مناسبات امام خمینی و آیتالله سیداحمد خوانساری
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، مبارزه با تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۴۱ نخستین گام آغاز مبارزات سیاسی مردم مسلمان ایران و شروع نهضت امام خمینی بود؛ در این حرکت تمام مراجع و علمای طراز اول حضور داشتند و در نهضتی دو ماهه توانستند رژیم را به عقبنشینی وادار کنند که در آن مقطع و در هنگامه خلأ وجود آیتالله العظمی بروجردی یک پیروزی بزرگ محسوب میشد و زمینه و انگیزه مردم و علما را برای اقدامات بعدی افزایش داد.
علیرغم همراهی علما با امام خمینی در اصل مبارزه؛ اما گاهی روشهای مواجهه برخی از علما و مراجع تفاوتهایی داشت. به عنوان نمونه در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی آیتالله العظمی خوانساری در حمایت از مبارزات روحانیت و مردم مسلمان در مسجد سید عزیزالله تهران اعلان مجلس دعا و روضه کردند.
این حرکت گرچه در جای خود حرکتی سیاسی و در حمایت از مبارزات بود، اما امام خمینی به شدت با آن مخالف بود؛ در ذیل متن نامه امام خمینی به مرحوم آقای فلسفی را میخوانید که در آن امام علل مخالفت با اقدام آیتالله العظمی خوانساری را به تفصیل بیان فرموده است.
مشابه این اتفاق در مورد پیشنهاد آیتالله العظمی حکیم بعد از واقعه خونین فیضیه رخ داد که ایشان پیشنهاد مهاجرت اعتراضی علمای قم به نجف اشرف را مطرح کردند و امام خمینی ضمن تشکر با ذکر دلایلی صراحتا با آن پیشنهاد مخالفت کردند.
دوراندیشی و افق بلند امام خمینی موجب شد مسئله رهبری ایشان به تدریج و به طور طبیعی از سوی مراجع و مبارزان و مردم پذیرفته شود و ایشان در مواجهه با همه کانونهای توطئهگر داخلی و استعماری بتوانند حرکت اسلامی مردم را راهبری کنند.
آیتالله العظمی خوانساری از ابتدای مبارزات همراهی و در میدان حضور داشتند، اما بعد از هتک حرمت مأموران رژیم در خلال یک راهپیمایی اعتراضی با فشار اطرافیان از ادامه همراهی کنار کشیدند.
متن نامه امام خمینی به مرحوم حجتالاسلام والمسلمین فلسفی پیرامون اقدام آیتالله العظمی خوانساری:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت ذی شرافت جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای فلسفی خطیب شهیر اسلامی دامت افاضاته
به عرض عالی میرساند ان شاءالله مزاج محترم خالی از نقاهت است ضمناً اعلامیۀ آقای خوانساری را ملاحظه کردم و خالی از تعجب نبود.
اصل اقدام ایشان بسیار به موقع و لازم است لکن کیفیت آن خیلی نارسا و سست است.
برای این مطلب دینی که اساس روحانیت و دیانت و ملیت در خطر است مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن اساس دیانت را قرار دادن، بسیار موهن است نسبت به مقصد و از آن بدتر آنکه مسجد سید عزیزالله را که چهار هزار جمعیت مقدس بازاری در آن مجتمع میشود.
و البته میدانید دولت از دیانت نمیترسد تا از بازاری متدین و دعای اینها یا نفرین آنها وحشت کند؛ دولت از مردم فعال و جوان و احزاب و دانشگاه ملاحظه میکند.
باید یک اجتماع دینی که آقای فلسفی سخنگوی دیانت اسلام صحبت میکند و آقای خوانساری از مراجع وقت میخواهد صحبت کند در مسجد سید عزیزالله که حکم یک صندوقخانه را دارد، نباشد.
من نمیدانم این چه فداکاری است؟ باید این امر به توسط یک کرور اعلامیه به تهران و حومۀ تهران حتی قزوین، قم و بلاد نزدیک و دور منتشر شود و گفته شود و نوشته شود که، چون برای این اجتماع، جایی در تهران نیست، خارج تهران در بیابان میرویم. در این صورت از دو حال خارج نیست، یا آنکه با سرنیزه جلوگیری میکنند و آن خیلی بعید است. آن وقت تکلیف یکسره میشود و ما غالب میشویم و سقوط دولت حتمی است و یا نمیکنند، تمام ناراضیها به شما ملحق میشوند و غوغا میکنند و عظمت مطلب آنها را از پا درمی آورد و طرفین مطلب به نفع مسلمین است.
حالا این فرصت از دست رفت، لکن فرصت دیگری باقی است و آن این است که جنابعالی در ضمن صحبت تکیه کنید به این نکته که ما نمیخواهیم اجتماع بزرگ درست کنیم و الاّ در صورت لزوم در خارج تهران اجتماع میکنیم و مطالب مهمتر را به گوش ملت میرسانیم و در قم اجتماع ایران را تهیه میکنند و در صحرای قم به مردم ایران مطالبی که باید گفته شود، شخصاً بعضی از علما خواهند گفت.
سرکار میدانید در این حال که ما قرار گرفتیم قضیه از آشتی و صلح گذشته و پای نابودی احکام اسلام و فتح در کار است و «هیهات منّا الذلّة» نترسید، ملاحظه نکنید. آقای خوانساری را نمیگیرند. شما را نمیگیرند؛ دنیا اقتضا ندارد. شما بهتر میدانید. بنده از ناراحتی دیگر نمیتوانم عرض بکنم. والسلام علیکم و رحمة الله.
۲ جمادی الثانیه [۹ آبان ۱۳۴۱]
روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج ۱، صص ۸۶-۸۵)
در تصاویر پیوستی جزئیات تاریخی مربوط به کنارهگیری آیتالله العظمی سیداحمد خوانساری از عرصه مبارزات سیاسی را بخوانید:
صدور اعلامیه تاریخی امام خمینی در مخالفت با رفراندوم قلابی شاه، مردم تهران تظاهرات کردند.
آقای خوانساری طبق قرار و وعدهای که در منزل آقای بهبهانی با مردم داشت از منزل خارج شد و راهی مسجد سید عزیزالله شد... رژیم که با آمدن آقای خوانساری به میان تظاهرکنندگان سخت احساس خطر میکرد، پیش از آنکه او به مسجد برسد به پلیس فرمان حمله داد...
پلیس شاه پس از سرکوبی و متفرق کردن مردم از اطراف آقای خوانساری، از اهانت به او نیز پروا نکرد!
کماندوها و نظامیان آن پیرمرد را محاصره کردند و به طرز گستاخانه و بیشرمانهای با باتوم به او حملهور شدند، باتوم را مقابل صورت او بالا و پایین میبردند، به او طعنه میزدند و فشار میآوردند. به طوری موجب از بین رفتن تعادل او شد، نعلین از پایش بیرون آمد و چیزی نمانده بود که زمین بخورد و زیر چکمههای دژخیمان شاه قرار بگیرد. به ناچار مسیر خود را عوض کرده، به منزل برگشت، ... رژیم شاه اولین برنامه خود نسبت به روحانیت را _ که همانا مرعوب ساختن و ساکت کردن مقامات روحانی از راه اهانت و جسارت به آنان بود_ در مورد آقای خوانساری پیاده کرد و نتیجه دلخواه را بدست آورد، آقای خوانساری بعد از آن ماجرا دیگر در هیچ اجتماع سیاسی شرکت نکرد و در کمتر امری از امور سیاسی اظهارنظر کرد! (نهضت امام خمینی، سیدحمید روحانی، ج ۱، صص ۲۶۵_۲۶۱)
آنگونه که پیشتر اشاره شد بعد از مواجهه اهانتبار دژخیمان رژیم شاه نسبت به مرجع محترم تهران آیتالله العظمی خوانساری (در بهمن ۱۳۴۱)، ایشان عملا از عرصه سیاست و مبارزات کنارهگیری کردند که صدالبته نقش منفی و طعنههای برخی نزدیکان و اطرافیان ایشان نیز در اتخاذ این رویکرد بیتأثیر نبود!
بعد از فاجعه خونین فیضیه که با ابتکار امام خمینی به نقطه عطفی در مبارزات تبدیل شد، امام خمینی شبکه روحانیت و علمای بلاد و هیئتهای مذهبی در سراسر کشور را به روشنگری و مبارزه علیه رژیم فراخواند.
طبعا در چنین شرایطی از مراجع محلی و علمای برجسته بلاد انتظار ویژهای میرفت.
در چنین وضعیتی امام خمینی با سکوت شخصیت برجستهای، چون آیتالله العظمی خوانساری مواجه شد و با ارسال نامهای صریح ایشان را به ورود جدی در عرصه مبارزات سیاسی دعوت کردند.
در ذیل مضمون نامه امام و پاسخ آیتالله خوانساری را میخوانید:
مضمون نامۀ تاریخی امام خمینی به آیتالله سیداحمد خوانساری (۷ خرداد ۱۳۴۲)
شما که در مرکز هستید، خانه نشین شده اید. اصلاً نه حرفی، نه اعلامیه ای، هیچ کار نمی کنید. شما که در تهران هستید مردم را دعوت به قرآن، یعنی وحدت و یگانگی نمی کنید. فایده اش چیست؟
شما باید مردم را دعوت به قیام کنید، شما باید مردم را به اتحاد دعوت کنید تا موقعی که میخواهیم دستور قیام بدهیم آنها آماده باشند تا ریشۀ شاه و دولت را از میان برداریم.
چرا علمای تهران در مقابل این گرگهای درنده سکوت اختیار کرده اند؟ چرا در مقابل این لامذهبها که میخواهند دینمان را از دستمان بگیرند، سکوت کرده اید؟ چرا در مقابل شاه مملکت که میخواهد روحانیت را از میان بردارد قیام نمیکنید؟ چرا در مقابل حکام سکوت میکنید؟
شما شنیده اید که حضرت علی خانه نشین شده بود؛ اما دستور این بوده که ۲۵ سال خانه نشین بشود و بالاخره پس از این مدت، پدر مخالفین را در آورده است؛ یعنی مردم دیدند حق با حضرت علی است آن وقت در مقابل بی دینها قیام کرده اند.
حال ما چند سال صبر کرده ایم. در زمان پدرش هر کاری کرد هیچ کس حرفی نزد. گفته اند ببینیم آخرالامر چه میشود. تا آنطور مُرد. حالا پسرش دارد لطمه به دین می زند.
باید هر طوری است حساب او را تصفیه کنیم. از امروز به بعد، سکوت فایده ندارد. امروز دیگر روز سکوت نیست. امروز روزی است که باید در مقابل لامذهبها قیام کرد.
اگر دلتان میخواهد مملکت اسلامی ما و دین و آیین ما از بین برود به من بگویید.
پاسخ آیتالله سیداحمد خوانساری به امام خمینی:
حضرت آیت اللّه خمینی
نامۀ شما واصل شد، بنده هم به سهم خودم از فرمایشات شما اطاعت خواهم کرد.
هر طوری که شما صلاح دانستید من حرفی ندارم.
ولی موقع نوشتن اعلامیه مواظب باشید زننده نباشد که دولت بدتر کند! با زبان ملایمت اعلامیه بنویسید! قدری نصیحت کنید که این عمل شما خلاف قرآن است.
صلاح مملکت در این است که این قانون جدید را اجرا نکنید که مردم همگی ناراحت هستند. صلاح شاه در این است که این قانونهایی را که مخالف قرآن است عملی نکند. شاه بایستی علما را داشته باشد. مملکت بدون روحانیت نمیشود. اگر روحانیت نباشد کمونیست در مملکت ما که شیعۀ اثنی عشری است زیاد میشود. پس شاه و دولت تا میتوانند بایستی نظم را رعایت کنند و نگذارند مملکت ما به دست بیگانگان بیفتد که بر ما حکومت کنند. این روحانیون بوده و هستند که در مقابل کمونیستها سینه سپر میکردند و میکنند.
(️صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۳۹-۲۳۸.)