آیتالله جوادی آملی:
اعتصام التقاطی به قرآن سبب ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی است
خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: چون قرآن کریم حبل متین است، اگر به آن اعتصام شود، جلوی هر گونه اختلاف را میگیرد، حالا اگر اختلافی بین امت اسلامی به وجود آمد یا به این دلیل است که یا اعتصام نشد، یا اعتصام ضعیف کردند یا به صورت اختلاطی و التقاطی اعتصام کردند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر سهشنبه در درس خارج تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار شد، به ادامه تفسیر سوره مبارکه لقمان پرداخت و گفت: وقتی در ابتدای سوره فرمود «تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ»، در ادامه سوره نیز به بیان حکمتها پرداخت، چون قرآن کریم حبل متین است، اگر به آن اعتصام شود، جلوی هر گونه اختلاف را میگیرد، حالا اگر اختلافی بین امت اسلامی به وجود آمد یا به این دلیل است که یا اعتصام نشد، یا اعتصام ضعیف کردند یا به صورت اختلاطی و التقاطی اعتصام کردند وگرنه اعتصام به این کتاب جلوی هر گونه اختلاف را میگیرد، حقیقت ولایت و حقیقت قرآن یکی است، اکبر بودن قرآن در روایت ثقلین به این است که اولیا الهی به تبعیت قرآن عمل میکنند و بدنشان را تا مرز شهادت برای حفظ حقیقت قرآن فدا میکنند، از این رو قرآن در این دنیا اکبر و بزرگتر میشود.
وی افزود: حکمت در اصطلاح قرآن، غیر از حکمت در اصطلاح حوزه علمیه است، خدای سبحان به ما قدرتی داد که با آن قدرت فکر کنیم و همچنین قدرتی داد که با آن تصمیم بگیریم و روح ما اگر سالم باشد، بین این دو موضوع را هماهنگ میکند، ما در درون یک نیروی اندیشه داریم و یک نیروی انگیزه که اینها کاملا مرزش از هم جدا است، گاه انسان ممکن است چیزی را بفهمد که صد در صد حق است اما به آن عمل نکند، یعنی آن عقل عملی اسیر نفس اماره باشد کاری نمیتواند صورت دهد، چشم و گوش اگر مار و عقرب را ببینید، نمیتواند که فرار کند، اینکه گاه دیده میشود برخی خوب سخنرانی میکنند و کتاب مینویسند که رشوه حرام است و زیرمیزی حرام است اما در موقع عمل خود آن را انجام میدهد به این دلیل است که دانش کاری انجام نمیدهد، از عقل عملی که اسیر است کاری ساخته نیست.
مسؤول اراده عقل عملی است
مفسر برجسته قرآن کریم اظهار داشت: از علم تنها هیچ کاری ساخته نیست، عقل نظری، حوزه دانش و حوزه اندیشه مانند چشم است، مسؤول اراده عقل عملی است، اگر کسی دست و پای عقل عملی خود را بست، هیچ دستوری نمیتواند بدهد تا عقل عملی فعال شود، تمام اندیشهها در زمینه فلسفه و کلام، حکمت عملی و هماهنگی میان این دو به عقل نظری برمیگردد، همه دانشها را عقل نظری درک میکند اما عقل عملی کارش تصمیم و اراده است، فقه حوزه کلیاتی درباره واجب و حرام است، اما کار مجلس قانونگذار، اقتصاددان، جامعهشناس، سیاستمدار و مانند این است که چه باید بکنیم را تعیین میکند که این کار را از یک مقدمه بود و نبود و یک مقدمه باید و نباید استخراج میکند، برای یک سیاستمدار و قانونگذار کار فقهی به تنهایی سازگار نیست، رشته سیاست، تدبیر و مدیریت و اینگونه از علوم انسانی بدون تلفیق باید و نباید و بود و نبود ممکن نیست.
وی با اشاره به آیه «وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّـهِ وَمَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» گوشهای از حکمت در جریان لقمان حکیم بیان میکند، ابتدا شکر الهی را مطرح میکند، فرمود شکر کن و خدا را سپاسگذار باش که هر کس شکر گذاشت، به سود خود شکر میکنند، این شکر تنها این نیست که نعمتت افزون کند، بلکه شکر نعمت شاکر را در حد عالی افزون میکند، اگر شکر کنید، شعور و فهمتان را بالا میبریم، انسان که تنها خوردن و خوابیدن نیست، ما گوهر هستی شما را بالا میبریم «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»، شکر این برکات را هم در پی دارد، اما درباره کفر گاهی تهدید دارد و گاه بدون تهدید است، گاهی اصلا سخن از عذاب نیست مانند آیه محل بحث «وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»، به این معنا که کفر شما اثر ندارد، اما در سوره مبارکه ابراهیم فرمود «وإِن تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّـهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ»، بنای قرآن کریم بر اساس «سبقت رحمته غضبه» است، اما در جایی که کفر در برابر ایمان قرار دارد تهدید میکند.
شرک برهانپذیر نیست
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّـهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» خاطرنشان کرد: در بخشهای دیگر این سوره فرمود شرک برهانپذیر نیست، یا «وَإِن جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا»، چیزی که نیست علمپذیر نیست، زیرا معدوم محض علمپذیر نیست، این شرک اصلا برهانپذیر نیست، شما که این اصنام و اوثان را میپرستید و میگویید ارباب است، لفظ رب را میگویید، مفهوم رب را هم در ذهن دارید، اما این مفهوم رب خالی است، شما هر چه بگردید ربی پیدا نمیکنید: «إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّـهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ»، آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاند نیستند و خداوند برای آن حجتی نفرستاد، اگر رب مفهومی است که زیرش خالی است شما دیگر برهانی ندارید، معدوم محض که برهانپذیر نیست، خالی که برهانپذیر نیست، در آیه 15 فرمود که اگر تلاش کردند که شرک بورزی یعنی کاری که علمپذیر نیست، انجام دهی، از آنان پیروی نکن، این مانند آن است اگر گفته شود که دو ضربدر دو میشود پنج که هیچ برهانی درباره آن نداری از آنان پیروی نکن.
وی با بیان آیه «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ»، اظهار داشت: در این فرمود ما اصول خانوادگی را کاملا حفظ میکنیم و به حفظ دو عمود خانواده توصیه میکند، حفظ دو عمود خانواده را از نظر مسائل اقتصادی واجب میداند و همچنین توصیه به صله رحم میکند، این توصیه به این دلیل است که نظام خانوادگی حفظ شود و حفظ احترام مادر به این دلیل است که دوران بارداری را مادر تحمل میکند و دو سال هم پس از آن شیرخوارگی دارد، در صدر اسلام گاه جوانان مؤمن بودند اما پدر و مادر بودند، که شأن نزول آیات در این زمینه است، توصیه به احترام پدر و مادر میکند، زیرا اول اینکه آنان مجرای فیض الهی هستند و دوم اینکه وقتی خدای سبحان بخواهد به یک چیزی اهمیت بدهد، نام مبارک خود را در کنار آن ذکر میکند، در سوره نساء فرمود مبادا صله رحم را قطع کنید «وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ» اگر نام ارحام در کنار خدای سبحان قرار گرفت، به دلیل اهمیت و تکریم ارحام هستند، بعد فرمود «وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا» به این معنا است که در امور دنیوی با آنان به خوبی رفتار کن اما در امور اخروی به این معنا نیست که در دنیا درباره امور اخروی با آنان با معروف برخورد کند، بعد فرمود هر کس در راه حق است با او هماهنگی کن، «وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ»، اما بدانید بازگشت به سوی من است./914/پ202/ج
ارسال نظرات