فاصله بسیار بین پژوهشهای حوزوی و نیازهای جامعه
بایدها و نبایدها و سمت و سوی پژوهش در حوزه را در آستانه فرا رسیدن هفته پژوهش با حجتالاسلام نجف لکزایی، مدیر پژوهشکده سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح کردیم، مطالب زیر حاصل این گفتوگو است:
جهتگیری پژوهش در حوزههای علمیه باید به چه سمتی باشد؟
جهت گیری پژوهش باید معطوف به رسالتی باشد که حوزههای علمیه برعهده دارند. این رسالت را میتوان در چند محور، حول هسته مرکزی دین تعریف کنیم، یکی بحث تبلیغ دین و دیگر بحث تبلیغ معارف دین است و همچنین بحث کاربردی کردن این معارف است. بنابراین تعمیق بخشیدن و تبیین کردن معارف دین میتواند محور پژوهشهای حوزوی باشد، بسیار از موضوعات معارف هنوز به خوبی تبیین نشده است.
همچنان که رهبر معظم انقلاب بر پژوهش حوزه های علمیه تاکید کردند، مسائل همچون مباحث حکومتی که مورد تاکید رهبری عزیز بود تا حوزههای علمیه به این موضوعات ورود پیدا کند. البته این مسأله بحث آموزشی هم دارد، ولی هر آموزشی توأم با موفقیت است که از پشتوانه پژوهشی قوی برخوردار باشد، بنابر این بخشی از معارف اسلامی نیاز به تبیین و برخی نیاز به تعمیق دارد.
یعنی ممکن است در بخشی ما کارهایی انجام داده باشیم ولی آن تحقیقات روبنایی بوده؛ از اینرو نیاز است به صورت گسترده و وسیعتر به تحقیق و تعمیق آن پرداخت. این عمق بخشیدن برعهده کار پژوهشی است که به طور مشخص ما میتوانیم براساس لایههایی که در حوزه معارف اسلامی مطرح است از سه لایه فکری صحبت کنیم.
آیا از لحاظ پژوهش به حد مطلوب رسیدهایم و باید چه مراحلی را برای رسیدن به این نقطه برداریم؟
یکی، مباحثی است که به بینش و باورهای دینی مربوط میشود، یکی از مباحث نیز مربوط به گرایشهای اسلامی است و دیگری به حوزههای رفتاری مربوط میشود و یک بحث روبناییتر داریم که مربوط به حوزه نمادهای اسلامی میشود.
ما به لحاظ پژوهشی نیاز داریم که یک تعادلی ایجاد کنیم و به همه این بخشها بپردازیم. این موضوعات از جمله مسائلی هستند که بارها مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است.
حوزه باید بتواند به شبهاتی که درباره مسائل مربوط به اصل دین بهوجود میآید با یک رویکرد کلامی وارد صحنه شود و یا مباحث برون دینی را با تکیه بر فلسفه اسلامی بیان کند و همه این مسائل نیاز به پژوهش دارد.
بخش دوم؛ که اخلاق است شاید ما آنجا ضعفهای بیشتری داریم یعنی تقریبا پژوهشهای ما در مورد یک سوم مباحث دینی و اخلاق اسلامی خیلی ضعیف است. البته در گذشته علمای ما بیشتر به مباحث اخلاقی و نکات پژوهشی میپرداختند؛ اما امروز خیلی ضعیف هستیم.
بخش سوم در حوزه رفتاری، بخشهای فقهی است که در این بخش در حوزه فقه و سیاست و اقتصاد و فقه الاجتماع، نیازمند پژوهشهای بنیادین هستیم. در حوزه نمادها نیز خیلی ضعف داریم، اینکه چگونه میتوانیم معارف اسلامی را به سطح جامعه بیاوریم و بتوانیم آن را در معماری، شهرسازی و بازار وارد کنیم. سؤالاتی است که باید جواب آن را در پژوهش های حوزوی یافت.
آیا دنبال کردن پژوهشها و موضوعات روز ضرورتی دارد؟
یکی از تاکیداتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن داشتند، سبک زندگی اسلامی است که نیاز به پژوهش عمیقتری دارد تا در جامعه پیاده شود. و این پژوهشهایی است که باید بهروز دنبال شود. یعنی ما وقتی میگوییم دانشگاه و مدرسه اسلامی و بازار اسلامی و معماری اسلامی و هنر اسلامی، منظور چیست؟ تمام این موضوعات نیاز به پژوهش دارد.
بنابراین ما میدانیم این جهتگیریها حتما سمت و سوی، تعمیق، تبیین، ترویج و نهادینه کردن معارف اسلامی را در این لایهها باید داشته باشد. اگر این مسأله رخ بدهد آن وقت هم نهضت تولید علم اتفاق میافتد و هم جنبش نرم افزاری اتفاق میافتد و هم ما شاهد یک علوم انسانی و اسلامی خواهیم بود که نیاز امروز جهان امروز را پاسخ میگوید.
چون علوم انسانی اسلامی مبتنی بر معنویت و ارزشهای الهی است و از این طریق میتواند بر بحران معنویت موجود در علوم انسانی سکولار دنیا غلبه بکند.
به نظر شما چند درصد از پژوهشهای حوزه مسائل روز است؟
ما به لحاظ تنوع پژوهشی و حجم پژوهشها در واقع وضعیت قابل قبولی نداریم، بعضی وقتها وضعیت فعلی را با بیست سال پیش مقایسه میکنیم و میگوییم وضعیتمان بسیار خوب شده است، مثلا میگوییم بیست سال پیش پنج مجله در حوزه علمیه تولید میشده است الان 200 تا منتشر میشود. بعد ادعا میکنیم که ما الان وضعیت مطلوبی داریم، یا میگوییم بیست سال پیش هیچ پژوهشگاهی در حوزه نداشتیم امروز مثلا چهار تا پژوهشگاه داریم به این شکل میگوییم وضعمان خوب است.
این شکل مقایسه درست نیست، ما باید به این شکل مقایسه کنیم، بگوییم نیازها و مطالباتی که وجود دارد چه مقدار است و ما چه مقدار از نیازها و مطالبات را میتوانیم پاسخ بدهیم.
اگر به این شکل نگاه کنیم؛ متوجه میشویم آنچه که فعلا به عنوان پژوهش در سطح حوزههای علمیه ما و حوزه علمیه قم مطرح است اساسا خیلی فاصله دارد، من نمیتوانم میزان آن را بگویم ولی میگویم این فاصله زیاد است.
ناگزیرم در این خصوص مثالی بزنم، مثلا با تشکیل جمهوری اسلامی ایران ما نیازمند این بودیم که بیاییم نظامهای اجتماعی اسلام را در عرصههای مختلف همچون عرصه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و غیره بیان کنیم.
ما باید بتوانیم بگوییم نظریه، فرهنگ اسلامی درباره زندگی یا سایر مسائل چیست؟ و بتوانیم به صورت شفاف مکتب اقتصادی اسلامی را نیز بیان کنیم و نظر اسلام را در حوزه سیاست داخلی و خارجی و احزاب و انتخابات و غیره بیان کنیم. الان وقتی به فضای پژوهش و پژوهشهای موجود مراجعه میکنیم، میبینیم این پژوهشهای موجود نمیتواند این حوزهها را پوشش بدهد.
درباره پژوهش علوم انسانی اسلامی و ضرورت پرداختن به آن توضیح بیشتری بفرمایید.
یا مسأله علوم انسانی را که مقام معظم رهبری مطرح فرمدودند که ما نیازمند یک علوم انسانی اسلامی هستیم، یعنی این که ما هنوز این علوم انسانی اسلامی را نداریم یا آنچه داریم کم و ضعیف است. اگر در برخی حوزهها هم قوی است اما به اندازه کافی نیست، آنچه در این حوزه داریم نتوانسته رشته علوم انسانی را متحول کند.
بحث الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را مطرح کردند و ایشان ناگزیر شدند خودشان محور قرار بگیرد و این نشستهای اندیشههای راهبردی را برگزار کنند. که چهارمین نشست آن با موضوع آزادی در روزهای اخیر برگزار شد. نشان از این دارد که برخی مراکز پژوهشی هنوز به این بخش نپرداختهاند؛ از اینرو خود رهبری آن را مدیریت میکند.
این مسائل نشان میدهد مراکز پژوهشی ما در واقع با نیازهای که داریم خیلی فاصله دارد؛ بنابراین پژوهشهایی که الان در حوزه علمیه صورت میگیرد، پژوهشهای بسیار حداقلی است و اگر بخواهیم وضعیت بایسته و مطلوبی را داشته باشیم و به این نیازها پاسخ بدهیم به نظرم باید در بخش تربیت منابع انسانی تجدید نظر کنیم؛ زیرا الان به لحاظ تربیت نیرو برای پژوهشهای نوآمد و قلمروهای جدید مشکل داریم.
هماینک باید فضای ساختاری لازم را فراهم کنیم. در حال حاضر هیأتهای علمی پژوهشی که در مراکز پژوهشی حوزه فعال شده اند ـ البته این مراکز پژوهشی در حاشیه حوزه بهوجود آمدهاندـ این هیأت علمیها بسیار اندک هستند و قابل توجه و پاسخ گوی نیازها نیستند؛ برداشت بنده این است که فاصله ما برای پاسخ گویی به نیازها خیلی زیاد است./917/گ402/ن