حجتالاسلام رهبر:
ژست بیهویت اصلاحطلبی صلاحیت انتخابات را ندارد
خبرگزاری رسا ـ یک فعال سیاسی تاکید کرد: کسانی که در رأس فتنه بودهاند یا با فتنه بودهاند و به اصطلاح آن را همراهی کردهاند و یا در مورد فتنه موضعگیری صریح نداشتهاند، به هیچ عنوان صلاحیت شرکت در عرصه انتخابات را ندارند.
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، اعضای برجسته مجمع سیاسی روحانیون مبارز در طول روزهای اخیر به مواضع جالبی دست زدهاند و با تغییر ادبیات خود از «معتدل» به« تهاجمی» در پی اتخاذ تاکتیکهای نو برای مردم و نظام هستند. مجمعی که پررنگترین نقش را در فتنه ۸۸ داشت و به رغم پاسخ قاطع و شفاف مردم در۹دی ۸۸ هنوز برهمان رفتار گذشته خود تأکید خاصی دارند. حجتالاسلام محمدتقی رهبر نماینده برجسته مردم اصفهان در مجلس هفتم و هشتم و رئیس فراکسیون روحانیون مجلس هشتم دراین باره با جوان به گفتوگو نشسته است.
سه سال از فتنه سال ۸۸ میگذرد و در این مدت هیچ گاه تئوریپردازان دوم خرداد حاضر نشدهاند از مردم (که در روز ۹ دی همان سال انزجار خود را از عملکرد این جریان نشان دادند) عذرخواهی کنند و از گذشته سیاه خود اعلام ندامت کنند، این در حالی است که چهرههای مطرح این جریان نظیر موسوی خوئینیها و انصاری به مواضع طلبکارانه همت گماشتهاند، ارزیابی شما از تحرکات فعالان این طیف سیاسی چیست؟
بنده در سالهای اخیر بارها گفتهام که مجمع روحانیون متأسفانه بازی خورده است. یعنی روحانیت نباید ابزار دست برخی جریانات مسئلهدار شود. ما در همان سال ۸۸ که آن اتفاقات ناگوار افتاد و آقایان مجمع روحانیون علیه نظام موضع گرفتند و بیانیه صادر کردند، گفتیم که روحانیون جریان دوم خرداد نباید برسوابق گذشته خود خط بطلان بکشند و از تهییج مردم بپرهیزند. واقعاً چرا اعضای این جریان سوابق خود را خرج یک جریان منحرف کردند و این مایه تأسف است. امثال آقای کروبی، خاتمی و موسوی خوئینیها سوابق انقلابی داشتند پس چرا به فاصله سالهای پس از انقلاب اینگونه چرخش موضع دادهاند که علیه نظام و رهبری موضعگیری میکنند. البته با سیری در تاریخ صدر اسلام میبینیم که افرادی با سابقه که در رکاب پیامبر (ص) هم با کفاران و دشمنان اسلام نبرد میکردند پس از رحلت پیامبر راه خود را کم کم از صف جانشین پیامبر جدا کردند و در مقابل حضرت امیر(ع) هم ایستادند. عملکرد و مواضع برخی از افراد با لباس روحانیت مایه تأسف است.
بنده در سالهای اخیر بارها گفتهام که مجمع روحانیون متأسفانه بازی خورده است. یعنی روحانیت نباید ابزار دست برخی جریانات مسئلهدار شود. ما در همان سال ۸۸ که آن اتفاقات ناگوار افتاد و آقایان مجمع روحانیون علیه نظام موضع گرفتند و بیانیه صادر کردند، گفتیم که روحانیون جریان دوم خرداد نباید برسوابق گذشته خود خط بطلان بکشند و از تهییج مردم بپرهیزند. واقعاً چرا اعضای این جریان سوابق خود را خرج یک جریان منحرف کردند و این مایه تأسف است. امثال آقای کروبی، خاتمی و موسوی خوئینیها سوابق انقلابی داشتند پس چرا به فاصله سالهای پس از انقلاب اینگونه چرخش موضع دادهاند که علیه نظام و رهبری موضعگیری میکنند. البته با سیری در تاریخ صدر اسلام میبینیم که افرادی با سابقه که در رکاب پیامبر (ص) هم با کفاران و دشمنان اسلام نبرد میکردند پس از رحلت پیامبر راه خود را کم کم از صف جانشین پیامبر جدا کردند و در مقابل حضرت امیر(ع) هم ایستادند. عملکرد و مواضع برخی از افراد با لباس روحانیت مایه تأسف است.
آیا اعضای این مجمع توانستهاند جایگاه و شأن روحانیت را حفظ کنند؟
مجمع روحانیون یعنی گروهی که روحانی هستند و بر همین اساس همیشه استقلال، جایگاه و شأن روحانیت مهم بوده است و این اشتباه است که آقایان به اشتباهات گذشته خود اعتراف نکنند و باز هم رویه سابق را پیش بگیرند. بنده به عنوان یک همکار آقایان مجمع روحانیون (که پنجاه سال است کار فرهنگی میکنم که از سال ۴۰ به عنوان شاگرد حضرت امام به این امور وارد شدم) به حال این دوستان تأسف میخورم که فکر نمیکنند و به خود نمیآیند و از خدا نمیترسند. ما در قبال این نظام مسئولیت داریم، واقعاً کسی نمیدانست مواضع آن روز کروبی و موسوی چقدر به نفع بیگانه بود؟ واقعاً هیچ کس نمیداند که چرا اوباما و نتانیاهو و دیگر سیاسیون غربی به منافع ملت در آن روز دندان نشان میدادند و از جریان فتنه حمایت کردند؟ آنقدر گمراهی افراد فعال در فتنه سال ۸۸ آشکار هست که سادهترین افراد و انسانها هم میتوانند آن را تشخیص بدهند. بیبصیرتی از روحانیت و روحانیونی که خود را نخبه میدانند و سابقه مبارزاتی دارند بسیار عجیب است، البته این افراد نباید به سابقه مبارزاتی خودشان فخر بفروشند چرا که طلحه و زبیر هم با پیامبر (ص) بودند و بعد هم با حضرت امیر (ع) نبرد کردند، پس سوابق افراد ملاک درستی راه نمیتواند باشد. به هر حال بنده توصیه میکنم که تا دیرتر از این نشده اعضای مجمع روحانیون راه خودشان را اصلاح کنند قبل از آنکه سقوط آنها از آنچه که هست بیشتر شود. به هر ترتیب من واقعاً تأسف میخورم به حال دوستانی که خود را بازیچه دست دیگران قرار دادهاند و همچنان بر همان سیاق گذشته در فضای سیاسی کشور گام برمیدارند.
تأکید اعضای این مجمع روی کلیدواژه «انتخابات آزاد» است، این هم یک تاکتیک برای رسیدن به اهدافی خاص باید لحاظ شود؟
انتخابات آزادی که آقایان در مورد آن صحبت میکنند معنایش چیست، یعنی برخی از این آقایان نمیدانند که ۳۳ سال است در کشور ما انتخابات آزاد صورت میگیرد و مردم در هر دوره به صورت آزادانه و آگاهانه به کاندیدای مورد نظر خود رأی دادهاند و همان چیزی از دل صندوقها بیرون آمده که خواسته اکثریت مردم بوده است. در هر دوره ما انتخابات سالم را برگزار کردهایم و حتی در انتخابات سال ۸۸ هم به رغم تأکیدات ویژه رهبری مبنی بر شمارش دوباره آرا دیدیم که هیچ گونه تقلبی در آن صورت نگرفته است. باید عرض کنم در همان دوره هم ولی امر مسلمین بیشترین سعی را کردند که عدهای در دامن غرب نیفتند و مواضعی را نگیرند که دشمن شادکن باشد اما آنها اصرار داشتند که به نظام و مردم ظلم کنند و حرفهایی را بر زبان بیاورند که دشمن شاد شود.
آنها به مثابه گاوی شده بودند که «نه من شیر» دادند و سپس با یک لگد تمام آن را به زمین ریختند. به هر حال باید طبق آنچه در تمام انتخابات دورههای ۳۳ سال گذشته صورت گرفته است انتخابات کشور ما به صورت آزادانه و کاملاً عادلانه صورت میگیرد و مردم هستند که تعیین میکنند چه کسی در جایگاه ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس قرار بگیرد. شاید آقایان میخواهند افرادی از سازمان ملل یا فلان سازمان بینالمللی بیاید و انتخابات را برگزار کند یا روی آن نظارت داشته باشد، این واقعاً برای نظام و ملت بزرگ ما عار و ننگ نیست و باعث سرافکندگی این آقایان نیست؟ چطور میشود کسانی را به عنوان مجری یا ناظر در انتخابات کشورمان انتخاب کرد که خون مردم مظلوم میانمار، سوریه، لبنان و فلسطین به وسیله همین افراد یا در سکوت آنهابر زمین میریزد؟ چطور میشود کسانی را صادق و راستگو دانست که این همه جنایت از آنها در طول سالهای اخیر سر زده است. ما شورای نگهبان و ناظرین و معتمدین مردمی و دیگر ابزارهای نظارتی را داریم و با وجود این مکانیزمها قطعاً تقلب و یا تخلف در سطح گسترده اتفاق نخواهد افتاد. ادعای آقایان در مورد انتخابات آزاد حرف بیربطی است که مثل ادعاهای گذشته آنها پس از مدتی رنگ میبازد چرا که مردم به اینگونه حرفهای بدون پشتوانه عقلی و علمی جواب مناسبی خواهند داد و تجربه نشان داده بیان اینگونه مواضع راه به جایی نخواهد برد.
چهرههای برجسته این مجمع خواهان آزادی سران فتنه و شرکت آنها در انتخابات هم شده است.
شرکت کردن کسانی که در فتنه شکست خوردهاند و ابزار دست بیگانه قرار گرفتهاند، این هم حرف واقعاً مسخرهای است، یعنی چه افرادی را که با حیثیت و آبروی نظام بازی کردند و مردم را بازیچه دست خود قرار دادند و ماهها کشور را در آتش فتنه سوزاندند را دوباره راه بدهیم که در انتخابات شرکت کنند. یعنی ملت آنقدر ناآگاه و بیبصیرت است که بگذارد بار دیگر این افراد در عرصه انتخابات حضور پیدا کنند. یعنی شما اینقدر ملت را ناآگاه و بیخبر فرض میکنید. شما توی خانههایتان نشستهاید و برای مردم تعیین تکلیف میکنید؟ به هر حال آنچه در طول سالهای متمادی به همه جهانیان نشان داده شده این است که انتخابات کشور ما آزاد است و مردم به صورت مختار سرنوشت کشور خود را تعیین میکنند.
اساساً میتوان از جرم کسانی که با آبروی یک ملت بازی کردهاند و به فرموده رهبری ظلم بزرگی را به نظام روا داشتهاند، گذشت؟
کردهاند آنچه در اینجا باید گفت و ضروری است این است که کسانی که در رأس فتنه بودهاند یا با فتنه بودهاند و به اصطلاح آن را همراهی کردهاند و یا در مورد فتنه موضعگیری صریح نداشتهاند، به هیچ عنوان صلاحیت شرکت در عرصه انتخابات را ندارند. اینها با آبروی یک ملت بزرگ بازی کردهاند و گناه آنان گناه کمی نیست. در کنار کسانی که طرفداران و گردانندگان فتنه سال ۸۸ بودند و صلاحیت شرکت را ندارند، باید از ساکتین فتنه هم نام برد که در آن شرایط سخت رهبری و مردم را حمایت نکردند و مهر سکوت بر دهان زدند. بالاخره سکوت در مقابل فتنه،یا بیتفاوتی در مقابل فتنه یعنی نان را به نرخ روز خوردن یا کاسبکاری سیاسی. انسان سیاستمدار متدین، مواضع خداپسندانه میگیرد و نان را به نرخ روز نمیخورد، سیاست دینی، سیاست قاطعیت، صراحت و شفافیت است، یعنی علوی زندگی کردن است. این روزها به نام سیدالشهدا است و ما باید صداقت و قاطعیت و شفافیت را از این بزرگوار یاد بگیریم و در مقابل فتنهگران و دشمنان با صراحت و قاطعیت بایستیم. ما چرا راه را باید گم کنیم در شرایطی که ولی امر داریم و ایشان بارها از بسیاری از دوستان و نخبگان خواستند که سکوت نکنند و مواضع شفاف داشته باشند، عملکرد برخی دوستان یعنی مقابل امام زمان (عج) ایستادن. اینها باید در مقابل خون شهدا و حضرت امام پاسخگو باشند و کاری بکنند که در شرایط فعلی یا در حوادث احتمالی آینده اشتباهات گذشته را تکرار نکنند.
پس کدام یک از گروههای حامی جریان دوم خرداد میتوانند در انتخابات آتی ریاستجمهوری در عرصه رقابت حضور پیدا کنند؟
آن دسته از این جریان که از فتنه و سران و تئوریپردازان آن اعلام برائت کردند و خودشان را در کنار آنها قرار ندادند میتوانند در عرصه رقابت شرکت کنند. اینکه صرفاً اسم آنها اصلاحطلب است نمیتواند مانعی شود که این افراد نتوانند در انتخابات شرکت کنند. هر چند که ما یقین داریم که این گروه سیاسی به هیچ عنوان مورد استقبال مردمی قرار نخواهند گرفت همانگونه که در طول چند انتخابات اخیر اینگونه بوده است و مردم همیشه دست رد به سینه حامیان این جریان زدهاند. مردم از جریان اصلاحطلب به هیچ وجه دل خوش ندارند و روی کار آمدن کاندیداهای آنها را هم برنمیتابند. به هر روی فضای سیاسی کشور ما بسته نیست و این گروههایی که در فتنه سال ۸۸ موضع اصولی داشتند میتوانند در انتخابات و صحنه رقابت حضور داشته باشند البته به شرطی که شورای محترم نگهبان سوابق اینها را مورد تأیید قرار دهد. پس به شرط برائت از فتنه سال ۸۸ و موضعگیری صحیح در آن شرایط و همچنین تأیید صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان میتوانند خود را برای مردم به رأی بگذارند.
مواضع طلبکارانه افرادی نظیر موسوی خوئینیها و مجید انصاری از نظام و مردم در طول روزهای اخیر با چه هدفی صورت میگیرد، با توجه به آنکه آنها از گذشته تاریک خود هنوز هم اعلام بیزاری نکردهاند؟
اینها در خانهها نشستهاند و برای مردم و نظام تصمیم میگیرند و فکر میکنند کشور و اسلام در همان اتاق کوچک آنها خلاصه میشود. این بسته فکر کردن است که در یک اتاق چند نفر دور یک میز بنشینند و برای مردم تصمیم بگیرند، آقایان به جای این کار بیایند و در سطح جامعه و به میان آحاد جامعه و مردم بروند تا بتوانند برآورد درستی از فضای سیاسی کشور داشته باشند. کاش آقایان یکبار هم شده در میان مردم بروند و بشنوند که مردم چه نظری در مورد آنها دارند و چرا به آنها سران و حامیان فتنه میگویند. مردم ما دارای فهم و بینش صحیحی از شرایط کشور در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی هستند و میدانند که چه کسانی دلسوز آنها هستند و چه کسانی میخواهند به انقلاب و اسلام تیشه بزنند. اما اینکه آقایان موضع طلبکاری میگیرند جای سؤال دارد. مگر میشود کسی از این نظام و مردم طلب داشته باشد؟ مگر این افراد برای نظام و مردم چه کردهاند که ازاین نظام طلبکار هستند؟ اگر کاری هم هر چند اندک انجام دادهاند با مواضع و تحرکات پس از آن خرابش کردهاند و آن را خنثی کردهاند. بنده هم عرض کردم که اگر اصلاحطلبی با آن شرایط که اعلام برائت کرده یا کند و با سران فتنه فالوده و بستنی نخورده باشد میتواند خود را به صحنه رقابت برساند. اما طلبکاری از این ملت شبیه به یک طنز یا بهتر بگویم مایه تأسف است. ملت از ما طلبکار است که خانوادهای یک یا چهار شهید برای آرامش و رفاه ما داده است. آنها طلبکار هستند که امروز هم شعار مرگ بر امریکا و اسرائیل را سر میدهند و هنوز هم برای حفظ نظام و انقلاب حاضرند جان خودشان را بدهند و دست به فداکاری بزنند، آنها طلبکارند نه آقایانی که از مواضع دهه اول انقلاب خود عدول کردهاند و گردش فکری و اعتقادی آنها واضع است. ماوامدار ملت هستیم و کسی وامدار این آقایان نیست.
چطور است که جریان دوم خرداد و اعضای مجمع روحانیون هنوز هم پیام تظاهرات گسترده مردم در ۹ دی سال ۸۸ رادرک نکردهاند و هنوز هم بر مواضع گذشته خود اصرار دارند؟
مردم در ۹ دی سال ۸۸ با اخلاص و پاکی و خلوص نیت به خیابانها آمدند و علیه هتاکان به دین و انقلاب و رهبری موضعگیری اصولی و شفاف داشتند و حتی دستنویسهایی را با خود حمل میکردند که از فعالان اصلی فتنه اعلام برائت و بیزاری کردند. همین مردم در طول انتخابات سالهای اخیر بارها به حامیان گفتمان دوم خرداد پاسخ منفی دادهاند و در ۹ دی سال ۸۸ از آنها اعلام نفرت و بیزاری کردند و پاسخ محکمی به همه توطئههای آنها دادند.
اما متأسفانه پس از گذشت حدود سه سال از آن روز هنوز آقایان پیامهای آن روز حماسی را درنیافتهاند. انحراف آقایان هرچه به سمت جلوتر میآییم میبینیم که بیشتر و بیشتر میشود و قرار نیست راه خود را اصلاح کنند. مردمی که آن روز به کف خیابانها آمدند طالب جاه و مقام و پول نیستند و بیرنگ و بینام و نشان از اسلام و انقلاب و رهبری دفاع کردند و پاسخ مناسبی به دسیسهگران داخلی و خارجی دادند. ما باید از این ملت درس اخلاص و وفاداری و فداکاری بگیریم و مغرور نباشیم به پست و مقامی که داریم. ما نباید مغرور باشیم از فقه و اصولی که خواندهایم و یا اگر دو روز سابقه مبارزاتی داریم به آن فریفته بشویم، بلکه باید ببینیم که تا آخر خط ایستادهایم و راهمان عوض نمیشود و ببینیم که تا آخر با امام و رهبری هستیم یا نه. متأسفانه عدهای دچار کجفهمی هستند و مسائل و موضوعات را خوب تجزیه و تحلیل نمیکنند و برداشت صحیحی از خواستههای مردمی ندارند. هر چند ممکن است جریان منحرف دیگری هم در کنار این جریان باشد. به هر حال مردم مخالف انحراف و کجروی هستند و برخوردی را که با گروه اول داشتند با گروه دوم هم انجام خواهند داد.
این آقایان بهتر است بدانند و بپذیرند که مردم کجروی و کجفهمی را تاب نمیآورند لذا این افراد بهتر است هر چه زودتر خودشان را اصلاح کنند تا شاید مردم هم از سر تقصیرات آنها بگذرند و بیشتر از این خودشان را خسته نکنند.
بر اساس آنچه جامعه از اعتقاد و اهداف جریان دوم خرداد سراغ دارد، شرکت این گروه سیاسی در انتخابات چه توجیهی دارد؟
اولین نکته که باید در این مورد حائز اهمیت قرار بگیرد این است که جریان فتنه نقطه مقابل جریان اصولگرایی است از این رو سایر جریانهای سیاسی کشور باید تکلیف خود را با فتنه ۸۸ مشخص کنند.
اصلاحطلبان باید با فتنه مرزبندی مشخص داشته باشند چراکه شاخصه وفاداری به نظام عدم تعامل با کسانی است که رودرروی نظام ایستادند. بنابراین اگر آنها در گذشته ارتباطی با فتنهگران داشتهاند باید وضعیت خود را در حال حاضر روشن کنند و شورای نگهبان نیز مراقب این مسائل باشد.
باید عرض کنم اصلاحطلبان میتوانند در عرصه سیاسی فعالیت کنند اما باید خط قرمزها را رعایت کرده و مرزبندی خود را با فتنه نیز مشخص کنند. اصلاحطلبان به عنوان یک جریان سیاسی به فکر انتخابات آتی هستند، تردیدی نیست و آنها در قالب چند طیف فعالیت میکنند. یک طیف از آنها با فتنه ارتباطی نداشته و مواضع آنها را رد کردهاند و اگر این افراد قصد حضور در عرصه انتخابات را داشته باشند مشکلی نیست.
اما برخی اصلاحطلبان هنوز بر موضع دفاع از فتنه پایدار هستند که این امر با فضای سیاسی انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و لذا همانطور که اشاره شد اگر ارتباط و حمایت آنها همچنان با فتنه برقرار باشد، آمدن این طیف به انتخابات توجیهی ندارد و حضور اصلاحطلبان حامی فتنه در انتخابات بر خلاف مصالح نظام است.
با توجه به اشتباهات مکرر طیف دوم خرداد در طول سالهای اخیر، فرجام این گفتمان را چگونه میبینید؟
بارها به دوستان دوم خردادی در مجلس هشتم و جاهای دیگر، گفتهایم که شما چه چیز را میخواهید اصلاح کنید و به دنبال اصلاح چه چیز هستید. اگر با عرف سیاسی جهان میخواهند اصلاح به راه بیندازند که با اصول نظام همخوانی ندارد و با آن در تعارض است که البته نمایندگان آنها در این مورد هیچ جوابی ندارند و اعلام میکنند ولایت فقیه را قبول دارند و به رأی مردم هم احترام میگذارند.
به نظر من اصلاحطلبی بیشتر یک ژست سیاسی بدون هویت و مبنای عقلی است. یادمان نرفته است که در دوران حاکمیت اصلاحطلبی آنها خیلی از حرفها را علیه انقلاب و ارزشهای اسلامی و دینی زدند و نسبت به ایدههای نظام تاختند و اصلاحطلبی هم به غیر از این معنا نیست.
ما همین را به معتقدین به این جریان میگوییم که آیا آن موضوعاتی که در گذشته اتفاق افتاده است را قبول دارید و جواب میشنویم نه. آن روز اصلاحطلبی به معنای رو در رویی با نظام بود و اگر آن طرز تفکر بخواهد ادامه داشته باشد ذرهای ارزش ندارد و آنها موفق نخواهند شد. واقعاً الان این سؤال است که اندیشه سیاسی اصلاحطلب به معنای چیست، جز رقابت با اصولگرایان با هر ایده و هدفی چیز دیگری معنا نمیدهد.
پس، تغییر مواضع برخی از کسانی که از جریان فتنه حمایت میکردند و درطول سال۹۰ با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس نهم به سمت شاخصههایی نظیر ولایت فقیه و قانون اساسی متمایل شدند و امروز مواضع تهاجمی را اتخاذ میکنند، را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
آنها هوادارانی دارند هر چند در اقلیت که میخواهند آنها را نگه دارند و به وسیله آنها به حاکمیت ورود پیدا کنند که تغییر مواضع برخی افراد و تبدیل آن به مواضع معتدل و میانه خود یکی از این راههاست. به عقیده بنده در برخی از جاها ما میتوانیم با بعضی از چهرههای معتدل این جریان که با ولایت فقیه و قانون اساسی پایبند هستند به گفتوگو بنشینیم و آنها را برگردانیم.
برخی از اعضای مجمع روحانیون هیچگاه حاضر نشدهاند از فتنه و فتنهگران برائت بجویند و در حال حاضر هم همان مواضع رادیکالی دو سال گذشته خود را دارند و بنده هم این افراد را تأیید نمیکنم و حضور آنها را مفید نمیدانم چراکه حتی یکبار هم به خاطر انقلاب، نظام و مردم حاضر نشدند تحرکات تند و ضد انقلابی موسوی و کروبی را محکوم کنند. به هر حال بنده نگاه مثبتی به این مجموعه ندارم.
جریان انحرافی هم مانند اصلاحطلبان تلاشهایی را برای پیروزی در انتخابات آتی آغاز کرده، میزان موفقیت این گروه را چطور ارزیابی میکنید؟
جریان انحرافی هم مانند اصلاحطلبان از ماهها پیش در تدارک برای پیروزی در انتخابات برآمدهاند که این لزوم توجه و هوشمندی جریان اصولگرا را طلب میکند. اما به هر روی و با توجه به مسائل پیش آمده در دو سال اخیر حامیان جریان انحرافی موفقیت سرنوشتسازی نخواهند داشت.
بهرغم همه فعالیتهایی که جریان انحرافی به این منظور انجام داده اما اینکه تا چه میزان بتوانند موفق باشند معلوم نیست، که امیدواریم موفق هم نباشند. بسیار امیدواریم که فعالیتهای جریان انحرافی بینتیجه باشد و توفیقی به دست نیاورد چراکه جامعه با بصیرتی داریم که به سخنان نخبگان و صاحبنظران اهمیت میدهد.
جریان دوم خرداد چطور میتواند برای برگشتن به عرصه رقابت امیدوار باشد با توجه به اینکه جامعه مخالف حضورشان در این عرصه است؟
اصلاحطلبان ابتدا باید دچار اصلاحات شوند بدان معنا که اصلاحطلبی و معاندت را از یکدیگر جدا نمایند چراکه کسی که نظام را قبول ندارد معنایی ندارد که در قالب آن رئیسجمهور آن نظام شود. بهتر است این افراد به صراحت بگویند نظام را قبول ندارند نه اینکه برای رئیسجمهور شدن تقلا کنند چون قرار است رئیسجمهور همچون نمایندگان مجلس، پاسدار قانون اساسی باشد پس معنایی ندارد که فردی که نظام جمهوری اسلامی و چارچوبهایش را قبول ندارد رئیسجمهور کشور شود. بر این اساس تمام افرادی که در چارچوب نظام سلسله مراتب را قبول دارند و بر این موضوع نیز معتقدند که سیاستگذاری کلان کشور توسط مقام معظم رهبری ابلاغ میشود و رئیسجمهور آینده تنها باید مجری این سیاستها باشد، میتوانند وارد عرصه رقابت شوند.
با توجه به اینکه در هفتههای اخیر شاهد حدس و گمانهای متفاوتی در مورد اشخاص مختلف در رقابتهای انتخاباتی هستیم ارزیابی شما در مورد گروههای فعال در این عرصه چیست؟
در پایان عرض میکنم در عرصه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شاهد حضور گروههایی خواهیم بود که رسماً وابسته به جناح سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا نیستند اما در عرصه انتخابات حاضر هستند؛ البته آرم خاص ندارند و در ظاهر آزاد و غیروابسته وارد میشوند. نیاز به زمان بیشتری وجود دارد تا فضا شفافتر شود و مشخص شود چه کسانی خواهند آمد و بتوانیم قضاوت بهتری داشته باشیم.
دو تا سه گروه شامل اصلاحطلب، جناحهایی که به ظاهر وابستگی ندارند و جناح اصولگرا در عرصه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در حاضر خواهند شد، جناح اصولگرا بیشترین حضور را در انتخابات پیشرو خواهند داشت و گرچه پشت صحنه فعالیتها شروع شده است، اما هنوز شفاف نیست و نیاز به زمان بیشتری داریم تا کاندیداها مشخص شوند و مواضع خود را مطرح کنند.
بهترین راهکاری که اصولگرایان میتوانند در دستور کار قرار دهند تا دو جریان اصلاحات و منحرف به اهداف خود نرسند را چه میدانید؟
به نظر بنده اصولگرایان ضمن آنکه هوشیاری و آگاهی خود را حفظ کنند باید به روشنگری فعالیتهای این دو جریان دست بزنند البته وحدت و همگرایی حداکثری در دل جریان اصولگرایی و توافق بر سر کاندیدای مشترک، در انتخابات آتی میتواند تمام اهداف آنها را به یأس و شکست تبدیل کند.
البته در این میان از نقش رسانهها هم نباید به راحتی گذشت چراکه عمل به وظیفه از سوی رسانهها که همان روشنگری و افزایش سطح آگاهی جامعه است میتواند تأثیرات مثبتی به همراه داشته باشد و مردم را در مقابل دسیسهها وتوطئههای برخی گروهها و جریانات سیاسی واکسینه کند./971/پ201/ج
ارسال نظرات