۱۸ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۴:۳۰
کد خبر: ۸۳۳۱۶

بررسی موانع هجرت

محمد مهدی فجری
اعزام مبلغ، تبليغ

یکی از دستورات سازنده اسلام‏، هجرت است. هجرت نه تنها در آغاز اسلام اساسى‏ترین نقش را در پیروزى حکومت اسلامى ایفا کرده، بلکه در هر زمان دیگر نیز از اهمیت فوق العاده‏اى برخوردار است چرا که از یک سو مؤمنان را از تسلیم در برابر فشار و خفقان محیط بازمى‏دارد، و از سویى دیگر عامل صدور اسلام به نقاط مختلف جهان است.

قرآن کریم در آیه 122 سوره توبه از عده ای از افراد مستعدِ تحصیل دعوت می نماید تا برای تحصیل و تفقه در دین از شهر و دیار خویش خارج شوند: « وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون‏»؛ شایسته نیست مؤمنان همگى رهسپار شوند؛ پس چرا از هر گروهى دسته ای رهسپار نمی شوند تا از دین (ع) و معارف و احکام اسلام آگاهى یابند و پس از بازگشت مردمشان را بیم دهند؟! شاید (ع)ع)از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند.

عبد السلام هروی می گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ خداوند رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده کند. گفتم: چگونه امر شما را زنده می کند؟ فرمود: علوم ما را فرا گرفته و به مردم یاد می دهد. به درستی که اگر مردم خوبی های گفتار ما را بدانند، از ما پیروی می کنند.»

امروز شاهد آن هستیم که در گوشه گوشه کشورمان دشمنان فرهنگی نفوذ کرده اند و هر یک با ترفندی و ایجاد شبهه ای جوانان را منحرف می سازند. از سوی دیگر فرقه های ساختگی و نوظهور با زیباترین کلمات در صدد دورکردن جوانان از دین اسلام هستند؛ از طرف دیگر روستاهای بسیاری وجود دارد که از نعمت روحانی محروم اند این در حالی است که روحانیان بسیاری از همان منطقه در قم ، مشهد، کاشان و ... قصد توطن نموده اند و با اینکه یقین دارند وجود شان در اینگونه شهرها هیچگونه اثر مهم و قابل اعتنایی ندارد و می دانند که مناطق بسیاری تشنه یک جرعه از معارف اسلامی هستند  اما در لزوم هجرت و ترک زندگی آرام خود به تردید افتاده اند. در حالی که هزینه زندگی، خانواده، و آبرو برای عمل به وظیفه و صیانت از اسلام، سیره علما و پاسبانان دین اسلام بوده است.

موانع هجرت
از جمله معضل مهم حوزه های علمیه و به تبع آن مشکل فرا روی تبلیغ، توقف بیش از حد روحانیان در شهرهای مهم حوزوی است. چرا که بسیاری، حوزه های بزرگ _ ‌مخصوصا حوزه علمیه قم  ام القرای جهان تشیع_ را برای استفاده از درس علمای بزرگ بر می گزینند اما پس از کسب معارف الهی و اسلامی، ماندن در آن را انتخاب کرده و برای همیشه در آن سکنی می گزینند. به تعبیر دیگر آنان قسمت اول آیه شریفه 122 توبه را به خوبی عملی ساخته اند و بسیاری با سختی های فراوان خود را به حوزه های علمیه رسانده اند و در این هجرت، دوری از والدین و اقوام را به جان خریده اند تا گامی در جهت تقویت اسلام بردارند؛ اما متاسفانه برخی از آنان، قسمت دوم این آیه را که سخن از بازگشت به شهر و دیار و قوم خود است را فراموش کرده اند.

در ریشه یابی علل این موضوع به چند نکته می توان اشاره نمود:

اول: تحصیل
بسیاری از روحانیان با احساس  توانایی علمی و قوه استنباط احکام در خود احساس کرده و در راه ادامه فقه پویای مذهب جعفری تلاش دارند، یا در مراکز تخصصی حوزه در حال فراگیری علوم مورد نیاز جامعه هستند تا پس از آن در خدمت به اسلام به کار بندند. شاید بتوان حضور این گروه را در مراکزی علمی همچون قم تکلیفی بر عهده آنان دانست.
اما  افرادی نیز هستند که تحصیل دروس فقه و اصول را بهانه ای برای حضور مادام العمر خویش در قم قرار داده اند. برخی از این افراد دروس تخصصی و غیر تخصصی را به پایان رسانده اند و یا در طول سالیان متمادی هیچ گونه پیشرفت قابل ملاحظه ای در هیچ یک از علوم اسلامی نداشته اند و اگر این افراد پیشرفتی نیز داشته اند از استفاده آن در جهت تقویت دین و هدایت دیگران دریغ ورزیده اند در حالی که امام صادق(ع) می فرماید: «إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةً وَ زَکَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ أَهْلَه‏» ؛ بدرستی که برای هر چیزی زکات است و زکات علم این است که به اهلش تعلیم دهى.

دوم: اشتغال به کار
دسته ای دیگر اشتغال به کار را بهانه حضور در قم می دانند. در حالی که بسیاری از آنان توانایی فوق العاده ای در امر تدریس و تبلیغ دارند و حضورشان در هر منطقه می تواند آثار بسیاری داشته باشد. آنان به بهانه شاغل بودن از حداقل تبلیغ در ایام رمضان و محرم نیز محرومند. دوستان بسیاری را می شناسیم که توان مدیریتی اداره فرهنگی یک شهر بزرگ را دارند و در جذب جوانان، می توانند موفق باشند اما انجام امور اداری یک حوزه علمیه و یا تحقیق در یک موسسه تحقیقاتی، آنان را به خود مشغول ساخته است. اسف بار تر آنکه برخی از این افراد به کارهایی مشغولند که حوزوی بودن و عدم آن هیچگونه تاثیری در آن کار ندارد و اگر علوم حوزوی نیز در آن کار موثر باشد از عهده هر طلبه و با هر سطح علمی بر می آید.

آیت الله سبحانی دامت برکاته می فرمودند: امروزه در پاره ای از مراکز تحقیقاتی که طلبه ها را به کار می گیرند بیشترین نفع را مراکز می برند و طلبه در آنجا به صورت یک کارمند در آمده است... طلبه در آنجا نوعی ابزار برای تکامل آن مراکز است. اشتغال در چنین مراکزی برای طلبه ضرر آشکار و خسران مبین است.

ناگفته نماند  نقش برخی از روحانیون در بعضی کارها، نقش کلیدی است و حضورشان در قم موثرتر و سودمندتر از تبلیغ در یک منطقه است. دوستانی را می شناسیم که  کارمند یک مرکز حوزوی هستند اما  به نظریه پردازی و تولید علم و به تعبیر دیگر به مثابه اتاق فکر یک مجموعه مشغول فعالیت اند و هدایت بسیاری از فعالیت های دینی مذهبی را در سطح گسترده به عهده دارند.

بیان این نکته ضروری است که کار کردن در کنار تحصیل و تبلیغ نه تنها مذموم نیست بلکه گاه پسندیده است مشروط بر آنکه وظایف اصلی، در سایه قرار نگیرد چنانکه بسیاری از علما و روحانیان در کنار وظایف اصلی خود (تحصیل، تدریس و تبلیغ) مشغول به کار بوده و هستند تا هزینه زندگی خویش را تامین کنند اما کار، آنان را از وظیفه اصلی شان باز نداشته است.

سوم: مشکلات هجرت
برخی دیگر نیز  مشکلات هجرت را بهانه کرده و از زیر بار این وظیفه شانه خالی می کنند. در حالی که اولا از زمان حضرت ابراهیم(ع) تاکنون هیچ هجرت و تبلیغی بدون سختی نبوده است چنانکه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ما أُوذِیَ نَبِی‏ مِثْلَ مَا أوذیت»؛ هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد.
و ثانیا چنین ایده ای با هدف ورود به حوزه همخوانی ندارد چرا که ورود هر طلبه به حوزه به معنای قبول و تعهد در قبال تبلیغ و ترویج احکام اسلام است و بر اساس چنین تعهدی، از ابتدای ورود از سهم مبارک امام زمان ع استفاده می شود. امام صادق (ع) از قول حضرت عیسی(ع) نقل می کند که به اصحابش فرمود: «وَیْلَکُمْ عُلَمَاءَ السَّوْءِ الْأُجْرَةَ تَأْخُذُونَ وَ الْعَمَلَ لَا تَصْنَعُونَ یُوشِکُ رَبُّ الْعَمَلِ أَنْ یَطْلُبَ عَمَلَه»؛ وای بر شما دانشمندان بدی که اجرت را می گیرید[و زندگیتان از راه دین اداره می شود] ولی کاری که باید انجام دهید، انجام نمی دهید.

روحانیان نیز همانند نیروهای مسلح _ پاسبانان مرز و بوم میهن_ پاسبان مرزهای دینی و عقیدتی هستند و تنها تفاوتشان با نیروهای مسلح در این است که تشخیص وظیفه و نیاز به خود آنان واگذار شده است و راحت طلبی با سربازی و انجام وظیفه قابل جمع نیست.

هجرت امام(ره) از نجف به پاریس، نیز درس بزرگی برای همه شاگردان مکتب امام صادق(ع) است. آن بزرگوار در نجف بین دو راه مخیر بودند: یا باید در نجف می ماندند و به دستور حکومت رژیم بعثی  هر نوع تحرکی را از خود سلب می کردند و یا اینکه هجرت کرده و نهضت را ادامه می دادند. اگر امام در نجف می ماند و مثل بسیاری از افراد دیگر، عافیت طلبی را انتخاب می کردند و می گفتند: این اواخر عمر و در این سن پیری، کنار مرقد جد بزرگوارمان امیر المؤمنین (ع) قرار گرفته ایم، چرا خود را به در سر بیاندازیم، آیا نهضت ادامه پیدا می کرد و انقلابی محقق می شد؟

چهارم: عدم همراهی برخی خانواده ها
افرادی نیز خانواده و یا عدم همراهی آنان را دلیلی بر عدم هجرت از قم برمی شمرند و آن را دلیلی قانع کننده برای خود می دانند در حالی که اولا این بهانه نمی تواند در پیشگاه خداوند متعال قابل قبول باشد چرا که هدف از ورود به سلک روحانیت، ترویج احکام اسلام است و ورود به این عرصه، بدون چنین انگیزه ای قابل تامل است. ثانیا هر یک از طلاب موظفند از آغاز ازدواج هدف خود از ورود به حوزه و شرایط کاری خویش را برای همسرشان تبیین کنند چنانکه چنین شرایطی در برخی مشاغل دیگر همچون نیروهای مسلح نیز وجود دارد و همسران آنان بر لزوم ماموریت های متعدد و گاه سالیانه در این شغل واقفند.

ثالثا علت اکثر مخالفت ها و عدم همراهی ها به خاطر بی اطلاعی خانواده ها از آثار تبلیغ است. آنان باید به این مسئله توجیه شوند که اگر ثواب همراهی و کمک به مبلغ بیش از خود او نباشد، به یقین کمتر از او نخواهد بود چرا که خانواده مبلغ با پذیرفتن مشکلات تبلیغ، شرایط مساعدی را برای همسر فراهم نموده و او را در این امر یاری می نماید.

سیره ائمه معصومین(ع) نشان می دهد که در راه ترویج دین از جان و مال و خانواده خود گذشته اند تا این دین را پاسداری نمایند. امام حسین(ع) برای حفظ دین با همه خانواده حرکت نمود و فرزندانش را نیز در این راه نثار کرد.

البته ذکر این نکته ضروری است که گرچه همیشه هجرت با محرومیّت و کمبود امکانات رفاهى همراه بوده است‏؛ اما این بدان معنی نیست که مُبلغ حداقل امکانات معیشتی مناسب در محل تبلیغ را برای آسایش خانواده فراهم نیاورد و آنان در فشار و سختی قرار دهد بلکه لازم است نهایت سعی و توان خویش را در جهت فراهم نمودن حداقل امکانات فراهم نماید.

پنجم: فقدان خودباوری
از آنجایی که در حدود 30سال است با روحانیون شهرهای مختلف کشور در ارتباط هستم به کمتر کسی برخورد نموده ام که توان تدریس یا تبلیغ نداشته باشد و یا توان و استعداد لازم برای اداره فرهنگی یک شهر را دارا نباشد. اما متاسفانه در این میان، عده ای به بهانه واهی همچون عدم توانایی، عدم مدیریت، عدم لیاقت و... از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. در حالی که اگر گذری بر زندگی کسانی داشته باشیم که مهاجرا الی الله زندگی آرام خود را رها نموده و در پی انجام وظیفه، حرکت کرده اند به این نتیجه خواهیم رسید که خداوند متعال و ائمه اطهار(ع) مخصوصا امام زمان(عج) عنایت ویژه ای به این گروه داشته و به آنان یاری می رسانند. موید این سخن ، مرور برنامه مبلغینی است که به عشق ترویج احکام ناب محمدی(ص) هجرت کرده اند و به موفقیت هایی دست یافته اند که باور نکردنی است.

بنابر این خود باوری، وظیفه شناسی، و عمل به وظیفه حتی در شرایط سخت می تواند زندگی پر خیر و برکتی را برای یک سرباز امام زمان ع فراهم نماید.

ششم: عدم شناخت ظرفیتها
یکی دیگر از آسیب هایی که موجب عدم هجرت و حضور مداوم در قم و برخی شهرهای حوزوی شده است عدم شناخت ظرفیت ها است. حضرت علی(ع) مهم ترین اشکال انسان را عدم شناخت خود دانسته می فرماید:« أَلَا إِنَّ الْخَیْرَ کُلَّ الْخَیْرِ فِیمَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ لَا یَعْرِفَ قَدْرَه‏» ، هر کس به قدر و منزلت خود پى ببرد از همه خیرات بهره‏مند می گردد و براى آشکار شدن نادانى شخص همین بس که اندازه و ارج خویش را نشناسد.

در بررسی توانایی های روحانیان مخصوصا در نظام جمهوری اسلامی و نیز مرور کارنامه درخشان مبلغان گرامی، به ظرفیت های فوق العاده ای برمی خوریم که به جرات می توان نام اکمال نعمت بر آن نهاد و عدم شکر گزاری عملی در برابر این نعمت را موجب عواقب ناگوار دانست.
به یقین هجرت، بهترین راه برای به فعلیت رساندن این ظرفیت ها است. البته ناگفته نماند که استفاده از این ظرفیت ها برای برخی در شهرهای حوزوی نیز فراهم است اما به یقین اثرات استفاده از این توانایی ها در هجرت غیر قابل مقایسه با قم خواهد بود، چرا که یک استاد یا امام جماعت در قم خواهد توانست حداکثر از یک یا دو ظرفیت خود در راه تبلیغ دین استفاده کند و مهمتر آنکه عدم حضور این شخص در قم توسط دیگران قابل جبران است اما حضور چنین شخصی در منطقه دیگر، عاملی برای استفاده از تمام ظرفیت ها خواهد شد و زمینه را برای استفاده فرصت طلبانی که به دنبال کمترین رخنه می گردند تا به اهداف شوم خود برسند خواهد بست.

ی/ 702

ارسال نظرات