۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۵
کد خبر: ۷۷۱۱۹۱
یادداشت؛

محورهای توسعه علم اصول

محورهای توسعه علم اصول
اصولیان بزرگ، نسبت به مسائل مهم و اساسی علم اصول نظریه‌هایی دارند که در سراسر این علم پراکنده است و به مناسبت مسائل مرتبط، زوایای مختلف آن مسئله را مطرح کرده‌اند؛ اما عموماً آن مسئله را به صورت جامع مطرح نکرده‌ و به تمام زوایای پیدا و پنهان آن به صورت مستقل نپرداخته‌اند.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت الاسلام حمید درایتی برای تقریظ کتاب «حکم ظاهری؛ چیستی، فرایندها و قواعد عمومی»، تالیف ابراهیم نیکدل، یادداشت علمی نگاشته‌ که در این کتاب درج شده است و در این‌جا به صورت مستقل از نظر مخاطبان می‌گذرد.

تاریخ علم اصول فقه، ادوار گوناگونی را پشت سر نهاده و فراز و نشیب‌های علمی فراوانی داشته است. این علم با تلاش اندیش‌وران بزرگ توانسته است بر مانع‌های بی‌شماری فائق آید و به رشد و توسعه خود ادامه دهد تا آنجا که رشد و بالندگی این دانش در میان مجموعه علوم اسلامی شایان توجه و بایسته تحسین است.

علم اصول فقه، مهم‌ترین دانشی است که علم فقه بر آن مبتنی است و از آن بهره می‌گیرد و با توجه به گستره دانش فقه و شمول آن در تمام عرصه‌های حیات و تأثیری که برتمام ساحت‌های زندگی مؤمنان دارد، توسعه علم اصول می‌تواند به توسعه و تکمیل علم فقه بینجامد و به آن، قوام و غنای لازم را ببخشد و ضعف این دانش می‌تواند موجب استنباطات فقهی ضعیف و استنادهای ناروا به دین گردد.

گذشت زمان همواره ارزش علم اصول را نمایان‌تر کرده است و این دانش اگرچه در دوره‌هایی با رکود و پس‌رفت مواجه شده؛ اما به جهت نقش و اهمّیت آن، دوباره کانون توجه عالمان دین قرار گرفته و تعمیق و نشر آن رونق یافته و اندیشه‌های مخالف را به انزوا رانده است؛ با این ‌وجود هنوز این دانش به توسعه و تکمیل بیشتری نیازمند است تا بتواند رسالت خود را به‌طور کامل به انجام رساند و پاسخگوی نیازهای دانش فقه باشد.

علم اصول در چهار محور اصلی، نیازمند توسعه است و بدون رشد در این محورها نمی‌تواند انبوه پرسش‌های به‌وجود آمده را پاسخ گوید؛ از این‌رو بر دانش‌وران این علم است که با توجه متوازن به محورهای ذیل، برای بررسی و تکمیل آن بکوشند و به غنای این دانش کمک کنند.

محور اول: توسعه در مبادی علم اصول

علم اصول همانند سایر دانش‌ها، مبادی تصدیقی خاصّی دارد که بر آن‌ها مبتنی است و از آن‌ها بهره می‌گیرد. هرگونه خلل در شناسایی و تطبیق مبادی علم اصول، ممکن است نتایج به دست‌آمده را دچار ضعف و خطأ نماید؛ از این‌رو عالمان این دانش، باید به مبادی علم اصول و نتایجی که از آن گرفته‌اند دقت بیشتری کرده و با بازخوانی مجدد آن مبادی، از بروز اشتباه‌ها و خطاهای احتمالی پرهیز کنند.

محور دوم: توسعه در مسائل علم اصول

علم اصول در آغاز پیدایش، مسائل اندکی داشت و به تدریج و بر اساس نیازهای پدید آمده، مسائل تازه‌ای بر آن افزوده شد. این توسعه، معلول نیازی بود که فقها در استنباط فقهی احساس می‌کردند.

علم اصول در تعامل با علم هدف که همان علم فقه است با سؤالاتی مواجه شد که برای حل آن ناگزیر به ایجاد مسائل تازه و خلق قواعدی جدید شد و به مرور، مسائل این دانش گسترش یافت و به‌جایی رسید که در عصر حاضر، حجم زیادی از مسائل در آن وجود دارد.

محور سوم: توسعه در روش علم اصول

علم اصول هم در روش حل مسائل خود و هم در روش حل مسائل فقهی، به روزآمدی نیاز داشته و دارد و این اتفاق هرچند کند صورت گرفته و می‌گیرد؛ اما قابل ملاحظه و توجه است؛ همچنان‌که مشاهده می‌شود، دانشمندان این علم از گذشتگان خود بسیار روشمندتر به حل مسائل می‌پردازند و بدین‌جهت آثار آنان از قوت و استحکام بیشتری برخوردار است.

محور چهارم: توسعه در مدیریت دانش

مدیریت دانش به چگونگی تولید، گردآوری، ذخیره‌سازی، بازیابی، نشر و بکارگیری اطلاعات، اطلاق می‌شود؛ اگرچه در تعریف این واژه اتفاق نظر وجود ندارد؛ اما می‌توان گفت مدیریت دانش عبارت است ‌از خلق روندها و فرایندهایی برای تولید گزاره‌های علمی و تبدیل آن‌ها به صنعت، ثروت و تامین احتیاجات آموزشی؛ از این‌رو مدیریت دانش، کیفیت طبقه‌بندی مباحث دانش، ارزش‌گذاری مسائل آن، نشان‌دادن رابطه مسائل با یکدیگر، انسجام مباحث با یکدیگر، ارائه نظریه‌های جامع و فراگیر و توجه به کاربرد مسائل در علم هدف و نشان‌دادن کیفیت کاربست قواعد آن را در بر می‌گیرد.

از جمله اتفاقاتی که درحوزه مدیریت دانش اصول رخ داده و به روزآمدی نیازمند است طراحی ساختاری جامع، قابل فهم و در دسترس برای این علم است. ساختارهایی که برای علم اصول پیشنهاد شده، می‌تواند به نظم و انسجام بیشتر مباحث بینجامد و درک بهتری از این دانش به دانش‌پژوهان آن ارایه دهد و آنان را در فهم سریع‌تر و دقیق‌تر این دانش یاری رساند.

باید توجه داشت که فهم بهتر علم اصول و حل دقیق‌تر مسائل آن، به شناسایی نظریاتی جامع خصوصاً در مسائل اساسی علم اصول بستگی دارد تا بر آن ‌اساس بتوان، در بین نظریه‌های مختلف بهتر داوری کرد. برخی از مباحث علم اصول بازتابی درمسائل فراوان دیگری از همین دانش دارد و آثار آن‌ها در سراسر علم اصول منتشر است. شناسایی زوایای این مباحث به آگاهی از مسائلی که تحت تأثیر آن نظریات قرار می‌گیرد نیازمند است.

اصولیان بزرگ، نسبت به مسائل مهم و اساسی علم اصول نظریه‌هایی دارند که در سراسر این علم پراکنده است و به مناسبت مسائل مرتبط، زوایای مختلف آن مسئله را مطرح کرده‌اند؛ اما عموماً آن مسئله را به صورت جامع مطرح نکرده‌اند و به تمام زوایای پیدا و پنهان آن به صورت مستقل نپرداخته‌اند و شاید در بعضی موارد، خود آن‌ها به برخی از لوازم گفتار خود توجه نداشته و از آن آگاه نبوده‌اند؛ بدین جهت نظریه آن‌ها به صورت کامل مورد شناسایی قرار نگرفته است و بکارگیری آن نظریه درعلم فقه با توجه به عدم شناسایی تمام ابعاد و اضلاع آن، دشوار و همراه با خطا بوده است.

حمید درایتی

ارسال نظرات