امام خامنهای و الزام به تعهد غیر متعهدها
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، در میانه طوفان جنگ تحمیلی، جنبش غیرمتعهدها که روزی با آرمانهای عدالتخواهانه متولد شده بود، در آزمونی سخت گرفتار آمد. جمهوری اسلامی ایران که با شعار استقلال و عدم وابستگی به قدرتهای بزرگ پا به عرصه وجود گذاشته بود و با رفع مانع بزرگ پیوستن به جنبش غیرمتعهدها، یعنی وابستگی حکومت پهلوی به بلوک غرب و نظام سرمایهداری به عضویت این جنبش درآمده بود، آن را به سختی تحت آزمایشی تاریخی قرار داد.
زمانی که خاک میهن در زیر سم ستوران متجاوزان میلرزید، این جنبش نتوانست یا نخواست که به رسالت تاریخی خود عمل کند و تنها به صدور بیانیههایی سطحی و میانجیگریهای بیحاصل بسنده نمود. در آذر 1359 نماینده جمهوری اسلامی در اجلاس جنبش غیرمتعهدها در نیویورک، از سکوت سهماهه جنبش انتقاد کرد و خواستار محکومیت عراق شد، اما سران اجلاس عکسالعملی نشان ندادند. این ضعف تاریخی، ماهیت واقعی بسیاری از نهادهای بینالمللی را در برابر قدرتهای بزرگ آشکار ساخت.
در این برهه حساس، حضور و رهبری آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهور وقت، نقشی تعیینکننده در تغییر معادلات ایفا نمود. دوم اسفند 1362 آیتالله خامنهای در نامهای خطاب به ایندیرا گاندی، رئیسجمهور وقت هند و رئیس جنبش غیرمتعهدها، از عملکرد جنبش انتقاد کردند. ایشان تجدیدنظر در مواضع جنبش در مسائلی مانند حملههای موشکی و استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط عراق و بسنده نکردن به برقراری آتشبس و ایجاد همبستگی بیشتر بین اعضای جنبش را خواستار شدند. این اقدامات دیپلماتیک قاطعانه، نمایانگر عزم راسخ نظام برای عدم کوتاه آمدن در برابر زور و تجاوز بود و خط مشی جدیدی را در تعامل با نهادهای بینالمللی ترسیم مینمود که بر عزت و استقلال تاکید داشت.

اقدام شگفتانگیز و تاریخی جمهوری اسلامی ایران برای لغو میزبانی عراق از اجلاس سران جنبش، یکی از درخشانترین فصلهای این مبارزه دیپلماتیک محسوب میشود. با هدایت مستقیم آیتالله خامنهای و شجاعت بینظیر خلبانان دلیری چون عباس دوران، با بمباران پالایشگاههای عراق، شکست دیوار صوتی بغداد و هدف قرار دادن ساختمان محل برگزاری اجلاس، علاوه بر ناامن کردن بغداد، ناکام گذاشتن صدام حسین برای کسب ریاست سهساله جنبش را رقم زدند.
عملیات روانی و نظامی ایران، پایتخت رژیم بعث را به لرزه درآورد و با بمباران ساختمان اجلاس، برگزاری آن در بغداد را غیرممکن ساخت و در نهایت موجب انتقال کنفرانس به دهلی نو گردید. این پیروزی بزرگ، قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت.
حضور مستقیم و تاریخی آیتالله خامنهای در یازدهم شهریور 1365 در اجلاس حراره پایتخت زیمباوه، به عنوان نماینده و رئیس جمهوری ایران، نقطه عطفی در تنویر افکار عمومی جهانیان بود. ایشان با بیانی شیوا و متقاعدکننده، مواضع صلحجویانه ایران و حقانیت ملت مظلوم را در مقابل دنیا تشریح کردند و سکوت و عملکرد ناکارآمد جنبش را به چالش کشیدند.
ایشان در بخشی از بیانات خود با بیانی انقلابی و حکیمانه به صراحت به نقد رویکرد این جنبش پرداخته و فرمودند: « آیا هیچ جنایتی زشتتر از اشغال نظامی یک کشور یا اقدام به تجاوز برای دستیابی به سلطهی سیاسی و اقتصادی بر یک ملّت وجود دارد؟ در ربع قرن اخیر، تعدادی از ملّتهای محروم جهان سوم و دولتهای نوپای مردمىِ آنان قربانی چنین اقداماتی شدهاند، آیا جنبش توانسته است علیه متجاوز در آنگونه موارد یک فشار قوی بینالمللی ایجاد کند؟ جنبش غالباً حتّی از موضعگیری صریح، یعنی کمترین کاری که از آن انتظار میرود سر باز زده و در آن موارد محافظهکارانه عمل کرده است. از جنبش البتّه توقّع نیست که مانند یک پیمان نظامی وارد معرکه شود، لیکن این انتظار هست که شجاعانه و صادقانه از حقّ و از مظلوم و قربانی تجاوز و سلطهطلبی دفاع کند. ملّتها انتظار دارند که زد و بند قدرتها به جنبش سرایت نکند و ترفندهای دیپلماتیک و ریاکارانهی متداول در آن جای نداشته باشد.»

این حضور تاثیرگذار، سرانجام موجب شد برای اولین بار، جنبش غیرمتعهدها با صدور بیانیهای، عراق را به عنوان آغازگر جنگ محکوم نماید. این موفقیت بزرگ دیپلماتیک، مرهون استراتژی هوشمندانه و مدیریت قاطع رئیسجمهور وقت بود که به سختی رژیم بعث را تحت فشار گذاشت. در فروردین 1367 سعدون حمادی، رئیس مجلس عراق، جنبش عدم تعهد را به خاطر ناتوانی در پیشبرد صلح جهانی سرزنش کرد و آن را نهادی بیخاصیت خواند. وی از دولت هند خواست تا با نفوذ خود در جنبش عدم تعهد به جنگ پایان دهد.
امام خامنه ای در بخشی از سخنان خود در این نشست که برای هر خواننده ای تازگی دارد با تبیین مواضع و اصول جمهوری اسلامی در دفاع از مظلوم و نقد عملکرد محافظه کارانه جنبش در دفاع از مظلوم و جنبش های ضد استکباری در اقصی نقاط جهان، با تاکیدی جزئی بر مسائل کشور هایی مانند نامبیا و لبنان و کشور های آفریقایی مساله ای را در اوج فشار جنگ تحمیلی مطرح میکنند که بسیار قابل توجه است و آن خط محو اسرائیل در سیاست کلان جمهوری اسلامی و لزوم اقدام راهبردی جنبش علیه این رژیم است!
ایشان در این نسشت با صراحت و به دور از مصلحت سنجی های سیاست زده تنها راه حل آزادی قدس را مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی معرفی و بر خطرات همکاری این رژیم با رژیم سابق آفریقای جنوبی در غارت منافع آفریقا تاکید کرده و فرمودند:«شاید کمتر رژیمی را بتوان یافت که به اندازهی رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی در نظر و عمل شبیه یکدیگر باشند. هر دو دارای سیاستهای تبعیضآمیز نسبت به ساکنین اصلی هستند. هر دو دائماً کشورهای مجاور را مورد تجاوز سیستماتیک قرار میدهند. هر دو رکورددار نقض قوانین و مقررات بینالمللی هستند، علیه هر دو بیش از هر کشوری قطعنامه و بیانّیه صادر شده است. هر دو از مصادیق بارز تروریسم دولتی هستند و هر دو عمدتاً به وسیلهی شیطان بزرگ و برخی از کشورهای دیگر غربی تغذیه میشوند. همین مشابهت کامل، امروز این دو را به نحو بیسابقهای به هم نزدیک و هماهنگ کرده و سیاست دو رژیم را مکمل یکدیگر قرار داده. نتیجه اینکه اتّخاذ شیوههای سازشکارانه در قبال صهیونیسم نیز منشأ کمترین تغییر مثبتی نخواهد شد.
ما معتقدیم جز از طریق مبارزهی مسلّحانهی تمام عیار، آزادی کامل سرزمین قدس امکانپذیر نخواهد بود. تجاوزگری جزو صفات این رژیمها نیست که بشود با مذاکره آن را زائل کرد، بلکه ماهیّت این دو رژیم چنین اقتضایی دارد... با توجّه به سفر اخیر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به مراکش مایلم در اینجا بویژه به برادران آفریقایی هشدار دهم که سیاست بسط نفوذ صهیونیسم در آفریقا دنبالهی طبیعی سیاستهای رژیم نژادپرست است و مآلاً جز به ضرر عظیم کشورهایی که با صهیونیسم رابطه برقرار کردهاند، نخواهند انجامید. همکاریهای این دو رژیم در زمینههای هستهای بزرگترین هشدار نسبت به خطری است که آفریقا و خاورمیانه را بالسویه تهدید میکند. همانند مسألهی رژیم نژادپرست، مشکل صهیونیسم، جهانی است و ناچار مبارزه با هر دو باید از ابعاد بینالمللی برخوردار باشد. سیاست غیرمتعهّدها در مورد هر دو رژیم باید از یک برنامهی واحد و مشترک تبعیّت کند و به صورت لازم الاجراء مورد تصویب اجلاس قرار گیرد.»

بازخوانی این دوره تاریخی به خوبی نشان میدهد که چگونه هدایت مدبرانه و دیپلماسی انقلابی و فعال آیتالله العظمی خامنهای در دوران ریاست جمهوریشان، جنبش غیرمتعهدها را از انفعال خارج ساخت و آن را وادار به اتخاذ مواضعی عادلانهتر نمود. این الگوی ویژه و پایدار سیاست خارجی رهبر معظم انقلاب و تجربه گرانقدر، بر اهمیت حضور موثر و هوشمندانه در عرصههای بینالمللی برای دفاع از منافع ملی و ارزشهای انقلابی تاکید میکند؛ دورانی که در آن، اراده یک ملت با درایت رئیس جمهور فرزانهای شجاع، بر توطئههای پیچیده جهانی پیروز گشت و درسهایی ماندگار برای نسلهای آینده به جای گذاشت.