۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۸
کد خبر: ۷۵۱۱۶۵

"گزارش اتاق سیاه"؛ حمایت از آیت‌الله خمینی حمایت از وطن و ملی‌گرایی‌ست

برژینسکی مشاور ارشد کارتر طرح یک اقدام نظامی در جهت انتقام از تسخیر سفارت را آماده کرد و در قالب گزارش «اتاق سیاه» به ارائه داد. دستخط کارتر بر حاشیه این پیشنهاد نشان از اهمیت آن دارد.

انقلابیون در سال 1979 تصور می کردند که آمریکا دست به هر کاری می زند تا کنترل و نفوذ سابق خود را بر یکی  از ستون های امنیت خاورمیانه یعنی ایران تثبیت کند. آنها رفت و آمد دیپلمات های آمریکایی به سفارت در حکومت پهلوی در آستانه به پیروزی رسیدن انقلاب را نشانه ای برای این نیت آمریکایی ها می دانستند. همچنین تلاش های آنها برای ایجاد ارتباط با دولت بازرگان و در نهایت استقبال از محمدرضا پهلوی به داخل آمریکا برای پیگیری روند درمانش را نیز نشانه هایی از سوء نیت آمریکایی ها تعبیر می کردند. از سوی دیگر فضا در واشنگتن هم خیلی دور از تصور انقلابیون نبود، چرا که گروهی به دنبال طراحی و اجرای یک کودتا بودند.

در این گزارش سانسور نشده که برای اولین‌بار منتشر می‌شود، زیبگنیو برژینسکی مشاور ارشد کارتر طرح یک اقدام نظامی در جهت انتقام از تسخیر سفارت آمریکا را آماده کرد و در قالب گزارش «اتاق سیاه» به رئیس‌جمهور ارائه داد. تعبیر «اتاق سیاه» مربوط به سطح بالای امنیتی در داخل دستگاه دولت بود که افراد فعال در این سطح مسئول ارائه پیشنهاداتی برای طراحی عملیات جاسوسی در دولت کارتر بودند. دستخط کارتر بر حاشیه این پیشنهاد که توسط برژینسکی ارائه شده بود، نشان از اهمیت آن دارد. این گزارش حاوی تصویری بسیار رعب‌آور از فضای داخلی ایران است و به احتمالاتی همچون جنگ داخلی، تجزیه و دخالت نظامی اتحاد جماهیر شوروی می‌پردازد، در پایان پیشنهاداتی برای کارتر در جهت تأمین منافع آمریکا و حفاظت از آمریکایی‌های ساکن در ایران ارائه کرده است. این پیشنهادها از همکاری و تحریک برخی قبایل و طوائف ایرانی تا تحریک گروهی از ایرانیان ساکن در آمریکا برای تشکیل دولت جایگزین و حتی دخالت مستقیم نظامی آمریکا در ایران را شامل می‌شود. او با قطعیت می‌گوید: ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم با انقلابیون به همکاری و دوستی برسیم. شاید الان زمان آن باشد که این حقیقت را بپذیریم

کارتر در نهایت هیچ‌یک از این اقدامات را تأیید نکرد و البته شاید یکی از مهم‌ترین انتقادات در داخل آمریکا به او هم همین باشد که هیچگاه یک استراتژی واحد برای تعامل با دولت ایران جهت آزادسازی گروگان‌ها را به کار نگرفت. اما در مجموعه یادداشت‌های او در کنار پیشنهادهای برژینسکی برمی‌آید که او این احتمالات را به‌عنوان اقدامات احتمالی جدی در نظر گرفته بود. سؤال اینجاست که در سال‌های بعد چه احتمالاتی به این فهرست مفصل از دخالت مستقیم در ایران در دستور کار آمریکایی‌ها قرار گرفته است؟

 

متن سند: گزارش اتاق سیاه؛ تاریخ 20 نوامبر 1979/ 29 آبان 1358 ؛ سطح امنیت: فوق محرمانه

ما شرایط ایران را از منظر تأثیرگذاری بر روند تحولات سیاسی بررسی کرده‌ایم. این تحولات احتمالاً شامل یکی از موارد زیر است:

  • روی کار آمدن یک دولت اسلام‌گرای ضدآمریکایی
  • روی کار آمدن یک دولت ضدآمریکایی چپ‌گرا که هر دوی اینها توسط اتحاد جماهیر شوروی حمایت می‌شوند
  • تجزیه ایران با دخالت احتمالی شوروی در شمال این کشور

برای خنثی کردن این تهدیدات احتمالی برای آینده ایران و منافع آمریکا اقدامات و رویکردهای ذیل می‌تواند در دستور کار قرار بگیرد. هرکدام از این اقدامات سطح درگیری و دخالت آمریکا در ایران به شکل مشهودی بالاتر خواهد برد:

  • برنامه‌ریزی احتمالی: اجازه دهیم روند وقایع مسیر طبیعی خود را طی کند و با تماس غیرمستقیم با مخالفان آماده باشیم تا در لحظه مناسب روند تحولات را به نفع خود تغییر دهیم.
  • بی‌ثبات‌سازی: تبليغات و عمليات سياه با هدف بدنام‌کردن [آیت‌الله] خميني و ايجاد اختلاف بين او و پيروانش.
  • ارتباط با مخالفان: ارتباط مستقیم آمریکا با رهبران احتمالی مخالف انقلاب اسلامی که بیانگر حمایت از تلاش‌های آنها باشد. با چهره‌های طوایف و ایلات ایرانی تماس گرفته شود تا جهت ارتباط بهتر اطلاعاتی با آنها توافقاتی انجام شود.
  • تقویت و تشویق/ تشکیلات‌سازی برای گزینه احتمالی جایگزین انقلابیون در ایران: در جنبه سیاسی، باید ترتیبات تشکیل یک دولت در تبعید در خارج از مرزهای ایران و طراحی کادر سیاسی آن انجام شود. در جنبه ارتباط با طوایف و قبایل، باید تاحدامکان برای آنها سلاح تأمین شود و از هرگونه حرکت محلی در جهت ناامن‌سازی یا تجزیه حمایت کامل شود.

چند سؤال کلی درباره سیاست‌گذاری باید پاسخ داده شود و بعد اتخاذ موضع شود:

  • آیا ما آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت بی‌ثبات‌سازی ایران را در این وضعیت داریم؟ از سوی دیگر می‌توانیم رسماً حمایت خود را از جایگزین پیشنهادی جمهوری اسلامی اعلام کنیم؟

[یادداشت کارتر در حاشیه گزارش: هنوز نه!]

این می‌تواند یک تلاش طولانی‌مدت باشد و موفقیت به‌هیچ‌وجه تضمین نمی‌شود

موارد پذیرش مسئولیت دخالت در قبال وضع ایران به مرور زمان رشد می‌کند و به طور فزاینده‌ای قابل مشاهده خواهد بود

این می‌تواند چپ‌گرایان و انقلابیون اسلام‌گرا را در یک موضوع مشترک ضدآمریکایی به یکدیگر پیوند دهد

اما

بعید است که نیروهای ضدانقلاب، بدون سیگنال واضح از ما به طور مؤثر عمل کنند.

تداوم حکومت [آیت‌الله] خمینی احتمالاً عناصر میانه‌رو در طیف‌های سیاسی را از بین می‌برد و فقط چپ‌ها را به‌عنوان تنها جایگزین معتبر در زمانی که حکومت اسلام‌گرایان به‌ناچار سقوط می‌کند باقی می‌گذارد.

  • اگر ما چنین تصمیمی بگیریم، استراتژی ما چه خواهد بود؟ آیا باید بر تلاش‌هایمان بر تمرکز بر دولت حاکم در تهران متمرکز شویم و تلاش کنیم دولت مرکزی را تحت‌تأثیر قرار دهیم؟

تمایل به حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی مرزی می‌تواند خطر تجزیه ایران به نفع شوروی یا عراق را کاهش دهد.

اما

حکومت [آیت‌الله] خمینی در تهران قوی‌ترین است و خیابان‌ها را هم کنترل می‌کند. نیروهای فعال و مؤثر ما در تهران بسیار اندک و محدود هستند.

  • به‌عنوان گزینه جایگزین، آیا ما باید تلاش‌های مقدماتی‌مان را برای ایجاد یک دولت جایگزین در تبعید متمرکز کنیم؟

مخالفت و عصیان ایلات و عشایر بر حکومت مرکزی یک پتانسیل جدی و واقعی است و می‌توان برای تضعیف جایگاه حکومت مستقر از آنها استفاده کرد

دسترسی و تسلط بر منابع نفتی احتمالاً یکی از اولین دستاوردهای این ناآرامی‌ها خواهد بود. ما می‌توانیم شانس پیروزی خود را با تسلط بر منابع نفتی ادامه دهیم تا زمانی که حکومت انقلابیون به طور کامل ساقط شود یا شوروی مستقیماً در ایران دخالت کند.

اما

ریسک جنگ داخلی و تجزیه کامل ایران بسیار جدی و بالاست.

خطر مداخله نظامی شوروی در شمال هم افزایش پیدا کرده است. این می‌تواند به عنوان بخشی از احتمالات در نظر گرفته شود

 

ما در این میان چه امکاناتی در اختیار داریم؟

  • احتمالاً مصر برای همکاری با هر اقدام ما در این زمینه همکاری خواهد کرد.
  • عراق احتمالاً در برخی زمینه ها علاقه‌مند به همکاری است.
  • سعودی‌ها و دیگر اعراب حاشیه خلیج هم جزء هم‌پیمانان احتمالی ما هستند.
  • برخی چهره‌های کلیدی داخل ایران هم قطعاً با ما همکاری خواهند کرد (مثل سرلشگر مدنی، استاندار مناطق نفتی و آیت‌الله شریعتمداری)
  • ما روابط خوبی با رؤسای قبایل و طوایف داریم و می‌توان این ارتباط را گسترده‌تر کرد.
  • ایجاد ارتباط و جهت‌دهی به گروه‌های فعال در تبعید از ایران را می‌توان آغاز کرد. برخی چهره‌های خوب و مؤثر در میان آنها هستند. (مثل امینی و بختیار) نیروهای فعال خارج از ایران می‌توانند اثرگذاری گسترده‌ای بر داخل ایران داشته باشند به شرطی که ما بتوانیم یک وحدت عملیاتی در میان آنها ایجاد کنیم که کاری بسیار زمان‌بر و سخت است.
  • در نهایت دخالت مستقیم آمریکا الزامی‌ست. میزان تعهد و مسئولیت‌پذیری ما نباید بیش از میل و علاقه‌مان به نقش‌آفرینی در این روند تا انتها باشد. این باعث می‌شود ما تلاش کنیم تا حد توان سعودی‌ها و مصری‌ها را درگیر در این قضیه کنیم.
  • ارتش و نیروهای نظامی ایران تا این لحظه سرسپردگی و حمایت خود را از هیچ‌کدام از طرفین اعلام نکرده‌اند. اگرچه توانایی‌های ما برای جلب حمایت آنها بسیار محدودیت دارد، ولی حفظ بی‌طرفی بهترین و واقع‌گرایانه‌ترین موضع به نظر می‌رسد.

توانمندی‌های ما

[آیت‌الله] خمینی برای بیشتر ایرانیان مثل یک قدیس ستایش می‌شود و حمایت از او برای مردم به معنای حمایت از وطن و ملی‌گرایی ست. اگر ما مستقیماً با او مخالفت کنیم شاید باعث ترغیب مردم به گرایش بیشتر به او شود. او بی‌رحمانه از این تقابل استقبال می‌کند. پیروان او تهران و خیابان‌هایش را کنترل می‌کنند. به‌سختی می‌توان وارد معرکه‌ای شد که طرف مقابل او و طرفدارانش باشند. از سوی دیگر هیچ شخص دیگری برای جانشینی او وجود ندارد. بسیاری از کسانی را که ما می‌توانستیم به‌عنوان جایگزین تقویت کنیم با اتهام همراهی با رژیم شاه دستگیر کرده‌اند. همین وضعیت درباره نظامیان تبعیدی نیز وجود دارد.

سه ارزیابی جایگزین

  • تنها راه فهم و درک این نکته که قدرت [آیت‌الله] خمینی چقدر است، سنجش واقعی آن است. یعنی باید برخی اقدامات را طراحی کنیم که یا در زمینه در تبلیغات منفی (پروپاگاندا) یا اخبار کذب مؤثر باشد و از این طریق نقاط ضعف آنها را در حوزه نظامی و سیاسی تشخیص دهیم. هم‌زمان هم باید سطح روابطمان را با رؤسای قبایل و طوایف گسترش دهیم. حقیقت این است که ما هیچ‌وقت نخواهیم توانست با دولت [آیت‌الله] خمینی به شکل مسالمت‌آمیز همکاری کنیم. ما احتمالاً باید به این فکر کنیم که یک ساختار حاکمیتی جایگزین برای این وضعیت طراحی کنیم. اگر منتظر روند طبیعی حوادث باشیم به این معناست که تنها حوزه اثرگذاری و نفوذ خودمان را دست‌نخورده رها کرده‌ایم. باید توجه کنیم که هرچه انقلابیون زمان بیشتری بر ایران مسلط باشند، نیروهای میانه‌رو بیش از پیش به سمت چپ‌ها گرایش پیدا خواهند کرد و توسط انقلابیون سرکوب می‌شوند. در واقع یک مرکزیت از نیروهای جایگزین انقلاب وقتی شکل خواهد گرفت که ما از آنها حمایت کنیم و پا به میدان بگذاریم.
  • ما شکی در تنفرمان از انقلابیون و رهبرشان [آیت‌الله] خمینی نداریم؛ ولی ابزار و وسایل لازم برای سرنگون کردن او را هم در اختیار نداریم. ما هرچه دشمنی‌مان را با او شفاف‌تر بیان کنیم، موضع او را تحکیم و تقویت کرده‌ایم. انقلابیون بزرگ‌ترین دشمن خود هستند. [آیت‌الله] خمینی به‌وسیله [تندروی] اطرافیانش بالاخره سرنگون خواهد شد. ما باید خود را برای آن لحظه آماده کنیم و نیروهای پشتیبان خود را آماده کنیم. ولی نباید زیاد از حد خود را درگیر سقوط او کنیم. ما احتمالاً نمی‌توانیم نقشی جدی در سقوط او ایفا کنیم. انقلابیون مظهر ملی‌گرایی ایرانیان هستند و آمریکاستیزی مظهر همین ملی‌گرایی از 26 سال پیش تاکنون است. اگر ما از سرنگون کردن [آیت‌الله خمینی] حمایت کنیم دوباره در ذهن و خاطره مردم ایران، نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 زنده خواهد شد.
  • ما توان کنترل وقایع و اتفاقات را نداریم و باید خود را برای بدترین اتفاق آماده کنیم. ما باید بیش از همه خود را برای تسلط بر منابع نفتی آماده کنیم. ما باید بر کنترل مناطق جنوبی ایران به هر قیمتی مهیا کنیم. در آنجا ست که می‌توانیم بهترین تسلط را بر توانمندی‌هایمان اعمال کنیم و قدرت خودمان را نشان دهیم.

گزینه‌های روز میز برای ما چیست؟

اقدامات:

  • بی‌ثبات‌سازی وضع موجود: این کار را می‌توان بدون دخالت مستقیم و نشان دادن تأثیرگذاری مستقیم آمریکا انجام داد. با این هدف که دولتی معتدل‌تر از انقلابیون تندرو بر سر کار بیاید؛ ولی درعین‌حال می‌تواند زمینه‌ساز قدرت‌گیری یک دولت چپ‌گراتر از الان شود
  • افزایش ارتباط با مخالفان: برای اینکه اثرگذاری‌مان را حداکثری کنیم باید ارتباطاتمان را گسترش دهیم و البته که این ارتباطات باید با حمایت‌های مالی همراه باشد. برای شروع بازی بهتر است با رؤسای قبایل و طوایف معترض و مخالف شروع کنیم.

استراتژی:

  • باید بر روند تحولات در تهران متمرکز باشیم
  • ارتباط با رؤسای قبایل فعال در حوزه‌های نفتی جنوب در اولویت باشد تا زمینه فعالیت ما در میان مردم جنوب کم‌کم آماده شود.

یادداشت جیمی کارتر در انتهای این نامه:

نهایت احتیاط و محافظه‌کاری درباره اقداماتمان در شرایط فعلی به کار گرفته شود، اما همزمان مفاد این نامه با سیا هم به مشورت گذاشته شود تا آنها هم یک گزارش تحلیلی مستقل از تمام پتانسیل‌های موجود برای عناصر ضدانقلاب در ایران ارائه کنند.

ارسال نظرات