۰۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۷:۳۹
کد خبر: ۱۵۷۸۵۰
پژوهشگر مرکز فرهنگ قرآن:

قرآن کریم کامل‌ترین نسخه براى آرامش روح است

خبرگزاری رسا ـ پژوهشگر مرکز فرهنگ قرآن گفت: قرآن کریم بزرگ‌ترین معجزه پیامبر اکرم(ص) و کامل‌ترین نسخه براى آرامش روح است و تمام آن‌چه را که بشر براى هدایت نیاز دارد، در آن آمده است.
آرامش در قرآن کريم
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، آرامش در قرآن مقاله ای است از حجت الاسلام اسماعیلی از محققان مرکز فرهنگ قرآن در تبیین نقش و جایگاه قرآن به عنوان کتابی الهی و ثمر بخش در ایجاد آرامش در انسان‌ها که متن آن بدین شرح است:
دست‌یابى به آرامش واقعى یکى از خواسته هاى همیشگى بشر بوده است و در این راستا انسان در طول تاریخ تلاش‌ها و رنج‌های بسیارى را به جان دل پذیرفته است. بى شک بخش وسیعى از تلاش‌های علمى بشر و کشف رازهاى ناگشوده جهان طبیعت به منظور دسترسى به امکاناتى بوده است که آرامش و آسایش را براى انسان به ارمغان آورد از سوى دیگر مطالعات آکادمیک و تحقیقات روان شناسى پیرامون آرامش و اضطراب و عوامل و موانع هر یک بخش قابل توجهى از پژوهش‌های علوم انسانى را به خود اختصاص داده است.
در سال‌های اخیر کوشش‌های زیادى در زمینه روان درمانى افرادى که دچار بیماری‌های روانى و اضطراب‌های شخصیتى و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است، و در این زمینه روش‌های مختلفى براى روان درمانى پدید آمده است که هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را در از میان بردن یا پیشگیرى از بیماری‌های روانى کسب نکرده است. برخى از تحقیقات نشان می‌دهد که میانگین درمان از 70 درصد تجاوز نمی‌کند. وانگهى حال عده اى از بیماران پس از روان درمانى گاه بدتر هم شده و یا بیمارى پس از مدتى بازگشته است.
از این رو روان‌شناسان به دنبال یافتن علت این امر برآمدند و از طریق آمارگیرى به این نتیجه رسیدند که مهم‌ترین عامل در درمان بیماری‌های روانى «دین» است و درصد بهبودى بیمارانى که معتقد به دین هستند بسیار بیشتر از دیگران است. لذا آنان بر این باورند که «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان بیماری‌های روانى به ویژه اضطراب و افسردگى است.» ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناسى آمریکایى می‌گوید: «ایمان نیرویى است که باید براى کمک به انسان در زندگى وجود داشته باشد. فقدان ایمان زنگ خطرى است که ناتوانى انسان را در برابر سختی‌های زندگى اعلام می‌دارد.»
کارل یانگ روان کاو می‌گوید: «در طول سى سال گذشته افراد زیادى از ملیت‌های مختلف جهان متمدن با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده‌ام اما از میان بیمارانى که در نیمه دوم عمر خود به سر می‌برند (یعنى از سى و پنج سالگى به بعد) حتى یک بیمار را نیز ندیدم که اساسا مشکلش نیاز به گرایش دینى در زندگى نباشد. به جرأت می‌توانم بگویم که تک تک آنان به این دلیل قربانى بیمارى روانى شده‌اند که آن چیزى را که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود می‌دهند نداشتند و تک تک آنان فقط وقتى به دین و دیدگاه‌های دینى بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند.»
بنابراین حتى جوامع غربى هم متوجه شده‌اند که براى درمان بیماری‌های روحى باید به دین پناه بُرد و چون دین اسلام خاتم ادیان و اکمل ادیان است پس منشأ اصلى آرامش را باید در آن جست. و قرآن کریم که بزرگ‌ترین معجزه پیامبر اکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر براى هدایت نیاز داشته در آن آمده است، کامل‌ترین نسخه براى آرامش روح است.
از این رو بر آنیم تا با نگاهى اجمالى دیدگاه قرآن را در مورد آرامش و عوامل آن را مورد بررسى قرار دهیم:
عوامل آرامش در قرآن:
قرآن کریم امورى را به عنوان عوامل آرامش معرفى می‌کند مانند: نماز، تلاوت قرآن، اهل بیت(ع)، توکل، صبر، تقوا، توبه، مطالعه تاریخ انسان‌های بزرگ، عمل صالح، تسلیم بودن در مقابل خدا، انفاق، زکات و...; اما باتوجه به آیه شریفه: «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ; آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.» در می‌یابیم که تنها چیزى که موجب آرامش روح است یاد و ذکر خداى متعال است و امور دیگرى که قرآن کریم از آن‌ها یاد کرده است به «ذکر و یاد خداوند متعال» بر می‌گردد.
انسان سر تا پا احتیاج و فقر است، پیوسته کمبود فعلى و خوف از آینده او را در اضطراب و دلهره نگاه می‌دارد، از این لحاظ طوفان سهمگین نگرانى، پیوسته در باطن او در حال وزیدن است; اما وقتى که خدا را به نظر می‌آورد و آن قدرت بى پایان و فضیلت و کمال مبدأ فیاض را در نظر مجسم می‌کند آلام و مصائب و نگرانى در قلب او خنثى می‌شود و احساس آرامش می‌کند و می‌داند به منبع جلال و کبریایى تکیه کرده که می‌تواند او را به سعادت برساند و از هر حادثه نگهدارى کند.
هر گاه انسان به این مرحله دست یافت و روح او آرام گشت، خداوند از او خشنود و او نیز از خداوند خشنود می‌شود: «یَـأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً; تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت باز گرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است».
اما در اینکه چه چیزهایى باعث یاد خداوند در روح آدمى می‌شود، قرآن امور زیر را معرفى می‌کند:
1. نماز
«أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى; نماز را براى یاد من به پا دارد».
نماز بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پیوند میان خلق با خالق و مؤثرترین راه براى فراموش نکردن ذات پاک اوست. نماز بهترین وسیله یاد خداست، در آیه فوق به یکى از فلسفه هاى مهم نماز اشاره شده است و آن اینکه انسان در زندگى این جهان با توجه به «عوامل غافل کننده» نیاز به تذکر و یادآورى دارد، نماز این وظیفه مهم را بر عهده دارد. کسى که در ابتداى روز، قبل از هر چیز به سراغ نماز می‌رود و پس از چند ساعت کار و تلاش و چه بسا میان او و یاد خدا جدایى افتاد ناگهان ظهر می‌شود و به نماز می‌ایستد دوباره مشغول کار روزانه‌اشمی‌شود و در انتهاى روز هم باز ارتباط خود را با خدایش برقرار می‌کند; لذا همواره به یاد خداست و با ذکر او آرامش بر زندگی‌اشحکم‌فرماست.
2. تلاوت قرآن
«وَ الْقُرْءَانِ ذِى الذِّکْرِ; سوگند به قرآنى که داراى ذکر است».
قرآن هم خودش ذکر است و هم داراى ذکر، ذکر به معنى یادآورى و زدودن زنگار غفلت از صفحه دل، یاد خداوند، یاد نعمت‌های او، یاد دادگاه بزرگ رستاخیز و یاد هدف خلقت انسان، آرى عامل مهم بدبختى انسان‌ها فراموشى و غفلت است و قرآن مجید آن را زائل می‌کند.
3. اهل بیت(ع)
اهل بیت(ع) در کنار پیامبر(ص) صاحب عصمت کبرى و ملک عظیم، و عباد مخلص خدا و پیشتاز در امر دین و نگهبان حریم دیانت و آسمان معنویت می‌باشند که مقام نظارت بر عملکرد بندگان خدا را در دنیا و آخرت بر عهده دارند; آنان ترازوهاى قسط و عدل و حاکمان روز جزاء می‌باشند. اهل بیت نبوت(ع)مظاهر تام اسماء و صفات خداوند، و واسطه فیض حق براى خلائق می‌باشند که انبیاء و اولیاء عظام نیز، بى نیاز از توسل به این وسائط عظیم الهى نمی‌باشند. از این رو توسل به آنان موجب قرب به خدا و در نتیجه آرامش انسان است.
«فَسْـَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ; اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید». ذکر یکى از اسامى قرآن است، پس «اهل ذکر» یعنى کسانى که اهل قرآن می‌باشند که عنوانى واقعى و مورد تأیید الهى می‌باشد چرا که با توجه به آیه شریفه به عنوان مرجع پاسخ گویى به سؤالات مردم معرفى شده‌اند. و «اهل ذکر» اهل قرآنى هستند که سخنشان موجب علم به دین و عملشان موجب تذکر به حقیقت دین می‌باشد. در این آیه شریفه خداوند می‌فرماید از اهل ذکر سؤال کنید اگر نمی‌دانید با اینکه ندانستن اقتضا می‌کند انسان از اهل علم بپرسد نه از اهل ذکر این تعبیر (اهل ذکر) بدان جهت بیان شده که از اهل علمى باید سؤال کرد که انسان را به یاد خدا بیندازند.که مصداق کاملش اهل بیت(ع) هستند، از پیامبر(ص)روایت شده که مراد از «اهل ذکر» ائمه(ع) هستند.
4. ایمان
الف. ایمان به خدا: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِینَ هَادُواْ وَ النَّصَـرَى وَ الصَّـبِـِینَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ وَ عَمِلَ صَــلِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; کسانى که ایمان آورده‌اند (مسلمانان) و یهودیان و نصارى و صابئان (پیروان یحیى یا نوح یا ابراهیم) آن‌ها که ایمان به خدا و روز رستاخیز آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند پاداش آن‌ها نزد پروردگارشان مسلم است و هیچ گونه ترس و غمى براى آن‌ها از (آینده و گذشته) نیست (و هر کدام از پیروان ادیان که در عصر و زمان خود بر طبق وظائف خویش عمل کرده‌اند مأجورند).
نگاه قدسى انسان مؤمن به جهان، او را در زندگى جهت و هدف بخشیده، از احساس دردناک پوچى می‌رهاند و قدرت رویارویى با هر گونه فشار را به او می‌بخشد: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـذَا بَـطِلاً سُبْحَـنَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ;(و می‌گویند:) بار الها! این‌ها را بیهوده نیافریده اى; منزهى تو! ما را از عذاب آتش نگاه دار».
«یَـعِبَادِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِـَایَـتِنَا وَ کَانُواْ مُسْلِمِینَ; اى بندگان من امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگین مى‌شوید. همان کسانى که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند.»
اولیاء و دوستان راستین خدا از هر گونه وابستگى و اسارت به جهان ماده آزاداند، و زهد به معنى حقیقی‌اش بر وجود آن‌ها حکومت می‌کند نه با از دست دادن امکانات مادى جزع و فزع می‌کنند و نه ترس از آینده در این گونه مسائل افکارشان را به خود مشغول می‌دارد; بنابراین غم‌ها و ترس‌هائى که دیگران را دائما در حال اضطراب و نگرانى نسبت به گذشته و آینده نگه می‌دارد در وجود آن‌ها راه ندارد... روحشان بزرگ‌تر و فکرشان بالاتر از آن است که این گونه حوادث، در گذشته و آینده در آن‌ها اثر بگذارد به این ترتیب امنیت و آرامش واقعى بر وجود آن‌هاحکم‌فرماست.
ب. ایمان به آیات خدا: «یَـعِبَادِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِـَایَـتِنَا وَ کَانُواْ مُسْلِمِینَ; اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگین مى شوید. همان کسانى که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند.»
منظور از آیات همه آن چیزهایى است که بر وجود خداى تعالى دلالت می‌کند چه پیغمبر باشد، چه کتاب، چه معجزه و چه چیزهاى دیگر.
ج. ایمان به معاد: انسانى که معاد را قبول دارد زندگى او هدف‌دار است و براى رسیدن به هدف که همان رستگارى و سعادت ابدى است تلاش می‌کند و در این راه تمام مشکلات را به جان می‌خرد چون می‌داند که پاداش این سختی‌ها به او داده می‌شود لذا تحمل گرفتاری‌ها برایش آسان است; «مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَعَمِلَ صَــلِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آن‌هاست، و نه غمگین خواهند شد».
د. ایمان به رزاق بودن خدا: «...وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَآءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ; و اگر از فقر می‌ترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بى نیاز می‌سازد; (و از راه دیگر جبران می‌کند;) خداوند دانا و حکیم است».
یکى از فرمان‌هایی که على(ع) در مراسم حج سال نهم هجرت، به مردم مکه ابلاغ کرد این بود که از سال آینده هیچ یک از مشرکان حق ورود به مسجدالحرام را ندارند; بعد از ابلاغ این دستور مسلمانان ترسیدند که اجراى این حکم باعث کسادى بازارهایشان می‌شود; لذا خداى تعالى ساکنان مکه و آن کسانى که در موسم حج در مکه تجارت داشتند را بشارت می‌دهد که از اجراى حکم نترسید، خداوند به زودى شما را از فضل خود بى نیاز می‌کند.
5. مطالعه تاریخ زندگى انسان‌های بزرگ
داستان زندگى شجاعانه پیامبران از عوامل آرامش شمرده شده است: «وَ کُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَآءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَ جَآءَکَ فِى هَـذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ; ما از هر یک از سرگذشت‌های انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم، (و اراده‌ات قوى گردد.) و در این (اخبار و سرگذشت‌ها،) براى تو حق، و براى مؤمنان موعظه و تذکر آمده است».
تثبیت قلب پیامبر(ص) و تقویت اراده او که در این آیه به آن اشاره شده یک امر کاملاً طبیعى است زیرا مخالفت‌های سرسختانه دشمنان لجوج و بى رحم خواه‌ناخواه در قلب پیامبر(ص) اثر می‌گذاشت که او هم انسان و بشر بود اما براى اینکه هرگز کمترین گرد و غبار نومیدى و یأس بر قلب پاک او ننشیند و اراده آهنینش از این مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها به ضعف نگراید خداوند داستان‌های انبیا و مشکلات کار آن‌ها و مقاومت‌هایشان را در برابر اقوام لجوج و پیروزى آن‌ها را یکى پس از دیگرى شرح می‌دهد، تا روح و دل پیامبر(ص) و همچنین مؤمنانى که دوشادوش او در این پیکار بزرگ شرکت دارند، هر روزى قوی‌تر از روز قبل باشد.
یاد اولیاى پاک الهى، خود نوعى یاد خدا بوده، آرامش برخاسته از آن را در پى دارد; از این روى امام صادق(ع) در تفسیر آیه 28 رعد/ 13 می‌فرماید: دل‌ها با یاد محمد(ص) آرام می‌گیرد که یاد او همان یاد خداوند است.
6. توکل
«وَ قَالَ مُوسَى یَـقَوْمِ إِن کُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّسْلِمِینَ; موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده‌اید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید.»
تمام هستى تحت قدرت و فرمان خداست «...بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَىْء قَدِیرٌ; حکومت جهان هستى به دست اوست و او بر هر چیز تواناست.» و تمام مصائبى هم که در زمین رخ می‌دهد همچون زلزله‌ها، سیل‌ها، طوفان‌ها، مرگ و میرها و... همه آن‌ها از قبل مقدر شده است:
«مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَة فِى الارْضِ وَ لاَ فِى أَنفُسِکُمْ إِلاَّ فِى کِتَـب مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَآ إِنَّ ذَ لِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکَیْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَـکُمْ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَال فَخُور ; هیچ مصیبتى (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمی‌دهد مگر اینکه همه آن‌ها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است; و این امر براى خدا آسان است. این به خاطر آن است که براى آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید; و خداوند هیچ متکبر فخرفروشى را دوست ندارد.»; بنابراین باید تنها بر او توکل کرد و از او استمداد طلبید:
«وَ لاَ تُطِعِ الْکَـفِرِینَ وَ الْمُنَـفِقِینَ وَدَعْ أَذَهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ وَکِیلاً; و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاى آن‌ها اعتنا منما، بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامى و مدافع (تو) است».
تاریخ می‌گوید: پیامبر(ص) و مؤمنان نخستین همچون کوه در مقابل انواع آزارها ایستادگى به خرج دادند و هرگز ننگ تسلیم و شکست را نپذیرفتند و سرانجام در اهداف خود پیروز شدند. دلیل این مقاومت و پیروزى همان توکل بر خدا و اعتماد بر ذات پاک او بود، خدایى که همه مشکلات در برابر اراده‌اش سهل و آسان است.
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاى *** نبرد رگى تا نخواهد خداى
آرى کافى است که پشتیبان و پناهگاه انسان چنین خدایى باشد. «...وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ; از خدا بپرهیزید. و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند».
روشن است منظور از توکل این نیست که انسان به بهانه واگذارى کارش به خدا شانه از زیر بار مسؤولیت‌ها خالى کند و یا تسلیم حوادث گردد، بلکه منظور این است که در عین به کار گرفتن تمام قدرت و نیرو اولاً توجه داشته باشد که آنچه دارد از خود او نیست و از ناحیه دیگرى است و به این وسیله روح غرور و خودبینى را در خود بکشد و ثانیاً هرگز از بزرگى حوادث و مشکلات نهراسد و مأیوس نشود و بداند تکیه گاهى دارد که قدرتش بالاترین قدرت‌هاست.
7. عمل صالح
کسانى که اعمال صالح انجام می‌دهند و مطیع فرمان خدایند چون به وظیفه خود عمل کرده‌اند اضطراب و نگرانى ندارند: «...مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ عَمِلَ صَــلِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ;هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است; و هیچ گونه ترس و اندوهى براى آن‌ها نیست».
8. تسلیم بودن در برابر خدا
اگر انسان خود را عبد و خداى متعال را مولى و مالک خود بداند همواره تسلیم فرمان اوست و هیچ گاه از فرمان او سرپیچى نمی‌کند در نتیجه احساس می‌کند مولایش از او راضى است و همین باعث آرامش خاطر او می‌شود: «بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; آرى کسى که روى خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است; نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمگین می‌شوند».
9. انفاق
تأکید فراوان آموزه هاى دینى بر هم یارى با دیگران و کمک مالى و معنوى به آن‌ها در قالب انفاق، صدقه، هدیه، ایثار، گذشت، عفو، بخشش و... در این جهت قابل فهم است. این اعمال افزون بر تقویت حس نوع دوستى در نهاد انسان، حالت‌های انفعالى نفرت و کینه‌توزی و انگیزه هاى ستم و تجاوز و تمایل به خود خواهى را ریشه کن می‌سازد. در نتیجه از فشارهاى روحى و روانى انسان می‌کاهد: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لاَ یُتْبِعُونَ مَآ أَنفَقُواْ مَنًّا وَ لاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، سپس به دنبال انفاقى که کرده‌اند، منّت نمی‌گذارند و آزارى نمی‌رسانند، پاداش آن‌ها نزد پروردگارشان (محفوظ) است; نه ترسى دارند، و نه غمگین می‌شوند».
10. خدامحورى و استقامت بر آن
کسى که در همه امور زندگی‌اش خدا را محور قرار دهد آرامش خاصى بر زندگى او حکم‌فرماست زیرا بر محور استوارى تکیه کرده است: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَـمُواْ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; کسانى که گفتند: «پروردگار ما «الله» است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین می‌شوند».
11. پیروى از هدایت خداوند
اطاعت از خداوند حس انتساب و استناد به خدا را همواره در انسان زنده کرده و او را از احساس بى هویتى می‌رهاند. «...فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاىَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; ... هر گاه هدایتى از طرف من براى شما آمد، کسانى که از آن پیروى کنند، نه ترسى بر آن‌هاست، و نه غمگین شوند».
12. پرداخت زکات
انجام واجبات و اداى حقوق الهى حس بندگى و قرب به خدا را در انسان زنده نگه می‌دارد و باعث آرامش خاطر و حس اداى وظیفه می‌شود. «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ وَأَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتَوُاْ الزَّکَوةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است; و نه ترسى بر آن‌هاست، و نه غمگین می‌شوند».
13. تحمل فشارهاى روحى در راه خدا
انسان مؤمن چون خداوند را حاضر و ناظر مى‌بیند لذا به خاطر توجه به او تمام ملامت‌ها و تمسخرهاى دشمنان را تحمل می‌کند: «أَهَـؤُلآَءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاَ یَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَة ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَخَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَلآَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ; آیا این‌ها(و این وماندگان بر اعراف) همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند به خاطر ایمان و بعضى اعمال خیرشان، آن‌ها را بخشید; هم اکنون به آن‌ها گفته می‌شود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسى دارید و نه غمناک مى شوید».
در این آیه شریف به دسته از مؤمنان اشاره نموده که ایمان دارند و داراى حسنات و کارهاى نیک‌اند، ولى بر اثر آلودگی‌ها و پاره اى از گناهان همواره مورد تحقیر دشمنان حق قرار داشتند و می‌گفتند چگونه ممکن است چنین افرادى مشمول رحمت حق واقع شوند، ولى سرانجام روح ایمانى و حسناتى که داشتند، در پرتو لطف و رحمت الهى کار خود را می‌کند و سرنوشت سعادتمندانه‌اى می‌یابند./9191/پ203/ن
ارسال نظرات