نظام جزا و عقبی در تناسخ مُلکی چگونه تحقق می یابد؟

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله سید محمد غروی در بیست و نهمین مدرسه شبهه پژوهی با عنوان «تناسخ» که از سوی مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه و با همکاری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزار شد به بررسی موضوع تناسخ در منابع دینی(آیات و روایات) پرداخت و گفت: مفهوم تناسخ این است که نفس و روح انسانی به اصطلاح بعد از مرگ او به فرد دیگری منتقل شود.
وی اظهار کرد: اگر این انتقال انسانی باشد، به عنوان «تناسخ» از آن یاد می شود؛ اگر از نوع حیوانی باشد به آن «مسخ» می گویند؛ اگر در مورد گیاه باشد به آن «فسخ» و در مورد جماد از آن با عنوان «رسخ» یاد می شود.
مفهوم تناسخ و سابقه تاریخی این نظریه
آیت الله غروی معنی کلی تناسخ را تعلق گرفتن روح کسی که از دنیا رفته است به کسی دیگر برشمرد و گفت: این نظریه سابقه بسیار طولانی دارد؛ در مصر، یونان، هند و در بسیاری از مکاتب و مذاهب غیرالهی سابقه داشته و پیروان آن ها به تناسخ معتقد بوده اند. البته شاید به شکلی در فرهنگ اسلامی نیز کسانی باشند که در قالب های مختلفی این موضوع را پذیرفته باشند.
وی بیان داشت: آنچه مورد بحث ماست این است که ما باور داریم که تناسخ ممکن نیست و استحاله دارد. زیرا برخی ممکن است بگویند این موضوع استحاله ندارد و ممکن می باشد. اما از آنجا که فی حد ذاته چون پاره ای از موارد آن با شرع و معاد سازگار نیست در نتیجه باید آن ها را کنار زد.
تناسخ ملکوتی نه تنها ممکن، بلکه لازم است
استاد درس خارج حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه برخی از اقسام تناسخ ملکوتی نه تنها ممکن بلکه لازم است، تصریح کرد: اینکه برخی از انسان ها به صورت بوزینه یا حمار یا خوک و امثال این ها در محشر محشور می گردند، این موضوع نیز به عنوان تناسخ یاد می شود. البته باید دانست که این تناسخ ملکوتی بوده از نوع تناسخ مُلکی نیست.
وی گفت: باید توجه داشت که تناسخ ملکوتی شامل چند تصویر مختلف است، اما آن تصویری که انسان می تواند از آن دفاع کند این است که بالاخره در آنجا یوم تبلی السرائر را داریم. یعنی صورت ها بر حسب سریره ها شکل می گیرد و در محشر نمودار می شود.
کسانی که غیر از شهوترانی جنسی دغدغه دیگری ندارند، ممکن است به شکل خوک محشور شوند
آیت الله غروی اظهار کرد: طبیعتاً انسان حریص که همین حرص ایمان او را به زمین زده است به شکلی محشور می شود. کسانی که غیر از شهوترانی جنسی دغدغه دیگری ندارند، ممکن است به شکل خوک یا اشکال حیوانات دیگری محشور شوند. این موضوع به عنوان تناسخ ملکوتی یاد می شود.
وی سریره انسان ها را شکل دهنده ظاهر آن ها در روز قیامت خواند و افزود: بدن مثالی انسان ها به شکلی متناسب با سریره آن ها محشور شود. این مشکلی ندارد و مورد وفاق اندیشمندان است. اما آنچه مورد بحث است تناسخ «مُلکی» می باشد.
نظام جزا و عقبی در تناسخ مُلکی چگونه تحقق می یابد؟
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به برخی نظرات قائلین به «تناسخ ملکی» گفت: آن ها معتقدند وقتی فردی از دنیا برود روح او به فرد دیگری منتقل می شود. حال اگر آن انسان اول فرد خوب و صالحی باشد روحش به فردی خوشبخت که خوب زندگی می کند، منتقل می شود و اگر انسان بدی بوده باشد، روح او به فردی رنجور در این دنیا منتقل می گردد. در این نگاه نظام جزا و عقبی این طور نمودار خواهد شد.
وی ادله استحاله تناسخ را شامل استدلال های متعددی دانست و گفت: تلقی ما این است که این موضوع استحاله دارد. یک استدلال که شیخ الرئیس و برخی دیگر مطرح کرده اند این است که تناسخ محال می باشد؛ زیرا اگر بنا باشد نفس روح انسانی به انسانی دیگر منتقل شود، طبع جنین انسان ایجاب می کند که نفسی به او تعلق پیدا نماید، اما اگر بخواهد نفس انسانی دیگر به او منتقل شود، لازمه اش این می شود که دو نفس پیدا کند. از آنجا که نفس مدیریت بدن انسان را به عهده دارد و انسان به آن علم حضوری دارد، هیچ گاه با وجدان انسان که خود را یک شخص می بیند، تناقض دارد.
هیچ انسانی نمی تواند دو نفس را برای خودش متصور شود
آیت الله غروی در تأکید بر اینکه نفس انسان می بایست نفس واحد باشد، تصریح کرد: برای هیچ انسانی هرگز چنین تجربه ای حاصل نمی شود که خود را دارای دو نفس بیابد. همچنین دو نفسی بودن انسان باعث دوگانگی در مدیریت بدن می شود و باید این دوگانگی با علم حضوری درک شود. اما همه می دانیم که اینچنین نیست.
وی افزود: نکته دیگری که در رد تناسخ اقامه می شود این است که چرا آن نفسی که از شخص دیگر به جنین منتقل شده است، او باشد و آن نفسی را که اقتضای آن جنین دارد، نباشد؟! سؤال این است که بر اساس چه ترجیحی این نفس به این کودک تعلق می گیرد؟ این ترجیح بلامرجح می باشد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم ادامه داد: توالی فاسدی همچون وجود دو مدیریت مجزا در یک بدن موجب شده است علمای ما تناسخ را باطل بدانند.
وی نفس را همواره فعال دانست و عنوان داشت: نمی شود گفت که در یک بدن دو نفس وجود دارد و یکی از آن ها نشسته و کاری با هیچ موضوعی ندارد و فقط یکی از آن ها امور بدن را مدیریت می کند. زیرا نفس همواره باید فعال باشد و قوای مختلف بدن را در اختیار بگیرد. در اشارات و شفای شیخ الرئیس این موضوع مورد اشاره قرار گرفته است.
صدرالمتألهین: نفس، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است
آیت الله غروی یادآور شد: صدرالمتألهین در ارتباط با کیفیت رابطه نفس و بدن دیدگاهی متفاوت با دیگران دارد. او نفس را جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء می داند. به عبارت دیگر آن مبدأ تکون انسان چون خصوصیات حیاتی همچون تغذیه، رشد و تولید مثل در آن مشاهده می شود، دارای نفس است و صدرالمتألهین آن را به نفس نباتی تعبیر می کند.
وی گفت: صدرالمتألهین می گوید جنین که آغاز تکون انسان است دارای نفس می باشد. این نفس شروع به تکامل می کند، این روند را ادامه می دهد و در عین حال مدیریت این مجموعه را به صورت نظام یافته عهده دار می شود که هم خودش تکامل می یابد و هم جوانب خود را تکامل می بخشد.
نگاه صدرالمتألهین نشأت گرفته از اعتقاد او به «حرکت جوهری» است
عضو شورای عالی حوزه، نگاه صدرالمتألهین را نشأت گرفته از اعتقاد او به «حرکت جوهری» برشمرد و اظهار کرد: از آنجا که ایشان قائل به حرکت جوهری است، می گوید که این مبدأ نفس در جنین همواره در حال تکامل است تا مرحله ای که می تواند کمال تجردی را پیدا کند. یعنی به عبارتی تا الآن ما نمی توانستیم بگوییم این نفس مجرد است، ولی در سیر حرکت جوهری کمالات مختلفی برای آن حاصل می شود تا به آن کمال کاملتر که به عنوان تجرد از آن یاد می کنیم، می رسد.
وی ادامه داد: باید دانست که این تکامل ادامه پیدا می کند تا جنین به دنیا می آید و باز هم در ادامه آن تکامل بیشتری می یابد. جناب صدرالمتألهین نفس را جسمانیة الحدوث می داند؛ به این معنا که جسمانی بوده و در آغاز حکم جسمانی بر آن مترتب است و سپس در سیر حرکت جوهری تجرد پیدا می کند. تجرد پیدا کردن هم به معنای استکمال یعنی کسب کمالات فوق کمالات دیگر است. در نتیجه در این سیر کمالات گذشته را دارد و کمالات جدیدتر و بالاتری را هم کسب می نماید.
انسان وقتی به دنیا آمد همچنان کمال در او راه پیدا می کند
آیت الله غروی تصریح کرد: انسان وقتی به دنیا آمد همچنان کمال در او راه پیدا می کند تا مقطع خاصی که از آن موقع به بعد این کمال بیشتر به صورت ارادی و اختیاری خواهد بود. این کمال سپس تا جایی پیش می رود که توقف در آن ایجاد می شود و بعد از آن تنزل به وقوع می پیوندد که این موضوع نیاز به توضیحات بیشتری دارد.
وی در تبیین بیشتر دیدگاه صدرالمتألهین اظهار کرد: ایشان معتقد است نفس انسانی در وهله اول جسمانی بوده و در سیر حرکت جوهری به تجرد می رسد، تکامل می یابد، تعالی پیدا می کند و این سیر را ادامه می دهد. این هم به معنای تبدیل ماده به تجرد نیست. باید دانست که در هر مرحله فیض کمالات از بالا افاضه می شود و خود ماده و سیر حرکت ماده فقط نقش اِعدادی ایفا می کنند.
صدرالمتألهین: حقیقت نفس در سیر حرکت جوهری تجرد پیدا می کند
استاد درس خارج حوزه علمیه قم گفت: صدرالمتألهین حقیقت نفس را جسمانی می داند و می گوید که این حقیقت در سیر حرکت جوهری تجرد پیدا می کند تا به حدی می رسد که ماده و بدن را جواب می دهد. ایشان می گوید که مرگ های اختیاری حاصل کمتر شدن تعلق نفس به بدن است و یک مرگ طبیعی به شمار می رود. همانند دانه ای که در زمین کاشته می شود و از طریق منافذی که دارد، آب، هوا و مواد لازم برای رشد خود را دریافت می کند، سپس به مرحله ای می رسد که دیگر پوسته اش مزاحم رشدش محسوب می شود و با جوانه زدن از داخل آن پوست در می آید.
وی استدلال صدرالمتألهین را حاوی مقدماتی همچون اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری، تکاملی بودن این حرکت و کسب کمالات از مراتب عالی وجود برشمرد و گفت: او در مورد تناسخ می گوید که این امر اصلاً ممکن نیست. مثالی هم که می زند این است که میوه ای که از درختی رشد کرده است را نمی توان به درختی دیگر متصل کرد و گفت این میوه درخت دوم است.
اگر نوع رابطه نفس و بدن را به خوبی بفهمیم متوجه می شویم تناسخ محال است
آیت الله غروی با یادآوری اینکه اگر نوع رابطه نفس و بدن را به خوبی بفهمیم متوجه می شویم تناسخ محال است، ابراز داشت: صدرالمتألهین می گوید امکان ندارد نفسی از یک بدنی به بدن دیگر تعلق پیدا کند. این امر امکان ندارد.
وی اظهار کرد: کیفیت ارتباط نفس و بدن را متأسفانه برخی از بزرگان فعلی نتوانسته اند به خوبی ترسیم کنند. البته علمایی همچون آیت الله العظمی جوادی آملی و مرحوم آقای حسن زاده آملی دیدگاه صدرالمتألهین را پذیرفته اند. این دیدگاه، یک نظر قوی است؛ زیرا وحدت طبیعی که ما در وجود خودمان درک می کنیم و از سوی دیگر تعامل طبیعی که بین نفس و بدن وجود داد قابل توجیه نیست، مگر با همین توجیه صدرالمتألهین که نفس را جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا می داند.
بیان شیخ الرئیس و سایر اندیشمندانی که تناسخ را انکار کرده اند نیز قابل دفاع است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان شیخ الرئیس و سایر اندیشمندانی که تناسخ را انکار کرده اند را قابل دفاع برشمرد و گفت: این نظریات خصوصاً با این جهت که اولاً در روایات داریم که ائمه اطهار(ع) خیلی سخت و به شدت تناسخ را رد می کنند.
امام رضا(ع): مَن قالَ بالتَّناسُخِ فهُو کافِرٌ بِاللّه ِ العظیمِ
وی بیان داشت: در روایتی از حسن بن جهم آمده است که مأمون از امام رضا(ع) نظر شما در مورد قائلین به تناسخ چیست؟ ایشان در پاسخ فرمودند: مَن قالَ بالتَّناسُخِ فهُو کافِرٌ بِاللّه ِ العظیمِ، مُکَذِّبٌ بالجنّةِ و النارِ؛ کسی که معتقد به تناسخ باشد ، به خداوند بزرگ کفر ورزیده و بهشت و دوزخ را تکذیب کرده است.
آیت الله غروی با تأکید بر اینکه آیات مختلفی هم می تواند در این زمینه کمک کننده ما باشد، تصریح کرد: در آیات ۹۹ و ۱۰۰ سوره مؤمنون آمده است: حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ بعضی ها ترکتازی می کنند تا موقعی که مرگشان فرا می رسد و وقتی که منتقل می شوند می گویند خدایا ما را به دنیا برگردان، شاید کارهای خوبی انجام دهم و چیزی برای آن جهان بفرستم. به آن ها گفته می شود این امکان ندارد که شما بازگردید و این سخنی است که انبیا، اوصیا و اولیای الهی آمدند و گفتند و شما به آن گوش ندادید. از اینجا عالم برزخ آن ها شروع می شود تا روزی که مبعوث گردند.
وی با اشاره به آیه دیگری از قرآن کریم در خصوص کیفیت انتقال روح انسان گفت: خداوند در آیه ۹۷ سوره مبارکه نساء می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیرًا؛ توفی به معنای گرفتن کامل حقیقت انسان از بدن اوست. به افراد در هنگام توفی گفته می شود چرا شما این گونه هستید؟ یعنی چرا ایمان ندارید و می ترسید؟! آن ها شروع می کنند به فریاد زدن که ما در روزی زمین مستضعف فکری بودیم و نمی توانستیم دین خود را حفظ کنیم و در نتیجه همرنگ جماعت شدیم. ملائکه این حرف ها را از آن ها نمی پذیرند و به آن ها می گویند آیا زمین خدا گسترده نبود که هجرت کنید؟ آن ها جایگاهشان دوزخ است و بد سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود.
مسئله تناسخ با تمام آیات معاد منافات دارد
استاد درس خارج حوزه علمیه قم اظهار کرد: صحبت بر سر این است که این انسان است و از این عالم به عالمی دیگر منتقل می شود. حال ممکن است در زمره اهل بهشت باشد یا در میان دوزخیان و در برهوت قرار گیرد. قیامت هم که برپا شود همه می آیند. اما اینکه بر اساس نظریه تناسخ روح کسی به روح دیگری منتقل شود و در نتیجه قیامتی در کار نباشد، هرگز با آیات سازگاری ندارد. مسئله تناسخ با تمام آیات معاد منافات دارد.
وی آیه ۲۸ سوره بقره را یکی دیگر از آیات مربوط به سیر انتقال نفس انسان خواند و افزود: خداوند در آیه می فرماید: کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. البته آیات در این زمینه زیاد است.
آیت الله غروی با تأکید بر اینکه مسئله تناسخ کاملاً مردود است، گفت: به نظر می رسد اولاً تناسخ یک امر باطل و محال است؛ دوماً این موضوع با آیات و روایات نیز سازگاری ندارد. البته در ادامه این موضوع مسائلی همچون آیه ذر، مسئله رجعت و مباحث دیگری نیز مطرح می شود که لازم است به آن ها پاسخ داد.
وی عالم ذر را قابل تفسیر دانست و گفت: در آیه ذر آمده است که: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ، أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ؛ و هنگامی را که پروردگارت از صلب بنی آدم نسلشان را پدید آورد، و آنان را بر خودشان گواه گرفت. آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی دادیم. تا روز قیامت نگویید: ما از این بی خبر بودیم. یا نگویید: پدرانمان پیش از ما مشرک بودند، و ما فرزندانی پس از آنان بودیم، آیا ما را به خاطر آنچه باطل گرایان انجام دادند، هلاک می کنی؟
برخی اخذ میثاق در عالم ذر را نوعی از تناسخ قلمداد کرده اند!
عضو شورای عالی حوزه در تشریح آیه ذر اظهار کرد: برخی خواسته اند بگویند که اینکه اخذ میثاق از انسان شده است، به این معناست که خداوند بنی آدم را بر خودشان شاهد گرفته است که آیا من ربّ شما نیستم؟ آن ها گفته اند: بله. این موضوع برای این گفته شده است که نکند نوع انسان وقتی به این دنیا آمد بگوید ما غافل بودیم یا اینکه پدران ما مشرک بوده اند و چرا ما باید چوب اعمال آن ها را بخوریم؟! تلقی برخی ها این است که این میثاق از روح انسان گرفته و بعد این روح به بدن منتقل شد. این را در نوع خودش یک نوع تناسخ می دانند!!
وی افزود: در پاسخ به این افراد باید گفت که اولاً حتی اگر معنای این آیه خلق روح انسان در عالم الست و قبل از آمدن به عالم دنیا باشد، هرگز نمی تواند به عنوان مثبِت تناسخ مورد استفاده قرار گیرد. زیرا ممکن است گفته شود این ارواح هرکدام دارای سنخیت خاصی با بدن خاصی است و هرکدام بر اساس آن سنخیت بعداً به آن بدن هم سنخ خودش تعلق می گیرد.
به این سادگی نمی توان در مورد آیه ذر نظر داد
آیت الله غروی ادامه داد: دومین پاسخ به قائلین به تناسخ حول آیه ذر این است که آیه ذر از مشکلات است و به این سادگی نمی توان در مورد آن نظر داد. در بحث های تفسیری بیان شده که اصولاً انسان فطرت خداجویی دارد و این میثاق مربوط به فطرت اوست. آنچه از محکمات آیه می باشد این است که انسان یک رابطه وجودی با حق تعالی دارد؛ به طوری که اگر هوی و هوس ها بر او چیره نشود در برخی مقاطع این امر انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و این زمینه ای برای اتمام حجت است.
وی رجعت را امری مبهم دانست و عنوان داشت: اصل رجعت جای تردید نیست و یکی از عقاید شیعه است. اما چگونگی آن برای ما روشن نیست. بعضی از افرادی که یک تعالی روحی و نفسانی در وجودشان ایجاد شده است به گونه ای که وقتی فوت می کنند بدنشان دچار پوسیدگی نمی شود، باید دید این موضوع دارای چه تحلیل فلسفی می باشد؟ تحلیل فلسفی این موضوع حاکی از یک نوع ارتباط وجودی بین نفس و این بدن است. شاید این افراد که بدنشان دچار پوسیدگی نشده در قالب رجعت بازمی گردند.
برخی گفته اند قالب مثالی را خودمان در همین دنیا به وجود می آوریم و با آن به عالم برزخ منتقل می شویم
استاد درس خارج حوزه علمیه قم یادآور شد: برخی هم گفته اند که رجعت در قالب بدن مثالی شکل می گیرد و این قالب را ما در همین دنیا برای خودمان می سازیم. یعنی به عبارتی ما در این دنیا غیر از این قالب جسمانی که داریم و از قوه و فعل تشکیل شده و این خصوصیات جسمانی را دارد، قالب مثالی را هم در همین دنیا برای خودمان به وجود می آوریم و با آن به عالم برزخ منتقل می شویم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: آنچه مسلم است، این است که تناسخ از منظر آیات و روایات مقبول نیست و مطرود است. این مسئله جای هیچ گونه تردید نیست.