۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۷
کد خبر: ۱۲۷۴۴۹
نگاهی به حدیث عنوان بصری؛

غفلت از آموزه‌های عرفانی اسلام بازار فرقه‌های ضاله را گرم می‌کند

خبرگزاری رسا ـ استاد اخلاق حوزه علمیه تهران گفت: چنانچه الگوهای عملی موجود در دین به مردم معرفی نشوند جوانان سراغ دراویش و فرقه‌های ضاله و یا کسانی که مدعی ارتباط با امام زمان هستند می‌روند.
آيت‌الله روح‌الله قرهي


زمانی که غذایی خوردی، با نام خدا و حلال باشد، اگر کسی به تو گفت اگر یکی بگویی ده تا می شنوی به او بگو اگر ده تا بگویی سخنی هم نمی‌شنوی، آنچه را که نمی دانی از عالمان بپرس، مبادا بر اساس خود رایی دست به کاری بزنی که بدان علم نداری و در تمامی امور تا آنجا که ممکن است مسیر احتیاط را رها مکن. همان گونه که از شیر درنده فرار می کنی از فتوی دادن بدون علم بپرهیز. این فرازهایی از حدیث عنوان بصری و توصیه‌های امام صادق(ع) است که می‌تواند راهنمای درستی برای رهروان راه طریقت باشد. عبارات این حدیث در نگاه نخست ساده و گاه سؤال برانگیز است از این رو در گفت‌وگو با آیت الله روح الله قرهی، استاد اخلاق حوزه علمیه تهران به بررسی این حدیث شریف پرداختیم.

با توجه به اهمیت سند در روایات ائمه (علیهم السلام) در ابتدا کمی در مورد سند این روایت توضیح دهید.

این روایت یکی از احادیث بسیار مهم و عالی است که از نظر سندی بر اساس خطی که از شیخ بهایی اعلام شده به علامه مجلسی و ایشان از شیخ شمس الدین محمد مکی و او نیز از شیخ احمد فراهانی نقل می کند. البته در رابطه با مضامین این روایت از حضرت رسول (ص) نیز احادیثی موجود هست. هر چند که این روایت از وجود مقدس امام صادق (ع) است با این وجود نه تنها از لحاظ سندی بلکه از لحاظ مفهوم نیز دارای مفاهیم عالی می باشد.

با توجه به متن روایت امام صادق (علیه السلام) در فراز اول از این حدیث شریف در خصوص ریاضت اشاره به ریاضت غذایی کرده اند . علت این امر چیست؟ غذای حلال و حرام چه تاثیری بر سعادت یا شقاوت انسان می تواند داشته باشد؟

یکی از چیزهایی که متاسفانه اثر گذاری آن مورد توجه نیست همین غذاست. اولا عالم ، عالم اثر و موثر است و هر کاری که از شما سر می‌زند تاثیری دارد، این تاثیر در زمان حال یا آینده بروز خواهد کرد. منشا آن اثر مهم در غذاست چرا که وجود انسان وابستگی شدیدی به غذا دارد. این غذایی که می‌خوریم به خون تبدیل می شود و جریان خون در بدن عامل حیات بشر است. این جریان حیات بخش چنانکه از جریان طیب و طاهر سر چشمه گرفته باشد به صورت صد در صدی می‌تواند نگرش انسان را تبدیل به نگرشی الهی کند و چشم، گوش، زبان و دیگر اعضا را الهی کند که این ناشی از غذای حلال است. اما اگر غذا حرام باشد تاثیر منفی بر زندگی انسان می‌گذارد به عنوان مثال کسانی که بعضا به جایگاه های بالایی دست پیدا کرده بودند وقتی آلوده به غذای حرام شدند اولا جایگاه انسانیت خود را از دست دادند و ثانیا دچار قساوت قلبی شدید شدند چنانکه در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «لقمه حرام عامل تاریکی قلب است» یا در بیان شریف دیگری می‌فرمایند: غذای حرام مانع از استجابت دعا می شود همینطور در روایت دیگر که ابن عباس از آن حضرت نقل می‌کند، حضرت فرمودند: غذای حرام باعث می شود که نماز انسان مورد عنایت حضرت حق قرار نگیرد و در ادامه فرمودند این اثر تا 40 روز در بدن شخص می ماند. اینها نکات بسیار مهمی است. در حدیث شریف دیگری از پیامبر آمده که هر گوشتی که از لقمه حرام بروید آتش بر آن سزاوارتر است. همچنین حضرت فرمودند: لقمه حرام مانع رسیدن به سعادت و توفیق است. یعنی اگر کسی می خواهد به توفیقات و سعادت الهی دست یابد باید از غذا و آن هم غذای حلال شروع کند. در این رابطه می توان به سیره علما هم اشاره کرد از آن جمله ملای نراقی که در یک نکته ظریف می فرمایند صفات رذیله که متعلق به قوه شهوانیه است متاثر از همین غذای حرام است، در ارتباط با این نکته می توان به مضمون حدیثی از وجود شریف حضرت ختمی مرتبت اشاره کرد که فرمودند: غذای حرام باعث شکایت همسر و فرزندان در روز قیامت می‌شود یعنی آنها هم عامل از دست رفتن تعادل روحی و توفیقات را همین لقمه حرام می دانند که این شخص وارد خانه کرده و نکته دیگری در این خصوص از جناب علامه محمد حسین حسینی تهرانی نقل شده که بیان داشته است: آیت الله قاضی به سید هاشم حداد گفته بود دردناکتر از این چیزی نیست که انسان بار گناهان دیگران را در روز قیامت به واسطه لقمه حرام به دوش بکشد. وقتی از ایشان در توضیح این سخن سوال می شود اشاره به این روایت نبی اکرم (ص) می کنند. پس اینها همه از آثار همین لقمه است که حضرت در اولین فراز به آن اشاره می‌کند.

در فراز دوم این حدیث شریف، امام صادق (علیه السلام) اشاره به صبر و بردباری می نمایند و 3 توصیه ذکر می کنند. آیا به نظر نمی رسد که این توصیه ها مومن را در جایگاه ضعف قرار می دهد و آیا به دیگر سخن این توصیه ها عمومی می باشد یا برای شرایط خاصی در نظر گرفته شده اند؟

ما باید نسبت به این توصیه دو نگرش داشته باشیم :
1- نگرش عمومی: صبر برای همه بشارت‌آور است چرا که وقتی انسان فاقد صبر باشد چه صبر بر گناه و چه صبر بر مصائبی که بر او وارد می شود، طبعا دچار خود باختگی می‌شود که نتیجه آن در مورد گناه انجام معصیت است چون اگر شخصی در مقابل گناه صبر کند، روحش به مراتب عالیه می‌رسد. در این رابطه می توان به داستان ابن سیرین اشاره کرد که وقتی در مقابل تقاضای نامشروع زنی قرار گرفت و راهی برای فرار از گناه نداشت اولا به خدا پناه برد و بعد از آن اقدام به اعمالی کرد که موجب تنفر آن زن از او شد و چون صبر در مقابل گناه کرد روح او به تعالی رسید تا آنجا که کتاب تعبیر خواب ابن سیرین هم اکنون یکی از معتبرترین کتب در این زمینه است و یا حتی ایشان که دارای سواد خاصی نبود از ریاضیدانان شهیر شد. مساله دیگر، صبر در مقابل مصائب است چنین صبری عاملی می شود برای سرزندگی و سلامت نفس او در مقابل گرفتاری‌ها.
2- نگرش خاص: صبر برای کسانی که دارای مقام و منصبی هستند، اگر اشخاص در مقابل انتقادهایی که می شود صبر نداشته باشند طبعا دچار شکست می شوند. در این نگرش روی صحبت حضرت با کسانی است که بعضا خصوصیات اخلاقی و عرفانی دارند و می خواهند در این راه سیر الی الله داشته باشند و همچنین هر کسی که بخواهد در این مسیر گام بردارد نیز شامل این فرمایش حضرت می‌شود.

امام صادق (علیه السلام) در فراز آخر روایت توصیه به علم و عمل به علم قطعی می کند یعنی تا علم قطعی به مسئله ای نداشتی به آن عمل نکن. با توجه به اینکه در دنیای کنونی علم قطعی درّ نایاب شده و اکثر قریب به اتفاق علوم نسبی اند کما اینکه شاهدیم هر روز نظریه ای جدید دست ردی بر سینه نظریه های پیشین می‌زند، چطور ما می توانیم به علم قطعی دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم به آن عمل کنیم؟

این سوال بسیار جالب و دقیق است که باید به آن توجه ویزه داشت؛
اولا؛ علم به ما هو علم این چیزی نیست که در اختیار ما است بلکه این سواد است نه علم. سواد به معنای سوده یعنی همین سیاهی هایی که بر روی اوراق و کتب وجود دارد. آن علم که حضرت می فرمایند چیزی است که پروردگار عنایت می‌کند همانطور که در روایت شریف می‌فرماید «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» این روایت اشاره به نور بودن علم دارد اگر چه در جایی دیگر می‌فرمایند «العلم حجاب الاکبر» و این به معنای توقف در علم است . حضرت امام خمینی (ره) در بیاناتشان بیان می‌داشتند حضرت آیت الله شاه آبادی در توضیح این مطلب که «علم حجاب اکبر است» به دو نکته اشاره می کردند:
1- بعضی اشخاص تصور می کنند عالم هستند، این خود یکی از انواع حجاب علمی است .
2- برای کسانی که اهل علم هستند جذبه‌هایی علمی وجود دارد چنانکه این جذبه ها برای ایشان باعث توقف بشود منجر به این می شود که اینها به آن تعالی روحی مورد نظر نرسند و این حجاب دیگری است.
اما در اینجا حضرت می فرمایند انسان به واسطه علم به معرفت دست پیدا می‌کند. این نکته اشاره به این مطلب دارد که علم به خودی خود معرفت نیست. در این خصوص آیت الله مرعشی نجفی می‌گفت استادشان، میرزا جواد آقای ملکی تبریزی تاکید داشت که خود علم، معرفت نیست بلکه باب معرفت است، برای همین حضرت امام صادق (علیه السلام) تاکید می‌کنند در راه علم پیش بروید.
آن چه در این دوران نسبی است و مورد سوال است همان سواد است نه علم و ما باید بین این دو نکته تفکیک کنیم چرا که سواد نسبی است و علم که از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است و نسبی نیست. از این رو در قرآن نیز می‌فرماید «هو العلیم الحکیم». پس هر چیزی که از ناحیه مقدس پروردگار صادر می شود با توجه به اینکه علیم است در باب علم می‌گنجد منتها بشر نتوانسته به آن دسترسی پیدا کند و این عدم دسترسی دلیل بر این نمی شود که علم نسبی است، بلکه ما نتوانستیم به آن دسترسی پیدا کنیم. ما با توجه به سواد کم خودمان تصور می‌کنیم که علم نسبی است. به عنوان مثال اگر در 300 سال قبل کسی ادعا می کرد که به وسیله به هم وصل کردن چند قطعه فلز می شود در هوا پرواز کرد هیچکس حرف او را باور نمی‌کرد اما در زمان حاضر می‌بینیم که این معما حل شده و 300 نفر انسان را از این طریق جابجا می‌کنند. این عدم باور به خاطر همان نسبی بودن سواد بشر بود. یا اگر می‌گفتند «یری الناس من المشرق الی مغرب» یعنی مردم از مشرق می توانند مغرب را ببینند، غیر قابل باور بود اما امروزه می بینیم که به وسیله اینترنت این امر ممکن شده پس می توان نتیجه گرفت که این امور برای ما نسبی است و علم به خودی خود و آن چیزی که از جانب پروردگار آمده نسبی نیست.

در پایان اگر سفارشی برای جویندگان راه علم و حقیقت به نظرتان می رسد بفرمایید.

درخواست دارم که این مباحث اخلاقی و عرفانی ادامه پیدا کند. چنانچه این الگوهای عملی که در دین مبین اسلام زیاد هم وجود دارند به مردم معرفی نشوند و امثال این مطالب و این روایت شریف عنوان بصری برای مردم بازگو نشود طبعا جوانهای عزیز که عاشق این گونه مسائل هستند و دلیل عشقشان فطرت الهی است سراغ دراویش و فرقه‌های ضاله و یا کسانی که مدعی ارتباط با امام زمان هستند می‌روند. مردم فطرتشان مطابق آیه شریفه «فطرت الله التی فطر الناس علیها» الهی است، در این آیه نفرموده «فطر المومن» یا «فطر المسلم» بلکه فرموده «فطر الناس». اگر این مسائل که بسیار شیرین است به خوبی تشریح شود بهترین راه برای گام نهادن در این مسیر است و باعث می شود که جوانان بیمه شوند و وقتی بیمه شدند از حوادثی همچون فتنه 88 در امان می‌مانند چرا که دیدیم وقتی در آن فتنه به مقدسات اهانت شد و پرچم مقدس اباعبدالله الحسین را آتش زدند مردم چه کردند؟ پس اگر بتوانیم با این مباحث اخلاقی و عرفانی که در دین وجود دارد جوان ها را بیمه کنیم دیگر آنها آن فطرت الهی را در جاهای دیگر که غالبا کذب و دروغ است هزینه نمی کنند.

از این که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید سپاسگزاریم./908/گ403/ع

ارسال نظرات