مرگ بر کدخدای خودخوانده
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، ۲۸ مهر ۱۴۰۴، حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار با قهرمانان ورزشی و مدالآوران المپیادهای علمی جهانی، در بیانات خویش نه تنها نمادهای ملی و فرهنگی ایران را برجسته کردند، بلکه با زبانی صریح و منطقی، ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ را از منظر قوانین بینالمللی، منطق عقلانی و عرف پذیرفتهشده جهانی محکوم نمودند. این بیانات، که در حسینیه امام خمینی (ره) ایراد شد، بر پایه اصول عدالتمحور انقلاب اسلامی استوار بود و نشاندهنده عمق بینش منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل مسائل جهانی است. رهبر انقلاب با اشاره به دخالتهای نابجای آمریکا در صنعت هستهای ایران، فرمودند: «اصلاً شما چهکاره هستید که اگر یک کشوری صنعت هستهای دارد شما دخالت کنید بگویید باید و نباید. شما چهکارهی دنیایید؟ چه ربطی به آمریکا دارد که ایران امکانات هستهای و صنعت هستهای دارد یا ندارد؟ این دخالتها، دخالتهای ناباب، ناجور، غلط و زورگویانه است.» این کلمات، نقدی منطقی بر پیکره هژمونی آمریکایی است و نشان میدهد که چگونه ایالات متحده، خود را کدخدای جهان پنداشته و قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارد.
این سخنرانی، که همزمان با تشدید بحرانهای داخلی در آمریکا ایراد شد، لایههای عمیقتری از تناقضات نظام سرمایهداری آمریکایی را آشکار میسازد.
ناتوانی کدخدای خودخوانده جهان و نقض قوانین بینالمللی
پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد تولد سازمان ملل متحد بود که با هدف جلوگیری از تکرار فجایع جنگ و برقراری صلح بر پایه قوانین بینالمللی تأسیس شد. منشور سازمان ملل، که بیش از ۱۹۳ کشور عضو آن را پذیرفتهاند، بر اصول برابری کشورها، عدم دخالت در امور داخلی کشورها و حل اختلافات از طریق گفتوگو تأکید دارد. با این حال، ایالات متحده، به ویژه در دوران ترامپ، این اصول را به سخره گرفته و خود را قاضی، دادستان و مجری حکم پنداشته است. رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود، این رویکرد را «دخالتهای ناباب، ناجور، غلط و زورگویانه» توصیف فرمودند و تأکید کردند که آمریکا حق ندارد در صنعت هستهای ایران دخالت کند.
این انتقاد، ریشه در تاریخچه طولانی زورگوییهای آمریکا دارد. برای مثال، توافق هستهای برجام که با تأیید شورای امنیت سازمان ملل همراه بود، نمونهای از تعهدات بینالمللی است که آمریکا در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از آن خارج شد و تحریمهای ظالمانهای علیه ایران اعمال کرد. این اقدام نه تنها نقض آشکار قوانین بینالمللی بود، بلکه نشاندهنده این است که آمریکا خود را بالاتر از سازمان ملل میبیند.
طبق گزارشهای سازمان ملل، تحریمهای آمریکا علیه ایران، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار خسارت اقتصادی وارد کرده است. ترامپ که در دور دوم ریاستجمهوری خود (پس از انتخابات ۲۰۲۴) دوباره قدرت را به دست گرفت، این سیاستها را تشدید کرده و حتی تهدید و اقدام به حمله نظامی کرد، بدون اینکه به شورای امنیت مراجعه کند و خوی درنده، بدوی و مهاجم و قلدر آمریکا را رسوا نشان می دهد.
علاوه بر این، آمریکا در موارد متعددی نقش کدخدای خودخوانده را ایفا کرده است. در عراق، بدون مجوز سازمان ملل حمله کرد و میلیونها نفر را آواره نمود؛ در ونزوئلا، دولت قانونی را به رسمیت نشناخته و تحریمهای یکجانبه اعمال کرده و در این روزها مدام تهدید به جنگ می کند. در مورد فلسطین، قطعنامههای متعدد سازمان ملل را وتو کرده است.
این تناقضات حاکمیت سیاسی امریکا به خصوص در دوره ترامپ، ناموس ادعایی نظام سیاسی آمریکا – یعنی دموکراسی و نظام ریاستجمهوری – را به تنگنا کشیده است. ترامپ با اقدامات خود، مانند تلاش برای زیر سؤال بردن نتایج انتخابات دوره گذشته امریکا و حمله به نهادهای دموکراتیک، خطر لغزش به سمت اقتدارگرایی را افزایش داده است. گزارش مراکز مطالعاتی معتبر در سال ۲۰۲۵ هشدار میدهد که ایالات متحده در حال حرکت به سمت استبداد است، و صدها دانشمند سیاسی این روند را تأیید کردهاند. جنبش No Kings که ترامپ را شاه می دانند، نمادی از این نارضایتی در قلب ایالت های مختلف امریکا است که ترامپ در پاسخ، ویدیوهایی با تاج پادشاهی منتشر کرده که خشم عمومی را بیشتر کرده است.
تناقض و پارادوکس هسته ای
افکار عمومی جهان امروز شاهد است که آمریکا چگونه در مقابل مذاکره منطقی با ایران که به تمام قوانین آژانس بین المللی هسته ای پایبند بوده، رگبار موشک می گشاید و با افتخار از نابودی صنعت هستهای ای سخن می گوید. این رویکرد، منطق عقلانی را زیر سؤال میبرد: چگونه کشوری که خود بزرگترین زرادخانه هستهای جهان را دارد (بیش از ۵۰۰ کلاهک هستهای)، حق دارد دیگران را از فناوری صلحآمیز هستهای محروم کند؟ عرف بینالمللی، بر پایه پیمان NPT، حق کشورها برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را به رسمیت میشناسد، اما آمریکا این عرف را نادیده میگیرد.
واقعیت این است که، ترامپ با شعار «آمریکا اول»، جهان را به سمت یکجانبهگرایی سوق داده و سازمانهایی مانند سازمان تجارت جهانی (WTO) و همچنین یونسکو و پیمان های اب و هوایی را تضعیف کرده است.
کلام اخر اینکه، بیانات رهبر معظم انقلاب در ۲۸ مهر ۱۴۰۴، نه تنها محکومیتی قاطع بر زورگوییهای آمریکا بود، بلکه دعوتی به مقاومت در برابر هژمونی ادعایی امریکا است. آمریکا، که خود گرفتار بحرانهای داخلی از اعتراضات ۷ میلیونی تا بدهیهای تریلیونی و تعطیلی دولت است، حق ندارد در امور هستهای ایران دخالت کند. بیانات رهبر انقلاب، یادآور این است که علم و پیشرفت را نمیتوان ترور کرد، و ملت ایران با اتکا به جوانان قهرمان خود، راه استقلال را ادامه خواهد داد. جهان امروز نیاز به بازگشت به قوانین بینالمللی واقعی دارد، نه کدخدایی آمریکایی.
رضا رضوان تحلیلگر حوزه سیاست