسن قبح عقلی است.
قاعده حسن و قبح عقلی قاعده ای است که همه قواعد به آن وابستگی دارد؛ عقل عملی است که می گوید باید با معجزه نبی را بپذیرم؛ بر اساس عقل فلسفی نمی توان بسیاری از امور بدیهی را اثبات کرد.
چرا به میرزا مهدی اصفهانی می گویید اخباری؟ آن مرحوم شاگرد میرزای نایینی است اخباری نیست.
معتقد هستیم که وحی بر اساس عقل اثبات می شود حسن و قبح از نظر فلسفه ماده جدل است و متکلمین حسن قبح را وجدانی می دانند؛ متکلم خطاب به فیلسوف او را مخالف عقل می داند زیرا با عقل وحی اثبات و فهمیده می شود؛
برای فلسفه جایگاه قائل هستیم و وحی و عقل را در بالاترین رتبه می دانیم که مفاهیم معرفت شناختی و وجود شناختی عقلی را تبیین کند و در اختیار فلسفه قرار دهد؛ هشام ابن حکم می گوید رنگ را در نهایت جوهر می داند و عرض را قبول ندارد و عالم را عبارت از جوهر و معنا می داند.
در نوبت دوم مناظره حجت الاسلام گرجیان در عباراتی دقیق و فنی به طرف دیگر مناظره یعنی آقایان سبحانی و برنجکار پاسخ داد که بخش هایی از آن در ادامه می آید:
من بیگانه از آثار دکتر برنجکار نیستم و مقاله ای که اشاره کردند را هم خواندم؛ اصلا بی اطلاع از آثار وی نیستم که به من کنایه می زنند و حمله می کنند.
مرحوم میرزا قائل به عقل بود آن را مانند چراغی می داند که خارج از وجود انسان است نه قوه ای از قوای نفس؛ این نور خارجی چه ارزشی دارد و چه کار می خواهیم با این بکنیم در حالی که فیلسوف عقل را مرتبه والای نفس می داند.
در خصوص اشتراکاتی که داریم باید صحبت کنیم: من هم یک نوع عقل را چراغ می دانم اما مرحوم میرزا و مرحوم که نفی عقل متصل را دارند که من نمی پذیرم.
جای سؤال وجود دارد چراغ عقل که از بیرون آمده تا روشنایی به وجود تاریک نفس بدهد، ذات اضافه نیست که باید در کنار دیگری مفهوم پیدا کند؟ عقل متصل نفسانی که حقیقتی مجرد است و می تواند با عقل منفصل ارتباط برقرار کند.
در ادامه نیز حجت الاسلام سبحانی اظهار داشت: هرچه بیشتر صحبت می کنیم مشترکات معلوم می شود؛ مباحث عقل سه لایه وجودشناسی، نفس شناسی و معرفت شناسی دارد و اولین قدم این است که بین این ها خلط نشود؛ مباحث وجود شناختی عقل در فلسفه بسیار بحث شده است و و بحث امشب ما معرفت شناسی است و در باب وجود شناسی باید گفت میرزامهدی اصفهانی مبتنی بر روایات عقل را واحد مجرد بسیط می داند که مخلوق است.
فیلسوفان و حتی ملاصدرا قائل هستند عقل غریضه است که در عباراتی در شواهد الربوبیه و شرح اصول کافی بحث شده است؛ نظریه صدرا این است: یک اطلاق عقل در حوزه کیهان شناسی و یک عقل در حوزه نفس داریم و تصریح می کند که فیلسوفان عقل را در رتبه نفس شناسی غریضه ای می دانند که استعداد قبول صور دارد و در مقابل متکلمان قائل هستند که عقل مجموعه ای آگاهی ها و معلومات است
تفاوت میان میرزای اصفهانی و ملاصدرا این است که ملاصدرا اطلاق عقل در وجود شناسی را تصریح به اشتراک لفظی می کند و عقل را در اینجا امری بالقوه می داند که از طریق مفاهیم بالفعل شده و به تدریج به عقل بالمستفاد تبدیل می شود و می تواند صور را از عقل فعال دریافت کند.
کسی اگر نظریه عقل نفسانی را از دیدگاه فیلسوفان ما بداند اشتراکات لفظی را جزء مسلمات می داند.
از آقای قراملکی تعجب می کنم که سیر تاریخی سریع بیان کردید؛ چگونه از ابوذر و سلمان به میرزامهدی اصفهانی رسیدید؟ یعنی سلمان عقل گرا و ابوذر نقل گرا بود؟ در مورد هشام حداقل 700 صفحه در 10 سال گذشته کار شده است.
اینگونه در باب تاریخ و اندیشه ها قضاوت نکنید.
در پایان نیز حجت الاسلام قراملکی در خصوص نپرداختن به نقل در این مناظره انتقاد کرد و گزاره هایی از چیستی نقل ارائه کرد.