پیوند میان مسائل فلسفه اسلامی با مسائل نوظهور فیزیک در دانشگاه باقرالعلوم

اشاره: فلسفه فیزیک شاخهای میانرشتهای است که پیوند میان پرسشهای بنیادی فلسفی و نتایج و روشهای فیزیک را بررسی میکند. این حوزه نهفقط به تبیین معنای مفاهیمی چون فضا، زمان، علت و واقعیتِ نظریههای فیزیکی میپردازد، بلکه نقد و تحلیل مفروضات نظری، ساختار مفهومی مدلها و پیامدهای فلسفی نظریههای نوین فیزیکی را نیز مورد توجه قرار میدهد. پیشینه این رشته در سدههای اخیر، با شکلگیری فیزیک نظری مدرن و بروز پرسشهای نظری جدید(نظیر تفسیر مکانیک کوانتومی، ماهیت گرانش در نسبیت و مسائل فیزیک بنیادی) همزمان رشد کرده و بهتدریج جدا از فلسفه علم عام به یک گرایش مستقل تبدیل شده است.
در ایران نیز با گسترش آموزش و پژوهش در فلسفه علم و فیزیک، نیاز به گرایشهایی که همزمان فهم عمیق فلسفی و تسلط بر مسائل فیزیکی را در خود جمع کنند بیش از پیش احساس شد. این ضرورت وقتی بیشتر نمود مییابد که پرسشها و شبهات معاصر نسبت به مباحث علمی و فلسفی پیچیدهتر شده و نیازمند پاسخهایی متکلم و متقن است که هم از حیث فلسفی قابل دفاع باشند و هم با زبان و نتایج علم تجربی سازگاری داشته باشند.
در بستر فلسفه اسلامی - بهویژه حکمت متعالیه - پرسشهای هستیشناختی و نظاممند درباره ذات وجود، علّیت و مقام عالم جایگاه ویژهای دارند. توجه به فلسفه فیزیک در این چارچوب دو فایده مهم دارد: نخست، امکان پاسخگویی علمیتر و مفهومیتر به شبهات و نقدهایی که از سوی برخی مدعیان مادیگرایی یا معرفتشناسی تجربی مطرح میشود؛ و دوم، گشودن راه برای توسعه و غنای حکمت اسلامی از طریق مواجهه با مسائل نوظهور فیزیک مدرن. یعنی از یک سو تربیت پژوهشگرانی لازم است که هم با مباحث فلسفه اسلامی آشنا باشند و هم مسائل فیزیک جدید را بفهمند تا بتوانند پاسخهای مستدل ارائه کنند، و از سوی دیگر، برخورد نظاممند با مفاهیم فیزیکی میتواند خود موجب تولید سوالات و رشد نظریات تازه در داخل سنت فلسفی اسلامی شود.
رشته فلسفه فیزیک در دانشگاه باقرالعلوم آغاز به کار کرده و با توجه به اهمیت این مطالعات سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا با حجت الاسلام محمد صادق کاویانی استادیار گروه فلسفه مضاف دانشگاه باقرالعلوم(ع) به گفت و گو نشسته است.
وی انگیزه اصلی تأسیس این رشته را پاسخگویی پیگیر به شبهات معاصر درباره نسبت دین و علم و نیز نشاندادن امتداد ظرفیتهای حکمت اسلامی - بهویژه حکمت متعالیه - در مواجهه با فیزیک جدید دانست.
حجت الاسلام کاویانی همچنین تأکید کرد که اگرچه زبان فلسفه اسلامی هستیشناختی و زبان فیزیک مدرن اغلب پراگماتیستی است، این دو حوزه قابل پیوندند و پژوهشگرانی که هم به فلسفه اسلامی و هم به فیزیک نوین آشنا باشند میتوانند پیشفرضهای فلسفی فیزیکدانان را کنکاش کرده و تعامل مفیدی میان این سنتها ایجاد کنند.
متن این مصاحبه به شرح ذیل است:
رسا ـ در ابتدا بفرمایید انگیزه اصلی تأسیس رشته فلسفه فیزیک در دانشگاه باقرالعلوم(ع) چه بود و چه خلأهایی را در فضای علمی کشور پر میکرد؟
در حوزههای علمیه سابقا به مباحث طبیعیات میپرداختند و یکی از اهداف ایشان علاوه بر تکمیل مباحث هستی شناسی، پاسخگویی به شبهات مربوط به مادی گرایان بود یعنی اگر شبهاتی از سوی برخی طبیعی دانان به دین وارد میشد علمای حوزه خود را مسئول پاسخگویی به این شبهات میدانستند. این رسالت همینک عمیق تر شده است، زیرا شبهات مزبور در دوره معاصر بسیار پیچیده تر گشته، بنابراین نیاز هست در حوزه افرادی وجود داشته باشند که برای پاسخگویی به این شبهات اجمالا با آنها آشنا باشند و بتوانند میان مباحث عمیق فلسفه اسلامی و مسائل مربوط به فیزیک جدید پیوندهای صحیح ایجاد نمایند. نباید از این نکته غفلت نمود که حکمت اسلامی خصوصاً حکمت متعالیه ظرفیتی بیش از پاسخگویی به شبهات و در حد مباحث تمدنی نیز دارد ولی برای این کار هنوز در ابتدای راه قرار داریم.
رسا ـ با توجه به تفاوتهای بنیادین میان زبان فلسفه اسلامی و زبان علم تجربی، چگونه توانستهاید این دو حوزه را در قالب یک رشته علمی بههم پیوند دهید؟
این یک واقعیت مسلم است که نگاه فلسفه اسلامی یک نگاه هستی شناختی به جهان خارج است، در حالی که در فیزیک جدید نوعاً نگاه پراگماتیستی و عملگرایی به جهان خارج وجود دارد. با این وجود نباید میان دستاوردهای فیزیک جدید و فلسفه اسلامی جدایی و تباین ایجاد نمود. هر فیزیکدان ناخودآگاه از پیش فرضهای فلسفی در توسعه نظریات خویش استفاده خواهد نمود و این پیش فرضها میتواند در فلسفه اسلامی مورد کنکاش قرار گیرد به طوری که زمینه را برای تغییر رویکرد فیزیکدانان ایجاد نماید. استاد پارسانیا در مصاحبه اخیر خویش که در نشریه انجمن فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام چاپ شد این نکته را بخوبی تبیین نموده اند.
رسا ـ چه مؤلفههایی رشته فلسفه فیزیک در دانشگاه باقرالعلوم(ع) را از نمونههای مشابه داخلی یا خارجی متمایز میکند؟
فلسفه فیزیک همینک در محیطهای آکادمیک بین المللی مورد توجه قرار گرفته است ولی باید توجه داشت آنچه که ما در دانشگاه باقرالعلوم پیگیری میکنیم با آنچه در محیط بین الملل پیگیری میشود تفاوتهایی دارد در محیطهای آکادمیک آنچه دنبال میشود نهایتا فیزیک بنیادی و مسائل فلسفی فیزیک است ولی آنچه در دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام از فیزیک بنیادی اهمیت بیشتری دارد پیوند عمیق میان مسائل فلسفه اسلامی به خصوص حکمت متعالیه با مسائل نوظهور فیزیک است یعنی ما به هر قیمتی نمیخواهیم فیزیک بنیادی را توسعه بدهیم بلکه خواهان امتداد مسائل فلسفه سنتی اسلامی خویش خصوصا حکمت متعالیه در مسائل فیزیک جدید هستیم. البته فایده این کار دو سویه است. برخی معضلات فلسفی فیزیک مدرن می توانند به طرح مسایل نوظهور در حکمت اسلامی نیز منتهی گردند.
رسا ـ در طی سالهای فعالیت این رشته، چه دستاوردهای علمی یا پژوهشی برجستهای داشتهاید که بتواند نقشآفرینی حکمت اسلامی در فیزیک مدرن را نشان دهد؟
از اهداف تاسیس رشته فلسفه فیزیک در دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام تبیین امتدادمندی فلسفه اسلامی در مسایل فیزیک مدرن بوده است. برخی دانشجویان این رشته کارهای نسبتا خوبی در این خصوص نگاشته و یا در حال تدوین دارند. استاد دکتر رزمی که در حیطه تدوین مقالات بینالمللی فیزیک تجربه زیادی داشتهاند به همراه استاد پارسانیا اخیرا مقالهای را در یک نشریه معتبر بین المللی چاپ نمودند که جزئیات آن در نخستین نشریه دانشجویی فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام بازتاب داده شده است. اخبار مخصوص رشته ما در کانال ذیل بارگزاری می شود:
https://eitaa.com/Bou_phil_of_phys
رسا ـ یکی از رویکردهای برجسته این رشته، استفاده از حکمت صدرایی در تحلیل مفاهیم فیزیکی است. چرا ملاصدرا و حرکت جوهری در این میان جایگاه ویژهای یافتهاند؟
بسیاری از چالشهایی که در فیزیک مدرن پدید آمدند با فلسفه سنتی قابل تبیین نبودند در این میان چالشهای فلسفی نظریه کوانتوم از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. بسیاری از اشخاصی که در پی تبیین فلسفی چالشهای نظریه کوانتوم هستند به فلسفههای نوظهور رو آوردند. برخی این امر را یک تهدید علیه رئالیسم تلقی می کنند. در حالی که می توان آن را نوعی فرصت دانست. در این میان حکمت صدرایی ظرفیتهای بزرگی برای حل این چالشها دارد. به عنوان نمونه رئالیسم موضعی سنتی نمیتواند چالشهایی نظیر نقض نامساوی بل را حل نماید ولی رئالیسم غیر موضعی را میتوان بر اساس نظریه تشکیک وجود مطرح در حکمت صدرایی تبیین نمود.
رسا ـ با توجه به سختگیری مجلات علمی بینالمللی در پذیرش مقالات میانرشتهای، چه راهبردهایی برای نشر آثار علمی این رشته اتخاذ کردهاید؟
در خصوص سختگیری مجلات بینالمللی این باید دانست که چاپ مقالات بین المللی برای ایرانیان امروز امری متداول شده است ولی مقالاتی که توسط ایرانیان چاپ میشود نوعا یا در غیر رشته های علوم انسانی و اسلامی است و یا اگر مربوط به رشتههای علوم انسانی باشد معمولا رویکردی تاریخی به هویت اسلامی ما دارد و آن را یک فرهنگ پویای دارای تأثیر در ادبیات علمی متداول معرفی نمی نماید. ما با مشورت با اساتید دارای اثر در مجامع بین المللی در این خصوص به این نتیجه رسیدیم که مجلات دارای رویکرد فلسفه دین در این خصوص استقبال بهتری در این خصوص دارند به شرطی که نشان دهیم حکمت اسلامی ظرفیت حل معضلات فلسفی جدید مطرح از سوی فیزیک مدرن را دارد.
رسا ـ از نظر شما، جایگاه فلسفه فیزیک در گفتوگوی علم و دین چیست و این رشته چگونه میتواند به کاهش تنش میان این دو حوزه کمک کند؟
ما در طول این چند سال در دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نخستین گامهای ارتباط میان فلسفه اسلامی و فیزیک مدرن را سعی نمودهایم در حد توان خود برداریم اگر اگرچه قدمهایی که گذاشتهایم کوچک هستند ولی به نوبه خود کم نظیر هستند.
رسا ـ آیا ارتباطی میان پژوهشهای انجامشده در این رشته و نیازهای فکری یا چالشهای علمی جامعه امروز برقرار شده است؟ اگر بله، مثالی بفرمایید.
ظاهراً نیازهایی که این رشته پر میکند به شکل مستقیم در صنعت و فناوری به چشم نمی خورد گویا آنچه متکفل این رشته متکفل آن هست مستقیماً مربوط به متافیزیک فیزیک میباشد اما باید توجه داشته باشیم که هر نظریه فیزیکی علاوه بر فرمالیسم ریاضیاتی خود از یک متافیزیک فلسفی نیز بهره میبرد همین تغییر متافیزیکها در نظریات موجب پیشرفت فیزیک و تغییر جهات آن در طول تاریخ بوده است به عنوان نمونه آنچه که آلبرت اینشتین در مقاله معروف ۱۹۰۵ خود برای نظریه نسبیت بیان نمود بیش از آنکه یک فرمالیسم جدید برای فیزیک به ارمغان بیاورد تغییر در متافیزیک دیدگاه فیزیکدانها بود. دور از واقعیت نیست که حتی در این راستا بگوییم اینشتین با نامهای که به رئیس جمهور وقت امریکا نوشت زمینه تغییر در موازنات جنگ جهانی دوم و سرنوشت کنونی جهان را رقم زد بنابراین همواره فیزیک و تمامی علوم تجربی به یک متافیزیک احتیاج دارند ولو از آن غافل باشند
رسا ـ در پایان، چه توصیهای به دانشجویانی دارید که علاقهمند به ورود در عرصههای میانرشتهای مانند فلسفه فیزیک هستند اما از چالشهای آن نگراناند؟
دانشجویانی که قصد ورود به این رشته را دارند باید توجه نمایند اگرچه این رشته، نوظهور و زمینه های پژوهشی بکر فراوانی دارد، ولی به صرف گذراندن چند واحد و یا حتی فارغ التحصیلی نباید انتظار داشته باشند بتوانند تمامی خلأهای موجود جامعه در این خصوص را بر طرف نمایند. متاسفانه جریان غالب در جامعه فیزیک دانان ایران امروز نگاه چندان مثبتی به رویکرد ما ندارند. اصلاح این امر زمان بر و مستلزم مجاهدت علمی فراوان است. بنابراین کار علمی و پژوهشی در رشته فلسفه فیزیک مستلزم صبر و پشتکار فراوان است.