۰۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۱
کد خبر: ۱۵۱۳۰۳

دوهفته‌نامه الکترونیکی باب‌الکریمه در پله هشتم

خبرگزاری رسا ـ شماره هشتم دوهفته نامه الکترونیکی باب‌الکریمه با هدف آشنا کردن نسل جوان با ابعاد شخصیتی کریمه اهل بیت(ع) در فضای مجازی منتشر شد.
شماره هشتم دوهفته‌نامه الکترونيکي باب الکريمه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، هشتمین شماره دوهفته‌نامه الکترونیکی باب الکریمه شامل دل نوشته، مصاحبه، بانوان کریمه، مناسبت‌نامه، سخن سردبیر، شعر، معرفی کتاب، سبک زندگی، کرامات کریمه، پوستر و پادکست در فضای مجازی منتشر شد.
بیت‌النور، اخبار کریمه ، کریمه در وبلاگستان، خبرنامه ، اخبار بانو، آرشیو، چند رسانه‌ای و زیارت مجازی از دیگر بخش‌های این دوهفته‌نامه است و در بخش اخبار کریمه آخرین خبرهای حرم حضرت معصومه(س) آمده است.
سخن سردبیر
در این سخن آمده است: بیستم ماه صفر که چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفای آن حضرت است به«اربعین حسینی» معروف است.
در این روز دو حادثه مهم را ثبت کرده اند: یکی مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه و دیگری روزی که جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شد، در کتاب «بشاره المصطفی» آمده است، عطیه عوفی می‌گوید: به همراه جابربن عبد الله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد کربلا شدیم.
جابر نزدیک شریعه فرات رفت، غسل کرد و لباس‌های نیکو پوشید، سپس به طرف قبر مطهر حرکت کردیم، هیچ قدمی را بر نمی‌داشت، الا این‌که ذکر خدا می گفت، تا به نزدیک قبر رسیدیم، سپس به من گفت: مرا به قبر برسان، من دست او را روی قبر گذاشتم، جابر روی قبر افتاد و غش کرد.
مقداری آب روی صورتش پاشیدم، وقتی به هوش آمد، سه بار گفت:یا حسین، سپس گفت ای حسین چرا جواب مرا نمی‌دهی؟ بعد به خودش گفت چگونه می توانی جواب دهی در حالی که رگ‌های گلوی تو را بریده‌اند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است.
شهادت می‌دهم که تو فرزند خاتم النبیین و سید مؤمنین و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی، درود وسلام و رضوان الهی بر تو باد، سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حرکت کرد و گفت: السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین.
خورشید شهر
در بخش دلنوشته این دوهفته‌نامه می‌خوانیم: چه گرمایی دارد این شهر و چه تابشی دارد این خورشید، از چه است که این دیار این‌چنین در تب می‌سوزد، دو خورشید وقتی در یک آسمان بتابد معلوم است که شهر این‌گونه تب آلود می‌شود، آن هم خورشید گنبد تو، آن هم تابش عشق تو، آن هم عشق تو.
که پرتوهای نورش تا دوردست‌ها می‌رود و این‌گونه می‌کشد بندگان خسته را به این دیار، این آفتاب دنیای من است، تنها قبله‌گاه من، قبله‌گاهی که به سویش پرواز می‌کنم و هر روز و نیمه شب به سمت این گوشه خاک قامت نماز می‌بندم و خدا را به بودن این قبله قسم می‌دهم که حفظ کند داشته‌ها را و عطا کند نداشته‌ها را.
راه خود را به زمان گم شدن با پرتوهای نور این قبله پیدا می‌کنم و به سویت می‌شتابم و چون کودکی ناتوان که در آغوش مادر عقده دل باز می‌کند از شادی پیدا کردن راهی این‌چنین ساعت‌ها در برابرش زانو زده و می‌گریم.
آن‌گاه وقتی خوب گریستم و با تمام معرفت روبروی گنبد خورشیدی‌ات با تمام وجود ایستادم، می‌فهمم که چرا با وجود این حرارت باز هم سیل بندگان به سمت این خاک جاریست و چرا حریم تو هم به مانند برادرت هیچگاه فرصت دخیل افتادن و زیر پایت نشستن را به آدم نمی‌دهد، زیادند تعداد عاشقانت و کوچک است این دنیا برای خاستن تو، امید که به حرمت این عشق شفیعمان باشی.
کشف حجاب در راستای انزوای زنان مسلمان
در بخش دیگری از این دوهفته نامه با عنوان مناسبت‌نامه آمده است: حجاب زن ایرانی با کشف حجاب مورد خدشه واقع شد و زنان بسیاری را خانه نشین کرد و این مطمئنا می‌تواند بر این باور صحه بگذارد که حضور زن مسلمان در فعالیت‌های اجتماعی با حجاب صورت می‌گیرد و اولویت بر حفظ حجاب است.
مورخان کشف حجاب را نتیجه سفر رضاخان به ترکیه و مشاهده اقدامات آتاتورک می‌دانند اما تحلیل گران می‌گویند کشف حجاب مرحله‌ای از یک برنامه مدون تغییر فرهنگی بوده است که کشف حجاب و تغییر لباس یکی از آن به شمار می‌آمده است، تغییر فرهنگی‌ای که با حضور افکار اروپایی از اواخر سلطنت محمد شاه و دوران قاجار شروع شده بود.
آنچه 17 دی 1314 صورت گرفت تنها کشف حجاب نبوده بلکه منع حجاب هم بوده است یعنی زنان به این امر مخیر نگشتند که بتوانند بدون حجاب نیز در انظار و معابر عمومی ظاهر شوند و به نوعی پیشرفت مورد مشاهده رضاخان در ترکیه صورت پذیرد بلکه زنان مجبور به کشف حجاب شدند و همین طور پوشش مردان نیز از سال 1307 متفاوت شد و آن‌ها بدون طبق قانون متحدالشکل شدن البسه اختیار پوشش دیگری برگزیدند.
شاهد این اجبار اعلان‌های حکومت به مازندران، کرمان، مشهد، اصفهان، تهران و دیگر شهرهای ایران بود و همچنین گزارش‌های متفاوتی که از شهرها برای رضاخان فرستاده می‌شد تا بداند بدون حضور خانم‌های بی‌حجاب چه مراسمی صورت گرفته است، مراسمی مانند مجالس مهمانی مختلف و حتی به آب انداختن ناوچه‌های جدید تا پیشرفت زنان محقق شود.
چرا که روز 17 دی 1314 شمسی در عمارت دانش‌سرای عالی تهران مراسمی جهت اعطای دیپلم به فارغ التحصیلان، با حضور شاه و خانواده سلطنتی، رییسان مدارس و همسران صاحب منصبان عالی رتبه برگزار شد.
این روز که همه زنان بدون حجاب در مراسم حضور داشتند، روز «آزادی زن و کشف حجاب» نامگذرای شد، در این مراسم رضا شاه طی سخنانی گفت: بسیار مسرورم از این‌که می بینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل آمده اند.
 معیارهای انتخاب همسر
در موضوعی با عنوان معیارهای انتخاب همسر که در بخش سبک زندگی این دوهفته‌نامه دیده می شود امده است: معیارهای انتخابی از سوی این سبک زندگی نیز بیشتر به سوی مادیات گرایش دارد، معیارهایی نظیر قدرت، ثروت، طبقه اجتماعی، منزلت شغلی، درآمد، زیبایی ظاهری و‌ مشهور بودن.
خانواده کوچک‌ترین نهاد اجتماعی است که می‌توان از آن به عنوان اثرگذارترین مرکز انتقال فرهنگ و سبک‌ زندگی به نسل آینده یاد کرد، خانواده‌ای که در ابتدای زندگی بشر به صورت گسترده متشکل از پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادر بوده و امروزه با شکل‌های مختلف آن که بیشتر به سمت هسته‌ای شدن (پدر، مادر و فرزندان) گام بر می‌دارد.
در کنار این دو خانواده شکل‌های دیگری نیز از خانواده حضور دارند، خانواده‌ای ناقص که در آن یکی از ستون‌های زندگی(پدر یا مادر) به دلیل فوت و یا طلاق حضور ندارند و یا خانواده‌های همجنس گرا.
اما پایه و اساس زندگی موفق زمانی صورت می‌گیرد که فرد در انتخاب شریک زندگی خود، بر اساس معیارهای مورد نظر به شیوه درست انتخاب کند، اما این معیارها از موارد اثرگذار در داشتن یک زندگی مناسب و موفق است که آن هم برگرفته از سبک و الگوی زندگی است.
محفوظ ماندن مصالح ساختمانی
در بخش دیگری از این دوهفته نامه که با نام کرامات کریمه مشهود است، می خوانیم: گفتم حضرت معصومه«سلام‌الله‌علیها» خودش محافظ و نگهبان نوکران و خادمان خویش هست.
یکی از خادمین و محبین اهلبیت (ع) به نام آقای سبحانی که کفشدار افتخاری حضرت معصومه(ع) هم هست، نقل می‌کرد: باران شدیدی می‌بارید و من در کفشداری در حال انجام وظیفه بودم، در آن ایام ساختمان نیمه کاره‌ای در اختیارم بود که هنوز سقفش را آسفالت نکرده‌بودم و مقادیر زیادی گچ که برای سفیدکاری، به طبقه دوم برده بودم، در معرض اصابت باران بود.
باخود گفتم: اگر این باران شدید ده دقیقه ادامه پیدا کند، تمام سرمایه زندگیم که از طریق قرض فراهم شده، یک ساعته خراب می‌شود، در همان حال، یکی از دوستان هم که از بنایی ساختمان من اطلاع داشت، گفت: به خانه برو و مصالح خودت را از زیر باران بردار! من به حرفهای او اعتنایی نکردم و گفتم حضرت معصومه«سلام‌الله‌علیها» خودش محافظ و نگهبان نوکران و خادمان خویش هست.
بعد از پایان کار به منزل رفتم، از پسرم پرسیدم: روی گچ و سیمان را پلاستیک کشیدید تا باران خیسشان نکند، گفت: اینجا اصلا باران نیامد، فقط نم مختصری روی گچ‌ها نشست، اینجا بود که فهمیدم حضرت هرگز لحظه‌ای از خادمین و نوکران خود غافل نیست.
شماره هشتم دوهفته نامه الکترونیکی باب‌الکریمه همراه با پنج شماره قبلی این دوهفته‌نامه در پایگاه اینترنتی باب‌الکریمه قابل مشاهده است و علاقمندان می‌توانند برای مشاهده و استفاده از مطالب آن به نشانی اینترنی www.babolkarimeh.com  مراجعه کنند./907/ت302/پ
ارسال نظرات