۱۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۲
کد خبر: ۷۳۹۱۳۴
یادداشت؛

راهبردها و راهکارهای برون رفت از برخوردهای داخلی در فتنه های دشمن

راهبردها و راهکارهای برون رفت از برخوردهای داخلی در فتنه های دشمن
حجت الاسلام جلالی در یادداشتی به برشمردن راهبردها و راهکارهای برون رفت از برخوردهای داخلی در فتنه های دشمن پرداخت و نوشت: وسعت صدر و نفوذ، راه‏ هايى هستند كه می توانند در كنار فوج ‏ها و گروه‏ ها، ما را از بن‏ بست برهانند.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، درگيرى از آنجا آغاز می شود كه هدف‏ها دو تا شوند و راه ‏ها جدا شوند، اميد بازگشت و رجوع شكسته شود، راه وحدت و هماهنگى بسته شود.آنجا كه تو در سطح غريزه هستى، نزاعى نيست، آنجا كه به توحيد مى‏ رسى و دل تو پايتخت خدا مى‏ شود، كه: «قَلبُ الْمُؤمن عَرشُ الرَّحمن»، در اينجا هم نزاعى نيست، نزاع و مبارزه و جهاد و درگيرى در ميان اين دو مرحله است.داستان، داستانى نيست كه در چند خط و كلمه بگنجد، داستان انسان است و حركت، داستان انسان است و درگيرى، داستان درگيرى و رنج و رنج و ضعف و بازگشت و اسارت و كفر و چشم پوشى.

توده‏ فاسد حاكم سالم را تحمل نمى ‏كند

اين يك حقيقت است كه توده‏ى فاسد حاكم سالم را تحمل نمى‏ كند و اين هم حقيقت است كه توده صالح حاكم فاسد را نمى‏ پذيرد. براى كنار زدن حكومت حق يكى از روش‏ها همين بوده كه با بدعت‏ها و شهوت‏ها و ولنگارى‏ها، زمينه‏ى حكومت علوى را بردارند. تا اگر روزى و روزگارى اين حكام در رأس قرار گرفتند، از پايين و از سَفَلة الرعية ضربه ببينند. و با درگيرى‏ها مجبور به عقب نشينى شوند. آن‏ها ديوانه نبودند كه بدعت‏ها مى ‏آفريدند؛ چون حاكم صالح نمى ‏توانست با بدعت‏ها هماهنگ شود مجبور بود كه آن را بردارد. و اين شروع درگيرى و شروع فاجعه بود. اين نيرنگ حساب شده از آن‏هاييست كه مدام نفرين خدا را بر آن‏ها مى‏ خواهيم.چون هنگامى كه با بدعت‏ها توده‏اى مأنوس شد، حاكم صالح نمى ‏تواند اين بدعت‏ها را بپذيرد و اين شروع درگيرى است.

اختلاف طبيعى

اختلاف طبيعى است و وجود دارد؛ چرا كه ديدگاه ‏هاى مختلف، حركت‏هاى مختلفى را به همراه دارد. اختلاف در بينش، اختلاف در حركت را به وجود مى ‏آورد. اين اختلاف‏ها براى آنهايى كه آماده نيستند، خستگى و فشار دارد. اگر بخواهى آنها را رها و از آنها فرار كنى، رنج بيش‏ترى را خواهى داشت.

شروع حركت، شروع درگيرى است، شروع برخورد باحادثه‏هايى است كه در مسير حركت، گريزى از آنها نيست. در اين برخوردها، درگيرى‏ ها، تناقض‏ ها، اختلاف‏ ها، بالاتر حسدها، بخل‏ ها، خستگى‏ ها، نفرت‏ ها و يأس‏ ها شكل مى‏ گيرد.

راهبردها و راهکارهای مقابله با درگیری

آمادگی فکری و روحی

تشيع به ما آموخته كه بايد در مقام درگيرى، در يك مرحله خودت را آماده كنى؛ چه در بنياد فكرى و چه در قدرت روحى و چه در طرح عملى و سازماندهى و چه در برنامه‏ى علمى در رابطه با عمل، كه اين انتظار تشيع است. و در مرحله‏ ديگر در دشمن نفوذ كنى و او را تضعيف كنى كه اين تقيّه و پنهان‏كارى تشيع است. و پس از اين دو مرحله، ظهور و قيام تو خواهد بود كه ظهور تشيع است. اگر ما مراحل دعوت و دو دستگى و درگيرى را نشناسيم ميان آيه‏ «لَكُم دينُكُمْ وَ لِىَ دِين» با آيات قتال و جهاد و يا آيات «تَوَلَّ عَنْهُمْ» و يا آيات «ذَكِّرْهُمْ» و «انْذِرْهُمْ» تعارض احساس مى‏ كنيم و در بن ‏بست مى‏ مانيم.صحبت اين نيست كه كدامين حقند و كدامين باطل. صحبت اين است كه در برابر اختلاف‏ها و فوج‏ها و انشعاب‏ها چه بايد كرد؟ يا سينه‏ اى مى‏ خواهى بزرگ و يا نفوذى مى‏ خواهى از داخل. وگرنه درگيرى است و اين درگيرى فرساينده. و چه بسا زمينه‏ ساز باطلى ديگر كه آرام در كنار نشسته و ناخن مى ‏سايد تا در ميانتان آتش برافروزد.

راهبردها و راهکارهای برون رفت از برخوردهای داخلی در فتنه های دشمن

یقین به نصرت الهی

خداوند حتماً نصرت مى ‏دهد به كسانى كه او را يارى كرده ‏اند كه خداوند نيرومند و مقتدر است و قدرت و عزّت را داراست.اگر كسى بخواهد با اين همه شرط و مانع، بى‏توجه و از روى هوس و يا به خاطر خستگى و وازدگى و يا به خاطر تظاهر و خودنمايى و يا درگيرى با خانه و خانواده و همكار و رئيس، لباس خون بپوشد و خود را راحت كند و از مسئوليت‏ ها بگذرد، او از كسانى خواهد بود كه رسول مى ‏فرمود:

«انَّ اللَّهَ لَيَنْصُرُ هذَا الدّين بِأقْوامٍ لاخَلاقَ لَهُم‏....نتيجه كفر و فسق و نفاق و شرك يا درگيرى با نظام است و يا درگيرى با مؤمن‏ هايى كه در راه‏اند و رنج‏ها آنها را پيش مى ‏برد. راستى داستان درگيرى انسان براى رهايى و آزادى، داستان پيچيده‏اى است. انسان با طبيعت، با قدرت‏ها، با خويش، درگير مى‏ شود. 

شناخت چهره های مختلف دشمن

چندان تعجبى ندارد ... شگفت آور آنجاست كه انسان با آزادى هم درگيرى مى‏شود و از آزادى هم فراتر مى‏ رود و از آزادى هم آزاد مى‏ گردد. آن‏جا كه دشمن زيرك است و حتى در لباس دوست فرو مى‏رود و چهره‏ هاى گوناگونى از خود نشان مى ‏دهد و هر لحظه به شكلى در مى‏ آيد، ناچار درگيرى با او هم شكل عوض مى‏ كند. و اين درگيرى، نه به خاطر سلطنت و پيروزى و نه به خاطر قدرت و خودنمايى است. اين درگيرى ادامه‏ آن بينش ‏ها و آن شناخت‏ ها و آن عقيده‏ هاست. چه در هنگام درگيرى و چه پس از درگيرى و پيروزى.

وسعت صدر و نفوذ دو راهبرد و راهکار اساسی

وسعت صدر و نفوذ، راه‏هايى هستند كه مى‏توانند در كنار فوج‏ها و گروه‏ها، ما را از بن ‏بست برهانند. اين رجحان حلم، لازمه جريانِ بيدارِ روشنى است كه هم لجاجت دشمن را مى‏شناسد و هم راه‏هاى نفوذ او و هم نقطه‏ هاى آسيب ‏پذيرى خودش را.

 و نكته اين كه نفوذ مراحلى دارد. خيال نكن كه يك مرحله به جاى مرحله‏ ديگر كارگشا باشد؛ گاهى نفوذ به خاطر متزلزل كردن است و گاهى به خاطر درگيرى و گاهى به خاطر تسلط. «نفوذ تزلزل» جايگزين «نفوذ تسلط» نمى ‏شود. ما به اندازه ‏اى كه شاه را و ارتش را متزلزل كنيم نفوذ كرده بوديم، ولى به اندازه‏اى كه بر آن مسلط شويم نبود. اين است كه بعدها بايد جبران شود و بايد افراد در پست‏ ها و جايگاه‏ ها بنشينند. و اين ديگر خطرناك نيست كه كناره‏ ها در دست چه كسانى باشد.

و نكته اين است كه ليلة القدر مى‏ گويند نه يوم القدر. در دل تاريكى‏ ها و در بطن حادثه‏ ها است كه تو بايد طرح فردا را بريزى و در طلوع فجر، همراه فرشته‏ هاى نازل شب قدم بردارى. اشتباه ما اين است كه در شبمان كارى نمى ‏كنيم و در شكم گرفتارى‏ها و ظلمت‏ ها، يا تسليم تاريكى مى‏ شويم و يا مرثيه خوان ظلمت. و اين فاجعه را در طلوع فجر مى ‏فهميم كه هيچ كارى‏ نكرده ‏ايم و هيچ طرحى نريخته ‏ايم. و تا دست به كار شويم و طرحى بريزيم، هزار مانع بر سر راهمان مى‏ گذارند و هزار درگيرى برايمان ايجاد مى‏ كنند و تا بخواهيم حركت كنيم به غروب رسيده‏ ايم و دوباره گرفتار شب شده ‏ايم. عامل درگيرى ايمان است.

اين حالت را در خيلى از آدم‏ها مى‏ توان ديد؛ همين كه در درگيرى و بحران مى‏ افتند، به جاى اينكه بحران‏ها آنها را بسازند و به ايشان ريشه دهند، افت مى‏ كنند و خسته و پَكَر مى‏ شوند.اين طبيعى است كسانى كه مى‏ خواهند كارى را شروع كنند، با درگيرى‏ها و اختلاف‏ ها همراهند. از دوست و دشمن ضربه مى‏ خورند. در بيرون با كافران و جاهلان و مشركان درگيرى دارند و در درون هم با منافقان و حسودها و جاهلان درگيرند. و اين رسول است كه با شرح صدر در برابر اين هجوم و گروه‏بندى، بيدار است ... و اين قرآن است كه پس از نصر و فتح و هجوم فوج ‏ها، دستور مى ‏دهد به تسبيح و حمد و استغفار ...

راهبردها و راهکارهای برون رفت از برخوردهای داخلی در فتنه های دشمن

شناخت پیچیدگی های دشمن و کشف راه های جدید

با حركت انسان دوگانگى آغاز مى‏ شود و با اين دوگانگى درگيرى و مبارزه آغاز مى‏ شود، مادام كه اين دوگانگى و درگيرى پيش نيايد، انسان، انسان نمى ‏شود. درگيرى با اين دشمن پرتجربه كه از هر شكست خود، به دنبال راه جديدى مى‏ رود ودنده‏ ديگرى عوض مى‏ كند، پيچيده است و تو بايد در هر شكست، راه جديدى را دنبال باشى و و در برابر هر شگرد و ترفند جديد، برخورد مناسب و تازه‏اى را بياموزى. با اين تولى و تبرى، صف و دودستگى شكل مى‏ گيرد و خط ها، مشخص مى‏ شود و درگيرى آغاز مى‏ گردد كه در اين آيه آمده، «الّذين آمنَوا يُقاتِلونَ فى سبيل اللَّه و الّذين كفروا يُقاتلون فى سبيل الطاغوتِ فقاتلُوا اولياء الشيطانِ، انّ كيدَ الشيطان كانَ ضعيفاً».اينها كسانى هستند كه از شهرهاشان بدون جرم، بيرون رانده شدند، اينها فقط جرمشان اين بود كه سرپرستى خدا را پذيرفته بودند و مى‏ گفتند اللّه پروردگار ماست. اگر اين فرمان درگيرى داده نشود و از اين قدرت‏ها جلوگيرى نشود و خدا بعضى از مردم را در برابر بعض ديگر نياورد. تمامى معابد و پايگاه‏هاى عبادت خدا و نمازها و مساجدى كه در آنجا نام او زياد برده مى‏ شد، به ويرانى مى‏افتاد و نابود مى‏شد.

افزایش انگيزه‏ عميق و ظرفيت عظيم

زمينه‏ اى مى‏ خواهد كه تلقى توده ‏ها را عوض كند و ظلم را در هر لباس نشان بدهد، تا به سوى ولىّ بيايند. پيچ و تاب هجوم‏ ها و ظلم‏ ها، ضرورت درگيرى پيچيده و مبارزه‏ى عميق را نشان مى‏ داد. مبارزه‏اى كه نياز به انگيزه‏ى عميق و ظرفيت عظيم و عبرت ‏هاى كامل داشت‏.

تسامح و تساهل موردی

در مقام تدريج و تربيت است كه تسامح و تساهل، تحقق پيدا مى‏ كند و يا اينكه در مقام تعارض و درگيرى، تو كم دارى، درگير هستى و طبيعتاً در مقام درگيرى- در حديبيه- حدود را فرو مى‏ گذارى و در عوض قرار مى‏ گذارى و آن ضرورى‏ترين‏ ها را پاس مى‏دارى، وگرنه معنا ندارد در متن قدرت و در متن امكانات از اهدافت چشم بپوشى. مگر مى ‏شود؟

خودسازی و جامعه سازی و ساختن همدیگر

اخلاق اسلامى اقتضاء مى‏كند كه در برخوردها همديگر را بسازيم و شكل دهيم، ولى با اين لوس‏بازى‏ها و تسامح‏ها، فقط به درد پشت ويترين مى‏خوريم. به درد مدينه فاضله افلاطون مى‏خوريم، نه مدينة الرسول؛ كه مدينة الرسول، پر از فاجعه و درگيرى است، هزار نطفه اختلاف در آن است.

باید به  تربیت و نفوذ نیروهای داخلی فکر کرد

صحبت اين است كه با نصر و فتح، گروه‏ ها شكل مى‏ گيرند و در برابر اينها نمى ‏توان ايستاد، كه بايد از داخل شروع كرد، كه سرداران فاتح، بسيار قلعه ‏ها را از داخل گشوده‏ اند.

و اين گشايش و اين گونه كنترل، سينه مى‏ خواهد؛ سينه‏اى بزرگ‏تر از مغزها و اطلاعات ...به مردى برخورديم كه در جوانى موى‏ هايش را سفيد كرده بود. همراهم از او پرسيد چه كار كرده‏اى؟ و به موهايش اشاره كرد ...

مرد خنديد و بر پيشانيش انگشت زد كه آن سفيدى به خاطر اين است كه اين خوب كار مى‏كند ... من دست بر سينه‏اش گذاشتم و گفتم اگر اين هم خوب كار مى‏كرد، اگر سينه‏ات به اندازه‏ى مغزت ظرفيت داشت، اگر دلت به اندازه‏ى آگاهيت وسعت داشت، نمی شكستى ...

 و این راه ادامه دارد.....

 حجت الاسلام عبدالله جلالی

ارسال نظرات