۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۸
کد خبر: ۱۵۶۷۸۴

شماره 31 دو‌‌هفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ سی و یکمین شماره دوهفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد(ع) با هدف تولید و نشر آثار مرتبط با امام رضا(ع) در موضوعات مختلف در فضای مجازی منتشر شد.
شماره 31 باب‌الجواد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 31 دوهفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد(ع) شامل سخن سردبیر، دلنوشته، مناسبت‌‌نامه، عیون اخبار الرضا، خاطره، معرفی کتاب و مقاله، بازنشر، مقاله و مشاهیر مدفون در حرم در فضای مجازی به روز رسانی شد.
وبلاگ شهر رضا، دل‌نوشته‌های من برای امام رضا(ع) و ضامن آهو از موضوعات مطرح شده در بخش حدیث یار و موضوعاتی همچون آداب مسافرت، آفتاب هشتم، من تو را می‌خوانم، غبار حرم، چه بخواهیم، آداب زیارت و امام رئوف نیز در قسمت پاکدست‌ها و ره‌توشه این دوهفته‌نامه الکترونیکی قابل مشاهده است.
زیارت آنلاین، آیینه‌نگار، پنجره فولاد، حدیث یار، شماره‌های پیشین، اخبار، پیوندها و تبلیغات از دیگر بخش‌های این شماره است که بخش معرفی وبلاگ‌ها در سبک جدیدی به معرفی کامل وبلاگ‌های رضوی می‌پردازد و در بخش اخبار، هر روز اخبار مرتبط با امام رضا(ع) پوشش داده شده است.
در بخش آیینه‌نگار پوستر‌ها و عکس‌های جذاب و دیدنی از فاطمیه، یا زهرا، شهادت، یا ثامن‌الحجج، یا هادی، کلمه التوحید، حضرت عشق، یا فاطمه معصومه(س)، یا حضرت عبدالعظیم(ع)، مولود کعبه، یا موسی‌ بن جعفر، هدیه میلاد، بارگاه هشتم، دخیل و خورشید بر نیزه آورده شده که با بهترین کیفیت قابل مشاهده و دانلود است.
آقا خودت می دانی
در بخش خاطره این دوهفته‌نامه در موضوعی با عنوان آقا خودت می‌دانی می‌خوانیم: جلوی آژانس مسافرتی روبروی اطلاعیه سفر مشهد ایستاد و با لبخندی گفت: آقا خودت می دانی، بعد با لبخند به بقیه راهش ادامه داد، این اولین باری نبود که جلوی آژانس‌های مسافرتی و اطلاعیه‌های سفر به مشهد می‌ایستاد و با لبخندی زیر لب می گفت: آقا خودت می دانی.
 این بار دیگر طاقت نیاوردم، به او گفتم: می توانم بپرسم چرا هر وقت به این اطلاعیه‌ها می‌رسید با لبخند و زیر لب می‌گویی آقا خودت می دانی، به منبر مسجد نگاه کرد و در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: اگر بدانی این جمله چقدر برای من امیدوار کننده است.
این حرف او برای من خیلی عجیب تر بود، با تعجب نگاهش کردم و گفتم: امیدوار کننده، می‌شود کمی توضیح دهی، در حالی که نگاهش را از مناره مسجد جدا نمی‌کرد، گفت: چند سالی بود که می‌خواستم به مشهد بروم خیلی مشتاق بودم که به زیارت بروم اما هر بار که برنامه‌ریزی می‌کردم در آخرین لحظات برنامه من به هم می ریخت، چهار بار آماده شدن و به هم خوردن برنامه واقعا امیدم را ناامید کرده بود، از طرفی احساس این‌که شاید آقا من را دوست ندارد واقعا من را اذیت می‌کرد، کم کم رفتن به مشهد را به خاطره سپردم و تصمیم گرفتم که این مسأله را به خود آقا بسپارم، آقا خودت می دانی چقدر دوست دارم که به زیارتت بیایم اگر لیاقت دارم مرا به زیارتت بخوان.
از وقتی این حرف را با خودم گفتم و سپردم به آقا دیگر با خیال راحت حتی فکر هم نکردم، فکر کنم یک ماه بیشتر از این حرفم نگذشته بود، یک روز آفتابی خسته از سر کار برمی گشتم و به این فکر می کردم که به خانه بروم و بخوابم، دوستم هم با من بود، داشتیم از کنار یک آژانش مسافرتی می گذشتیم که دوستم به من گفت: پایه‌ای، من که از نیت دوستم خبر نداشتم گفتم اگر شر نباشه من هم پایه‌ام.
 ناگهان دیدم دوستم در آژانس را باز کرد و داخل آژانس شد و بعد از چند دقیقه از آژانس خارج شد و با دست زد روی شانه من و گفت: ساعت 4 باید راه آهن باشیم، با بی تفاوتی نگاهی به ساعتم کردم و گفتم: یعنی یک ساعت دیگر، بعد ناگهان خشکم زد و گفتم: کجا، دوستم گفت: مشهد زیارت حرم امام رضا(ع) فقط باید عجله کنی.
اصلا وقت نبود به خانه بروم و وسایلی برای سفر بردارم، دوستم به شانه من زد و گفت: بدو باید الان تاکسی بگیریم برویم وگرنه به قطار نمی‌رسیم، اصلا باورم نمی‌شد انگار دیگر صدایی را نمی‌شنیدم ناگهان با صدای بوق قطار از فکر خارج شدم.
 تا مشهد با دوستم حرف می زدم اما انگار در خواب بودم، به مشهد رسیدیم اما حس ترسی تمام وجودم را گرفته بود نمی‌دانم شاید ترس نبود شکوه و بزرگی امام رضا (ع) بود، از حسم به دوستم گفتم، او هم همین حال را داشت، صحبت کنان وارد حرم شدیم .
 مثل همیشه حرم پر از عاشقان حضرت امام رضا(ع) بود، پیر و جوان و کودک همه عاشقان امام رضا(ع) که همه با اشتیاق آمده بودند تا به زیارت امام رضا بروند، اما من خجالت می‌کشیدم احساس می کردم که به زور آمده‌ام با خودم می گفتم: این همه عاشق آمده‌اند برای زیارت امام رضا(ع)، آنها لیاقت زیارت حرم را دارند عاشقانی که با آمادگی و اشتیاق آمده‌اند تو کجای این جمع قرار داری.
در این فکرها بودم و یاد حرفی افتادم که با خودم گفته بودم آقا خودت می دانی، یک لحظه دیدم که بین جمعیتم و فاصله من تا ضریح تنها یک دست دراز کردن است، وقتی به اینجای خاطره رسیدیم، متوجه شدم که صدایش می لرزد و صورتش پر از اشک شده است، باز با خود گفت: آقا خودت می‌دانی.
دلتنگی
در بخش خاطره دو هفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد آمده است:سر به بالا می‌گیرم و قاب روبرو را نظاره می‌کنم، تنها زینت بخش حلقه چشمانم گنبد طلایی است که با کبوتران در حال پروازش خودنمایی می‌کند، از تو دورم و دلتنگی کلافه ام کرده است، ناگهان آهنگی زمزمه کنان، تو گویی خواننده در آنجا حضور دارد بلند می شود:
 آمده ام ای شاه پناهم بده                                خط امانی ز گناهم بده
حالا دیگر حرمت را می‌بینم، عطر حرمت تمام وجودم را معطر کرده است، بر روی سنگ فرشهای حیاطت قدم می گذارم و به سوی ایوان طلایت راه می افتم.
روبرو پنجره فولادت می‌ایستم، دیگر میان دیدن تو و من، ابرهای مه آلود اشک است که هیچ تلاشی برای ایستادنش نمی‌کنم، می‌ایستم به نشانه احترام دست بر سینه می‌گذارم و سر فرود می‌آورم و بلند می گویم:السلام علیک یا غریب الغربا و یا معین الضعفاء، السلطلات یا ابالحسن یا علی ابن موسی الرضا(ع).
سر بلند می کنم تا با شوقی وصف ناپذیری حرمت را ببینم، اما آنچه می بینم تنها دیوار گچی خانه است در شهری دور از تو، شهری که از مکان با تو فرسنگ‌ها فاصله دارد ولی دل‌های عاشقانت در آن تنها کمتر از یک چشم بر هم زدن با تو فاصله دارند.
دین و تزکیه، محور علم
در بخش دیگری از این دوهفته‌نامه با عنوان مناسبت‌نامه چنین آمده است: در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی نهاد امور تربیتی با هدف گسترش و تعلیق ارزش‌های انقلاب اسلامی در نظام آموزش و پرورش کشور شروع به شکل گیری کرد، بر همین اساس شهیدان رجایی و باهنر در دوران تصدی وزارت آموزش و پرورش در سال 1359 شمسی اقدام به تأسیس ستاد امور تربیتی در مدارس کردند تا دانش آموزان را به ارزش‌های والای اسلامی ترغیب کنند. 
بر اساس سخن امام راحل(ره) که می فرمودند: «اگر تهذیب نباشد علم توحید هم به درد نمی خورد»، تربیت دانشمندان و تحصیل‌کردگانی که در آنها توجه به دین و پاکی سرشت وجود داشته باشد از مهم‌ترین تکالیف امور آموزشی کشور است.
با مطالعه زندگی‌نامه دانشمندان بزرگ ایرانی، بیشترین علت موفقیت آنها در دانش روز خویش را، دینداری، تهذیب اخلاقی و دوری از مقامات دولتی( مگر برای صلاح مردم) می توان نام برد، از جمله این دانشمندان خواجه نصیرالدین طوسی است.
 محمد حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در تاریخ 15 جمادی الاول سال 598 ه.ق در طوس به دنیا آمد، او در طول زندگی خویش به مطالعه علوم زمان خویش پرداخت و شاگردان زیادی از جمله علامه حلی را ترتبیت کرد.
 او در مباحث اجتماعی، اخلاقی،‌ سیاست نوشته‌هایی دارد، اما بیشترین شهرت طوسی به خاطر نجوم است، رصد خانه وی یک مؤسسه علمی در تاریخ علم به شمار می‌آید، او عامل دین و دیانت را مهم‌ترین عامل در برقراری جامعه و حکومت اخلاقی و مناسب می‌دانست.
طوسی در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 ه.ق در کاظمین بغذاد درگذشت . به مناسبت بزرگداشت یاد و خاطره این دانشمند عالی قدر،‌روز 5 اسفند ماه را روز مهندس نامگذاری کرده‌اند.
 شماره سی‌ و یکم دوهفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد(ع) به همراه چهار شماره پیشین، به مدیرمسؤولی و سردبیری زهرا باقری در فضای مجازی به نشانی اینترنتیwww.baboljavad.com بارگذاری شده و قابل استفاده برای علاقمندان است./907/ت302/پ
ارسال نظرات