چرا نباید معلوم میشد چه کسی جنگ تحمیلی را آغاز کرده است؟
وقتی قرار شد قطع نامه 598 امضا شود و امام خمینی(ره) به اصطلاح خودشان آن جام زهر را نوشیدند، بسیاری از رزمندگان با شنیدن این خبر ناراحت بودند اما مثل همیشه مطیع ولایت فقیه و مراد خود حضرت روح الله بودند. آنها می دانستند امام خمینی کسی نیست که تصمیمی را بدون بررسی همه جوانب آن بگیرد و حتما بهترین راه در آن برهه پذیرش همین قطع نامه هست.
چرا که تا پیش از آن چند قطع نامه دیگر صادر شده بود اما ایران نمی پذیرفت. از ابتدای جنگ تا پایان جنگ تحمیلی 8 ساله، قطعنامه های بسیاری توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شده بود، از جمله قطعنامه 497 در 6 مهرماه سال 1359، قطعنامه 514 در 21 تیرماه سال 61، قطعنامه 522 در 12 مهرماه سال 61، قطعنامه 540 در 9 آبان ماه سال 62، قطعنامه 422 در 11 خردادماه سال 63، قطعنامه 582 در 20 بهمن ماه سال 64 و قطعنامه هفتم با شماره 588 در 16 مهرماه سال 65 که ایران به دلیل بی طرفانه نبودن آنها را رد کرده بود. اما وقتی قطعنامه 598 صادر شد، ایران به دنبال اصلاح آن به گونه ای بود که بتواند آن را بپذیرد که از جمله خواسته های ایران مشخص شدن عراق به عنوان متجاوز و دریافت غرامت و خسارت جنگ بود.

سازمان ملل که تحت نفوذ آمریکا و دیگر قدرت ها بود از انجام این شرط شانه خالی می کرد زیرا باید در جهان چهره دیگری از ایران به نمایش درمی آمد. چهره واقعی یعنی مقاومت یک کشور آن هم با دست های خالی در مقابل دشمن تمام مسلح خود که از طرف قدرت های دنیا نیز پشتیبانی می شود، نباید به دنیا معرفی می شد.
امام خمینی(ره) بارها در خصوص اینکه باید مشخص شود شروع کننده جنگ کدام کشور بوده سخنرانی کرده بودند. مثلا در 22 خردادماه امام در جمع فرماندهان ارتش فرمودند: «از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس قادسیه برای خودش می زد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجایی که خدا می داند ما مسائلمان مسائلی بوده که یکی بوده است...
ما از اول میگفتیم که شما ریختید در منزل ما، در شهرهای ما، در کشور ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آنهمه خرابی کردید و آنهمه جرم و جنایت کردید و کشتار کردید. باید بروید بیرون که یکی از شرایط ما این است، مساله دوم مساله خسارت هایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد و یک جهت سیاسی و معنوی ...مجرم باید معلوم شود کیست.»(صحیفه امام، جلد 16، ص 316 تا 318)
اما ایران پس از اعلام آتشبس و برقراری صلح میان ایران و عراق، همچنان بهدنبال احقاق حق خود، خواستار تعیین شروعکنندهی جنگ به وسیلهی سازمان ملل و نیز نظارت، بررسی و تأیید آتشبس پس از تصویب قطعنامهی 598 شد. با این حال، شورای امنیت اگرچه با اعزام نیرو برای بازرسی و نظارت بر آتشبس خواست به قسمتی از حقوق اصلی ایران توجه کند، ولی به مهمترین نگرانی جمهوری اسلامی که شناسایی متجاوز جنگ بود و قبل از تصویب قطعنامه نیز مطرح شده بود، توجهی نکرد.
از آنجایی که بند 6 قطعنامه 598 دبیرکل سازمان ملل را موظف کرده بود تا طی گزارشی به شورای امنیت، مسئول جنگ عراق و ایران را معرفی کند، بالاخره با تلاش و پیگیری ایران، «خاویر پرز دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل به شورای امنیت در 23 مرداد سال 1370 از دو کشور ایران و عراق خواست تا طی گزارشهای جامعی، نظرات خود را درباره شروع جنگ تسلیم وی کنند.
ایران در 24 شهریور گزارش کاملی که تجاوز عراق را به ایران اثبات میکرد، برای «دکوئیار» فرستاد و متقابلا عراق هم در 7 شهریور، پاسخ کامل خود را برای دبیر کل فرستاده بود.
«دکوئیار» با بررسی ابعاد دلایل ایران و عراق، طی گزارشی در آذر سال 1370، پاسخ عراق را غیر محتوایی توصیف کرد و دلایل این کشور برای شروع جنگ را غیرقابل قبول دانسته و اعلام کرد: این واقعیت روشن است که توضیحات عراق برای جامعه بینالمللی قابل و کافی نیست.
بنابر گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل؛ «حمله روز 22 سپتامبر 1980 علیه ایران براساس منشور ملل متحد و هرگونه قواعد و اصول شناختهشده بینالمللی و با اصول اخلاق بینالمللی نمیتوان آن را موجه دانست و [صدام]متضمن مسئولیت آغاز جنگ است».
در گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل به موارد متعدد نقض قوانین و مقررات بینالمللی در جنگ اشاره شده و به صراحت اعلام شده است که عراق در یک مورد، یک منطقه بیدفاع شهری ایران را هدف حمله شیمیایی خود قرار داده است. اشاره «دکوئیار» به بمباران شیمیایی مناطق مسکونی شهر «سردشت» توسط رژیم بعث عراق بود.