اسرائیل توانایی مقابله با ایران و ایجاد «خاورمیانه جدید» را ندارد
«لئون هادار» کارشناس مرکز پژوهشی «نشنال اینترست» و عضو ارشد در موسسه تحقیقات سیاست خارجی (FPRI) فیلادلفیا با اشاره به وعده قدیمی «خاورمیانه جدید» نوشت: «خاورمیانه جدید» همواره در افق دید مقامات اسرائیلی و متحدان غربی آن جایگاه ویژهای داشته است.
هادار در این مقاله نوشت: رویکرد جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری اسبق آمریکا، برای "تغییر رژیم" و "ترویج دموکراسی" در غرب آسیا، قرار بود خاورمیانهای (به اصطلاح) دموکراتیک و طرفدار آمریکا را در منطقه ایجاد کند. به دنبال آن «بهار عربی» در اوایل دهه ۲۰۱۰ (۱۳۸۸) رخ داد، که انتظار میرفت موجی از انقلابهای لیبرال-دمکراتیک (مطابق با منافع غرب) در خاورمیانه راه بیندازد. همچنین قرار بود پس از امضای توافقنامه ابراهیم در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۸) و عادی سازی روابط بین امارات متحده عربی و اسرائیل و همچنین تشکیل بلوک استراتژیک عربی و اسرائیلی با هدف مهار ایران، «خاورمیانه جدید» شکل بگیرد.
محقق سابق مطالعات سیاست خارجی در موسسه پژوهشی کاتو با اشاره به تحولات اخیر در خاورمیانه و حملات گسترده اسرائیل علیه نیروهای مقاومت تاکید کرد که امید غرب برای نظم جدید در منطقه در راستای اهداف اسرائیل افزایش یافته است. (اسرائیل و متحدانش) این تصویر را القاء میکنند که پس از پایان درگیری ها، یک لبنان آزاد از زیر آوار جنگ حزب الله و اسرائیل بیرون خواهد آمد و با کاهش توان ایران، تنش زدایی اسرائیل و عربستان علیه این کشور میتواند در قالب «اتحاد ابراهیمی» امکان پذیر شود.
نویسنده با اشاره به نتایج معکوس شرایط در خاورمیانه پس از هر بار نوید «خاورمیانه جدید» از سوی سران اسرائیلی و آمریکایی نوشت: تصویرسازیهای آریل شارون، وزیر جنگ اسبق اسرائیل به جنگی طولانی و فاجعهبار در لبنان منجر شد که در نهایت اسرائیل را به باتلاق کشاند. سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) همچنان در قدرت ماند و سپس انتفاضه فلسطین در سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۵) اتفاق افتاد. همچنین توافقنامه اسلو در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۱) که مدعی ایجاد صلح میان اسرائیلیها و فلسطینیها بود هم محقق نشد. بعدها، تلاش ناموفق بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت آمریکا، برای ایجاد یک روند (یه اصطلاح) صلح دیگر در کمپ دیوید در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۷) با انتفاضه دوم فلسطینیها مواجه شد. از سوی دیگر جنگ عراق یک فاجعه استراتژیک با ابعاد تاریخی برای آمریکا بود و مداخله نظامی این کشور در افغانستان نیز، به طولانیترین جنگ آمریکا تبدیل شد.
هادار افزود: در واقع جنگهای آمریکا در خاورمیانه منجر به فروپاشی توازن قوا در منطقه شد و این امر به ایران اجازه داد تا در نهایت به عنوان یک هژمون منطقهای ظاهر شود. از سوی دیگر، تلاش نتانیاهو برای به حاشیه راندن مشکل فلسطین از طریق توافقنامه ابراهیم اشتباهی بود که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) ضربه بزرگی به اسرائیل وارد کرد. اکنون به نظر میرسد ایران و متحدانش برندگان استراتژیک منطقه هستند.
وی با اشاره به حملات گسترده اسرائیل به لبنان و غزه و استفاده تلآویو از ابزار ترور تاکید کرد: باز هم اشتباه است که بخواهیم این حملات نظامی اسرائیل را بهعنوان فرصتی دیگر برای آغاز «خاورمیانه جدید» در نظر بگیریم. حزب الله یک بازیگر مهم سیاسی و نظامی در لبنان باقی خواهد ماند و بعید است که شکستهای اخیر آن توازن قدرت را در این کشور تغییر دهد. اسرائیل هم قطعا در موقعیتی نیست که بتواند ایران را شکست دهد. اقدام تلافی جویانه (احتمالی) اسرائیل علیه ایران، در حمله به سایتهای هستهای و سایتهای نفتی این کشور، تقریباً به طور قطع به یک جنگ نظامی منطقهای منجر میشود که در نهایت ایالات متحده را گرفتار خواهد کرد.
نویسنده در پایان نوشت: مداخله نظامی ایالات متحده که به طور قطع منجر به حملات ایران به سایتهای نظامی آمریکا و متحدان این کشور در منطقه خواهد شد، منافع بلندمدت اسرائیل را به خطر میاندازد. در واقع، درگیر شدن آمریکا در جنگی دیگر در خاورمیانه، با توجه به انتخابات ریات جمهوری قریب الوقوع در این کشور، واکنشهای شدید سیاسی ضد اسرائیلی را در آمریکا شعله ور خواهد کرد. به عبارت دیگر میتوان گفت هرگونه مداخله نظامی جدید ایالات متحده در جنگ خاورمیانه به احتمال زیاد خروج آمریکا از خاورمیانه را سریع خواهد کرد، و این دقیقا هدف اصلی ایران است.