رابطه ایمان تعبدی با ایمان عقلانی از دیدگاه محمد غزالی و فیض کاشانی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پایان نامه «رابطه ایمان تعبدی با ایمان عقلانی از دیدگاه محمد غزالی و فیض کاشانی» به بررسی ایمان تعبدی و ایمان عقلانی پرداخته است.
مقدمه
درک ماهیت و نحوه پذیرش ایمان از مسایل پردامنه و چالش برانگیز برای پژوهشگر عرصه دین پژوهی بوده است، برخی با رویکرد عقلانی آن را معرفت پذیر میدانند و ادعا میکنند که ماهیت ایمان در درک فهم انسانی استدلال پذیر میگردد و پذیرش آن بر مبنای برهان و استدلال استوار است.
دسته ای دیگر با رویکرد صوفیانه و در شکل پذیرفتهترش عارفانه به تعریف ماهیت ایمان پرداخته و آن را از نوع تصدیق و اعتقاد قلبی و گزینش آن را جزء رفتارهای اختیاری انسان میدانند که نتیجه آن در ارتباط میان عابد و معبود تجلی میباید.
این رویکرد، یقین را در پیدایش ایمان موثر میداند و راجع به منشأ یقین، نظر اثباتی و یا نفی ندارد، مانند یقینی که از گفته یک فرد مورد اعتماد حاصل میگردد و مبنای ایمان تعبدی قرار میگیرد، عدهای با تلفیق روش عقلانی و عرفانی و با استفاده از قرآن و سنت به تحلیل ماهیت ایمان پرداختهاند و عقل را در مقام ثبوت میپذیرند و در مقام اثبات گزارههای ایمانی آن را نیازمند یارگیری و هدایت وحی میدانند.
بر اساس این دیدگاه، قرآن، عرفان و برهان در تعامل با هم، ایمان واقعی را عینیت میبخشد، باز کاوی دیدگاه محمد غزالی که با تایید تعبدی و نیز طرح نظریه «اطوار»و طرح محدودیتهای کارکردی عقل نسبت به گزارههای ایمانی و نیز مقایسه دیدگاه ایشان با فیض کاشانی که با دوگانگی برخورد با عقل در حوزه اصول فقه و اصول عقاید بررسی شده است.
فیض و غزالی عمل را از ارکان ایمان نمیدانند
فیض و غزالی عمل را از ارکان ایمان نمیدانند و نقش آن را در کمال ایمان تعریف مینمایند و این عمل را از نظر غزالی با توجه به گرایش مذهبیاش تا اندازهای به تصوف معمول گراییده است که مقبول فیض نیست، اما فیض کاشانی با تکیه به اعتقادات شیعی به تصوف بیشتر رنگ و بوی مذهبی داده است و به عرفان اسلامی نزدیک شده است، فیض از صوفیانی که خرقه میپوشند و اذکار و اورادی اختراع میکنند و علم و معرفت را کنار میگذارند و تفقه در دین را لازم نمیدانند، بیزاری میجوید.
مقبولیت ایمان تعبدی از نظر غزالی
ایمان تعبدی از نظر غزالی مقبول است و از نظر فیض دارای اشکال است که این اشکال قابل رفع است، از نظر فیض استاد غزالی به احادیث و روایات نواقصی دارد که احتمالاً تشتت و پراکندگی افکار غزالی را سبب شده است، طرح «طور و رای عقل» توسط غزالی از تعبیرات جذابی است که فیض را نیز تحت تأثیر قرار داده است، عقل عملی و شرعی از نظر فیض و غزالی دارای ملازمه است و عقل نظری باید محدودیت خویش را از طریق یارگیری از وحی جبران نماید.
عقل از نظر غزالی مستقلاً نمیتواند معرفت آفرین باشد و فیض در این رابطه تحت تأثیر روش فلسفی ملاصدرا محتاطانه سخن میگوید.
نقد
مقبولیت ایمان تعبدی، راهکاری برای توجیه ایمان عوام بوده است.به نظر میرسد در مسایل اعتقادی این آموزههای دینی نیست که انعطاف پذیر میگردند و ایمان از نظر ریشه شناسی بر میگردد به کلمه «امن»که مورد توافق لغویون است، اختلاف اهل لغت در حوزه عمل مفهوم «امن» است که بعضی آن را بر اساس ویژگیهای روانی افراد مانند امنیت خاطر و ایمن بودن توجیه میکنند و برخی آن را از افعال انسانی میدانند که در این صورت نسبت به تصدیق یک گزاره یا باور مفهوم خویش را مییابند و ایمان میشود.
تحلیلهای متفاوت از معنای ایمان در میان فیلسوفان و متکلمان مسلمان فراگیرتر از اهل لغت وجود دارد از نظر فیلسوفان، ایمان مقوله معرفت پذیر است و از طریق استدلال به دست میآید و ایمان حاصل از سایر طرق ناکافی و دارای اشکال است، از نظر عرفا ایمان در حوزه کاری قلب تحلیل میگردد و راه دست یابی آن سیر و سلوک باطنی و معنوی است، ایمان در دیدگاه تلفیقی «ملاصدرا»به معنای علم و معرفت است و این علم تعریف خاص دارد که منشأ آن نور الهی است.
ایمان مساوی با نور و عقل
ملاصدرا معانی متفاوت از ایمان ارایه داده و خود را به یک معنای خاص محصور نکرده است گاهی ایمان را مساوی با نور تعبیر کرده است و گاهی برابر با عقل میداند، معتزله بر این باور است که ایمان صرفاً عمل به تکلیف است و تصدیق متعلقات ایمان از بهترین اعمال است، ابوالحسن اشعری میگوید: ایمان تصدیق خداوند و رسولش است، اقرار زبانی و عمل جوارحی در کمال ایمان مؤثرند و نه در ماهیت آن.محمد غزالی بعد از طرح تعاریف گوناگون به این نتیجه میرسد که ایمان همان اعتقاد جازم است که یا از طریق عقل و یا شرع و یا سیر و سلوک به دست میآید.
متکلمان امامیه راجع به ماهیت ایمان مواضع گوناگون دارند: به نظر شیخ صدوق ایمان دارای سه مؤلفه است، «تصدیق قلبی، اقرار زبانی، اعمال جوارحی» .شیخ مفید میگوید: ایمان دارای دو رکن است «تصدیق و معرفت قلبی، اقرار زبانی»، از نظر سید مرتضی اقرار زبانی و عمل، دخیل در ماهیت ایمان نیست و در ادامه کمال ایمان معنا مییابد و سبب کمال ایمان میگردد.
شیخ طوسی نظرش این است که عنصر ایمان تصدیق باطنی و قلبی است. فیض کاشانی ایمان را به معنای اعتقاد جازم میداند و این که این جزم از کجا آمده است، از طریق عقل یا شرع، برایش مهم نیست، از ویژگیهای اصلی ایمان، اختیاری بودن و نیز تقویت و کاستی پذیری است و این ویژگی در ماهیت ایمان نیست و راجع به کمال ایمان است.
متعلقات اصلی ایمان
ایمان دارای سه متعلق اصلی است که عبارتند از «الله» که از لوازم آن ایمان به صفات باری تعالی و نیز ایمان به غیب و غیره است.«نبوت» که از لازمه آن ایمان به ملائکه و انبیا و کتب آسمانی و خاتمیت حضرت محمد(ص) امامت ائمه(ع) و ظهور حضرت مهدی(ع) و غیره است. «معاد»که در صورت اعتقاد به آن به لوازمش مانند:وجود رستاخیز، بهشت و دوزخ، بررسی اعمال، حیات پس از مرگ و غیره معتقد میگردیم.
سه متعلق اصلی به نظر میرسد که جز از مسیر استدلال و برهان عقلی قابل دسترسی نباشد و لوازم آنها را میشود از طریق شرع مقدس شناخت و به آن معتقد شد، در تفاوت ایمان و یقین، یقین از نظر قرآن کریم در مرتبه بالاتر از ایمان قرار دارد، نقش اصلی را در پیدایش ایمان، عقل انسانی به عهده دارد و این ادعا مورد تایید قرآن کریم و ائمه معصومین (ع) و نیز مفسرین و فلاسفه و بسیاری از متکلمین است.
شایان ذکر است پایان نامه«رابطه ایمان تعبدی با ایمان عقلانی از دیدگاه محمد غزالی و فیض کاشانی» به قلم یوسف علی رضایی نوشته شده و با راهنمایی«غلامرضا جلالی»و مشاور«حجت الاسلام سید موسی صدر» برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته «فقه و معارف اسلامی گرایش کلام» جامعة المصطفی العالمیه نوشته شده و در سال 1390 دفاع شده است./905/پ202/ن