۱۸ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۰
کد خبر: ۷۳۰۹۹۰

واکاوی عوامل مؤثر در ظهور و سقوط بنی صدر

واکاوی عوامل مؤثر در ظهور و سقوط بنی صدر
در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، عواملی مانند مخالفت امام با کاندیداتوری شهید بهشتی، منتفی شدن کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی، حمایت برخی از نزدیکان امام از بنی‌صدر و... از جمله موارد مهم در پیروزی بنی‌صدر در انتخابات بود.

روز ۵ بهمن ۱۳۵۸ به فاصله یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران  برگزار شد. در این بین عواملی مانند مخالفت امام با کاندیداتوری شهید بهشتی، منتفی شدن کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی، حمایت برخی از نزدیکان امام از بنی‌صدر و... از جمله موارد مهم در انتخاب بنی‌صدر به ریاست جمهوری بود. امام خمینی در ماجرای بنی‌صدر از همان ابتدا ـ با اینکه بعداً اعلام کردند که با ریاست جمهوری بنی صدر موافق نبوده اند ـ مسیر را برای بنی صدر جهت انجام برنامه‌هایش باز گذاشتند و حتی وی را به فرماندهی کل قوا نیز منصوب کردند. اما بنی‌صدر در مقام ریاست‌جمهوری نه تنها قدردان امام و مردم نبود که در ادامه با کارشکنی‌های خود فضای جامعه را دچار آشوب و التهاب کرد. تلاش‌های بنی‌صدر برای قبضه همه‌جانبه قدرت، خشم عموم مردم و مسئولین را برانگیخت؛ این امر در نهایت باعث عزل وی از مقام رباست‌جمهوری شد.

 


مخالفت امام با کاندیداتوری شهید بهشتی

تجربه تلخ و ناموفق دولت موقت و نهضت آزادی‌ها از یک سو و توانمندی شهید بهشتی از سویی دیگر عده‌ای از مسئولین و دلسوزان انقلاب را بر آن داشت تا شهید بهشتی را به عنوان کاندیدای مورد علاقه خود در اولین  دوره انتخابات ریاست جمهوری مطرح کنند. با این حال وقتی نیروهای انقلابی حول محور شهید بهشتی به توافق می‌رسند نظر خود را خدمت حضرت امام اعلام می‌کنند. اما برخلاف انتظار برخی از آنان حضرت امام با توجه به شرایط آن وقت جامعه با کاندیدا شدن شهید بهشتی مخالف می‌کنند.

آیت‌الله مهدوی کنی در کتاب خاطرات خود درباره پیشنهاد کاندیدا شدن شهید بهشتی و مخالفت حضرت امام در این‌باره می‌گوید: وقتی موقع انتخابات فرا رسید و بنا بود کاندیداها اعلام آمادگی کنند، من خیلی خدمت امام اصرار کردم که اجازه بدهید آقای بهشتی کاندیدا بشود، اما امام فرمودند: نه. من آقای هاشمی، آقای باهنر و دیگران را یکی پس از دیگری برشمردم تا شاید امام یکی را قبول کنند که ایشان قبول نکردند. علت آن را از حضرت امام سؤال کردم؟... امام فرمودند که من نمی‌گویم روحانیت سرکار نباشد و روحانیت منزوی بشود، من این کار را [فعلا] به مصلحت نمی‌بینم.[1]

 

منتفی شدن کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی

حزب جمهوری اسلامی که نامزد اصلی خود (آیت‌الله بهشتی) را از دست داده بود، ناچار به سراغ «جلال‌الدین فارسی» رفت. پس از آنکه آیت‌الله دکتر بهشتی رسما وی را به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی برای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد، در جلسه‌ای تمامی اعضای حزب حمایت خود را از جلال‌الدین فارسی اعلام کردند.

دکتر حسن غفوری فرد در کتاب خاطرات خود در مورد انتخاب جلال‌الدین فارسی می‌گوید: یکی از نامزدهای نخستین دوره ریاست جمهوری، آقای فارسی بود. در حقیقت اولین و آخرین جایی که برای تبلیغات آمدند، استان خراسان بود. من در سخنرانی که جمعیت بسیار زیادی هم آمده بودند. ایشان را معرفی کردم. تقریبا برایم مسلم بود که ایشان انتخاب خواهند شد. افراد مختلفی در مورد ایشان اجماع داشتند و زمیه بسیار مناسبی برای موفقیت ایشان وجود داشت. هم جامعه روحانیت مبارز تهران و هم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که تشکل زنده وفعال آن روز بودند، تقریبا در مورد ایشان اجماع داشتند. به همین دلیل، اصلا تصور نمی‌شد که نیاز به نفر دوم باشد.[2]

در این بین جریان‌های دیگری نیز بودند که حمایت خود را از بنی‌صدر را اعلام کرده بودند. که خود به عنوان رقیبی برای جلال‌الدین فارسی محسوب می‌شد. اما در مورد جلال‌الدین فارسی شبهه‌ای که پیش آمده بود این بود که او شناسنامه ایرانی ندارد. پس از مطرح شدن این مسئله که جلال الدین فارسی ایرانی نیست،‌ وی ناگزیر به استعفا شد زیرا پس از پرسش از امام در باره این وضعیت، ایشان فرموده بودند، اولین رئیس جمهور نباید شبهه قانونی داشته باشد[3]. با این نظر حضرت امام طرفداران او از جمله اعضای حزب جمهوری اسلامی قانع شدند و از انتخاب جلال‌الدین فارسی منصرف می‌شوند، و جریان کاندیدا شدن او نیز منتفی شد.

واکاوای عوامل مؤثر در ظهور و سقوط بنی‌صدر در عرصه سیاسی

حمایت نزدیکان امام خمینی از بنی‌صدر

با حذف جلال‌الدین فارسی راه برای ریاست‌جمهوری بنی‌صدر هموارتر گشت. علاوه بر این حمایت برخی نزدیکان امام(ره) به محبوبیت مردمی بنی‌صدر نیزکمک کرده و باعث پیروزی وی در انتخابات شده بود. «آیت‌‏الله پسندیده برادر امام با انتشار بیانیه‌ای بنی‌صدر را جهت سوابق، اصالت و سیادت خانوادگی و تحصیلات عالیه موردتایید قرار داده بودند و آقای اشراقی داماد امام نیز نظر جامعه مدرسین (مخالفت با بنی‌صدر) را نشانه دیدگاه حوزه ندانسته و تلویحا از بنی‏صدر حمایت کرده بود. سیدحسین خمینی فرزند مرحوم حاج‌آقا مصطفی نیز به تبلیغ بنی‌صدر می‌پرداخت.»[4]

 


حمايتِ جامعه‌ روحانيت مبارز تهران

جامعه‌ي روحانيت مبارز تهران که از ابتدا به نامزدي آيت‌الله بهشتي مي‌­انديشيد، با منتفي‌شدن نامزدي ايشان به‌دليل مخالفت امام (ره) با رئيس‌جمهور شدن روحانيون، علي‌رغم مخالفت برخي از اعضاي شوراي مرکزي جامعه، از نامزدي بني‌صدر حمايت کرد. جامعه‌ي روحانيت مبارز تهران با توجه به نقشي که در مبارزات عليه رژيم شاه ايفا کرده‌بود و پس از انقلاب نيز مورد توجه رهبري انقلاب قرار داشت، از جايگاهي بسيار مثبت نزد افکار عمومي برخوردار بود. همين امر موجب تبديل ترديدهاي احتمالي مردم به يقين درباره‌ي بني‌صدر گرديد و اکثريت مردم به وي رأي دادند.[5]

 

برخی دیگر از عوامل مؤثر

مطالبي که جلال‌الدين فارسي، عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي و رقيب و مخالفِ سرسخت بني‌صدر در کتاب خاطرات خود درباره‌ي بني‌صدر آورده است نيز تا حدودي علل موفقيت بني‌صدر را نشان مي‌‌دهد: «بني‌صدر در سال‌هاي پيش از پيروزي انقلاب برخلاف قطب‌زاده آلايش اخلاقي نداشت، اهل نماز و عبادت بود. از هرزگي و حرکات سبک اجتناب مي‌­کرد. اعتماد به نفس داشت. مردمدار و در همکاري اجتماعي و سياسي صادق و صميمي بود. از لحاظ وطن‌پرستي و پايبندي به مليت و سير در خط نه شرقي و نه غربي، شبهه­اي در وي نبود. در رفتار غالباً اصول اخلاقي را ملاحظه مي‌­کرد. در تأسيس انجمن‌هاي اسلامي کشورهاي مختلف اروپا، جديت و دستي قوي داشت. با توجه به همين جهاتِ مثبت مصلحت چنان بود که فعاليت‌هاي اسلامي­اش در اروپا تقويت شود. امام (ره) تا حدي او را تأييد مي‌کردند...»[6]

 

اقدامات بنی‌صدر تا ماجرای عزل

برخلاف خواست حزب جمهوری اسلامی، امام خمینی به بنی‌صدر اجازه داد تا پیش از تشکیل مجلس، در بهمن 1358 با ادای سوگند حکم ریاست جمهوری خویش را دریافت کند. او همچنین یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم امام خمینی به ریاست شورای انقلاب ـ که هیات سیاستگذار و نظریه‌پرداز ایران محسوب می‌شد ـ منصوب شد. امام خمینی همچنین به منظور تثبیت موقعیت او، سمت فرماندهی کل قوا را نیز به او محول کرد. با این حال بنی‌صدر پس از احراز پست ریاست‌جمهوری، مخالفت با نیروهای انقلاب را در دستور کار خود قرار داد. مخالفت با انتخاب محمدعلی رجایی برای پست نخست‌وزیری، مخالفت با مجلس شورای اسلامی، عدم قبول در پذیرفتن نامزدهای منتخب رجایی، تخریب نیروهای انقلاب، قانون شکنی‌های متعدد او و... نشان از این امر دارد. بجز اختلاف‌نظر و درگیری او با نخست‌وزیر و اعضای کابینه، بنی‌صدر در ابتدای جنگ به سیاست‌هایی معتقد بود که موجب مخالفت حزب جمهوری اسلامی و مجلس و دیگرانی شد که پیشتر از او حمایت کرده بودند.

به هرحال بنی‌صدر برای قبضه همه‌جانبه قدرت، اهدافی چون دوباره‌سازی مراکز قدرت، از دور خارج‌کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب و کمیته‌ها و ادغام آنها در سایر سازمان‌های دولتی، کاستن نفوذ روحانیون و همچنین ایجاد طرحی برای بهسازی و توسعه اقتصادی کشور را اولویت کاری خود قرار داده بود. [7] کوشش بنی‌صدر در جهت متمرکزتر کردن قدرت در دست خویش و مساله وجود مراکز چندگانه قدرت، بر فضای سیاسی کشور در دوران ریاست جمهوری او تاثیر بسیار نهاد.

واکاوای عوامل مؤثر در ظهور و سقوط بنی‌صدر در عرصه سیاسی

هر چند تلاش بنی‌صدر برای انحلال دادگاه‌های انقلاب، سپاه پاسداران و کمیته‌ها، همچنین تحت کنترل درآوردن قوه قضاییه و رادیو و تلویزیون شکست خورد. اما او برای رسیدن به مقاصد خود در سخنرانی‌هایش شروع به تخریب صداوسیما و یاران امام نمود. اقدامات برجسته بنی‌صدر در تخریب و تضعیف یاران امام را به طور مشخص می‌توان در چندین مراسم مهم که از شهریور 59 آغاز و یالاخره در مراسم بزرگداشت مصدق در 14 اسفندماه 59 به اوج خود رسید، نشان داد.

این مراسم به صحنه بزرگ و بی‌سابقه‌ای از صف‌آرایی و رودررویی جبهه ائتلافی ضدانقلاب، چپ‌های آمریکایی و گارد شبه‌نظامی بنی‌صدر با مردم و توده‌های انقلاب و مدافع خط امام تبدیل شد.

 بعد از غائله 14 اسفند منافقین، لیبرالها، چریک‌های فدایی خلق و طرفداران بنی‌صدر در تمامی شهرهای ایران از جمله در لاهیجان، آمل، شیراز، کرمانشاه، رضوانشهر،  بجنورد، اصفهان و چندین شهر دیگر غائله ایجاد نموده و با سلاح‌های سرد و گرم به جان مردم بی‌دفاع و طرفدار امام افتاده به آنها حمله کردند. آنان بسیاری را شهید و کسانی را که نخبه (طرفدار رهبری) ترور کردند. به دنبال آن مردم سکوت و مدارا را کنار نهادند و به مقابله بنی‌صدر و فتنه‌گری‌هایش شتافتند.[8]

کمی بعد به دلیل اقدامات ناموفق و کارشکنانه بنی‌صدر در جبهه‌های جنگ، گزارش‌های مکرر از ایجاد فضای دوقطبی توسط بنی‌صدر همچنین نارضایتی‌های گسترده عمومی، امام خمینی درتاریخ 20 خرداد 1360 در حکمی به «‏ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران‏. آقای ابوالحسن بنی صدر [را] از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار»[9] کردند.

مجلس شورای اسلامی نیز 11 روز پس از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، نظر خود مبنی بر نداشتن کفایت سیاسی او جهت ریاست جمهوری را به امام اعلام کرد. امام خمینی نیز «پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه‏‎ ‎‏آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد،‏‎ ‎‏ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل» نمودند.[10]

پی‌نوشت‌ها:


1- خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص282 و 283

2- خاطرات دکتر حسن غفوری فرد. انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.ص 184

3-  مجلس شورای اسلامی دور اول. اکبر خوش‌زاد. انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ اول. 1386. ص.41.

4- حاج‌سیدجوادی، سیدفرید؛ روایت انتخابات، بررسی 8 دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، تهران، تسنیم اندیشه، 1384، چاپ اول، ص 38.

5- غلامرضا خواجه‌سروي، رقابت سياسي و ثبات سياسي در جمهوري اسلامي ايران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، ص267.

6- همان، ص169.

7- یاد ایام 1389 خرداد شماره 57.

8- کیامرث جهانگیر، تاریخ تحولات جمهوری اسلامی ایران، ج5، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، صص 21-22.

9- صحیفه امام خمینی، ج 14 ،ص 420.

10 همان، 480.

 
 
احسان قنبری نسب
ارسال نظرات