آخرین گلولهها صدای سکوت مجنون را شکست/ روایت یک ایستادگی
جنگ تحمیلی واپسین نفسهایش را میکشد و خورشید تند تر از همیشه بر مدار جزیره مجنون می تابد.
تحرکات وسیع دشمن در منطقه
چهارم تیرماه سال ۱۳۶۷ است و دشمن که بازی را در همه جبهه باخته برای به دست گیری اهرمهای فشار با تحرکات وسیع ذهن سیاهش را به خوزستان و پیشتر به بازپسگیری مجنون شمالی وجنوبی معطوف کرده است.
در حالی که قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران پذیرفته شده، تحرکات عجیبی از سمت جزیره مجنون شکل گرفته است.
ارتش تا دندان مسلح بعثی با دهها تیپ و لشکر در محدوده جزیره مجنون پیشروی کرده و بخشی از جزیره باقی مانده است.
جزایر مجنون تا سال پایانی جنگ در دست نیروهای ایرانی باقی مانده بود و پس از نبرد دوم فاو که منجر به پس گرفتن جزیره فاو شد، رژیم بعثی عراق یک ماه پیش از پایان جنگ، در تیرماه سال ۱۳۶۷ سلسله عملیات «توکلنا علیالله» را برای بازپسگیری جزیره مجنون آغاز کرد.
رژیم بعثی با تکیه بر صدها تانک و تجهیزات سنگین عملیات را آغاز کرد و نیروهای عراقی با نسبت ۲۰ به یک به ایرانیها برتری عددی داشتند.
این حمله در ابعاد اولیه با استفاده از جنگافزارهای شیمیایی به ویژه گاز خردل آغاز شد و توسط چندین تیپ پیشروی ادامه داشت.
در بامداد سرخ مجنون چه گذشت؟
بامداد سرخ مجنون روایتگر هجمه گسترده دشمن بود که آسمان شب را زیر منورها و خط آتشش روشن میکرد.
بخشهای مختلفی از مجنون زیر آتش سنگین دشمن است و در یک جبهه ترمز ماشین جنگی صدام کشیده است. آری، پد خندق معبری استراتژیک است که دلاوران تیپ ۴۸ فتح محافظت از آن را بر عهده دارند.
گردانهای حضرت رسول، امام علی (ع) و گردان شهدا در آنجا مستقر بودند.
پد خندق هشت متر جاده بود که در دو طرف آن فقط آب بود و به خاطر همین به آن پد میگفتند و حور نیز در این میان از اهمیت بالایی برخوردار بود.
صدام که تیپهای مختلفش توسط فرماندهان ارشدش از زمین و آسمان حمایت میشد، در یک نقطه با مقاومتی عجیب از نیروهای چند گردان مواجه میشود.
نبرد ۱۶ ساعته رزمندگان
ساعتها میگذرند و نبرد تا آخرین فشنگ در پد خندق ادامه دارد و از یک سو فرزندان کهگیلویه و بویراحمد از تیپ ۴۸ فتح و در طرفی دیگر ارتش تا دندان مسلح بعثی قرار گرفته است.
توپخانه دشمن بی وقفه فعال است و پشتیبانی در چندین محور ادامه دارد.
اما در این میان دفاع جانانه فرزندان دنا ۱۶ ساعت ادامه داشته و تا آخرین فشنگ ایستادگی میکنند.
پد خندق روایتگر صدها دلاوری واقعی است که هزاران برگ زرین از ایستادگی را در خود جای داده است.
با پایان نبرد، مجنون ۸۷ تن از فرزندان شهید این دیار را به آغوش کشیده و ۷۸ رزمنده نیز با مجروحیت اسیر میشوند
قصه مجنون، روایتی از دل واقعیتی طلایی است که سالها میتوان از ابعادش سخن گفت.
در روزهایی که عشق در یک پلاک و تکیه بر مهر خاک خلاصه میشد، مردانی از جنس ایمان دل از دنیا بریدند و دست بر روشنایی آسمان زدند تا مجنون برایشان روزنهای به سمت خدا شود.
مقاومت تا آخرین فشنگ
چهارم و پنجم تیرماه را میتوان یکی از مهمترین روزهای تیپ قهرمان ۴۸ فتح نام برد که تا جان در کالبد داشتند با تکیه بر ایمان و عشق به الله و امام مردانه در برابر چندین لشکر زرهی مقاومت کردند.
موضوع قابل تأمین در رابطه با پد خندق لزوم بازخوانی و مستند سازی از روایتهای شکل گرفته برای نسلهای مختلف است.
روزی روزگاری مردانی از جنس ایستادگی بامدادی سرخ را زیر آتش وصف ناپذیر رژیم بعثی به خود دیدند، اما تا آخرین نفس دل در گرو ایمان گذاشته تا مبادا تیری در خشابها باقی مانده باشد و اینگونه بود که روایت پد خندق اشک بر چشم جاری میکند و آزادگان این نبرد قلبشان به عشق روزهای مجنون زیر نور خورشیدش می تپد و هر کدام گوشهای از وجودشان را در معبری ۸ متری جا گذاشته اند.