۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۹
کد خبر: ۷۸۲۱۴۷

تعامل مردم با روحانیت و تربیت اجتماعی در مدیریت حوزه

تعامل مردم با روحانیت و تربیت اجتماعی در مدیریت حوزه
چرا طلاب بیش از دیگران به رعایت اخلاق و آداب پایبندند؟ پاسخ ساده است: چون اول خدا را ناظر بر خویش میدانند و دوم همیشه زیر نگاه و نقد مردم‌اند. حفظ مستمر تعاملات اجتماعی بین روحانیت و جامعه، برای هر دو طرف کارکرد تربیتی دارد.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، شاید این پرسش تا کنون ذهن بسیاری را به خود مشغول نکرده باشد، یا اگر هم مشغول کرده باشد، پاسخی روشن برای آن نیافته‌اند؛ و یا حتی کسانی که هم به پرسش رسیده‌اند و هم پاسخ آن را درک کرده‌اند، ترجیح داده‌اند سکوت کنند و به روی خود نیاورند.

اما امروز می‌خواهم از هر سه فرض عبور کنم و حتی آنان را که خود را به خواب غفلت زده‌اند، به تأمل و بیداری فرا بخوانم.

سؤال این است:

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا طلاب حوزه‌های علمیه، در ظاهر و باطن، تا این اندازه تلاش می‌کنند به فضایل اخلاقی آراسته باشند؟ چرا آنان در محافل اجتماعی، خانوادگی یا دوستانه، بیش از دیگران مراقب رعایت ادب، اخلاق، و آداب معاشرت‌اند؟ واقعاً ریشه این نوع کنش‌ها و واکنش‌ها چیست؟

برای پاسخ دادن به این پرسش، نیازی نیست که با دقتی موشکافانه به تحلیل‌های پیچیده پناه ببریم. کافی است نگاهی به گذشته و تجربه‌های شخصی خود بیفکنیم تا متوجه شویم که اصل ماجرا از کجا نشأت می‌گیرد.

واقعیت این است که طلاب همواره در معرض نقد و داوری عمومی‌اند. جامعه با نگاهی دقیق و گاه سخت‌گیرانه، رفتار و گفتار آنان را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد.

این نظارت دائمی اجتماعی، آنان را وادار می‌سازد تا در سبک زندگی، گفتار، کردار، و تعاملات خود، بیش از پیش مراقب باشند و از مرزهای اخلاقی عدول نکنند.

تربیت تدریجی در سایه‌ نظارت اجتماعی

در واقع، حضور مداوم در میدان دید افکار عمومی، خود به خود نوعی تربیت مستمر و خودمراقبتی ایجاد می‌کند. طلبه‌ای که می‌داند مردم از او الگو می‌خواهند و سخن و رفتارش را بر پایه دیانت و اخلاق می‌سنجند، ناچار است خود را در سطحی از فضیلت نگاه دارد، ولو این که درونی‌ترین لایه‌های وجود او هنوز به آن مرتبه نرسیده باشد.

این الزام بیرونی، گاه مقدمه‌ای است برای رشد درونی و تعالی حقیقی. و چه بسا همین فشارهای اجتماعی، بهانه‌ای شوند برای پیراستن نفس، پالایش اخلاق، و نزدیک شدن به حقیقت دین و بندگی.

و این مراحل از زمانی که فردی قدم در مسیر طلبگی می‌گذارد و عنوان «طلبه» را با خود همراه می‌سازد، از همان آغاز، نگاه‌های اطرافیان—چه در خانواده و چه در جمع دوستان و آشنایان—به‌طور ویژه‌ای متوجه او می‌شود.

دیگر نه‌تنها گفتار و رفتارهای کلی، بلکه جزئی‌ترین اعمال او مورد توجه قرار می‌گیرد: از نحوه غذا خوردن و راه رفتن گرفته تا نوع پوشش، چگونگی سخن گفتن، و بسیاری از رفتارهای ریز و درشت دیگر.

طلبه، پس از مدتی حضور در این فضا، خود نیز متوجه این حساسیت دائمی می‌شود و درمی‌یابد که در «منظر نگاه جامعه» قرار دارد؛ اینجاست که به تدریج تلاش می‌کند افعال، رفتارها و سبک تعامل خود را کنترل و مدیریت کند تا از تیررس نقدها و سرزنش‌های اطرافیان در امان بماند.

این مراقبت مستمر از خود، که گاه از سر اجبار اجتماعی و گاه از روی فهم و پذیرش مسئولیت صورت می‌گیرد، در طول سال‌های تحصیل و حضور در فضای طلبگی، زمینه‌ساز تربیتی عملی برای طلاب می‌شود؛ چنان‌که بسیاری از آنان، به‌تدریج «مبادی به آداب» می‌گردند و در بسیاری از موقعیت‌ها قادرند به اخلاق اسلامی پایبند بمانند.

در حقیقت، آنچه سبب شکل‌گیری شخصیت اخلاقی بسیاری از طلاب شده، همین قرار گرفتن دائمی در معرض قضاوت و انتقاد است؛ امری که آنان را وادار ساخته تا از درون، خود را بسازند و از بیرون، متعهدانه عمل کنند.

حال تصور کنید اگر مسئولان حوزه‌های علمیه و مدیران جمهوری اسلامی نیز، همانند طلاب، همواره در معرض نقدهای سازنده و نگاه‌های دقیق و مسئولانه جامعه قرار می‌گرفتند، و به‌جای گریز از انتقاد، آن را به عنوان فرصتی برای اصلاح و تعالی می‌پذیرفتند؛ چه اتفاق مبارکی می‌افتاد؟ بی‌تردید امروز شاهد وضعیت بهتری در عملکرد نهادهای دینی و حکمرانی کشور بودیم.

نقد، عامل رشد است نه تهدید

این در حالی است که این «علت طلایی»—یعنی نظارت اجتماعی و فشار انتقادی سالم— باید در مورد نهادهای حوزه و مسئولان آن، بیشتر جاری و ساری باشد. بعضی از طلاب معتقدند در جایی که باید فضای نقدپذیری و مسئولیت‌پذیری نهادینه شود، گاه با واکنش‌هایی مواجه می‌شویم که نشان می‌دهد اصلِ نقد، نه‌تنها به‌درستی پذیرفته نشده، بلکه چه‌بسا با نگاهی منفی و تدافعی با آن برخورد شده است.

متأسفانه، در برخی موارد، نقدهای دلسوزانه و اصلاح‌گرانه، به‌بهانه‌هایی چون سوءاستفاده دشمنان یا خلاف سنت حوزه بودن، کنار گذاشته می‌شود. اگرچه امروز شرایط بهتری وجود دارد و بسیاری از توصیه ها شنیده میشود ولی اگر خیلی زودتر به نقدهای عالمانه و منصفانه گوش داده می‌شد، امروز شاهد حوزه‌ای بالنده‌تر، اجتماعی‌تر و پیش‌روتر بودیم. 

و اینجاست که باید هشدار داد: اگر آن عاملی که طلبه را به اخلاق و آداب متعهد می‌سازد، در ساختار حوزه و مدیریت آن جاری نباشد، نه‌تنها شاهد ضعف در پاسخ‌گویی خواهیم بود، بلکه فاصله میان «نهاد دین» و «جامعه دیندار» نیز بیشتر خواهد شد و موجب دلسردی آنان را فراهم خواهد آورد.

فراموش نکنیم که بزرگ‌ترین پشتوانه یک نظام دینی، نه بستن راه نقد است، بلکه پذیرش صادقانه آن و حرکت مستمر در مسیر اصلاح است. همان‌گونه که طلبه، زیر نگاه منتقدانه اطرافیان، به اخلاق آراسته می‌شود، مسئول نیز در پرتو نظارت و نقد سازنده، می‌تواند به مدیری مؤمن، مردمی و کاردان بدل شود.

 

رشیدیان
ارسال نظرات