تفاوت نگاه اجتماعی حافظ و سعدی

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حافظ و سعدی به عنوان دو انديشمند فرهنگساز، هر کدام بر بخشی از فرهنگ ما و آداب و رسوم ما و حتی داوریهای اجتماعی و دينی ما تأثير گذاشتهاند. به اعتقاد بنده تفاوتهای فراوانی ميان نگاه اجتماعی سعدی و حافظ وجود دارد:
نگاه اجتماعی حافظ، نگاهی بسته، تکبعدی، اتهامزنی به ديگران، خودپاکبينی و مبرا دانستن خود از هر عيب و نقصی و در نتيجه «غيردرسآموز» و نااميدکننده است؛ اما نگاه اجتماعی سعدی، نگاهی باز، چندجانبه نگر، خودناقصبين، دائماً در انديشه اصلاح خود بودن، «درسآموز از بدیها» و اميدبخش است.
مع الاسف بايد گفت که نگاه حافظی در ميان ما غلبه پيدا کرده است تا جايی که حتی سعدی را نيز به ناحق و نادرست به سود حافظ مصادره کردهايم، به عنوان مثال، سعدی میگويد «غلط است آن چه مدعی گويد/ خفته را خفته کی کند بيدار» اما ما ايرانيان با حافظهی حافظی خود مصرع دوم آن را گرفته و به ضربالمثل تبديل کردهايم! يعنی چيزی را به سعدی نسبت دادهايم که سعدی آن را سخنی غلط میدانست!
در اينجا مناسب است برای آشنايی بيشتر با تفاوت نگاههای اجتماعی حافظ و سعدی نمونههايی را بيان کنيم:
يک. حافظ حتی با خلوت و حريم خصوصی افراد هم کار داشت و میگفت:
واعظان کين جلوه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار ديگر میکنند
يا توبه را که امری درونی و باطنی است، از توبهفرمايان نمیپذيرفت!
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمايان چرا خود توبه کمتر میکنند
يا در مقابل اين سخن سعدی که میگفت:
گفت عالم به گوش جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار
مدعی بود که:
عنان به ميکده خواهيم تافت زين مجلس
که وعظ بیعملان واجب است نشنيدن
دو. سعدی میگفت همانطور که خدای متعال يک کار خوب را دهبرابر پاداش میدهد، تو نيز اگر يک هنر از کسی ديدی، چشم خود را بر ده عيبش بپوشان:
نکوکاری از مردم نيکرای
يکی را به ده مینويسد خدای
تو نيز ای عجب هر که را يک هنر
ببينی، ز ده عيبش اندر گذر
اما حافظ حتی عيوب نداشته يا کاملاً پنهان و مخفی افراد را آفتابی میکرد و دائماً در پوستين ديگران بود! فراوان در نقد رياکاری ديگران سخن گفته است، در حالی که تشخيص آن در غايت دشواری است. زيرا ظاهر عمل ريايی و عمل مخلصانه هيچ تفاوتی نمیکند، اینها اموری کاملاً درونی و باطنیاند.
سه. حافظ با مشاهده بیعملی بزرگان، ديگران را هم دعوت به بیعملی میکرد:
می خور که شيخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نيک بنگری همه تزوير میکنند
اما سعدی چنين کاری را شرط مردانگی نمیداند! و توصيه میکند که نصيحت ديگران و سخنان نيک را آويزهی گوش کن و در عمل به آنها بکوش حتی اگر گوينده به آنها عمل نکند:
گفت عالم بگوش جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار
باطل است آنچه مدعی گويد
خفته را خفته کی کند بيدار
مرد بايد که گيرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر ديوار
چهار. بالاتر، آنکه سعدی میگفت حکمت آن است که حتی از بیادبان هم ادبآموزی کنيم: «لقمان را گفتند: ادب از كه آموختى؟ گفت: از بىادبان كه هرچه از ايشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهيز كردم.»
اما حافظ نه تنها منتقدان بلکه حتی ناصحان خود را با بدترين الفاظ خطاب میکرد:
ناصح به طنز گفت حرامست می مخور
گفتم به چشم و گوش به هر خر نمیکنم
نتيجهی نگاه اجتماعی حافظی، ايجاد فرهنگ و جامعهای بیانعطاف، خودبرتربين، تکبعدی، بدبين و نااميد است؛ اما محصول نگاه سعدی، ايجاد فرهنگ و جامعهای منعطف، درسآموز، چندجانبهنگر، خوشبين و اميدوار به آينده است.
نکته: اجمالاً اشاره میکنم که تحلیل اجتماعی اشعار حافظ به معنای نادیده گرفتن معانی کنایی و استعارهای غزلیات وی و غفلت از ابعاد عرفانی و معنوی آنها نیست.
حجت الاسلام والمسلمین احمدحسين شريفی