سالگرد نامه رهبر انقلاب اسلامی به دانشجویان آمریکایی حامی فلسطین
جریانشناسی دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاههای آمریکا

«دانشجویان و استادانی که در حمایت از فلسطین سخن میگویند یا در اعتراضات شرکت میکنند، بهطور فزایندهای با تهدیدهایی چون اخراج، تعلیق، قطع بورسیه، تعقیب قانونی، برچسبهای امنیتی و تروریستی، و حتی خشونت فیزیکی مواجه شدهاند.»
حمایت از آرمان فلسطین یکی از محورهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی ایران بوده و رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی)، در مقاطع مختلف تاریخی با استفاده از ابزارهای گوناگون از جمله نامهنگاری و سخنرانی، به تبیین این موضوع پرداختهاند. یکی از برجستهترین اقدامات اخیر ایشان، ابلاغ نامهای در ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ (می ۲۰۲۴) خطاب به دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا بود. این نامه در واکنش به اعتراضات گسترده دانشجویی در آمریکا علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نوشته شد.
نامه رهبر انقلاب به دانشجویان آمریکایی در بستر اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاههای آمریکا نگاشته شد که از اوایل اردیبهشت ۱۴۰۳ (آوریل ۲۰۲۴) به دلیل نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه آغاز شده بود. این اعتراضات که با سرکوب شدید پلیسی مواجه شد، از نظر ناظران با اعتراضات ضدجنگ ویتنام در دهه ۱۹۶۰ قابل مقایسه است. رهبر انقلاب در این نامه، دانشجویان را به دلیل ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از مردم مظلوم فلسطین، بخشی از «جبهه مقاومت» خوانده و آنها را در «طرف درست تاریخ» توصیف کرده است.
متن نامه رهبر انقلاب اسلامی به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزه برانگیخته است.
جوانان عزیز دانشجو در ایالات متحدهی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.
شما اکنون بخشی از جبههی مقاومت را تشکیل دادهاید، و در زیر فشارِ بیرحمانهی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزهای شرافتمندانه را آغاز کردهاید.
جبهه بزرگ مقاومت در نقطهای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، توقّفِ ظلمِ آشکاری است که یک شبکهی تروریست و بیرحم به نام «صهیونیستها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سختترین فشارها و شکنجهها گذاشته است. نسلکشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامهی رفتار بشدّت ظالمانه در دهها سال گذشته است.
فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقهی تاریخی طولانی. سرمایهداران شبکهی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ دهها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانهها و بازارها و مزرعهها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین غصبشدهی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.
بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است که پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بیاحتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هستهای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.
رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بیدفاع فلسطین به کار گرفت و بیاعتنا به همهی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبهروز بر بیرحمی و ترور و سرکوبگری افزود.
دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، ریاکارانه است.
«جبههی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأسآلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد.
سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟
سردمداران سلطهی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بیرحم اسرائیل را دفاعکننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از آزادی و امنیّت و حقّ تعیین سرنوشت خود دفاع میکند، «تروریست» مینامند!
من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقهی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبههی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است.
بجز شما دانشجویانِ دهها دانشگاه در ایالات متّحده، در کشورهای دیگر هم دانشگاهها و مردم به پا خاستهاند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثهی مهم و اثرگذاری است. این میتواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد میکنند، تا اندازهای آرامشبخش باشد. من نیز با شما جوانان احساس همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم.
درس قرآن به ما مسلمانان و به همهی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ و درس قرآن دربارهی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون. جبههی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله.
توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید. سیّدعلی خامنهای
طرف درست تاریخ؛ شناخت جریان دانشگاهی حامی فلسطین در آمریکا
آنچه که در ادامه شناخت «طرف درست تاریخ» را در جامعه دانشگاهی آمریکا با جزئیات بیشتری برای ما آشکار میسازد، اطلاع از جریانات دانشگاهی اعم از دانشجویان و حتی اعضای هیئت علمی است که در تقابل با سیاستهای محدود کننده و سرکوبگرایانه حاکم بر فضای علمی آمریکا، در صدد حمایت از مردم فلسطین و اعتراض به تجاوزگری رژیم صهیونیستی برآمدهاند.
نوشتاری که در ادامه آمده است، ترجمهای است از مقالهای با عنوان «مقاومت در برابر سرکوب و بازگشت دوباره: جنبش آزادی فلسطین در دانشگاههای آمریکا» است که توسط لارا دیب و جسیکا واینِگار در نشریه «Middle East Critique» (جلد ۳۳، شماره ۳، صفحات ۳۱۳ تا ۳۳۴) در سال ۲۰۲۴ به چاپ رسیده است.
این مقاله به بررسی بزرگترین اعتراضات در تاریخ دانشگاههای آمریکا در سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ میپردازد که علیه خشونتهای دولتی اسرائیل علیه فلسطینیان برگزار شد. نویسندگان این اعتراضات را در بستر تاریخی حمایت از آزادی فلسطین در دانشگاههای آمریکا قرار داده و به تحلیل رابطه متقابل بین مقاومت و سرکوب میپردازند. آنها استدلال میکنند که درک این تاریخ برای ساختن جنبشی گستردهتر، بینالمللی و تقاطعی به سوی آزادی ضروری است.
از قسمت نتیجهگیری این مقاله میتوان چنین استنباطی کرد:
در تأمل بر سیر تاریخی کنشگری فلسطین در فضای دانشگاهی ایالات متحده، بهویژه در قالب جنبش BDS(کارزار تحریم علمی توسط دانشجویان حامی فلسطین) به ژرفای قدرتی پی میبریم که در دل این تلاشها نهفته است؛ قدرتی که بارها آماج کوششهای نژادپرستانه برای تضعیف و خاموشی بوده است. این بازنگری نهتنها ما را به ظرفیتهای موجود واقف میسازد، بلکه راههای بهکارگیری هوشمندانهتر این توان برای نیل به آزادی فلسطین را نیز میگشاید.
اعضای هیئت علمی آمریکا باید نه فقط به دستاوردهای گذشتهی این مبارزات بیندیشند، بلکه از شور و درایت ائتلافهای نوپای دانشجویی، که امروز پرچمدار این راهاند، الهام بگیرند. هرگاه کنش دانشگاهی از مرزهای سنتی عبور میکند و به پیوندی تقاطعی و میاننسلی بدل میگردد، آنگاه که مسئله فلسطین با دیگر جنبشهای رهاییبخش درهمتنیده میشود و گروههای گوناگون را گرد هم میآورد ، آتش خشم مدافعان پروژه صهیونیستی شعلهورتر میشود. و گرچه این خشم، آزاردهنده، زهرآلود و در مواردی جنایتبار است، اما خود گواهی است بر تأثیرگذاری این حرکت؛ نشانهای است که نشان میدهد چیزی در حال دگرگونشدن است.
دانشگاههای آمریکا جایگاهی دوگانه دارند: هم بستر اندیشه و تأملاند و هم خاستگاه نیروی جوانی؛ و در دل امپراتوریای قرار گرفتهاند که خشونت اسرائیل را نهفقط توجیه میکند، بلکه آن را تغذیه، حمایت و تقویت مینماید. این قدرت و نفوذ از دید مردم محاصرهشدهی غزه پنهان نمانده است. آنان با پلاکاردهایی بر چادرهایشان و پیامهایی در فضای مجازی، از دانشگاهها و کالجهایی که در کنارشان ایستادهاند، سپاس گفتهاند.
اما این راه پایان ندارد. وقتی طنین بمبارانها خاموش شد و شعلهی اعتراضها فروکش کرد، نباید فراموش کنیم که دانشگاه همچنان یکی از سنگرهای اصلی مقاومت است. اکنون زمان آن است که نیروهایمان را بازسازی کنیم و با نگاهی ژرفتر به راهبردهای تازه، برای ادامهی مبارزه با ساختارهای سرکوب و استعمار بیندیشیم. باید به خاطر بسپاریم که حتی در ژرفای اندوه و خشم، این راه، راه دوِ ماراتن است نه دوِ سرعت. تاریخ همواره به ما آموخته که مسیر رهایی، طولانی، پیچیده و طاقتفرساست. اکنون زمان آن است که از آن بیاموزیم، لحظه را دریابیم، و تا رسیدن به آزادی، گام به گام پیش برویم. در ادامه، متن ترجمه شده این مقاله از نظر میگذرد:
ترجمه مقاله منتشر شده: (لازم به ذکر است برخی از قسمتهای این مقاله با هدف جلوگیری از طولانی شدن متن حذف شده است)
در سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴، دانشگاههای ایالات متحده شاهد بزرگترین اعتراضات در تاریخ خود علیه خشونت دولتی اسرائیل نسبت به فلسطینیها بودند. این اعتراضات، که با سرکوب بیسابقهای همراه شدند، نشاندهنده نقطه عطفی در تاریخ حمایت از آزادی فلسطین در محیطهای آکادمیک آمریکا هستند.
این متن با هدف ارائه دو نوع استدلال نوشته شده است. نخست، رابطهای پیوسته میان مقاومت و سرکوب وجود داشته که هر یک دیگری را تغذیه کردهاند، و این رابطه همواره تحت تأثیر رویدادهای خاورمیانه و آمریکا بوده است. دوم، با استفاده از تجربه در کارزار تحریم، عدم سرمایهگذاری و تحریم علمی (BDS)، استدلال میشود که درک این تاریخ برای ساختن جنبشی گستردهتر، بینالمللی و تقاطعی برای رهایی ضروری است.
جنبش آزادی فلسطین در فضای دانشگاهی آمریکا در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد. از یک سو، ما شاهد بزرگترین اعتراضات دانشجویی به نفع فلسطین در تاریخ ایالات متحده هستیم. تعداد بیسابقهای از استادان بهصورت علنی از حقوق فلسطینیها و آزادی علمی برای انتقاد از صهیونیسم و دولت اسرائیل حمایت کردهاند. کمپین BDS در بین انجمنهای علمی و دانشگاهها در حال رشد است، بهویژه در قالب توافقهایی با معترضان دانشجویی که اهداف این کمپین را پیش میبرد. نسلکشی بیرحمانه اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه در سال تحصیلی ۲۰۲۳–۲۰۲۴ و همزمان افزایش خشونت استعمارگرایانه شهرکنشینان در کرانه باختری، مسئله فلسطین را در مرکز جنبشهای ضدنژادپرستی، ضداستعمار، فمینیستی و ضدسرمایهداری قرار دادهاند. بسیاری از دانشجویان و استادان در این جنبشها به درکی رسیدهاند که فلسطینیان همواره به آن آگاه بودهاند. فرایندی ادامهدار که پیش از ۱۹۴۸ آغاز شده و تا امروز ادامه دارد و فلسطین نمادی از آینده برای تمام کسانی است که برای آزادی از ساختارهای قدرت سرکوبگر میجنگند.

از سوی دیگر، حمله به این جنبش به اوج رسیده است. بیش از سه هزار دانشجوی معترض و دهها عضو هیئت علمی بازداشت یا تنبیه شدهاند. دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاهها با افشای اطلاعات شخصی، افترا و تهمتهای جدی مواجه شدهاند که در برخی موارد منجر به لغو پیشنهاد شغلی، اخراج یا تعلیق شده است. در حملهای دولتی به آموزش عالی که از زمان مککارتیسم دهه ۱۹۵۰ بیسابقه بوده، مجلس نمایندگان آمریکا چندین جلسه استماع برگزار کرده و رؤسای دانشگاهها را به ترویج یهودستیزی به دلیل اجازه دادن به انتقاد از اسرائیل متهم کرده است. تا کنون، این روند منجر به استعفای دو رئیس دانشگاه آیوی لیگ شده است. این حملات بخشی از تلاشی هماهنگ در ایالات متحده برای خاموشکردن صدای طرفداران فلسطین، حذف آموزش ضدنژادپرستی، از بین بردن تنوع، نابودی آزادی علمی، و زیر سؤال بردن ارزش آموزش عالی هستند. امروزه ائتلافهایی قوی بین مدیران دانشگاهی، هیئتامنای دانشگاهها، سازمانهای حامی اسرائیل، دولت اسرائیل، سیاستمداران دموکرات و حامیان صهیونیسم لیبرال آنها، و سیاستمداران جمهوریخواه و حامیان صهیونیسم محافظهکار مسیحی شکل گرفته است.
تماشای زنده نسلکشی و مبارزه همزمان با نیروهای سرکوبگر، تأمل تاریخی درباره اینکه چگونه به این نقطه رسیدهایم را دشوار کرده است. اما انجام این بررسی ضروری است تا سانسور بیسابقه و کنشگری فعلی را بهتر درک کرده و راهبردها و تاکتیکهای مبارزه با پروژه استعماری و آپارتاید اسرائیل را بهبود دهیم. ما واکنشهای سرکوبگرانه به نقد دانشگاهی از دولت اسرائیل را نشانهای از نقش محوری آموزش عالی در جنبش آزادی فلسطین میدانیم. افزایش سرکوب نشانه موفقیت فزاینده جنبش است. در این نوشتار، به دهه ۱۹۶۰ بازمیگردیم تا نشان دهیم چگونه جنبش همبستگی با فلسطین رشد کرده و همزمان تلاشهایی برای سرکوب آن شکل گرفتهاند. ما استدلال میکنیم که حملات اسرائیل به کشورهای منطقه و سرزمینهای اشغالی، موجب همبستگیهایی در دانشگاههای آمریکا شده که خود منجر به افزایش تلاشها برای سانسور استادان و دانشجویان شده است. این رابطه میان خشونت اسرائیل، کنشگری علیه آن و سرکوب این کنشگری آموزنده است.
ما همچنین بر اساس تجربه خود بهعنوان سازماندهندگان کارزار موفق دهسالهای که منجر به تصویب تحریم علمی مؤسسات اسرائیلی توسط انجمن انسانشناسی آمریکا شد، تحلیل خود را ارائه میکنیم. ما میدانیم که BDS ابزاری قدرتمند در دست دانشگاهیان آمریکایی است تا فشار بر ساختارهایی وارد کنند که از خشونت دولتی اسرائیل حمایت میکنند، تا حدی به این دلیل که دولت اسرائیل آن را تهدیدی جدی میداند. از طریق آموزش درباره استعمارگرایی شهرکنشینی و آپارتاید اسرائیل و مقاومت فلسطینی، BDS ابزاری قوی برای فروپاشاندن تدریجی صهیونیسم اجباری در فضای علمی و فرهنگی آمریکاست. این فروپاشی صهیونیسم از راه آموزش حیاتی است تا شرایطی فراهم شود که آزادی فلسطین با مفاهیم و واژگان خود فلسطینیان تعریف و از سوی متحدان در دانشگاههای آمریکا بازتاب یابد.

تحلیل ما از اعتراضات ۲۰۲۳–۲۰۲۴ در بستر تاریخ کنشگری فلسطین در آموزش عالی آمریکا از دهه ۱۹۶۰ تا پیروزی اخیر (وقایع اعتراضی اخیر در دانشگاههای آمریکا) نشان میدهد که کارزارهای موفق، همواره میاننسلی و بینبخشی بودهاند. بنابراین، ما نتیجه میگیریم که موفقیت جنبش همبستگی با آزادی فلسطین در آمریکا وابسته به برقراری پیوندهایی میان نسلها و اقشار گوناگون است.
در نهایت، از متحدان میخواهیم که از این تاریخها درس بگیرند تا بتوانند بهتر در دوره کنونی حرکت کنند و برای مبارزهای طولانیمدت که پس از فروکش اعتراضات ادامه خواهد یافت، آماده شوند. درک این تاریخ کمک میکند تا شباهتها و تفاوتهای سانسور و حملات در دهههای مختلف ارزیابی شود و بتوان از لحظات پیشین مقاومت آموخت. نتیجه، مجموعهای چندلایه، دقیق و نیرومند از راهبردها برای مقابله با سرکوب علمی، تقویت حمایت از فلسطین در دانشگاههای آمریکا و نزدیکتر شدن به آزادی فلسطین خواهد بود.
تهدیدی که توسط این موجهای فعالگری تقاطعی درباره فلسطین در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ ایجاد شد، با تأسیس چندین سازمان دیدهبان طرفدار اسرائیل پاسخ داده شد. کمیتهای به نام «کمیته دقت در گزارشهای خاورمیانه» (CAMERA) که در سال ۱۹۸۲ تأسیس شد و «مرکز آزادی دیوید هوروویتز» (DHFC) که در سال ۱۹۸۸ شکل گرفت. تا سال ۱۹۹۳، انتفاضه در سال ششم خود بود و سازمانهایی مانند (CAMERA)و (DHFC )به سرعت فعالیتهای خود را گسترش میدادند. در این محیط خصومتوار، و با وجود «شمال کالیفرنیا» به عنوان یک مرکز اصلی فشارهای صهیونیستی بر دانشگاهها، گروهی از دانشجویان دانشگاه برکلی اولین «دانشجویان برای عدالت در فلسطین» (SJP) را تأسیس کردند. در همان دانشگاه، دانشجویان در سال ۱۹۹۶ «صدای یهودیان برای صلح» (JVP) را بنیاد نهادند که در ابتدا یک گروه صلح اسرائیل و فلسطین بود و در سال ۲۰۲۰ به طور آشکار ضدصهیونیست شد.
در کنار رشد این گروههای مدافع، دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ شاهد افزایش نشر پژوهشهای فلسطینی به زبان انگلیسی بود، بهویژه پژوهشهایی که بر مبنای کار میدانی قومنگاری و تحقیقات آرشیوی شکل گرفته بود و صدای فلسطینیها و دیدگاههای آنان را در اولویت قرار میداد. توافقنامههای اسلو، هرچند بسیار معیوب، فرصتهایی جدید برای پژوهشگران فراهم کرد تا درباره فلسطین و فلسطینیها تحقیق و نگارش کنند. این کارها بهدلیل تغییرات جمعیتی در فضای دانشگاهی که به حضور بیشتر پژوهشگران رنگینپوست انجامید، و همچنین تأثیر گسترده نظریات ادوارد سعید و دیگران درباره پیوند دانش و قدرت، استقبال شد.
تا سال ۲۰۰۰، این پژوهشگران به یک توده انتقادی تبدیل شده بودند. در همان سال، انتفاضه دوم آغاز شد و بلافاصله پس از آن، حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا رخ داد . در حالی که فلسطینیها در پاسخ به شکست کامل ساختار توافقنامههای اسلو و افزایش سرکوب اسرائیلی قیام میکردند، دولت بوش دوم و متحدانش افغانستان و عراق را اشغال کردند.کمپینی شدید از سرکوب و کنترل مسلمانان و عربها در آمریکا آغاز کردند. این روندها باعث شد مسلمانان، عربها، فعالان ضدجنگ و متحدان آنها در دانشگاههای آمریکا اعتراض کنند، هم به امپریالیسم آمریکا و هم به سرکوب اسرائیل، همراه با تظاهرات سراسری علیه اشغال عراق در سال ۲۰۰۳. استادان متخصص خاورمیانه، اسلام و فلسطین احساس کردند موظفند دانش خود را در کلاسها، آموزههای ویژه، تظاهرات و رسانهها به اشتراک بگذارند.

در سال ۲۰۰۴، فعالان فرهنگی و دانشگاهی فلسطینی از جامعه بینالمللی خواستند که موسسات اسرائیلی را تحریم کنند و این درخواست در سال ۲۰۰۵ به فراخوان کامل جنبش BDS تبدیل شد. همگرایی و تشدید فعالیتهای اجتماعی در این جبههها منجر به حملهای بیسابقه و هماهنگ علیه دانشجویان و دانشگاهیانی شد که خواستار حقوق فلسطینیها بودند.
نیروهای طرفدار اسرائیل و همصدا شدند تا انتقاد از دولتهای اسرائیل و آمریکا را خاموش کنند و نژادپرستی علیه مسلمانان را شعلهور سازند. نهادهای مشهور نظارتی و تبلیغاتی مانند «کمپاس واچ»، «دیوی دپارتمنت» و «ائتلاف اسرائیل در دانشگاه» (که دومیها به «هیلیل اینترنشنال» وابستهاند) در سال ۲۰۰۲ تأسیس شدند. این سازمانها و چند گروه دیگر که عمدتاً برای حمایت از نئوکانها در جنگها فعالیت داشتند، به طور معمول استادان و دانشجویانی که علیه اسرائیل بودند یا بیوطن و همدست تروریسم قلمداد میشدند، بهویژه کسانی که مسلمان و یا عرب شناخته میشدند را زیر نظر داشتند و هدف قرار میدادند. بسیاری از این سازمانها روابطی با دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا و کمیته امور عمومی آمریکا-اسرائیل (AIPAC) داشتند. فهرستهایی سیاه از اعضای هیئت علمی که به اندازه کافی از اسرائیل یا جنگ جهانی علیه ترور حمایت نمیکردند، ساخته و در وبسایتها منتشر میشد. برخی از این افراد با کمپینهای گستردهای برای جلوگیری از گرفتن حق عضویت دائم یا اخراج مواجه شدند. دانشجویان به طور منظم توسط دولت آمریکا تحت نظر بودند. دانشگاهها آزادی علمی و آزادی بیان را محدود کردند، گاهی به دلیل شکایتهای این گروههای نئوکان و صهیونیستی. دانشگاهی که بیشترین حملات را متحمل شد و تا امروز هدف اصلی است، دانشگاه کلمبیا است که خانه ادوارد سعید بود و مرکز اصلی جنبش دانشجویی برای آزادی فلسطین محسوب میشود.
در تمام این دوره، سانسور فلسطین با نژادپرستی ضدمسلمان و سرکوب انتقاد از جنگ مرتبط بود. این سرکوب در کنار آنها شدت یافت و در پاسخ به افزایش انتقادها از دولت اسرائیل در دوره انتفاضه دوم تشدید شد. نکته جدید این بود که این افزایش فشار بازتابدهنده فعالیتهای دانشجویی طرفدار اسرائیل بود که اغلب توسط گروههای خارجی تازه تأسیس شده بودجه دریافت میکردند؛ فشارهایی که از سوی حامیان خصوصی در فضای آموزشی نئولیبرال اعمال میشد و هماهنگیهای جدیدی که اینترنت فراهم کرده بود. این بحران تقریباً دو دهه پیش زمینهساز تشدید کنونی حملات به آزادی علمی شد. مانند امروز، این دوره با همگرایی نیروهای طرفدار اسرائیل، صهیونیسم و جناحهای راستگرای داخلی و لیبرال همراه با همپیمانان جهانی مشخص شده بود. و در آن زمان به نظر میرسید بدترین دوران باشد. اگر آنموقع پیشبینی میکردیم که موجهای شدیدتری در راه است، شاید میفهمیدیم که بدترین هنوز نرسیده است.
در دهه اول قرن بیست و یکم، اشغال اسرائیل در کرانه باختری تقویت شد و دولت اسرائیل کنترل غزه را به صورت محاصرهای با بمبارانهای منظم بازسازی کرد. با کاهش حمایت گسترده از جنگ عراق در آمریکا، مخالفتهای دانشگاهی نسبت به این خشونتهای متقاطع رشد کرد و سانسور منتقدان اسرائیل افزایش یافت. وقتی دانشجویان فراخوان BDS را پذیرفتند و فعالان دانشگاهی در مقابل حمله اسرائیل به غزه در سال ۲۰۰۹ اعتراض کردند، «هیلیل اینترنشنال» استانداردهایی صادر کرد که از شعب آنها میخواستند از میزبانی سخنرانان یا رویدادهای ضدصهیونیستی خودداری کنند. در پاسخ، یهودیان پیشرو را در سال ۲۰۱۲ راهاندازی کردند تا فضایی ضدصهیونیستی و یهودی برای دانشجویان فراهم کنند، درست همان سال که اسرائیل بار دیگر به غزه حمله کرد.
وبسایت کنری میشن (Canary Mission) که شاید بدنامترین سایت نظارتی است و به انتشار گزارشهای افتراآمیز درباره استادان و دانشجویان منتقد اسرائیل میپردازد، در سال ۲۰۱۵ تأسیس شد. در سال ۲۰۱۶، ائتلاف اسرائیل در دانشگاه نظارت خود بر اعضای هیئت علمی ضداسرائیلی را افزایش داد؛ و همان سال، سازمان جنگ روانی اسرائیل پروژهای به نام «پروژه پروانه» را برای رصد و حمله به استادانی که از صهیونیسم یا دولت اسرائیل انتقاد میکردند، راهاندازی کرد.
این تشدید نظارت و حملات به منتقدان اسرائیل، درست پس از نقطه عطفی مهم در جنبش آزادی فلسطین رخ داد. تجدید نیروهای همبستگی بین سیاهپوستان و فلسطینیها، که در مقیاسی که از دوران رادیکالیسم بینالمللی سیاهان پیشتر ندیده بودیم، شکل گرفت. همزمانی قیامهای فرگوسن در ۲۰۱۴ با حمله بزرگی که اسرائیل به غزه کرد و بیش از ۲۰۰۰ فلسطینی کشته شدند، این تجدید همبستگی را خالصسازی کرد. همبستگی فلسطینیها با فعالان رنگینپوست دیگر نیز در همین دوره جان تازهای گرفت. در سال ۲۰۱۳، جنبش جوانان فلسطین با گروه «کولکتیوو زاپاتیستا» ارتباط برقرار کرد و اتحادهای جنوب به جنوب که از انتفاضه اول و دورههای پیشتر شکل گرفته بود، دوباره فعال شد. همچنین در ۲۰۱۳، انجمن مطالعات آسیایی-آمریکایی اولین انجمن دانشگاهی بود که تحریم دانشگاههای اسرائیلی را پذیرفت. با ادامه حرکتهای حقوق بومیان، از جمله اعتراضات علیه خط لوله در استندینگ راک در سال ۲۰۱۷، همبستگیهای فلسطینی-بومی نیز عمیقتر شد.
ظهور مجدد و رشد تصاعدی همبستگی رنگینپوستان با فلسطین پس از ۲۰۱۴ تهدید بزرگی برای آنچه «داریل لی» آن را (boomer Zionism)مینامد، بود و سرکوب در دانشگاهها همچنان بدون توقف ادامه یافت. در سال ۲۰۱۶، وزارت امور خارجه آمریکا تعریف «IHRA» از یهودیستیزی را پذیرفت که در هدف اصلی خود بیان میکرد برخی اشکال ضدصهیونیسم میتوانند یهودیستیزانه باشند. اما مثالهایی که همراه این تعریف آمده بود، همواره انتقاد از دولت اسرائیل را با یهودیستیزی یکی میدانست. با وجود اعتراضات نویسنده اصلی این تعریف، این تعریف با مثالهای مسئلهدارش به مکانیزمی کلیدی برای سرکوب اعتراضات در دانشگاهها تبدیل شد، به طوری که هر اعتراض به دولت اسرائیل و عملکردهای آن را خودکار به عنوان یهودیستیزی برچسب میزد.
این مکانیزم سرکوب در سال ۲۰۱۸ با پذیرش تعریف «IHRA» توسط وزارت آموزش آمریکا در اجرای قانون مدنی عنوان ششم، که تبعیض مبتنی بر هویت در آموزش را ممنوع میکند، قدرت بیشتری یافت. سپس در سال ۲۰۱۹، دستور اجرایی رئیسجمهور ترامپ برای مقابله با یهودیستیزی از این تعریف برای هدف قرار دادن دانشگاهها استفاده کرد. موج کنونی سرکوب و پیامدهای آن درسهای زیادی درباره تأثیر پذیرش«IHRA» توسط دولت آمریکا بر مؤسسات آموزش عالی و دانشجویان و اساتید آنها به ما خواهد داد. در سال ۲۰۲۴، وزارت آموزش تحقیقات درباره تخلفات احتمالی قانون مدنی عنوان ششم، به طور خاص درباره یهودیستیزی را در چندین دانشگاه آغاز کرد. این تحقیقات نمونههایی از مشارکت دولت آمریکا در سکوت دادن به دیدگاههای فلسطینی و آزمونهایی برای درک بهتر آثار پذیرش«IHRA» در سطح ملی هستند.

با این حال، بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، کمپین «فلسطین قانونی» به بیش از ۱۲۰۰ مورد سرکوب در حمایت از فلسطین پاسخ داد. در سال ۲۰۱۷، ۷۶ درصد این موارد در دانشگاههای آمریکا رخ داده بود. فلسطین قانونی گزارش داد که در سال ۲۰۱۸، حملات شدیدتر شده بودند.
از دهه ۱۹۶۰ به بعد، گسترش و تشدید خشونتهای اسرائیلی، استعمارگری شهرکنشینی و برقراری رژیم آپارتاید، لحظاتی از مقاومت را در جنبشهای همبستگی با فلسطین بهویژه در دانشگاهها ایجاد کرده است. این فعالگری همبستگی سپس باعث تشدید تلاشها برای توجیه اقدامات اسرائیل و سرکوب مخالفتها شده است.
بین ۱۶ اکتبر ۲۰۲۳ و ۱۳ ژوئن ۲۰۲۴، کمیته آزادی علمی انجمن مطالعات خاورمیانه ۳۵ نامه به مسئولان دانشگاههای آمریکا ارسال کرد و از آنها خواست تا حقوق آزادی بیان و آزادی علمی اعضای هیئت علمی و دانشجویان خود را رعایت کنند. تخلفاتی که این نامهها به آنها پرداختهاند شامل موارد زیر است:
تعلیق گروههای «دانشجویان برای عدالت در فلسطین» و گروه «صدای یهودیان برای صلح».
۱- اعمال تدابیر انضباطی سختگیرانه علیه دانشجویانی که از حقوق آزادی بیان خود استفاده میکنند.
۲- عدم دفاع از اعضای هیئت علمی که به شدت مورد حمله قرار گرفتهاند به دلیل انتقاد از اقدامات اسرائیل یا حمایت از آزادی فلسطین.
۳- بازداشت دانشجویان معترض مسالمتآمیز، لغو سخنرانی فارغالتحصیلی یک دانشجو، ممنوع کردن نمایش مستند «اسرائیلیسم»، تعلیق اعضای هیئت علمی به دلیل آموزش مطالب درباره غزه، بیان نظرات خود یا اعتراض برای حقوق فلسطینیها.
۴- درخواست از اعضای هیئت علمی برای حذف مطالب مرتبط با فلسطین از برنامههای درسی، برکناری دلبخواهی دستیاران آموزشی که به دلیل جنگ در غزه نگرانی خود را اعلام کردهاند، لغو نمایشگاه آثار یک هنرمند فلسطینی، و تعلیق یک عضو هیئت علمی با قرارداد دائمی به دلیل اشتباه اداری در برنامهریزی آن نمایشگاه.
این حملات همراه با توهین و تحقیر فلسطینیها و هر کسی که از حقوق فلسطینیها حمایت میکند، نه تنها در عرصه عمومی آمریکا بلکه در داخل دانشگاهها نیز صورت گرفته است. استادان صهیونیست، پروپاگاندا اسرائیل درباره حماس را بازتولید میکنند و ادعاهای فلسطینیها درباره استعمارگری شهرکنشینی و آپارتاید را انکار میکنند. این رفتار هم به صورت غیررسمی، مانند انتشار اطلاعات بدنامکننده علیه دانشجویان معترض، و هم به صورت رسمی در بحثها و سخنرانیها اتفاق میافتد. با اینکه این دیدگاهها برخلاف اجماع علمی در مطالعات خاورمیانه است، اعضای هیئت علمی طرفدار دولت اسرائیل اغلب از سوی مسئولان دانشگاه به پلتفرمهای سخنرانی اختصاص مییابند، چه به صورت مستقل و چه در تلاش برای ایجاد توازن نادرست در برنامههای دانشگاهی. تحریم نهادی که آنها دریافت میکنند، به خصوص وقتی با برنامههای دانشگاه درباره جنگ اوکراین مقایسه شود جلب توجه میکند؛ جایی که به ندرت دانشگاهی پیدا میشود که هنگام بحث درباره اوکراین، سخنرانی که از روسیه دفاع کند را اجباری کند.
مشکل وقتی تشدید میشود که مسئولان دانشگاه و کالجها یا این اتهامات ضدیهودیستیزی که علیه دانشجویان و اعضای هیئت علمی طرفدار فلسطین مطرح میشود را نادیده گرفتهاند یا آن را تأیید کردهاند.
آنها اجازه دادهاند که خواسته دانشجویان برای «احساس امنیت» در کلاس به معنای سرکوب دیدگاههایی باشد که این دانشجویان با آنها مخالفند، و همچنین باعث شدهاند حملات فیزیکی خشونتآمیز علیه دانشجویانی که برای حقوق فلسطین اعتراض میکنند توسط پلیس و معترضین مخالف، رخ دهد. به بیان دیگر، احساس امنیت دانشجویان صهیونیست باعث ایجاد ناامنی واقعی برای دانشجویان فلسطینی و حامیان حقوق فلسطین شده است. بیانیههای مسئولان دانشگاه که حمایت از کسانی را که در ۷ اکتبر به خاطر مرگ اسرائیلیها عزادارند برتر از کسانی میدانند که برای احتمالاً بیش از ۴۰ هزار فلسطینی کشتهشده تا کنون عزاداری میکنند، نشان میدهد که فقط جان گروه اول ارزش سوگواری دارد و به طور غیرمستقیم ادعاهای دولت اسرائیل را که همه فلسطینیها هدف مشروع خشونت هستند، تأیید میکند.
پاسخهای سریع مسئولان دانشگاه به ادعاهای دانشجویان یهودی مبنی بر ناراحتی هنگام مواجهه با انتقاد از دولت اسرائیل ( ادعاهایی که اغلب به بهانه وجود محتوای ضدصهیونیستی در کلاسها، اعتراضها یا حتی اعلامیههای مربوط به فلسطین، از کلمه «ضدیهودیستیزی» استفاده میکنند) به طور غیرمستقیم این اتهامات را تأیید میکند. وقتی یک رئیس دانشکده دستور حذف اعلامیههای مربوط به رویداد فلسطین را به این دلیل میدهد که باعث عدم استقبال یا احساس ناراحتی اعضای جامعه دانشگاهی میشود، در واقع دارد پیشنهاد میدهد که این اعلامیهها صرفاً به دلیل ارائه دیدگاهی حمایتکننده از فلسطینیها، ضدیهودیستیزانه هستند. با اتخاذ موضعی که سخن گفتن درباره فلسطین را ضدیهودیستیزی میداند، مانند آنچه رئیس دانشگاه نورثوسترن، مایکل شیل، در جلسهای کنگرهای انجام داد، برخی مسئولان دانشگاه و هیئت امناء استفاده سیاسی از اتهام ضدیهودیستیزی را برای سرکوب انتقادهای سیاسی و فعالیتهای اعتراضی تأیید میکنند.
بین آوریل و ژوئن ۲۰۲۴، سازمان «فلسطین قانونی» هشت شکایت حقوق مدنی فدرال علیه دانشگاهها به دلیل تبعیض شدید ضدفلسطینی به نقض بخش ششم قانون حقوق مدنی آمریکا ثبت کرد. تا کنون این شکایات به اندازه شکایات مطرحشده درباره ضدیهودیستیزی مورد توجه وزارت آموزش قرار نگرفتهاند و هیچ جلسه کنگرهای برای رسیدگی به تبعیض ضدفلسطینی برگزار نشده است. قابل ذکر است که این حملات تنها دانشمندان و دانشجویان فلسطینی و مسلمان را هدف قرار نمیدهد، بلکه همچنین شامل متحدان یهودی و سفیدپوست و به ویژه متحدان رنگینپوست میشود.
تعداد اعضای هیئت علمی قراردادی که قراردادهایشان تمدید نشده و اعضای هیئت علمی تماموقت که به دلیل سخنرانی یا اعتراض مرتبط با فلسطین تعلیق یا از حضور در دانشگاه محروم شدهاند، به بالاترین حد خود رسیده است، همانطور که تعداد دانشجویان اخراج یا معلق شده نیز به همین صورت است. این مرحله از حمله به آزادی علمی و حقوق آزادی بیان بهمراتب بهتر بودجهبندی و سازماندهی شده و در سراسر آمریکا هماهنگتر از دورههای قبلی سرکوب است.
جنبش BDS در دانشگاههای آمریکا: شکاف رو به گسترش در صهیونیسم اجباری
گروههای دانشجویی عدالتطلب (SJPs)، شبکه اساتید عدالت در فلسطین (FJPs) و مذاکرهکنندگان اردوگاهها اصول BDS را به عنوان مبنای فعالیتهای خود استفاده کردند و نشان دادند که جنبش BDS نقش مهمی در جذب حمایت از آزادی فلسطین در دانشگاهها دارد. این جنبش آنقدر مهم شده است که اکنون هدف اصلی کمپینهای سرکوبی است که توسط دولت اسرائیل و سازمانهای صهیونیستی تأمین مالی میشود. دولت اسرائیل حتی BDS را به عنوان «تهدید راهبردی» دوم بعد از ایران اعلام کرده است.
شدت و گستردگی تلاشها برای متوقف کردن جنبش BDS، از جمله تصویب قوانین ضد تحریم در آمریکا، نشاندهنده قدرت این جنبش و اهمیت حیاتی آن در رسیدن به این لحظه فعالیت بیسابقه برای فلسطین است. BDS شکست صهیونیسم اجباری و نانوشتهای را که دههها بر اکثر حوزههای دانشگاهی حکمفرما بود، شکسته است. رسیدن به این نقطه کار آسانی نبود، اما کارهایی است که میتوانیم از آن یاد بگیریم.
تحریم دانشگاهی تنها بخشی از کمپین گستردهتر بایکوت، سرمایهگذاری مجدد و تحریمها (BDS) است. پیش از سال ۲۰۲۳، بیش از ۹۵ همهپرسی مربوط به بایکوت سرمایهگذاری یا بایکوت محصولات در کالجها و دانشگاهها تصویب شده بود. قطعنامه BDS که توسط انجمن مطالعات خاورمیانه آمریکای شمالی در مارس ۲۰۲۲ به تصویب رسید، شامل بایکوت سرمایهگذاری نیز بود، و این انجمن از آن زمان به رأی اعضای خود احترام گذاشته و بایکوت دانشگاهی و بایکوت سرمایهگذاری را اجرا کرده است. از اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، درخواستهای دانشجویی برای سرمایهگذاری مجدد به طور چشمگیری افزایش یافته است، با درخواستها و پیروزیهایی که از کنار گذاشتن سرمایههای دانشجویی تا کنار گذاشتن سرمایههای مالی گسترده متفاوت بودهاند، و شرکتهای هدفمند شامل شرکتهای اسرائیلی، شرکتهایی که از خشونت دولتی اسرائیل، نسلکشی و آپارتاید حمایت میکنند، و تمام شرکتهای تولیدکننده سلاح هستند. تا زمان نگارش این متن( 29 Jun 2024)، چند موسسه از جمله اتحادیه الهیات، دانشگاه ایورگرین، دانشگاه ساکرامنتو و دانشگاه گلداسمیت لندن متعهد به سرمایهگذاری مجدد شدهاند.
سرمایهگذاری مجدد نمونهای است از قدرت ائتلافهای تقاطعی. این جنبشهای دانشجویی مستقیماً از تجربه دوره پیشین فعالسازیهای تقاطعی فراملی بهره میبرند، به ویژه جنبش پایان دادن به آپارتاید در آفریقای جنوبی، که در آن فعالان دانشجویی موفق شدند بیش از ۱۰۰ کالج و دانشگاه را به سرمایهگذاری مجدد وادار کنند، پیش از آن که کنگره بالاخره در سال ۱۹۸۶ قانون جامع ضد آپارتاید را تصویب کند. این جنبشها همچنین نشانهای از دوران جدید فعالسازی تقاطعی هستند، زیرا قطعنامههای بایکوت و سرمایهگذاری مجدد توسط ائتلافهای متنوع دانشجویی پیش میروند که مبارزه برای عدالت فلسطین را با سازماندهی لغو زندانها و اتحادیههای کارگری متحد میکنند. در واقع، فلسطین امروز هسته مقاومت ضد استعماری و ضد نژادپرستی است.
ارسال نظرات