شاهکار عجیب پهلوی!
پنجم شهریور چهل و پنجمین سالروز لغو تقویم شاهنشاهی و مبنا قرار گرفتن مجدد تقویم شمسی در سال ۱۳۵۷ است؛ سیر تصمیمات ناعادلانه و یک سویه و سلسله تحریفها و انحرافات فکری و اخلاقی دربار و دیوان رژیم پهلوی سرنوشت حاکمان این رژیم را به مرحلهای سخت و بدون بازگشت سقوط داد. اقدامات ضد اجتماعی و ظالمهای فرهنگی و اقتصادی دولتهای زودگذر این رژیم بین دو زمستان ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ به حدی زیاد شد که شمارش آنها غیرممکن شد.
محمدرضای لجباز به جای اصلاح سیاستها، فرآیندها و رفتارهای متولیان و مجریان دستگاه حاکمهاش دست به دامن سلسله تاکتیکهایی شد که این تاکتیکها به عنوان راهبردهایی برای برونرفت از بنبستهای سیاسی و اجتماعی به اجرا درآمد. او با تغییر مستمر نخستوزیرانش تلاش کرد با لغو ظاهری و فریبنده تصمیمات من درآوردی و توقف تاکتیکی اجرای تحریفها و انحرافات سیاستی، جلوی خشم فزاینده مردم ایران را بگیرد.
از جمله سیاستهایی که خشم و نارضایتی امام خمینی و مردم را تشدید کرد، تاسیس حزب رستاخیز ایران، تغییر مبنای محاسبه تقویم ایران از هجری شمسی به شاهنشاهی و رونق کابارهها و مراکز فساد و عیاشی بود.
سقوط در تباهی
محمدرضا در شهریور ۱۳۵۴ در مراسم افتتاحیه بیست و چهارمین دوره مجلس شورای ملی و هفتمین دوره مجلس سنا از فرهنگ و تمدن اسلامی به زشتی یاد کرد و از ورود اسلام به ایران به عنوان هجوم خارجی نام برد و به نام ملت ایران اعلام کرد تصمیم دارد تمام آثار انحطاط، ضعف، فساد و زبونی گذشته را به دست فراموشی بسپرد تا ارزش های مثبت و جاودانه فرهنگ ایرانی از آلودگی دور شود و ارزشهای مثبت، پرورش و تعمیم یابد.
او در این مراسم با پشت گرمی به حزب دستساخته خود، وظیفه حفظ و نگهداری از تاج و تخت و پاسداری از اصول انقلاب شاه و ملت را بر عهده دستاندرکاران و گردانندگان حزب رستاخیز ایران که متشکل از همه شخصیتها و مقامات لشگری و کشوری از احزابی چون مردم، ایران نوین، پانایرانیسم و ... بودند، دانست.
پهلویِ پسر در این مراسم، گفت: «ظیفه اساسی پاسداری از اصول انقلاب شاه و ملت و اجرای آن به کاملترین صورت ممکن، اکنون به عهده حزب واحدی است که قاعدتاً تمام استعدادها و نیروها و فعالیتهای خلاقه افراد و طبقات ایرانی در آن متمرکز شدهاست. حزب رستاخیز ملت ایران که مظهر یکپارچگی و پیوستگی تمام افراد کشور است، میباید بکوشد تا یک مکتب واقعی وطنپرستی و کار و خلاقیت برای اجرای هر چه بیشتر و بهتر اصول انقلاب ایران در راه تأمین آینده مرفه و پر افتخار و مترقی جامعه ایرانی باشد.
نمایندگان این حزب که اکنون در دو مجلس مقننه کشور گرد آمدهاند، در این راه مسؤولیتی خطیر چه در مقابل جامعه امروز ایران و چه در برابر ایران فردا به عهده دارند که یقین داریم کاملا متوجه آن خواهند بود. یکی از جنبههای مهم تحول اجتماعی و عمیق جامعه امروزی ایران که میباید دقیقا مورد توجه قرار گیرد، از میان بردن تمام آثار و مظاهر ناپسند دورانهای انحطاط اجتماعی و اخلاقی گذشته است.
تاریخ طولانی کشور ما شاهد هجومهای فراوان خارجی، و به کرّات نیز شاهد اشغال موقتی کشور از طرف بیگانگان بوده، که طبعا هر اشغالی، با آنکه سرانجام به غلبه معنوی و فرهنگی ایران منجر شده، یادگارها و آثار شومی نیز از خود، مخصوصا در زمینه فکری و روحی بر جای گذاشتهاست که با ماهیت و اصالت واقعی روح و فرهنگ ایرانی هماهنگ نیست.
ملت ما که مصمم است در این دوران تازه از زندگانی خویش تمام آثار انحطاط و ضعف و فساد و زبونی گذشته را به دست فراموشی بسپارد، دارای این رسالت معنوی است که ارزشهای مثبت و جاودانی فرهنگ ایرانی را از همه آلودگیهایی که ممکن است به دست عوامل بیگانه در این فرهنگ راه یافته باشد، دور سازد و هر آنچه را که نشان سازندگی و پاکی و نیرومندی ندارد و بنابراین شایستۀ فرهنگ ایرانی نیست، از آن کنار گذارد.»
اما او از اعلام رسمی فکری که در سرش بود ترس داشت. سناریویی از سوی درباریان و دیوانیان بله قربانگو نوشته شد تا محمدرضا پهلوی وارد صحنه بازی شود.
مقرر شد شورای عالیِ برگزار کننده بزرگداشت ملی پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی پیشنهاد را مطرح کند و محمدرضا مثلا با آن موافقت کند و بعد، دو مجلس شورای ملی و سنا برای رسمیتبخشی و مشروعیت دادن به آن، پیشنهاد شاه را تصویب کنند.
مدتی بعد از نطق شاه در مراسم افتتاحیه مجلس، دو مجلس شورای ملی و سنا با هم جلسه مشترک گذاشتند و تغییر مبدأ تاریخ رسمی کشور از شمسی به شاهنشاهی را در دو ماده و یک تبصره تصویب کردند و تمامی سازمانها، دستگاهها و ادارات حکومتی و دولتی را ملزم به کاربرد تقویم جدید کردند.
رفتار احمقانه
نویسندگان، سیاستمداران و مشاوران غربی دربار پهلوی با وجودی که در ظاهر ایده شاه را ستاش کردند اما سالها بعد و پس از سرنگونی دستگاه حاکمه پهلوی به زبالهدانی تاریخ در نوشتههایشان، حرف دلشان را برای عبرت تاریخ بیان کرده و در کتابهای مختلف ثبت کردند.
نیکی آر کدی، کارشناس تاریخ معاصر ایران در کتاب «ریشههای انقلاب ایران» نوشت: «شاه تقریبا همه مردم را مجاب کرد که هدفش کندن ریشه اسلامی است.»
سرآنتونی پارسونز سفیر وقت انگلستان در تهران نیز در کتاب «غرور و سقوط» با اشاره به تصمیم محمدرضا شاه نوشت: «اقدام نامعقول و سبکسرانه دیگری علیه معتقدات مذهبی مردم کشورش بود.»
یرواند آبراهامیان تاریخنگار ارمنیتبار ایرانیزاده در کتاب «ایران بین دو انقلاب» نوشت: «در دوران معاصر کمتر رژیمی در سرتاسر عالم آن قدر احمق بود که تقویم مذهبی خود را دور افکند.»
احسان نراقی، جامعهشناس و مشاور فرح پهلوی هم همانند سه متفکر غربی مذکور بعد از سقوط محمدرضا از سلطنت در اظهار نظری نوشت: «اقدام دیگری که به شدت به شاه صدمه زد، تغییر تقویم بود. شاه همیشه تمایل داشت که به دوران پیش از اسلام رجوع کند.
او میخواست تا با نسبت دادن و مرتبط کردن خود به کوروش از جهان عرب ممتاز گردد و مسلمان بودن ملت ایران را کم رنگ جلوه دهد.»
ریشه تقویم شمسی
تقویم هجری شمسی در آغاز به تقویم «برجی» معروف بود. این تقویم در ابتدا هیچ رسمیتی نداشت بلکه تنها در تقویمهای قدیمی و در امور گمرکات و مالیه ایران مورد استفاده کارکنان این ادارات قرار میگرفت تا این که در سال ۱۲۸۸ میرزا عبدالحسینخان شیبانی وحیدالملک، نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای ملی طرحی را تحت عنوان طرح «تغییر تاریخ کلیه معاملات و مبادلات مشترکه عمومی از تاریخ قمری به هجری شمسی برجی» را پیشنهاد داد.
با اتمام وقت قانونی مجلس اول، بررسی و تصمیمگیری درباره پیشنهاد وحیدالملک به دوره دوم مجلس شورای ملی ایران رسید و در ماده سه قانون محاسبات عمومی مصوب دوم اسفند ۱۲۸۹ از تصویب نمایندگان مجلس گذشت و به این ترتیب تقویم هجری شمسی برجی به عنوان تقویم رسمی یا مقیاس رسمی زمان در محاسبات دولتی، تصویب شد.
۱۴ سال بعد و در پنجمین دوره مجلس شورای ملی در اواخر سال ۱۳۰۳ شمسی برجی، تعدادی از نمایندگان این دوره مجلس در طرحی دیگر خواستار تغییر نام ماههای عربیِ متداول در تقویم برجی به نامهای فارسی شدند و نام سالهای مندرج در آن تقویم که متشکل از نام ۱۲ حیوان بود با نامهای فارسی جایگزین شد.
مجلس پنجم در جلسه صد و چهل و هشتم خود در شب سهشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۰۴ قانونِ تبدیل بروج به ماههای فارسی را تصویب کرد و آن را از نوروز ۱۳۰۴ تقویم رسمی کشور دانست.
طرح تقویم
قانون تبدیل بروج به ماههای فارسی که در شب ۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۴ شمسی به تصویب پنجمین دوره مجلس رسید، به این شرح بود: «ماده اول مجلس شورای ملی تصویب مینماید که از نوروز ۱۳۰۴ تاریخ رسمی سالیانه مملکت به ترتیب ذیل معمول گردد و دولت مکلف است که در تمام دوایر دولتی اجرا نماید:
مبدا تاریخ سال هجرت حضرت خاتمالنبیین محمد بن بدالله صلواتالله علیه از مکه معظمه به مدینه طیبه، آغاز سال روز اول بهار، سال، کماکان شمسی حقیقی و اسامی و تعداد روزهای هر ماه شامل فروردین تا شهریور ۳۱ روز تمام، از مهر تا بهمن ۳۰ روز تمام و اسفند ماه نیز ۲۹ روز تمام میباشد.
تبصره: در سالهای کبیسه اسفند ۳۰ روز خواهد بود.
ماده دوم ترتیب سالشماری خطا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بود از تاریخ تصویب این قانون منسوخ است.»
آرزوی تقویمی
محمدرضا شاه ۲۴ سال بعد از سرنگونی شاهِ پدر، کار نیمه تمام او را با تغییر تقویم هجری شمسی به شاهنشاهی تمام کرد.
پدر و پسر پهلوی با دشمنی آشکار نسبت به اسلام و نمادهای آن، سعی کردند به هر شیوه و روشی احساسات ناسیونالیستی را ترویج کنند. یکی از شیوههای شاهِ پسر برای ترویج این تفکر بین مردم متدین و مسلمان ایران، تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی بود.
اسدالله علم، نخست وزیر پهلوی در مجموعه هفت جلدی «یادداشتهای علم» نوشت: «شاهنشاه به این کار علاقه دارند زیرا که خود مردِ تاریخ، خودِ تاریخ و محولِ تاریخ است و میخواهد که مبدا تاریخ هم بشود و حق هم با اوست.»
بازی تقویمی
به دستور محمدرضا پهلوی، شجاعالدین شفا معاون امور فرهنگی و مطبوعاتی وزارت دربار مسؤول مطالعه و پیگیری تغییر تقویم رسمی کشور شد.
بعد از رایزنیهای لازم، در ۲۷ آذر ۱۳۵۴ جلسهای با حضور شفا، هادی هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخستوزیر، خسرو بهروز معاون سازمان برنامه و بودجه و امیر متقی معاون دربار شاهنشاهی برگزار شد. در این نشست یک نتیجه و سه پیشنهاد مورد تصویب قرار گرفت.
نتیجه این شد که تقویم شمسی نه یک تقویم ایرانی است و نه یک تقویم مذهبی، زیرا هجری شمسی در زمان خلافت المعتضدبالله پایهگذاری شد پس مبنای ملی ندارد و از طرف دیگر چون تقویم هجری قمری مورد قبول کشورهای اسلامی است پس هجری شمسی منشأ مذهبی نیز ندارد.
پیشنهاد شفا این بود که سال ۵۳۹ قبل میلاد یعنی سال فتح بابل به دست کوروش کبیر و صدور منشور کوروش، مبدأ تاریخ شاهنشاهی قرار گیرد. توجیه شفا بسیار چاپلوسانه بود. او محاسبه کرده بود بر طبق مبنای صدور منشور کوروش سال ۲۵۰۰ مقارن با صدور منشور شاهنشاه آریامهر درباره انقلاب سفید است.
پیشنهاد دوم، پیشنهاد هادی هدایتی بود. او پیشنهاد داد سال ۵۵۹ قبل از میلاد مقارن با سال جلوس کوروش کبیر بر کرسی سلطنت مبدأ تاریخ شاهنشاهی ایران شناخته شود.
وی در توجیه در این پیشنهادش گفت: «سال ۲۵۰۰ سال جلوس کوروش مقارن با جلوس محمدرضا پهلوی، آریامهر شاهنشاه ایران و آغاز فر و شکوه ایران است.»
بهروز سومین پیشنهاد را داد. او پیشنهاد داد مبدأ تاریخ سال تولد کوروش باشد و چون تاریخ تولد وی مشخص نشده است، فرض میکنیم کوروش در ۲۱ سالگی به سلطنت رسیده است بنابراین سال ۵۸۰ سال فرضی تولد کوروش میشود.
وی در توجیه پیشنهادش گفت: «سال ۲۵۰۰ مقارن است با حوت ۱۲۹۹ کودتای رضا شاه کبیر و آغاز طلوع خاندان پهلوی.»
اعضای این کمیته به نتیجه روشنی نرسیدند به همین دلیل پیشنهادات سهگانه نزد امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت پهلوی برده شد. هویدا هم هر سه پیشنهاد را به شاه داد و در نهایت طرح هدایتی یعنی مبدأ قرار گرفتن سال جلوس کوروش بر تخت پادشاهی تصویب شد.
فیلم در فیلم
پیشنهاد هدایتی زمستان ۱۳۵۴ تصویب شد اما از آنجا که تا قبل از آن تاریخ، سررسیدها و تقویمهای سال ۱۳۵۴ چاپ شده بود و از سوی دیگر تغییر مبنای تقویم از شمسی به شاهنشاهی، برای محمدرضا گران تمام میشد، مقرر شد نهاد یا سازمانی مسؤولیت آن را به عهده بگیرد.
پیرو این تفاهم «شورای عالی سازمان برگزار کننده آیین ملی بزرگداشت پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی» در نامهای از محمدرضا شاه استدعا کرد تا اجازه دهد تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر کند و برای آنکه اشکالی به وجود نیاید سررسیدهای چاپ شده سال تصویب – ۱۳۵۴ - به همان شکل استفاده شد اما از ابتدای سال ۱۳۵۵، آغاز سال جدید با تقویم شاهنشاهی و از سال ۲۵۳۴ آغاز شود و در مکاتبات دولتی و سازمانهای ملی مورد استفاده قرار گیرد و از آغاز سال ۱۳۵۶ شمسی، تاریخ شاهنشاهی به کلی جانشین تقویم هجری شمسی شود و در همه تقویمها و مکاتبات کشوری مدنظر قرار گیرد.
شورای عالی طی نامهای از تدوین پیشنهادهای سهگانه سخن گفت و از شاه درخواست کرد: «شاهنشاه اجازه فرمایند گروهی از دانشمندان صلاحیتدار انتخاب شوند تا از راه رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سخنرانیها و نوشتههای علمی و پژوهشی این موضوع را به صورتی جامع و روشن برای افکار عمومی مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.»
این پیشنهاد توسط اسدالله عَلَم وزیر دربار به شاه ارائه شد و عَلَم به هویدار دستور داد: «متن استدعای شورای عالی آیین ملی بزرگداشت پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی برای تغییر تاریخ از خاک پای مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشت و اجازه مرحمت فرمودند که به همین صورت اجرا شود.»
مقامات وقت فرهنگی کشور به ریاست عبدالرضا قطبی اولین مدیرعامل رادیو و تلویزیون، طرحی توجیهی برای تغییر مبدا تاریخ کشورمان تهیه کردند تا به قول خودشان «افکار عمومی ملت ایران و افکار منطقه و افکار جهان» را توجیه کنند.
طبق این طرح مقرر شد: «موقع و مقام سال هجری قمری در افکار عمومی برجسته شود» و وانمود شود که اصلا تاریخ هجری شمسی هیچ ربطی به مذهب ندارد و این هجری قمری است که یک تاریخ مذهبی است با این حال کشورهای اسلامی حتی در داخل کشورشان از تاریخ میلادی استفاده میکنند و تقویم شاهنشاهی تنها تقویم ملی خواهد بود.
در اجرای طرح مذکور علاوه بر رادیو و تلویزیون قرار شد روزنامهها نیز در دوره زمانی طولانی به طور متناوب درباره اعتبار مذهبی مطلق تقویم هجری قمری، بیاعتباری مذهبی سال شمسی و ضرورت داشتن یک تقویم ملی سخن بگویند.
اجرای طرح آغاز شد و روزنامهها شروع به توجیه و توضیح ایده شاه کردند. همزمان دولت امیرعباس هویدا برای قانونی کردن تغییر تاریخ، لایحهای را تهیه و به مجلس سنا و مجلس شورای ملی فرستاد و درخواست کرد لایحه را تا روز ۲۴ اسفند سالروز تولد رضا شاه تصویب کنند و هر دو مجلس بعد از هماهنگی با یکدیگر در نشستی مشترکی لایحه را در تاریخ پیشنهادی، تصویب کردند.
امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت پهلوی در این نشست گفت: «روزی که به دین اسلام مشرف شدیم ۱۲ قرن از تاریخ ملت و تمدن و فرهنگ – فرهنگ ایرانی - ما میگذشت.»
او با این سخنان به نمایندگان مجلس فهماند که فرهنگ و تمدن ایرانی بر فرهنگ اسلامی غلبه دارد و باید مبانی ایرانی جایگزین اسلام شود.
پس از هویدا، رامبد، لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم در سخنرانی چاپلوسانهای، گفت: «رضا شاه وارث میراثی غمانگیز از گذشتگان بود. افتخارات چند هزار ساله تاریخ ایران همچون بقایای یک بنای کهن در زیر آوار بدبختیها و فلاکتها مدفون شده بود و رضاشاه این خرابهها را از زیر آوار بیرون آورد.»
روزنامه رستاخیز هم در صفحه اولش با تیتری درشت خبر تصویب تقویم شاهنشاهی در مجالس شورای ملی و مجلس سنا را اعلام کرد و نوشت: «در طول ۲۵۳۴ سال شاهنشاهی ایران ۵۰ سال شاهنشاهی پهلوی از هر جهت برجسته و ممتاز است.»
سونامی مخالفتها
با تصویب و اعلام خبر تغییر مبنای محاسبه تقویم ایران در رسانهها و رادیو و تلویزیون موج مخالفتهای روحانیون و مردم متدین ایران شکل گرفت.
آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی اولین مرجع تقلیدی بود که فردای اعلام خبر تغییر مبدای تقویم، موضعگیری کرد.
ایشان در نامهای به جعفر شریف امامی که آن زمان رییس مجلس سنا بود، اقدام ناگهانی دو مجلس شورای ملی و سنا را در تصویب تقویم شاهنشاهی را توهین بزرگ به اسلام دانست.
به دنبال آیتالله گلپایگانی، آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری نیز با ارسال نامهای به امیرعباس هویدا مراتب نگرانی مراجع تقلید را اعلام کرد اما نخستوزیر وقت رژیم با مصاحبهای که به دستور شاه انجام داد، اعلام کرد: «مردم میتوانند از هر دو تاریخ قمری و شاهنشاهی استفاده کنند».
این حرکت تاکتیکی رژیم با این رفتار توانست برخی مخالفان مذهبی را با دستگاه حاکمه همراه کنند.
واکنش روحالله
اما اولین واکنش سید روحالله موسوی خمینی به تغییر مبنای محاسبه تقویم کشورمان در چهارم مهر ۱۳۵۵ در نجفاشرف بود.
ایشان در این روز که مصادف با عید فطر سال ۱۳۹۶ هجری قمری بود در پیامی مکتوب خطاب به مردم نوشتند: «کارشناسان که میخواهند مخازن ما را بیمانع به غارت ببرند، برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمۀ شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند. این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد.
بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند؛ و چون این تغییر هتک اسلام و مقدمۀ محو اسم آن است - خدای نخواسته - استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است.»
رهبر نهضت اسلامی دو سال بعد در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۵۷، درست چهار ماه قبل از پیروزی نهایی انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم نوفل لوشاتو خطاب به سرسپردگان رژیم پهلوی گفتند: «شما ببینید چه جنایت بزرگی [است]، در تمام جنایتهایی که این مرد کرده است؛ همۀ خیانتهایی که این مرد کرده است؛ از دادن نفت به خارج، از خراب کردن وضع زراعت، از خراب کردن فرهنگ، از دست دادن حیثیت نظام؛ همۀ اینها را یک طرف بگذارید، قضیۀ تغییر تاریخ را یک طرف. تغییر تاریخ اسلام به تاریخ گبرها را شما اگر در یک طرف ترازو بگذارید، خیانتهای این آدم و جنایتهای این آدم و همۀ چیزهای دیگری که از دست داده ایم به واسطۀ این [شخص]، در یک طرف بگذارید؛ این اهمیتش بیشتر است و گمان نکنید که اگر ملت مهلتش داده بود، همین [یک] قدم بود.»
دست از پا درازتر
با افزایش اعتراضات به شهرهای دور و نزدیک، شاه با تغییر پیدرپی نخستوزیرانش تلاش کرد رسوایی تغییر تقویم رسمی کشور را از دامن حاکمیت پاک کند.
جعفر شریف امامی رییس مجلس سنا که توسط محمدرضا شاه به عنوان نخستوزیر پهلوی انتخاب شد، به مسئله فیصله داد. او در کسوت رییس مجلس سنا در ۵ شهریور ۱۳۵۷ مأمور تشکیل کابینه شد و برای جلب رضایت عامه مردم و روحانیون معترض، در ظاهر قمارخانهها را تعطیل و بساط حزب رستاخیز ایران را جمع کرد.
شریف امامی تقویم رسمی کشور را هم از شاهنشاهی به شمسی برگرداند.
تقویم شاهنشاهی بیش از یک سال و نیم، عمر نکرد و پهلوی پسر مجبور شد در تاریخ پنجم شهریور ۱۳۵۷ حکم برچیدن این تصمیم احمقانه را صادر کند.
استمپل رایزن سیاسی آمریکا با تحلیل شرایط اجتماعی ایرانی پس از جایگزین شدن تقویم شاهنشاهی، در گزارشی نوشت: «اگر وضعی به وجود آید که نظم عمومی بر هم بخورد، روحانیون و پیروانشان مشتمل بر تجار ثروتمند تهران و شهرستانی یک نیروی متشکل آزاد تشکیل خواهند داد و میتوانند به مبارزه واقعی دست بزنند.»