۱۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۹:۳۵
کد خبر: ۹۷۴۰۲
در مسیر پیروزی‌(17)؛

محاصره منزل امام خمینی در نجف / 2 مهر 1357

علی اسفندیار
منزل امام خميني در نجف
خبرگزاری رسا، سال 1357، سال پایانی حکومت سراسر ظلم و جور محمدرضا پهلوی و آخرین سال حکومت شاهنشاهی است. نفس‌های رژیم به شماره افتاده است. هر چه به پایان سال 57 نزدیک تر می شویم بوی پیروزی بیشتر به مشام می رسد و تنفر عمومی از شاه و سلسله شاهنشاهی افزون‌تر می شود. بالعکس، محبوبیت حضرت امام روز به روز در میان مردم و نخبگان بیشتر می گردد.

حوادث مهم سال 1357

مهم‌ترین اتفاقات سال 57، از نخستین روزهای آن و با قیام مردم انقلابی یزد در روزهای نهم و دهم فروردین آغاز می شود. مردم یزد که به تبعیت از رهبر و مقتدای خود، عید را تحریم کرده اند، پس از مراسم چهلم شهدای تبریز، به خیابان می ریزند و بازگشت امام خمینی و آزادی زندانیان سیاسی و نابودی رژیم پهلوی را مطالبه می کنند. پلیس و ارتش به مردم حمله ور می شوند و عده زیادی به شهادت می رسند و عده ای نیز زخمی می شوند.

تظاهرات مردم اصفهان در 21 مرداد به درگیری خونین با پلیس و اعلام حکومت نظامی در این شهر می انجامد.

در 28 مرداد، فاجعه سینما رکس آبادان رخ می دهد و رژیم پهلوی برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، در حالی که مردم بی‌خبر و بی‌گناه مشغول تماشای فیلم هستند دستور به آتش کشیدن سینما را می دهد که باعث مرگ بیش از 400 نفر می شود.

در 17 شهریور، یکی از بزرگ‌ترین فجایع تاریخ ایران اتفاق می‌اقتد. در روزی که به جمعه سیاه مشهور شد سربازان رژیم، مردمی که هیچ اطلاعی از اعلام حکومت نظامی در آن روز ندارند و در میدان ژاله (شهدای فعلی) تجمع کرده اند را محاصره می کنند و هزاران نفر را به خاک و خون می کشند.

فعالیت های سیاسی امام در عراق

حضرت امام که این روزها در تبعید عراق به سر می برد پیوسته از طریق سخنرانی ها و بیانیه ها نهضت را زنده نگهداشته است. روشنگری ها و پیام های بیدارکننده و آگاه ساز امام در شهریور 1357 به اوج خود می رسد. برگزاری مراسم ها به مناسبت های مختلف و به ویژه استراتژی بزرگداشت چهلم های انقلاب و بیان حقایق و رسوا کردن رژیم شاه در این مراسم ها، فرصت های ویژه ای را برای امام و انقلابیون فراهم آورده است تا از این راه نهضت را پرشورتر و مصمم‌تر به سوی پیروزی هدایت کنند. مسیری که امام برای مبارزه ترسیم کرده است به گونه ای است که کاملاً رژیم شاه را دچار هراس و خطر کرده است.

امام، هر روز و یا هر چند روز یک بار، بیانیه و یا سخنرانی علیه دولت پهلوی صادر می‌کند. نوارها و اعلامیه‌های صادره از سوی امام، راهگشای مبارزه است و سمت و سوی مبارزه با رژیم سفاک را مشخص می کند. این نوارها و سخنرانی ها از طرق گوناگون به ایران فرستاده می شود. حضور زائران ایرانی در عراق و ارتباط پیوسته و مستمر آنان با حضرت امام، بهترین راه برای انتقال نوارها و بیانیه های امام به ایران است.

اعمال محدودیت برای امام از سوی رژیم شاه

رژیم شاه دیگر نمی تواند وجود امام را تحمل کند. شاه که فکر می کرد با تبعید امام و دور نگهداشتن ایشان از کشور و متن نهضت، می تواند جدایی میان رهبری و ملت به پا خاسته را تداوم بخشد و امام را در فضای غیرسیاسی حوزه نجف منزوی سازد، متوجه می شود که اشتباه کرده است و تأثیر امام در خارج از کشور کمتر از حضور ایشان در داخل ایران نیست.

موقعیت امام در نجف بر خلاف نقشه های رژیم، کاملاً تثبیت شده است و ارتباط منظم و مستمر ایشان با مبارزان و قشرهای مختلف مردم همچنان برقرار است. خاصه آنکه بعد از رحلت آیت الله حکیم، مرجعیت حضرت امام در داخل و خارج ایران فراگیر شده و تمامی برنامه های حکومت پهلوی برای به انحراف کشاندن نهضت و کمرنگ کردن فعالیت سیاسی امام نقش بر آب شده است.

سرانجام رژیم به این نتیجه می رسد که فعالیت امام را در نجف محدود کند. تصور رژیم آن است که با محدود کردن امام، امکان کنترل تظاهرات در ایران بیشتر می شود. شریف امامی، نخست وزیر وقت، معتقد است که وجود امام خمینی در شهر نجف، عامل اساسی تظاهرات و درگیری ها در ایران است و در صورتی که ایشان از این شهر خارج شود اتفاقات و راهپیمایی ها در ایران کمتر خواهد بود چرا که ایشان دیگر توان تماس با ایرانیان را نخواهد داشت.

نتیجه بررسی هایی ساواک از فعالیت های امام و زایرین ایرانی در عراق این است که باید تلاش شود تا زوار ایرانی به امام خمینی، پول (وجوهات شرعیه) ندهند و در هنگام بازگشت، بیانیه ها و اعلامیه های ایشان را به ایران منتقل نکنند. بر این اساس محدودیت ها برای امام شروع می شود.

رژیم ایران از رژیم عراق ـ که بر اساس قرارداد الجزایر در سال 1353، اختلافات خود را کنار گذاشته اند و روابط دوستانه ای با هم دارند ـ می خواهد تا جلوی فعالیت های امام را بگیرد و ایشان را تحت فشار قرار دهد تا در مسایل ایران دخالت نکند.

دولت عراق پیامی را به این مضمون برای امام می فرستد: «ما در عین اینکه به شما احترام می گذاریم، ولی به خاطر روابط با شاه محذوراتی داریم و از این رو از شما می خواهیم که رعایت بکنید و فعالیت‌ها به صورت علنی نباشد.» اما پاسخ امام بسیار محکم و کوبنده است: «این آغاز کار است. شما به بعثی ها بگویید من چنین چیزی را نمی پذیرم. من نمی توانم ساکت باشم و در ایران کسانی که به من اعتقاد دارند، مبارزه کنند و خون بدهند. اگر آنان نمی خواهند من این جا باشم، می روم جای دیگر و حرفم را می زنم.»

امام در پاریس در پیامی به مردم ایران چگونگی اعمال محدودیت توسط رژیم بعثی عراق را تشریح می کنند: «مقامات عراقی به من هشدار دادند که به دلیل روابطی که با رژیم {ایران} دارند نمی توانند فعالیت های مرا تحمل کنند. من به آنها پاسخ دادم: اگر شما مسؤولیت‌هایی نسبت به حکومت ایران داشته باشید من هم در برابر اسلام و ملت ایران مسؤولم و باید به وظیفه الهی و معنوی خود عمل کنم.»

محاصره منزل امام در نجف از سوی دولت عراق

دامنه محدودیت ها به اندازه‌ای گسترش می یابد که رژیم عراق به دستور دولت ایران، حتی جزوه «حکومت اسلامی» حضرت امام را در عراق جمع آوری و چند نفر از یاران امام را نیز دستگیر و روانه زندان می‌کند.

در دوم مهر 57، منزل امام در محاصره نیروهای بعثی قرار می‌گیرد و از هر‌گونه رفت و آمد به داخل منزل امام جلوگیری می‌شود.

حضرت امام در 21 مهر 57 در فرانسه، درباره محاصره منزل شان در عراق چنین می فرمایند: «آنها ما را محصور کردند در منزل. البته نه این که بگویند شما نیا بیرون، کسی را نمی گذاشتند {بیاید}. ایرانی هایی که از بیرون می آمدند اینها را مانع شدند؛ یک روز هم طلبه ها را مانع شدند، الا یکی دو سه نفر. من بیرون نیامدم از منزل ... »
بازتاب محاصره منزل امام

با حصر امام در منزلشان در نجف، آیت الله صدوقی با صدور اعلامیه ای، این خبر را اعلام کرده و از روحانیت و مردم می خواهد در برابر این مسأله موضع بگیرند و اعتراض کنند.

بلافاصله موجی از اطلاعیه ها و بیانیه ها از سوی مراجع و روحانیون نسبت به محکومیت محاصره بیت امام صادر می شود. جامعه روحانیت مبارز تهران که در آن وقت از سوی آیت الله بهشتی اداره می‌شد با صدور بیانیه‌ای حصر منزل امام را محکوم می کند و اعلام می دارد که روز یک‌شنبه 9 مهر در ایران تعطیل عمومی خواهد بود. آیت الله سید عبدالله شیرازی از مشهد و آیت الله صدوقی از یزد نیز با صدور اطلاعیه ای از تعطیلی عمومی حمایت می کنند.

رژیم شاه ابتدا تلاش می کند تا از تعطیلی روز یک‌شنبه جلوگیری کند لذا خبر حصر منزل امام را به طور کلی تکذیب می کند. سخنگوی وزارت اطلاعات و جهانگردی رژیم اعلام می کند که با تحقیق از منابع موثق معلوم شده است که این خبر (محاصره منزل امام) صحت ندارد. از سوی دیگر غلام‌علی اویسی، فرماندار نظامی تهران در واکنش به تظاهرات مردم در روز نهم مهر می گوید: «قویا و شدیدا از هر گونه خلافی که آسایش و نظم عمومی را بر هم بزند جلوگیری خواهد کرد.»

با تمام سعی رژیم برای ممانعت از تعطیلی و تظاهرات 9 مهر، سراسر ایران در روز یک‌شنبه تعطیل شده و راهپیمایی گسترده ای در اکثر شهرهای ایران بر پا می شود. این راهپیمایی تقریبا در همه شهرهای ایران انجام می شود و کشور را موجی از اعتراض و انزجار نسبت به این حرکت مذبوحانه رژیم در بر می گیرد.

عقب نشینی رژیم از محاصره منزل امام

رژیم که هرگز واکنش های مردمی را نسبت به محاصره منزل امام پیش بینی نکرده است، پس از اعتراض های گسترده مردمی ناگزیر می شود که دست از محاصره منزل امام بر دارد و عدم حصر منزل امام را اعلام رسمی کند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در باره تظاهرات مردم ایران و شکست حصر منزل امام در روز نهم مهر چنین گزارش می کند: «به دنبال حضور نیروهای مسلح در اطراف خانه آیت الله خمینی که با عکس العمل مردم رو به رو شد بعد از تظاهرات آمیخته با خشونت و اعتراض، محاصره برطرف شد.»

سرانجام امام پس از حصر چند روزه منزل خود، تصمیم می گیرد که عراق را ترک کند و به کویت برود. به این ترتیب دوران طولانی حضور امام در عراق به پایان می رسد و امام خمینی بر حسب تکلیف و وظیفه به سوی مقصدی دیگر هجرت می‌کنند.

منابع

1 ـ صحیفه امام، جلد سوم، صص 516 و 517،
2 ـ فلاحی، اکبر؛ سالهای تبعید امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1358، ص121،
3 ـ محمود دعایی، مجله حوزه، مرداد و شهریور ۱۳۷۰، شماره ۴۵، ص 78.
ارسال نظرات