حامیان فتنهگران راهی جز اعلام برائت از فتنه برای حضور در انتخابات ندارند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب، رئیس قرارگاه راهبردی عمار و کارشناس ارشد و پژوهشگر تاریخ اسلام در گفتوگو با «جوان» مدعیان اصولگرایی و اصلاحطلبی را به باد انتقاد میگیرد و اظهار میکند جامعه به این گروهها در انتخابات آتی اعتماد نخواهد کرد. رئیس قرارگاه عمار احتمال میدهد که رقابت سختی میان اصولگرایان شایسته مثلاً در قالب دو کاندیدا شکل بگیرد که باعث مردد شدن مردم در انتخابشان شود. یکی از به یادماندنیترین سخنرانیهای حجت الاسلام والمسلمین طائب در 9 دی 88 در مهدیه تهران انجام شد که منجر به درخواستهای مردمی برای تکرار آن در سیمای ملی هم شد و وی در آن سخنرانی به ابعاد پیچیده و اهداف سازمان یافته دوم خردادیها از غائلهآفرینی در سال88 پرداخت.
رهبر معظم انقلاب در آستانه هر انتخاباتی این را مطالبه میکردند که کاندیداها و احزاب و گروههای سیاسی فضای کشور را خیلی زود به سمت فضای انتخاباتی سوق ندهند. با آنکه یک سال به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی مانده بسیاری از احزاب در کنار اشخاص فضای کشور را انتخاباتی کردهاند، ارزیابی شما در این باره چیست؟
طبیعی است آنهایی که در انتخابات مصالح عمومی و مصلحت مردم را رعایت میکنند، آنها توجه دارند که مقام معظم رهبری مطالبهای را که میفرمایند قطعاً منطبق با مصالح عمومی و مصلحت جامعه و مردم است. بنابر این اگر برای مصلحت عمومی و منافع مردم مصمم به ورود در صحنه انتخابات هستند طبیعتاً در هنگام لازم و زمان مناسب به عرصه انتخابات وارد میشوند. بر این اساس اگر کسانی زودتر از آن زمان لازم وارد عرصه انتخابات میشوند میتوان نتیجه گرفت که این اشخاص و گروهها کمتر به مصالح نظام و مردم فکر میکنند و به آن بها میدهند و شاید بیشتر مصلحت و منفعت خودشان را در این میبینند که به بحثهای انتخاباتی بپردازند.
در رقابتهای انتخاباتی این افراد کمتر توجه دارند که چه چیز به نفع مردم است و چه موضوعاتی برای مردم سودمند نیست. بیشتر به این توجه دارند که شیوههای رأیآوری چگونه است و باید چطور رأیهای مردم را به خود جذب کنند. باید توجه داشته باشیم که این از دید تیزبین مردم ما مخفی نمیماند و ملت آگاه ما متوجه میشوند که افراد و دستههایی که زودتر از زمان موعد وارد میدان شدهاند و صحنه را انتخاباتی کردند به فکر آنها نیستند و تنها به منافع خود و اطرافیان خود فکر میکنند و به قدرت رسیدن را برای منافع شخصی میخواهند نه خدمت به مردم. مردم میدانند که این افراد تفاوت ماهوی دارند با کسی که به مصالح عمومی جامعه فکر میکند.
متأسفانه برخی از مدعیان اصولگرایی هم تحرکات پررنگی را برای حضور در عرصه انتخابات شروع کردهاند و حتی تشکیلات گستردهای را در سطح کشور ترتیب دادهاند؟
ما آرامآرام باید یک تعریف و شاخص از اصولگرایی بدهیم تا ببینیم که جریانات و گروههای اصولگرایی چگونه وارد شدهاند. چون ما منتسبین به اصولگرایی و آن کسانی که واقعاً اصولگرا هستند و از جریان ناب اصولگرا هستند را نمیبینیم که در عرصه حضور پیدا کنند. نظر شخصی بنده این است که تا الان آن افرادی را که اصولگرای ناب و حقیقی میدانم در صحنه اعلان حضور نکردهاند و تحرکاتی نیز نداشتهاند. آن کسانی که اصولگرا هستند فقط و فقط منتظر هستند که کل جریان اصولگرایی آنها را به سمت میدان هل بدهد و تصمیم فردی نمیگیرند. این افراد از منظر شخصی احساس وظیفه نمیکنند و اگر جریان اصولگرایی یا جامعه آنها را برای عمل به وظیفه مفید دانست پس او هم به صحنه میآید. این افراد که اصولگرای حقیقی هستند هرگز به دنبال پست و مقام نیستند و برای این مقام هم هیچ سر و دستی نمیشکنند، بنابر این تا هنگامی که مجموعهای اصولگرا وارد کار آنها نشده آنها هیچ تصمیم یا ارادهای از خودشان ظهور و بروز نمیدهند.
میتوان گفت یکی از شاخصههای اصولگرایی این است که افراد و گروهها ورود زودهنگام و نابهنگام به عرصه انتخابات نداشته باشند؟
بله قطعاً همین طور است. شاید میتوان گفت کسانی که مدعی اصولگرایی هستند نباید تحرک زودهنگام داشته باشند و همین تحرک زودهنگام باعث آن میشود که ما این افراد را اصولگرا ندانیم. این افراد گرچه احساس میکنند که مردم متوجه نمیشوند اما سخت در اشتباه هستند.
پس کسانی که به نام اصولگرا و با این تابلو وارد عرصه زودهنگام انتخاباتی میشوند را نمیتوان اصولگرا دانست؟
بله همینطور است. این خودش یک شاخص است که کسانی که ورود زودهنگام به عرصه انتخابات داشتهاند اصولاً اصولگرا نیستند و ما به اشتباه اینها را اصولگرا میدانیم و این یک خطاست. این افراد یا اصولگرا نیستند یا لااقل در اصولگرایی نمره بسیار پایینی دارند که صلاحیت احراز برچسب اصولگرا را ندارند و لیاقت آن را ندارند که به آنها اصولگرا گفته شود.
شما فرمودید اصولگرایی را باید بازتعریف کنیم. چرا بازتعریف این واژه را ضروری میدانید؟
ما در اصولگرایی اولین چیزی که میدانیم این است که افراد و گروهها باید واقعاً تکلیفگرا و مصلحتگرا و ولایتمدار باشند. این سه شاخصه اصلی است که باید طبق آن افراد و گروهها را بسنجیم. ولایتمداری، تکلیفگرایی و مصلحتاندیشی شاخصههای خوبی است که ما افراد و جریانات را میتوانیم مورد ارزیابی قرار دهیم و این شاخصهها را اصولگرایی ناب از اول انقلاب حفظ کرده و به آن مقید بودهاند. ما میدیدیم بسیاری از مواقع افراد اصولگرا چون مصلحتگرا بودند بسیاری از منافع شخصی خودشان را زیر پا میگذاشتند تا مصلحت عامه حفظ بشود و خیلی از مواقع هم سکوت میکردند چرا که میدیدند سکوت منافع و مصالح نظام و جامعه را به پیش میبرد. این افراد خیلی از مواقع دوست داشتند به طور کلی این را عرض میکنم که ما باید بهترینها را بین افراد پیدا کنیم یعنی دنبال خیرالموجودین باشیم و تلاش خودمان را باید بکنیم. انقلاب ما خدا را دارد و ما از افراد و جریانات منحرف یا حتی مدعی نباید ترسی به دل راه بدهیم. ما بدترینها را دیدیم که در رأس قوه مجریه قرار گرفتند فقط موجب اذیت ما شدند ولی نتوانستند به ما و انقلاب ضربه بزنند. این تعبیر قرآن است که این افراد نمیتوانند ضرر بزنند و فقط موجب آزار و اذیت میشوند. ما هم طبیعتاً از اذیت و آزار خوشمان نمیآید اما نباید هراس داشته باشیم.
فریاد بزنند اما زمانی که میدیدند شخص ولی فقیه سکوت میکردند آنها هم تابع میشدند و سکوت میکردند.
پیروی مطلق از ولی فقیه داشته باشند...
من نمیخواهم این کلمه مطلق را به کار ببرم چون این کلمه مطلق برای برخیها یک غول بیشاخ و دم شده است، برای همین میگویم پیروی. اگر کسی از ولایت فقیه پیروی نکند دیگر در دایره ولایتمداران نیست و دیگر مطلق و غیرمطلق ندارد. ما اگر شاخصهها را مورد توجه قرار بدهیم میتوانیم خط و خطوط افراد را تشخیص بدهیم و پی میبریم که آیا برخی از مدعیان واقعاً اصولگرا هستند یا نه.
خطرمدعیان اصولگرایی برای نظام و جامعه به چه میزان است؟ آیا میتوان از این افراد (در صورت رسیدن به کرسی ریاستجمهوری) ترسید و هراس داشت؟
به طور کلی این را عرض میکنم که ما باید بهترینها را بین افراد پیدا کنیم یعنی دنبال خیرالموجودین باشیم و تلاش خودمان را باید بکنیم. انقلاب ما خدا را دارد و ما از افراد و جریانات منحرف یا حتی مدعی نباید ترسی به دل راه بدهیم. ما بدترینها را دیدیم که در رأس قوه مجریه قرار گرفتند فقط موجب اذیت ما شدند ولی نتوانستند به ما و انقلاب ضربه بزنند. این تعبیر قرآن است که این افراد نمیتوانند ضرر بزنند و فقط موجب آزار و اذیت میشوند. ما هم طبیعتاً از اذیت و آزار خوشمان نمیآید اما نباید هراس داشته باشیم. ولی متأسفانه برخی مواقع به دلیل ندانم کاریها و سستیها و اشتباهات فردی دچار اذیت و آزار میشویم و این را ما باید دقت کنیم. بنابراین جریان اصولگرایی یا جریان متدینین یا جریان کسانی که دلشان برای مردم و مصالح نظام میسوزد باید با صحت عمل و با تدبیر صحیح به گونهای عمل کنند تا افرادی که مدعی این راه و جریان هستند (و شما با عنوان و نه با اسم از آنها نام بردید) نتوانند به فعالیت سوء خود ادامه دهند و زمینه وصول به قدرت آنها به حداقل ممکن برسد.
برخی عنوان میکنند فعالیتهای فرقه انحرافی در طول دو سال اخیر موجب سرخوردگی بدنه اصولگرایی شده و در انتخابات آتی موجب عدم اقبال جامعه به سمت کاندیدای اصولگرا خواهیم شد، شما این واقعهنگاری را صحه میگذارید؟
من مسائل سرخوردگی و یأس را خیلی با شما موافق نیستم. جریان اصولگرایی به خاطر آن اعتقادی که به خدا دارد و دیگر به دلیل ولایتمداری و عمل به تکلیفی که در خود احساس میکند تا الان به وظیفه و تکلیف خود عمل کرده است. به اعتقاد من جریان انحرافی باعث افزایش بصیرت، زیرکی بیشتر و انسجام بهتر در بین جریان اصولگرایی ناب شده است. روند تاریخ رو به خوبی و بهتر شدن است و رو به بدی نیست. ما به هر تقدیر تجربه نداشتیم و هرچه به سمت جلو میرویم ناخالصی و پلشتی را از خود دور میکنیم، مانند بدن بیماری که بیماریهایش هویدا میشود و خودش را اصلاح میکند. ما هم اینگونه عمل کردهایم. جامعه و نظام ما هم به همین شکل عمل کرده است. در یک فاصله زمانی فردی احساس میکرد که دنباله او جریانی وجود دارد اما با گذشت زمان اندکی دید که این توهم است و دیگر دلسوزان سعی داشتهاند که با افراد و گروههایی منهای این فرد و اطرافیانش در صحنه حضور پیدا کنند. این اتفاقات باعث میشود که بین خودیها و دلسوزان ائتلاف و خالصی بیشتری به وجود بیاید. اینها را بنده یأس و سرخوردگی نمیبینم بلکه امید و نشاطی با بصیرت بالاتر و با ولایتمداری بیشتر میبینم.
پس اتفاقات دوسال اخیر فرقه انحرافی هم دستاوردهای زیادی داشت؟
حتماً همینطور است. ما مدلهای متفاوتی از موانع جلوی راه انقلاب را ابتدای انقلاب تجربه کردهایم. این مدل را ما تا به حال تجربه نکرده بودیم و باید تجربه میشد.
منظورتان چه مدلی است؟
منظورم این است که افرادی در قالب کاملاً دینی ولی در عمل و پنهان به شدت ضد دین عمل میکردند، این مدل را ما تجربه نکرده بودیم. افرادی با تابلوی دین و تابلوی امام زمان (عج) به صحنه کشور آمدند و بعد از اذیت و آزاری که انجام دادند چهره حقیقیشان هم نمایان شد. با گذشت چند صباحی دیدیم که از این چهره به ظاهر دینی افکار و اعمال ضد دینی منتشر میشود و کارها و حرفهایی زده میشود که برای جامعه و انقلاب و منافع عمومی به شدت خطرناک است. ما میدیدیم که کمکم از ایرانیت و عصر غیبت و نظایر اینها اهداف خاصی دنبال میشود یا آنکه برخی مسائل و موضوعات مرتبط با ظهور حضرت حجت (عج) را با یک نمادهای غیرواقعی عجین و به جامعه القا میکردند و مثلاً اظهار میکردند که ظهور تحقق پیدا کرده است. با اینگونه مواضع بود که دست این جریان برای جامعه مانند بسیاری از جریانات منحرف دیگر رو شد. ادامه این راه میتوانست به ما ضربه بزند و ما را از مسیر اصلی که مسیر تبعیت از ولایت و عمل به دستورات قرآن و شریعت اسلام و خدمت به مردم است دور کند.
با توجه به تجربیات اصولگرایان در عرصه قوه مجریه، مقننه و حتی مسئولیتهای کلان شهری و کشوری و ضعفهایی که در این رابطه دیده شده، شما جریان اصولگرایی را دارای این ظرفیت و قابلیت میدانید که یک کاندیدای ولایتمدار، کاردان و خدمتگزار را به جامعه معرفی کند؟
من غیر از آنکه ظرفیت این را میبینم، عمل و موفقیت را هم میبینم. ما رویش زیاد داشتهایم، انقلاب بسیار توانمند بوده و رویشهای فراوانی را هم باعث شده است به نوعی که بین این رویشها انتخاب و تصمیمگیری سخت میشود.
پس باید انتظار داشت که جامعه مثلاً برای انتخاب بین دو کاندیدای قابل و شایسته اصولگرا هم مردد شود؟
این برای بنده روشن و بیّن است و ما شاهد خواهیم بود که چنین موضوعی به واقعیت خواهد پیوست، انشاءالله. البته ما تحلیل خودمان را عرض میکنیم و امیدواریم همان چیزی که خدای متعال مقدر و تثبیت میکند نیز همین باشد که ما عرض میکنیم. حتماً همینطور خواهد بود که گزینههای خوب و شایسته اصولگرایی معرفی میکنند به گونهای که مردم برای انتخاب آنها دچار سختی بشوند. انشاءالله همینطور خواهد شد که ما در بین اصولگراها به بهترین انتخاب برسیم.
در مقابل اصولگراها، اصلاحطلبان هم به تحرکات گسترده و پرحجمی دست زدهاند؛ با توجه به عملکرد آنها در فتنه 88 ارزیابی شما از این فعالیتها چیست؟
بنده در انتخابات مجلس نهم هم که چند ماه پیش برگزار شد عرض کردم که مردم ما از جریانی که مدعی اصلاحات بودند به دلیل شناختی که به دست آوردهاند( و برخی از آنها در پازل دشمن بازی میکنند و برخی دیگر هم دستشان در دست دشمنان است) از آنها رویگردان شدهاند و قطعاً در انتخابات آتی به اینها روی خوش نشان نمیدهند و اینها هم نباید بیهوده خودشان را خسته کنند. اصلاحطلبان بیهوده خودشان را خسته میکنند چرا که در معادلات کشور ما دیگر جایی ندارند. بنابراین ارزش آن را ندارند که به آنها بپردازیم و در موردشان حرف بزنیم.
استراتژی این جریان برای انتخابات آتی ریاستجمهوری چیست؟
همان استراتژی که برای انتخابات مجلس داشتند. شاید گفتن یک مثال حال و وضع و اهداف این جریان را نشان دهد؛ فردی که در خانه قهر کرده بود و در گوشهای خوابیده بود و گفت شام نمیخورم اما موقعی که برای او غذا کشیدند گفت من که غذا نمیخورم اما این مقدار را برای هر کس کشیدهاید کم است. زمانی که اعضا و گروههای این جریان دیدند نظام و مردم برای قهر آنها ارزش و اعتباری قائل نیستند خودشان دست به تحرکاتی زدهاند که باز به قدرت و جایگاهی برسند اما قطعاً مردم برای چندمینبار دست رد به سینهشان خواهند زد.
ما باید تلاش کنیم بصیرت آحاد ملت بالا برود و در کنار آن تلاش کنیم آن چیزی که خوبتر و شایستهتر است به مردم معرفی کنیم. ما نباید مطالب و گفتههای خود را خرج این جریان بیارزش کنیم و مردم نسبت به اینها بصیرت پیدا کردهاند و نسل پیر و جوان ما متوجه شد که دست آنها با دشمن در یک کاسه است و از اینها رویگردان شدهاند. صحبت کردن در مورد این مدعیان اصلاحات وقت تلف کردن است و امثال موسوی خوئینیها حرف و اظهارنظر میکنند که ما به آنها بپردازیم. ما زمانی ما باید تلاش کنیم بصیرت آحاد ملت بالا برود و در کنار آن تلاش کنیم آن چیزی که خوبتر و شایستهتر است به مردم معرفی کنیم. ما نباید مطالب و گفتههای خود را خرج این جریان بیارزش کنیم و مردم نسبت به اینها بصیرت پیدا کردهاند و نسل پیر و جوان ما متوجه شد که دست آنها با دشمن در یک کاسه است و از اینها رویگردان شدهاند. صحبت کردن در مورد این مدعیان اصلاحات وقت تلف کردن است و امثال موسوی خوئینیها حرف و اظهارنظر میکنند که ما به آنها بپردازیم. ما زمانی در مورد باطل حرف میزنیم که باطل با چهره نفاق آمده باشد و مردم اینها را نشناسند، اما در شرایط کنونی و با توجه به عملکرد این افراد باید بگویم که اینها دیگر چهره نفاق ندارند و دستشان برای مردم رو شده است.
برخی معتقدند بخشی از اصولگرایان با اصلاحطلبان در انتخابات آتی به ائتلاف برسند و از یک کاندیدا حمایت کنند؛ میزان موفقیت این طرح را چقدر میدانید؟
بنده بارها در طول سالهای اخیر عرض کردهام که اصلاحطلب کلمه خوبی است، این مبادا خراب بشود، این افرادی که آمدند و از این عنوان خوب استفاده کردند تا مردم ما را بازی بدهند و بعد معلوم شد بازیگر هستند را باید مدعی اصلاحطلبی و مدعیان اصلاحات بدانیم. همین نکته را هم باید در باب اصولگرایی عرض میکنم؛ کسانی که میآیند و با مدعیان اصلاحات ائتلاف پنهانی میکنند و وارد معامله میشوند و هم مدل آنها قدرت طلب میشوند را باید مدعیان اصولگرایی بدانیم. زمانی که مدعی اصولگرایی شدند باید خاطر جمع باشند که مردم سراغ آنها نمیروند.
دلسوزان شروطی را برای حضور دوم خردادیها در عرصه انتخابات عنوان میکنند، شما چه شرطهایی را برای حضور این جریان در انتخابات لازم میدانید؟
ملت ایران، فتنه سال88 و اقدامات فتنهگران را فراموش نخواهند کرد، اصلاحطلبانی که قصد حضور در عرصههای سیاسی و انتخابات را دارند باید رسماً از فتنهگران اعلام برائت کنند و در غیر اینصورت مردم آنها را از حضور در عرصههای سیاسی به ویژه انتخابات محروم میکنند.
ماجرای اهل فتنه و انتخابات ریاستجمهوری یازدهم همانند ماجرای آنها با انتخابات مجلس است، درباره فتنهگران هیچ موضوعی تغییر نکرده است و شرایط آنها همچون گذشته است؛ کسانی که حامی فتنهگران بودند راهی جز اعلام برائت از فتنه88، برای حضور در انتخابات ندارند. اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات، مجبورند حرف جدیدی بزنند اما باید بدانند در صورت عدم اعلام برائت، مردم هیچ حرفی را از آنها نخواهند پذیرفت. اصلاحطلبان از عدم اقبال مردم آگاه هستند، ارتباط فتنهگران با بیگانگان در فتنه 88 موجب بیآبرویی اصلاحطلبان شده است بر همین اساس مردم در صورتی که اصلاحطلبان از فتنهگران اعلام برائت نکنند، به آنها اجازه ورود به عرصه انتخابات را نخواهند داد. برخی افراد اصلاحطلب نیز باید بدانند در صورت اعلام برائت صوری از فتنهگران، مردم متوجه اقدام آنها خواهند بود لذا لازم است با محکوم کردن رفتار براندازان خط و مرز خود را با آنها مشخص کنند.
برخی از چهرههای مطرح کشور در کنار حمایت تلویحی از زندانیان سیاسی دوم خردادی و لزوم تعریف آنها در درون نظام به طرح مباحث چالشبرانگیزی نظیر مذاکره با امریکا پرداختند، ارزیابی شما از اینگونه مواضع چیست؟
رهبری بارها فرمودند که ما اهل مذاکره هستیم ولی آقایان برای ما تعیین تکلیف نکنند، بر اساس منویات مقام معظم رهبری ما راه خودمان را میرویم و از حقوق خودمان در همه جا دفاع میکنیم.
برخیها خواهان مذاکره و رابطه ما با امریکا هستند و سؤال این است که آیا ما رابطه خود را در گذشته با امریکا قطع کردهایم یا از سوی آنها بوده است.
باید گفت رابطه از سوی آنها پس از تسخیر لانه جاسوسی در تهران با اعلام کارتر رئیسجمهور وقت امریکا یک طرفه قطع شد و چه زیبا امام راحل در آن زمان فرمودند که رابطه ما با امریکا مثل رابطه گرگ و میش است و اگر امریکاییها خواهان رابطه با ایران بودند، چرا 6 میلیارد دلار سرمایه ایران برای خرید سلاح از آنها و 3 میلیارد دلار اموال دولتی شاه در آن زمان را بلوکه کردند و به ما پس نمیدهند.
همه این درگیریها را طی این 33 سال انقلاب برای ما ایجاد کردند، امروز سفره این درگیری 33 ساله ایجاد شده برای دنیا پهن شده است و 33 سال صبوری به خرج دادیم و تحمل کردیم و امروز شاهد درگیری کشورهای دیگر دنیا همچون مصر، لیبی، عربستان، امریکا و کشورهای اروپایی هستیم.
تفکر مبارزه با استکبار توسط ملت را با وجود نابرابری قدرت، امام راحل به کشور القا کردند، جنگ ما و مقاومت مردم ما درس خوبی را به کشورهای دیگر آموخت که نتیجه آن بیداری اسلامی بوده است که بسیاری از ستمگران دنیا را نابود کرد.
البته باید عرض کنم که فتنهانگیزیهای امریکا و دیگر کشورهای همسو باعث تضعیف خودشان شد، امریکا با تحریم کشورها امروز به جایی رسیده است که اوباما رئیسجمهور این کشور لایحه بودجه را به کنگره میبرد بر این مبنا که با همه فشارهایی که تحمل کردیم و صرفهجوییهای صورت گرفته، 14 هزار میلیارد دلار درآمد کسب کردیم در حالی که 18 هزار میلیارد دلار خرج داریم و این درصورتی است که 16 هزار میلیارد دلار نیز بدهی برای کشور مانده است.
اروپا نیز که عین لباس به امریکا آویزان است، اقتصادی وابسته و متأثر از امریکا دارد و بحرانهای اقتصادی کشورهای اروپایی را نیز هر روز میشنویم.
عدهای معتقدند گرانیهای اخیر را گروهی خاص با اهداف انتخاباتی نظیر جداسازی مردم ازنظام و کاهش مشارکت مردمی کلید زدهاند؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
بخشی از گرانیها به دلیل خیانتهای داخلی برخی بود که شناسایی و برخورد شد و بخش دیگری نیز از جانب همین تحریمها و فشارهای خارجی است و این تحریمها، دنیا را در آستانه هرج و مرج و ویرانی اقتصادی قرار داده است که البته امتحان مناسبی برای کشورمان بود که بنا به فرمایش اخیر مقام معظم رهبری این کارها کشور را واکسینه کرد.
البته باید هوشیار باشیم که رهبر فرزانه انقلاب پس از فتنه سال 88 خبر از فتنه بزرگتری در دنیا داد که همین ایجاد هرج و مرج اقتصادی بوده است و تأکیدات معظم له در ابتدای سال و تعیین شعار سال به عنوان تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی باید به عنوان چراغ راه برای همگان باشد و اگر این کار به خوبی انجام شود دنیای جدیدی شکل میگیرد.
تمام توطئهگران داخلی و خارجی باید بدانند که مردم پشت انقلاب و نظام و رهبری خود را تحت هیچ شرایطی خالی نمیکنند و تجربه این را به وضوح نشان میدهد. مشارکت حدود 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس نهم هم آخرین نمونه آن است.
یکی دیگر از مطالبات مقام معظم رهبری در فواصل زمانی مختلف وحدت بین سه قوه و همافزایی ناشی از آن بین مسئولان بوده؛ این مطالبه چگونه قابل تحقق است؟
به طور کلی ما نظامی داریم که هرچه مسئولان هماهنگتر عمل کنند کشور بهتر به پیش میرود. البته نمیتوانیم سلیقه انسانها را یکی کنیم اما این سلیقهها را خط قانون و برنامه مصوب میتواند به هم نزدیک کند که تأکید مقام معظم رهبری نیز همینگونه است.
برخی معتقدند مجلس کنونی تغییر آنچنانی نسبت به مجلس هشتم نداشته و نمیتوان انتظار داشت که این مجلس انتظارات جامعه اصولگرایی را محقق کند؟
مجلس کنونی به مراتب از مجلس قبلی بهتر است. اصلاً مجلس جدید با این مدل رأیگیری برای انتخاب هیئت رئیسه خیلی پیام داشت و میزان رأی در مجلس قبلی و کنونی برای انتخاب هیئت رئیسه و ترکیب کمیسیونها خود بیانگر همه چیز است. با انتخاب خوب مردم، مجلس خوبی شکل گرفته است که آثار آن را در آینده بیشتر خواهیم دید.
به عنوان آخرین سؤال بفرمایید برخورد قوه قهریه با مفاسد اقتصادی تا اینجای کار راضی کننده بوده است؟
اعتقادم بر این است که مفاسد اقتصادی که امروز پدیدار شده است به طور کلی طراحیهایی بوده است که برای براندازی دولت توسط افرادی در خود دولت شکل گرفته است.
این به این معناست که خیانتکارانی در همین دولت که البته تعدادشان زیاد هم نیست به این مفاسد دامن زدهاند و اگر قرار باشد روزی افشاگری شود واقعیتهای زیادی در این مورد گفته خواهد شد.
از ابتدا نیز این براندازی پیشبینی میشد، به طور کلی میتوان گفت که جریان انحرافی طرح براندازی را راه انداخته و زمانی که انسان به این پروندهها مینگرد به این نتیجه میرسد که حرف از این فرد و آن فرد نیست بلکه فراتر از اینهاست و جریان انحرافی با این اختلاسها به دنبال بردن آبروی نظام است تا باعث درهم ریختگی نظام شود.
متأسفیم که شاکله اصلی خوب متوجه این موضوع از ابتدا نشده است و امیدواریم این افشاگریها باعث بیداریشان شود. /916/د102/ع