چه کسی نمیخواهد موفقیت زن ورزشکار ایرانی را ببیند؟
بازیهای آسیایی هانگژو در حالی این هفته به پایان رسید که زنان ورزشکار کشورمان افتخارات زیادی در این رویداد کسب کردند. از مجموع ۵۴مدال ایران در این رقابتها ۱۶مدال یعنی چیزی در حدود یک سوم مدالها از آن زنان بود. برخی ورزشکاران زن ما برای اولین بار در این مسابقات شرکت میکردند و برخی نیز برای اولین بار در یک رشته ورزشی برای زنان مدال آوری کردند. مثل فرانک پرتوآذر که اولین مدال دوچرخه سواری زنان ایرانی در آسیا را آورد و یا نقره ترانه احمدی که بهترین مدال زنان ایرانی در ورزش اسکیت بود.
ترانه احمدی
نکته جالب اینجا بود که اولین و اخرین مدال کاروان ایران را هم بانوان کسب کردند. رویینگ دونفره سنگین وزن ایران متشکل از مهسا جاور و زینب نوروزی با کسب مدال نقره اولین مدال را به دست آوردند و سارا بهمنیار آخرین نماینده کاروان ورزشی ایران در کاراته بانوان توانست مدال برنز کسب کند.
مهسا جاور و زینب نوروزی
سارا بهمن یار
در لیست این موفقیتها حتما باید از الهه رزاقی که رکورد وزنهبرداری زنان ایرانی را جابهجا کرد نیز نام برد.
اله رزاقی
موفیتهای زنان ایرانی به گونهای بود که حتی منصوریان پس از عدم کسب مدال طلا هم گریه کردند، درست مانند زنان کبدی کار کشورمان که به دلیل عدم تکرار مدال طلای خود روی سکو اشک ریختند.
الهه منصوریان
اعضای تیم ملی کبدی بانوان
اما همزمان با این موفقیتها که جامعه ورزشی را برگرفته بود، یک فیلم سینمایی که در زمان ساخت مجوز اکران نگرفته بود به صورت قاچاق سر از فضای مجازی درآورد. ار قضا این فیلم داستان زنی ایرانی است که ادعای رکوردزنی در بازی شنا را دارد ولی مسئولین ایرانی به بهانه مناسب نبودن لباس، از ثبت رکوردهای او خودداری میکنند.
این فیلم که توسط یک کارگردان زن ساخته شده و دو بازیگر مطرح زن هم در آن بازی کردهاند، ادعا دارد که از یک داستان واقعی نشات گرفته و حتی اسم شخصیت اصلی فیلم، نام همان زنی است که بیشتر از یک دهه پیش بر سر ثبت رکورد شنا با مسئولین کشور به توافق نرسیده بود.
نکته جالب در همزمانی اتفاقات هانگژو برای زنان ورزشکار ایرانی و پخش قاچاق این فیلم که ادعای حمایت از زنان را دارد، این است که کارگردان زن و بازیگران نام آشنای این فیلم از بین تمام پیامبران سراغ جرجیس را گرفتهاند!
تلاش و پیشرفت زنان ایرانی علیرغم محدودیت پوششی که در سختی کار آنان انکارناپذیر است در عرصه ورزش رها شده و به داستانی پرداخته شده که آن زمان هم پیرامون آن حرفهای ضدونقیض زیادی بود. از رکوردهایی که به صورت قانونی کسب نمیشدند تا ادعای زن شناگر برای داشتن پوشش اسلامی که از طرف کارشناسان رد شد و حتی شایعه زدوبند وی با یکی از مسئولین زن وقت وزارت ورزش و جوانان، این موضوع را به یکی از پرحاشیهترین و البته مسکوت گذاشتهترین اتفاقات حوزه ورزش زنان تاکنون تبدیل کرده است.
چهطور است که این میزان موفقیت زنان در ورزش بینالمللی، زیر پرچم جمهوری اسلامی، اصلا توجه فیلمسازان حامی حقوق زنان را جلب نمیکند، اما یک ماجرای ضدونقیض و دارای شبهات بسیار دستمایه ساخت فیلمی میشود که در فستیوالهای بینالمللی بازتاب وضعیت ورزش زنان ایرانی برای مردم دنیا باشد؟
این دست عداوتها با ارزشهای جمهوری اسلامی، حتی در ظاهر هم توسط این عده رعایت نمیشود. تا جایی که شخصیت زن مسئولی که قرار است سنگانداز موفقیت ورزش زنان باشد، با روسری گیره زده زیر چانه، چادر مشکی، چهره بیاحساس و صحبتهای کلیشهای «مثل ما شهید ندادهایم که تو فلان کار را بکنی» تصویر میشود. همینقدر کلیشهای و همینقدر گل درشت!
سازندگان و بازیگران این فیلم که ادعا دارند ماجرایی واقعی را از ورزش زنان را برای سوژه فیلم خود انتخاب کردهاند چرا نقره زهرا باقری در ورزش کوراش(نوعی کشتی باستانی) یا نقره ترانه احمدی در اسکیت را دستمایه ساخت یک فیلم درباره موفقیت ورزش زنان ایرانی نمیکنند؟
زهرا باقری
جمهوری اسلامی با کوراش و وزنهبرداری و اسکیت زنان مخالف نیست. حتی در شنا رقابتهای داخی کشورمان برگزار میشود تنها در عرصه بینالمللی به دلیل حضور مردان و مخالفت بینالمللی با پوشش شرعی شناگران زن ایرانی چنین اجازهای به ما داده نمیشود.
با این تفاسیر چه کسی موفقیت زنان ایرانی را نمیبیند؟ کسانی که با همه اصول شرعی که در پوشش زن مسلمان لازم است راه را برای مدالآوری در انواع ورزشها فراهم میکنند و بیلبوردهای مدالآوری آنان را هم در خیابانهای شهر نصب میکنند، موضوعی که مختص این دوره نبوده و در رقابتهای ورزشی داخلی و خارجی بسیاری برای زنان تکرار شده است، یا عدهای که از بین همه این موفقیتها دست روی ماجرایی شبهناک میگذارند و همه مدالاوریها و قهرمانیهای زنان در عرصه ورزش را به واسطه آن نادیده میگیرند؟ واقعا کدام یک دشمن زنان این سرزمین هستند؟