۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۴
کد خبر: ۷۹۰۲۳۷

«دایناسور»؛ پرفروش‌ترین بی‌کیفیت سینما

«دایناسور»؛ پرفروش‌ترین بی‌کیفیت سینما
فیلم «دایناسور» به کارگردانی مسعود اطیابی، با وجود تبدیل شدن به پرفروش‌ترین اکران نوروز ۱۴۰۴، از نظر هنری دستاوردی ندارد. این کمدی پرزرق‌وبرق بیشتر بر پایه تبلیغات و عادت تماشاگر ساخته شده تا خلاقیت سینمایی و در نهایت تصویری از سطحی‌گرایی گیشه کمدی ایران ارائه می‌دهد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سینمای ایران در سال‌های اخیر بارها نشان داده که گیشه همیشه نشانه موفقیت هنری نیست. فیلم «دایناسور» به کارگردانی مسعود اطیابی، نمونه بارز همین تناقض است: اثری که با تکیه بر تبلیغات سنگین، بازیگران پرمخاطب و فضای طنز، توانست در نوروز ۱۴۰۴ عنوان پرفروش‌ترین فیلم اکران را به دست آورد، اما وقتی پای تحلیل سینمایی به میان می‌آید، دستش خالی است و جز مجموعه‌ای از شوخی‌های پراکنده چیز زیادی برای عرضه ندارد.

فروش از سر عادت، نه کیفیت

این فیلم نه از منظر فیلمنامه و نه از حیث کارگردانی، دستاوردی تازه ندارد. فروش بالای آن بیش از آن‌که به خلاقیت هنری مرتبط باشد، به روندی تکراری برمی‌گردد که طی آن بخشی از مخاطبان برای خندیدن و وقت‌گذرانی، به دیدن کمدی‌های سبک و دم‌دستی می‌روند.

به بیان دیگر، «دایناسور» بیش از آن‌که محصول نیاز واقعی سینما به کمدی باشد، نتیجه بازاری است که ذائقه‌اش با فیلم‌هایی از همین جنس شکل گرفته و حالا دوباره همان‌ها را بازتولید می‌کند.

«دایناسور»؛ پرفروش‌ترین بی‌کیفیت سینما

فیلمنامه‌ای پر از حفره 

ایده مرکزی فیلم – مردی که برای جلوگیری از اخراج، ناچار است آزمایش عدم اعتیاد بدهد و در اشتباهی تکراری متوجه می‌شود که قرار است بمیرد – در ظاهر جذاب و ظرفیت‌دار است. اما فیلمنامه، که نوشته امیر برادران است، هیچ‌گاه از سطح یک ایده اولیه فراتر نمی‌رود. روایت انسجام ندارد؛ شخصیت‌ها در همان نقطه آغاز باقی می‌مانند و هیچ تحول جدی نمی‌بینند. یعنی اگر فرد معتاد است تا انتها معتاد می‌ماند.

موقعیت‌های طنز بدون مقدمه و نتیجه به هم دوخته شده‌اند و در نهایت، داستان بیشتر شبیه چند اپیزود تلویزیونی پراکنده است تا یک فیلم سینمایی.

این ضعف درام، نه تنها امکان شکل‌گیری لحظات ماندگار را از فیلم می‌گیرد، بلکه باعث می‌شود حتی بازیگران باتجربه‌ای مانند امیر جعفری و پژمان جمشیدی هم نتوانند چیزی جز تیپ‌های آشنا و تکراری ارائه دهند.

طنزی بی‌دندان، اما بی‌ابتذال

بزرگ‌ترین امتیاز «دایناسور» شاید در این باشد که برخلاف بسیاری از کمدی‌های پرفروش این سال‌ها، به سمت شوخی‌های جنسی و لودگی زننده نرفته است. این انتخاب باعث شده فیلم دست‌کم بتواند برچسب «مناسب برای خانواده» بگیرد. اما مشکل آنجاست که حذف ابتذال به معنای خلق طنز باکیفیت نیست. وقتی فیلمنامه عمق ندارد و شوخی‌ها تکراری‌اند، خنده‌ها هم سطحی می‌شوند و بعد از چند دقیقه از ذهن تماشاگر پاک می‌شوند.

«دایناسور»؛ پرفروش‌ترین بی‌کیفیت سینما

تأثیر بر ذائقه مخاطب

پرفروش شدن فیلم‌هایی مانند «دایناسور» یک هشدار جدی برای سینمای ایران است. چنین آثاری به مرور ذائقه مخاطب را تنزل می‌دهند؛ تماشاگر عادت می‌کند که با حداقل کیفیت و بدون انتظار از قصه یا شخصیت‌پردازی، تنها به خنده‌های گذرا بسنده کند. در نتیجه، سرمایه‌گذاران و پخش‌کنندگان هم همین مسیر را ادامه می‌دهند و چرخه‌ای معیوب شکل می‌گیرد: فیلم‌های ضعیف تولید می‌شوند، مخاطب سطحی جذب می‌شود، گیشه پر می‌شود و در نهایت جای خالی سینمای جدی و تاثیرگذار بیشتر احساس می‌شود.

به جرئت می‌توان گفت که صفر تا صد این اثر کم‌تر از۷۵ روز جمع شده است یعنی شما می‌توانید در سینمای کمدی ۷۵ روز با سطحی‌ترین فیلمنامه، تدوین و فیلم‌برداری فروشی در حدود ۱۵۱ میلیارد تومان فروش داشته باشید.

جمع‌بندی

«دایناسور» در بهترین حالت یک سرگرمی زودگذر است؛ فیلمی که تنها برای پر کردن دو ساعت وقت مخاطب ساخته شده و در حافظه سینمایی او جایی پیدا نخواهد کرد. اطیابی در این فیلم نشان داد که همچنان بیش از هر چیز به فرمول‌های تضمین‌شده فروش وفادار است و دغدغه‌ای برای تجربه‌های تازه یا ارتقای کیفیت ندارد. در نهایت، «دایناسور» گرچه پرفروش‌ترین فیلم نوروز شد، اما به سختی می‌توان آن را فیلمی خوب دانست؛ اثری که بیش از هر چیز، تصویری روشن از سطحی‌نگری حاکم بر بخشی از کمدی‌های گیشه‌ای امروز ایران ارائه می‌دهد.

برچسب ها: سینما هنر فرهنگ
ارسال نظرات