در تمام عمر باید مراقبه و محاسبه داشت
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله جعفر سبحانی در سلسله جلسات درس اخلاق هفتگی که چهارشنبه شب در موسسه امام صادق (ع) برگزار شد، گفت: رسول گرامی اسلام جمعی از مسلمانان را به جهت دعوت مشرکین به اسلام و جهاد و دفع مخالفان مسلمانان به سریه و جنگی فرستاده بودند، جمع مسلمانان پس از پیروزی و فتح با خوشحالی و مسرت به نزد رسول خدا آمدند و توقع تحسین و پاداش داشتند که پیامبر خدا فرمودند: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ. جمعیت مسلمانان برگشته از جهاد انگشت به دهان تعجب کردند که ما این همه از لشکر اعداء و مشرکان کشته ایم و خودمان زخمی و جانباز شده ایم اما پیامبر آن را جهاد اصغر می داند.
وی افزود: مسلمانان حضور در این میدان جهاد را بسیار بزرگ می شمردند و انتظار چنین توصیفی از کار خود نداشتند از این رو شخصی از میان جمعیت برخاست و گفت ای رسول خدا شما بفرمایید پس جهاد اکبر چیست که حضرت فرمودند مبارزه با نفس، جهاد اکبر است.
حضرت آیت الله سبحانی موضوع علم اخلاق را تهذیب انسان برشمرد و ابراز کرد: اگر علم اخلاق بصورت قرآنی تدریس شود شریف ترین علم از دایره علوم است و در این راه برای فراگیری اخلاق استاد لازم است و بدون استاد نمی توان این راه را پیمود چرا که علم بشر نارسا و کوتاست و نمی تواند همه آنچه به صلاح اوست را تشخیص دهد لذا استادی لازم است تا از درون بشر منجی ها و مهلکات را بشناساند و انسان را راهنمایی کند. استادی لازم است تا دست انسان را بگیرد و از درون او را پاک کند.
استاد درس اخلاق با بیان اینکه تنها استاد و درس اخلاق لازم نیست، اظهار داشت: سه شرط المشارطه، المراقبه و المحاسبه در کنار درس اخلاق و استاد اخلاقی لازم و ضروری است. مرحله و قدم اول انسان با خدا پیمان ببندد که امروز از ابتدای بیداری تا آخر شب عمل خلافی از من سر نمی زند؛ یعنی از درون با خدا پیمان ببندد.
وی ادامه داد: هر انسانی در روز با افراد بسیاری روبه روست لذا در مرحله و قدم دوم باید مراقبه داشته باشد یعنی به پیمانی که در مرحله اول با خداوند بسته است مراقبت نماید. درس می دهم نظر خدا باشد، درس می خوانم نظرم خدا باشد و پس از مراقبه در مرحله سوم چرتکه بیندازد و اعمالش را حساب کند که آیا شرط و پیمانی که بسته بود واقعا درست درآمده است؟ اگر به پیمانش عمل کرده است شکر خدا کند.
این مرجع تقلید تصریح کرد: علمای اخلاق به ما می گویند اگر علاقمند به مرحله کمال هستید این سه پایه را در نظر بگیرید. گاهی از اوقات انسان می بیند که عملش کار خوبی نبوده و گاهی خوب بوده و لذا باید بخاطر آن عمل نیک سجده کند و شکر الهی را بجا بیاورد.
حضرت آیت الله سبحانی با تاکید بر اینکه تمام اعمال ما باید برای خدا باشد، خاطرنشان کرد: همه شما نام شیخ مرتضی و شیخ رضی را شنیده اید، پدر این دو انسان ثروتمندی بودند و وقتی فوت می کند، بنا می شود آنچه مانده را تقسیم کنند و تاجری این کار را برعهده می گیرد، پس از تقسیم تنها قرآنی به یادگار می ماند. تاجر برای تقسیم این هدیه گرانبها تصمیم می گیرد راهی را برگزیند لذا روبه دو برادر گفت این قرآن را به کسی می دهم که در عمرش پس از بلوغ گناهی نکرده باشد که هر دو برادر دستشان را بلند کردند که ما مراقبه و محاسبه داشته ایم. سپس تقسیم کننده ارث گفت به یکی از شما دو نفر این قرآن را می دهم که بعد از بلوغ مکروهی انجام نداده باشد، دوباره هر دو برادر دست بلند کردند. اما این بار گفت به کسی می دهم که پس از بلوغ کار مباحی را انجام داده باشد، در این نوبت سید رضی دست خود را بلند نکرد بلکه مرتضی دست بلند کرد، آن فرد پرسید یعنی در طول عمر خود آب و غذا نخورده ای؟ مگر آنها کار مباح نبوده؟ سید مرتضی گفت من همه این کارها را برای خدا انجام داده ام لذا چنین فردی می تواند استوانه شیعه در بغداد باشد.
وی با اشاره به اینکه برخی در ابتدای کار نیکو سیرت اما در پایان زشت سیرت و زشت کردار می شوند، اظهار داشت: خدا کند انسان اول و آخرش خوب بماند؛ عبدالملک مروان روزگاری مسجد را ترک نمی کرد و در بین مردم به حمامه المسجد ( کبوتر مسجد) معروف شده بود ولی هنگامی که به او خبر دادند مروان فوت کرده و مردم تو را به خلافت برگزیده اند، قرآن را بوسید و مسجد را ترک کرد و سپس به انسانی تبدیل شد که حجاج بن یوسف نماینده و فرمانده او شد. انسان باید همیشه مراقب باشد.
حضرت آیت الله سبحانی در پایان گفت: از درون دشمنی به نام نفس اماره و از بیرون دشمنی به نام شیطان داریم نباید فریب روز های خوب یک فرد را خورد بلکه باید آخر کار او را هم مشاهده کرد که چگونه می ماند. در تاریخ انسان های زیادی بودند که ابتدای خوبی داشتند اما تا آخر خوب نماندند. عمربن سعد بخاطر حب دنیا به حسین بن علی پشت کرد و به مطامع دنیایی روی آورد.