۲۶ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۹
کد خبر: ۷۴۱۸۹۳

سریال «عاشورا» الگویی برای امروز

سریال «عاشورا» الگویی برای امروز
مجموعه تلویزیونی «عاشورا» به ما نشان می‌دهد که می‌توان پست اداری داشت اما در میان مردم بود و اگر با نامهربانی مواجه شدیم، به عرصه دیگری از خدمت برویم.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دوران هشت سال دفاع مقدس، دوران پر نکته و حکمت‌آموز و بنیانی برای انقلاب اسلامی بود. آنچه در سال‌های کوچکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر سر کشورمان آمد و مواجه با حملات دنیای استکباری با پیاده نظامی عراق شدیم، نزدیک چهل سال پس از پایان آن، برایمان عجیب زنده و امروزی است. این روزها انقلاب اسلامی در وضعیتی است که گویا همان دوران است و این بار با اقتضائات همان دوران در حال تجربه جدید آن هستیم.

سریال «عاشورا» الگویی برای امروز

مقابله با نظام جمهوری اسلامی، نفی رهبری دینی بر جامعه، تشکیک در ارکان نظام، ایجاد تردید در اذهان نسبت به ماندگاری نظام، ترویج فرار یا هجرت از ایران و رفتن به دنیای دیگر، ترویج بی تعهدی نسبت به خود و خانواده و جامعه و کشور، تبلیغ بسیار سنگین و همسویی همه ارکان دنیای استکبار و ...، انگار همه و همه اکنون نیز به روشی نوین در حال اجراست. اما این بار جنگ به روش های چریکی و نامنظم اما پرحجم، رخ داده است.

در این مهلکه نوین، به نسل امروز باید نشان داد که در نخستین سال‌های استقرار نظام دینی در ایران، چه شد و سپس هم به او و هم به سایر آحاد جامعه گفت که چگونه می‌توان با الهام از آن دوران، اموز نیز استقامت کرد و پیروز شد و جامعه را استحکام و انسجام بیشتر بخشید.

یکی از راه‌های آموزاندن و به یادآوردن این نمونه‌ها، ساخت مجموعه‌های تلویزیونی از رزمندگان حاضر در آن دوران است و این روزها، با یکی از اندک تجربه‌های به دست آمده در این زمینه، یعنی مجموعه «عاشورا»، درباره شهیدان این لشکر سرافراز آذربایجان و فرماندهان شهیدش یعنی برادران باکری، مهدی و حمید، به صورت هفتگی، درگیریم.

این مجموعه تلویزیونی به ما نشان می‌دهد که می‌توان پست اداری داشت اما در میان مردم بود. می‌توان پست اداری داشت و اگر با نامهربانی و تدبیر نادرست نسبت به خود مواجه شدیم، به عرصه دیگری از خدمت برویم. او رفته است و کسانی که به او نامهربانی کردند، هستند و در حوزه سیاسی فعال اند و شاید حکمت این بود که با او چنان کنند تا بعد دیگری از رسوخ اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) در حضور او در میدان جنگ، رخ بنماید. می‌توان آن‌قدر انگیزه داشت که از بردن جان خود به میدان نبردی سخت‌تر، نهراسید. می‌توان خانواده داشت و در مبارزه بود.

می‌توان فضای خانواده را به گونه‌ای تدبیر کنیم که به قول عبارت بیان شده در مجموعه، عادت کنیم که در راه حضور در خدمت به مردم و دفاع از نظام و جامعه، کمتر نگران شویم. می‌توان در فعالیت، خود در صف اول بود و بعد افراد تحت مدیریت را فراخواند و اصطلاحاً مدیر پشت میزنشین نباشیم و در انتهای کار، ابتدا افراد را بازگرداند و در نهایت خود که در این راه اطمینان از سلامت افراد حتی به قیمت شهادت خود، برای آنان مهمتر بود.

می‌توان از ترجیح خانواده در موقعیت‌های مساوی با سایر اقشار مردم، پرهیز داشت و همه را یکسان دید؛ اگرچه در فیلم این نکته نسبت به بازگرداندن پیکر برادر شهید فرمانده توسط او تبیین شد که او به دلیل ماندن پیکر سایر شهدا، از اولویت دادن به بازگرداندن پیکر برادر خود، پرهیز کرد و حتی گله خواهر را به جان خرید، با اینکه رزمنده‌اش برخلاف او بود و می‌گفت، من مهدی باکری نیستم. یعنی با آگاهی از خصوصیات متفاوت افرادش، تصمیم می‌گرفت.

شناخت از نیروی تحت فرمان، به او کمک می‌کرد بهترین تدبیر برای پیشبرد امور را انتخاب کند. از درون مجموعه عاشورا، خیلی چیزها می‌توان برای امروز جامعه به رخ کشید. می‌توان از افراد امروزی که با کوچکترین تلنگری ناله بی‌احترامی سر می‌دهند و کشوری که او را پرورانده رها می‌کنند و به کشور دیگر حتی در دل کشور دشمن می‌روند، گفت و الگوی باکری‌ها را یادآور شد.

می‌توان دلبستگی به نظام و انقلاب با همه اجزایش از جمله رهبری را یادآور کسانی کرد که این روزها با کوچکترین زمزمه منافقانه داخلی و خارجی، از رأس تا ذیل نظام را تخطئه می‌کنند. می‌توان نمونه‌های امروزی از خدمت به عادی‌ترین مردم یاد کرد که به تأسی از امام علی(ع) که به یاری زنی شتافت که شوهرش در جهاد با کفار شهید شده بود تا مهدی باکری در قاموس شهردار و کمک به مردم در آبگرفتگی منزل شهروندان تا نمونه ای چون حاج قاسم سلیمانی و حضور خالصانه در سیلاب‌های شهرستانها یا نظایر آن را مثال زد و به عنوان الگویی مستمر، یادآور کسانی شد که در ظواهر انتصابات و پست و مقام هستند. می‌توان بر این الگو ماند و پشت، دانش بنیان‌های‌مان بمانیم که در عرصه نبردی دیگر از نوع نوین، حاضرند و ترک دیار نمی‌کنند. می‌توان و می‌توان خیلی چیزها از دل این مجموعه برای امروزی‌ها مثال آورد.

وقتی به جزئیات زندگی مهدی باکری در این مجموعه نگاه می‌کنیم، افسوس می‌خوریم بر تأخیر سالیان سال در پردازش زندگی چنین شخصیت‌هایی که در دل جنگ بالنده و آبدیده شدند و ما اکنون بر روی میراث آنان زیست می‌کنیم. باید اعتراض داشت و گله‌مند بود از مظلوم نگاه داشتن آن دوران. رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، آن پیرفرزانه به خدا پیوسته، هر آنچه اشاره می‌کرد، با سر می‌دویدیم و اکنون نیز خیلی‌ها چنین هستند با رهبر شایسته انقلاب، اما امروز امواج شبهه و تخطئه‌کننده، گاهی غباری بر روی چهره حقیقت و واقعیت می‌افکند.

این روزها ناله مهاجرت متخصصان از کشور بلند است، ناله بی‌مهری و چنگ انداختن بر اصالت و صلابت این نظام بلند است. هیاهوی رسانه‌ای بسیار است. نبرد از نوع دیگری در حال اجراست. اذهان در معرض آشفته نمایی دشمنان قرار دارند  و خیلی نکات دیگر، همانند آنها که در سال‌های آغازین انقلاب رخ داد و در جنگ، با تمام قوا، با آنان برخورد داشتیم حداکثر یکدلی و یکدستی در جامعه رخ می‌داد. پس چرا امروز نتوانیم الگوهای بسیار آن دوران را به نسل امروز، به جامعه امروز، معرفی کنیم و بر عمومیت آنان، اصرار نورزیم؟

پردازش زندگی فرماندهان جنگ، یعنی پردازش و پرورش انسان در فضای برآمده از اندیشه اسلام. به این بپردازیم و بیشتر از آنچه تاکنون رخ داده است.

ارسال نظرات