۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۸
کد خبر: ۷۲۹۲۱۳
حجت‌الاسلام رمضان نرگسی در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا:

مولوی عبدالحمید غربگرا و مخالف عقاید اهل سنت است

مولوی عبدالحمید غربگرا و مخالف عقاید اهل سنت است
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی گفت: باید عبدالحمید را به تلویزیون دعوت و با برگزاری مناظره بررسی کنیم که آیا واقعاً او به این سخنان اعتقاد دارد یا نه؟

اشاره: عبدالحمید سرشار از تناقضات است، او اساسا نمی داند دنبال چیست و چه خواسته ای دارد؛ روزی از حقوق زنان سخن می گوید که البته عملا اعتقادی به آن ندارد؛ چند صباحی دیگر از رفراندوم سخن می گوید؛ روزی مدافع اغتشاشگران و محاربانی می شود که در خیابان ها علیه امنیت عمومی و ملی دست به سلاح بردند و متعرض نوامیس و جان و مال مردم شدند و همنوا با ضد انقلاب و مغرضان توئیت اعدام نکنید می زند؛ روز دیگر مردم را به آشوب و اغتشاش دعوت می کند و از آنها می خواهد در خیابان ها حضور پیدا کنند. حالا که پس از به رسمیت شناختن رژیم غاصب و کودک کش صهیونیست‌ها، به توجیه حضور لائیک‌ها در حکومت اسلامی می‌پردازد!

از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین رضا رمضان نرگسی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) رفت تا به بررسی رفتارها و موضع گیری‌های مولوی عبدالحمید بپردازد.

رسا ـ با توجه به مواضعی که عبدالحمید در گذشته علیه رژیم صهیونیستی داشته و حتی عادی سازی روابط را نیز محکوم کرده، سخنان اخیرش مبنی بر اینکه مردم ایران دو دولت اسرائیل و فلسطین را در کنار هم ببینند، نشانه چیست؟

تحلیل بعضی درباره همان دایره اهل سنت هست که به نظر من اینجا چنین تحلیلی اشتباه است. چون بررسی در دایره اهل سنت قابلیت طرح ندارد. موضع گیری‌های قبلی او بیشتر در دایره تفکر اهل سنت می‌گنجد. اتفاقات و بررسی‌ها نشان می‌دهد که موضع گیری‌های مولوی عبدالحمید، امام جماعت مسجد مکی در حقیقت در یک تور یا تله‌ای گیر افتاده است.

یا به او وعده داده‌اند یا از او آتو دارند یا وعده‌ها و قول‌هایی به او داده‌اند. به نظر من این جریان بسیار شبیه جریان میرحسین موسوی است. همان‌طور که تمام موضع گیری‌های اخیر میرحسین موسوی با موضع‌گیری‌های زمان نخست وزیری‌اش 180 درجه تفاوت دارد، این نشان می‌دهد میرحسین موسوی، دیگر آن فرد سابق نیست. امام جماعت مسجد مکی هم همان فرد قبلی نیست.

رفتار او در حقیقت نشان می‌دهد که یا به هر دلیلی از او آتو دارند یا قول‌هایی به او داده‌اند یا خود او رفتارهایی کرده است که نمی‌تواند برگردد. مولوی عبدالحمید  در تله‌ای گیر کرده است و هرچه در این باتلاق دست و پا می‌زند بیشتر به سمت پایین کشیده می‌شود. معمولاً اهل سنت چون ایده‌آل‌های خود را در زمان صدراسلام می‌بینند، نگرش اهل سنت به زن کاملاً مشخص و یک نگرش سنتی است.

ایشان در بحث زن، زندگی، آزادی نگرشی کاملاً مخالف عقاید و رویه عملی که در زندگی خود دارد و قبلاً داشته، کاملاً مخالف آن را نشان داد. البته به اینجا ختم نشد. این ماجرا کاملاً از یک روحانی سنتی اهل سنت که وقتی کسی قیافه و لحن را نبیند خیال می‌کند با یک روشنفکر دو آتشه و غرب گرا به تمام معنا طرف است.

طرفداران او در این موضع گیری‌ها کاملاً نشان می‌دهد که واقعاً طرفدار آقای عبدالحمید نیستند. همان‌طور که کسانی که از روحانیون اصلاح طلب طرفداری می‌کنند، واقعا طرفدار روحانیت نیستند. آن‌ها به دنبال این هستند که به این طریق اهداف خود را محقق سازند و وقتی که خرشان از پل گذشت، دیگر با این فرد کاری ندارند.

چه کسانی که برای امام جماعت مسجد مکی به به و چه چه می‌کنند، باید مطمئن باشند اگر مخالفانش دستشان برسد یک روز ایشان را تحمل نمی‌کنند. ایشان نیز در حقیقت در تله‌ای گیر افتاده است و خیال می‌کند برنده است؛ اما او در یک جایی گیر افتاده که جز باخت برای او هیچ ثمری ندارد. او در تله دو سر باختی افتاده است. اگر او بخواهد موفق باشد، تمام آن ایده‌آل‌های در حقیقت کسانی که تا دیروز پشت کرده بودند و امروز طرفدارش هستند خواهند فهمید، عبدالحمید آن عالم قبلی نیست.

اگر تازه موفق شود، در جایی موفق می‌شود که باید یک زندگی 180 درجه مخالف عقاید خود را تحمل کند. اگر شکست بخورد جز رسوایی برای او نیست. کسانی که عقیده‌ای به او ندارند، امروز پشت او ایستاده‌اند و او را شیر می‌کنند تا اهدافشان محقق شود. اگر خدای ناکرده برای انقلاب اتفاقی بیفتد، اولین کسی که تحمل نمی‌شود خود عبدالحمید است.

کسانی پشت او هستند که اصلاً نه به اسلام شیعه اعتقاد دارند نه به اسلام سنی. اگر این آقا به اسلام اهل سنت معتقد است و من فکر می‌کنم با این برنامه بیشتر ذاتیات خود را بروز می‌دهد، با این برنامه‌ها نشان می‌دهد که به هیچ اسلامی نه شیعه و سنی معتقد نیست و بیشتر خودش را خراب می‌کند.

آن‌ها عبدالحمید را بازیچه‌ای قرار داده‌اند که یا واقعاً او از ابتدا هیچ اعتقادی به دین مبین اسلام نداشته و به دنبال غربگرایی، پست و مقام بوده است یا گرفتار شده است. اگر گرفتار شده، باید خود را نشان بدهد و اگر ادامه بدهد، نشان می‌دهد که از ابتدا اعتقادی به دین اسلام نداشته است؛ چون برنامه‌هایی که ایشان در پیش گرفته است، چیزی نیست که یک سنی واقعی بدان اعتقاد داشته باشد. الحمدلله اهل سنت از ما در این مسأله مقیدتر هستند، اگر ما شیعیان در مسأله حجاب تسهیل می‌کنیم؛ اما آن‌ها بسیار سختگیرتر هستند.

فردی که عنوان رهبری اهل سنت را یدک می‌کشد و بر علیه حجاب علم بلند می‌کند، در حقیقت نشان می‌دهد که خبرهایی وجود دارد. این خبرها از دو حالت خارج نیست؛ یا اینکه ایشان از اصل اعتقادی به اسلام نداشته و الآن چهره خود را نشان می‌دهد و ذات خود را بروز می‌دهد، یا اینکه بنده خدا گیر افتاده و آتویی از او دارند که در حقیقت او نیز به حرف آن‌ها چاره‌ای ندارد که با برنامه‌شان حرکت کند یا خود را در این منجلاب هلاک کند.

رسا ـ چرا همچنان عبدالحمید تنها امام جماعت مسجد مکی است و اجازه شنیده شدن صدای دیگر علمای اهل سنت از تریبون این مسجد داده نمی‌شود؟ آیا نباید این مسجد به صورت هیئت امنایی اداره شود؟

امامت جمعه بودن که کاری به اطرافیان ندارد. بقیه امام جماعت اهل سنت حرف‌های خود را بیان کرده‌اند. شهید مولوی عبدالواحد ریگی و تعداد قابل توجهی از ائمه جمعه اهل سنت هستند که علیه این صحبت‌های عبدالحمید سخن گفته‌اند و او را محکوم کردند. به نظر من در اینجا باید حکومت ورود پیدا کند. همانطور که حکومت میرحسین موسوی را حبس خانگی کرد، می‌تواند ایشان را حبس خانگی کند.

حتی می‌توان با آوردن او به تلویزیون و برقراری مناظره‌ای بررسی کنیم که این حرف‌هایی که بیان می‌کند، چه میزان با مبانی فقهی او مطابقت دارد؟ حتی می‌تواند با سایر علمای اهل سنت مناظره کند تا تکلیف روشن شود که آیا واقعاً حرف‌های خود را قبول دارد یا خیر؟ تلویزیون و حاکمیت باید ورود کند. حتی خود صداوسیمای استان سیستان و بلوچستان وارد شود و جلسه بگذارد تا بررسی کند که آیا این حرف را قبول دارند یا نه؟ اگر قبول دارد، رسماً اعلام کنند که دیگر حجاب لازم نیست و زن باید به این شکل باشد. اگر قبول ندارند، باید با ادله فقهی رد کنند تا ما متوجه شویم.

آقای عبدالحمید باید مشخص کند که بر اساس چه مبانی فقهی این سخنان را بیان می‌کند؟ اینگونه مشخص می‌شود که او بر اساس چه مبانی این سخنان را بیان کرده است؟ اگر این کار را کنند، هنر کرده‌اند؛ وگرنه کار به جایی نمی‌رسد.

حرف‌های مولوی عبدالحمید، حرف‌های یک عالم دین دار نیست؛ چه برسد به یک عالم سنی. حرف‌های عبدالحمید کاملاً غرب گرایانه است که با عقاید خودش هم تطبیق ندارد. بر این اساس من معتقد هستم که باید او مشخص کند که بر اساس چه نظریه‌ای این سخنان را مطرح می‌کند.

رسا ـ عبدالحمید به تازگی گفته است که حتی لائیک‌ها باید در حکومت اسلامی مسؤولیت بگیرند. آیا مبانی فکری و فقهی مولوی عبدالحمید، در طول تاریخ اجازه حیات به سایر مذاهب اسلامی مانند تشیع را در دوران حکومت این مبانی فکری و فقهی داده‌اند؟ البته در مقابل ما نمونه بارز را داریم که اقلیت‌های مذهبی در مجلس و ... حق نمایندگی و اظهار نظر دارند.

این قصه سر درازی دارد. هرگاه شيعه حکومت داشته اهل سنت را خودي فرض کرده اما اهل سنت بر عليه شيعه موضع گيري کرده است در ماجرای آل بویه که حکومت شیعی بود، تاریخ گواهی می‌دهد که اهل سنت به راحتی و بدون مشکلی زیر پرچم آل بویه زیست می‌کردند؛ دوسوم دانشمندان شاغل در رصد خانه خواجه نصير سني بودند اما برعکس در دولت غزنویان و سلجوقیان، شیعه به شدت مورد قتل و هجمه قرار داشت. حتی در دوره غزنویان همسایه با همسايه دشمن بود، به او تهمت شیعه بودن می‌زد و اگر دو شاهد اقامه بر شيعه بودنش ميکرد حکومت غزنوي ان فرد را از بين ميبرد. یا زمانی که ازبک‌ها هرات را گرفتند، چه میزان قتل و عام شیعه را در هرات راه انداختند. این یک قصه پر غصه است.

علت آن نیز این است که شیعه معمولاً وقتی به قدرت ميرسد برايش ايمان و اعتقاد و درستکاري و تقوا داشتن کافي است لذا برای اهل سنت فضا را باز می‌گذارد؛ اما اهل سنت وقتي به قدرت ميرسد تعصب مذهبي را پيش ميکشد فضا را به شدت برای شیعه می‌بندد. در ماجراي کردستان چقدر پيشمرگهاي کرد به مقامهاي بالاي نظامي رسيدند و چقدر در اداره کردستان ايفاي نقش کردند . چرا که شیعه ادعا می‌کند که مذهب او بر اساس منطق و بر اساس واقعيتهاي مسلم تاريخ بنا شده است لذا ترس از بحث و مناظره و گفتگو ندارد اساسا مذهب شيعه مذهب گفتگو است. در ماجرای شاه طهماسب و شاه سلیمان قانونی، علما در درگاه شاه طهماسب کتابچه 110 صفحه‌ای تحت عنوان نامه اي برای علمای اهل سنت عثمانی فرستادند و انها را دعوت به صلح کردند اتفاقا همين نامه پايه و اساسي شد براي صلح پايدار بين شاه سليمان عثماني و شاه طهماسب صفوي.

اساساً ائمه ما فقط ائمه شیعه نیستند. امام زمان به همان میزانی که برای شیعه دل می‌سوزاند، برای اهل سنت نیز دل می‌سوزاند. امام زمان امام کل جهان اسلام است فلسطين همانقدر که مال اهل سنت است مال شيعيان هم هست حتی روایاتی داریم که خیر امام زمان به اهل سنت نیز می‌رسد. ما تشیع را کل اسلام می‌دانیم و برای همین است که سعی می‌کنیم به نوعی همه فرقه‌ها را زیر بال و پر بگیریم. تنها فرقه علی اللهی و ناصبی‌ها در میان شیعه‌ها و سنی‌ها هستند که ما آن‌ها را کافر می‌دانیم؛ و عملا از دايره اسلام خارجند مثل شيعه و اهل سنت مثل پدري است که براي فرزندانش دلسوزي دارد هرچند فرزند دلسوزي پدر را درک نکند براي همين همانطور که در میان شیعیان همه مقید به دین و نماز نیستند، بخشی هم مقید به امامت نیستند و اما اينکه ميگويند شيعه نسبت به صحابه نظر خاصي دارد اينها واقعيات تاريخي است که کاريش نميشود کرد تاريخ را نميتوان عوض کرد. وقتي امام علي با طلحه جنگ ميکند ما نميتوانيم بگوييد قاتل و مقتول هر دو بهشتي هستند بايد واقعيات تاريخي را قبول کنيم اما اگر کسي تفسير ديگري ميکند اين تفسير او موجب نميشود که او را کافر بدانيم.

بله همانطور که ما در میان شیعیان افرادی را داریم که مانند ما فکر نمی‌کنند حتي نماز نميخوانند يا در نماز و روزه کاهلند و در عين حال در جامعه شیعه زندگی می‌کنند. در نظريه مذهبي شيعه اساس دين بر شهادتین قرار دارد و این کل اسلام است. پيامبر فرمود قولو لااله الا الله تفلحوا کسی که شهادتین می‌گوید ولو اینکه سنی باشد، ازدواج، ذبیحه، مراوده، معامله و ... با او حلال است. ما در تهران مسجد سنی نداریم؛ چون اهل سنت را مسلمان ميدانيم و اعتقاد داریم که می‌توانیم در کنار همدیگر نماز بخوانیم و به همدیگر اقتدا کنیم و اتفاقاً این سفارش مذهب است. اما متاسفانه عکس اين در ميان برخي از اهل سنت است يک بار يک جوان سني از من پرسيد در حالي که رياض مسجد شيعه هست چرا در تهران مسجد سني وجود ندارد در جواب گفتم چون حاکميت رياض شيعيان را مسلمان نميداند لذا دوست ندارد پاي شيعيان به مساجد سني باز شود براي همين براي انها جداگانه مسجد ساخته است اين در حالي است که ما چون شما را مسلمان و از خودمان ميدانيم براي شما جداگانه مسجد نميسازيم چون شما را از خودمان ميدانيم والا ما براي مسيحيان و زردشتيان معابد جداگانه ساخته ايم براي شما هم مساجد جداگانه ميساختيم اتفاقا بايد از حاکمان رياض پرسيد که چرا شيعيان را در مساجد خودتان راه نميدهيد.

اما اينکه برخي مثل عبدالحميد خواستار مسئوليت گرفتن اهل سنت شده است اين سخن از ان حرفهايي است که بوي توطئه ميدهد چرا که در حالت عادي در اين سيستم هر کسي ميتواند پله هاي ترقي را طي کند و بالا بيايد يقين داشته باش اگر کسي بخواهد نامزد شود براي مجلس از او تفتيش عقايد نميکنند چرا که همه ما مسلمان هستيم و معمولا از دين افراد ميپرسند نه از مذهب افراد در تمام دانشگاههاي ما شيعه و سني با هم درس ميخوانند و کسي نميپرسد شما شيعه هستي يا سني اما اگر قرار باشد کسي با قيد سني بودن بيايد بالا مثل ان است که کسي بخواهد مسجد سني بسازد اين بلند کردن علم تفرقه است و اين نقشه دشمن است در اين سخن يقين داشته باشيد عبد الحميد دارد در نقشه دشمن بازي ميکند.

از اين درخواست بوي برادرکشي ميايد بوي جنگ شيعه و سني ميايد بوي تفرقه و توطئه ميايد مگر الان در شهر زاهدان افراد در ادارات برجسب شيعه يا سني دارند مگر در شهرهاي ما کارمندان برچسب شيعه يا سني دارند اينها دنبال اين هستند که از کارمندان تفتيش عقايد کنند از اين سخن عبد الحميد بوي تفتيش عقايد قرون وسطايي ميايد اين حرف و درخواست بسيار خطرناک است و چيزي است که امريکا ميخواهد اين ارزوي امريکاست.

اين که ما بياييم کسي که به اسم سني بودن پستي بهش بدهيم مثل اين است که در اول انقلاب رجوي در راس منافقين رفت پيش امام و گفت که ما يعني مجاهدين خلق سهم از قدرت ميخواهيم امام گفت ما به کسي سهم نميدهيم اين شبيه همان سخن رجوي در سالهاي اول انقلاب است.

محمدحسین کتابی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۱
خیلی هم خوب است یک نفر نماینده تام الاختیار نظام، به زاهدان برود و در یک مناظره زنده حداقل ٣ ساعته با عبدالحمید و پخش مستقیم از شبکه ملی، به تبادل نظر بپردازند!
1
0
حمید ص
Iran (Islamic Republic of)
۲۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۴
مهمتر از مناظره و ... این است که در دراز مدت سطح قدرت فکر و تحلیل مردم یک منطقه افزایش بیابد
1
0