دوهفتهنامه الکترونیکی بابالکریمه در پله شانزدهم
خبرگزاری رسا ـ شانزدهمین شماره دوهفتهنامه الکترونیکی بابالکریمه با هدف آشنا کردن نسل جوان با ابعاد شخصیتی کریمه اهلبیت(ع) در فضای مجازی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 16 دوهفتهنامه الکترونیکی باب الکریمه شامل دلنوشته، در حریم حرم، بانوان کریمه، داستان، سخن سردبیر، شعر، معرفی کتاب، سبک زندگی، کرامات کریمه، پوستر و پادکست در فضای مجازی منتشر شد.
بیتالنور، اخبار کریمه، سبک زندگی کریمهها، خبرنامه ، نمایه حجاب، آرشیو، چند رسانهای و زیارت مجازی از دیگر بخشهای این دوهفتهنامه است و در بخش اخبار کریمه آخرین اخبار حرم حضرت معصومه(س) آمده است.
سردبیر نوشت
نامه زیبای امام جواد(ع) به یکی از یاران باوفایش را خواندم: «ای علی بن مهزیار، از خداوند متعال میخواهم که تو را از پیش رو و پشت سر و در همه احوال حفظ کند، خوشحال باش که من امیدوارم خداوند[بلایا را] از تو برطرف کند و از خدا میخواهم سفری را که روز یکشنبه قصد داری، برایت خیر دهد، سفرت را به خواست خدا تا روز یکشنبه تأخیر بینداز، خدا در سفر همراهت و در میان خانواده، جانشینت و در غیاب تو انجام دهنده کارهایت باشد و در پناه قدرت او به سلامت باشی».
آخرش نوشته بود، اگر امام زمان(عج) بخواهد به شما نامه بنویسد، چه مینویسد.
اعیاد ماه رجب است و چه زیبا جواد الائمه(ع) در رابطه با زیارت عمه عزیزشان، کریمه اهلبیت(علیهم السلام) فرموده است: «مَن زارَ قَبرَ عَمَّتی بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ: هر کس قبر عمهام (حضرت معصومه) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است».
هرکس در این ایام به مشهدالرضا«ع» و یا شهر مقدس قم مشرف شد، نایبالزیاره باب الکریمه ایها هم باشد.
رو به قبله تا حرم
در بخش داستان دوهفتهنامه بابالکریمه آمده است: از مدرسه که اومد توی همون پاشنه در وایستاد و با یه شرارت خاصی پرسید: مامان خانم امروز چند شنبه س.
کنار ظرفشویی سرم رو کج کردم و همونطور که دستهام کفی بود و ظرف می شستم گفتم: حالا کفشاتو در بیار بیا تو، نه شما اول بگو امروز چند شنبه س، امروز سه شنبه است، حالا بیا تو عزیزم، کفشاتم یادت نره بذاری توی جاکفشی.
میدود به سمت اتاقش و مطمئنم که یادش رفته کفشهایش را بگذارد توی جا کفشی، با اطمینان کامل هم میتوانم حدس بزنم الان که رسیده به اتاقش کیفش را پرت میکند زیر میز تحریرش و جورابهایش را هم طوری در میآورد که پشت و رو میشوند.
قبل از اینکه سؤال کند شلوار سفیده که روش عکس میکی موس داشت کجاست، خودم بلند میگویم که شلوارت را آویزان کرده ام به جالباسی و با صدای نرم و مادرانه ای خواهش میکنم که اتاقش را همانطور که تمیز و مرتب کرده بودم لااقل تا هفته بعد مرتب نگه دارد .
سفره را گذاشتم روی سنگ اپن آشپزخانه و مثل همیشه آمد و سفره را برداشت و در اتاق پهن کرد، ناهار سبزی پلو با تن ماهی بود، با رغبت و میل خورد، منتظر بودم که مثل همیشه چشمهایش سنگین شود و برود به استقبال یک ساعت خواب بعداز ظهرش، سفره را خودم جمع میکنم، شما برو بخواب.
مگه قرار نبود امروز ساعت 4 بابا بیاد دنبالمون و بریم قم، چرا ولی به بابا مرخصی ندادن که بتونیم بریم، انشاالله هفته بعد میریم، نه، مامان من از همه دوستام خداحافظی کردم و گفتم امروز میخوایم بریم قم، اگر نریم آبروم میره . تازه من کلی برنامه ریزی کرده بودم که وقتی رفتیم حرم توی حرم دعا کنم.
گفتم که انشاالله هفته بعد میریم عزیزم، حتما حضرت معصومه نطلبیده بودند، باید چی کار کنیم تا بطلبن، نمیدونم، تو دعا کن که هفته دیگه بتونیم بریم.
من همین الان دعا میکنم، مامان حرم حضرت معصومه کدوم طرفه، روم نمیشه بهش بگم نمیدونم، سمت قبله رو نشونش میدم و میگم روبه قبله، روبه قبله میشینه و چشمهاش رو میبنده و دستهاش رو بلند میکنه رو به آسمون، نمی دونم چی میگه ولی حتما داره توی عالم بچگی خودش دعا میکنه.
سفره رو جمع میکنم و ظرفهای غذا رو میبرم توی آشپزخونه، برمیگردم نگاهش میکنم، هنوز همونطوری روبه قبله نشسته و چشمهاش بسته ست.
باقیمانده غذا رو میریزم توی یک ظرف در دار و می گذارم توی یخچال، همه ظرفها را میگذارم توی سینک و بر میگردم دوباره به سمت محمد رضا، هنوز چشمهایش بسته است و لبهایش تکان میخورند .
تلفن زنگ میزند، از کنار محمد رضا رد میشوم و گوشی تلفن را از روی میز برمیدارم، پدرش پشت تلفن میگوید که وقتی رییس شان فهمیده که مرخصی را برای سفر زیارتی قم میخواسته نظرش عوض شده و موافقت کرده، خداحافظی میکنم و گوشی را میگذارم.
محمد رضا هنوز روبه قبله است، از پشت بغلش میکنم و در گوشش میگویم: دعات مستجاب شد، برو وسایلت را جمع کن که بابا یک ساعت دیگر میآید تا بریم قم زیارت حضرت معصومه.
نیاز
در بخش دیگری از دوهفتهنامه بابالکریمه با عنوان دلنوشته می خوانیم: رود در پی یافتن دریا آرام و بی صدا جاری میشود و خورشید آسمان را پهنه امن خویش میداند، ابر هیچ محرمی را برتر از زمین برای خالیکردن عقدههایش نمی یابد و من هیچ حریمی را قدیس تر از این ضریح نمیشناسم که پناه ببرم بر پنجرهاش.
سر بر آستانش فرود بیاورم و بشکنم حصار تنهایی را، من به اندازه رود زلال نیستم، ذرهای از روشنایی خورشید را هم ندارم، عقده دلم به اندازه عقدههای ابر پاک نیست، اما دریا و آسمان ذرهای از وسعت مأمن من است و زمین حرمتش را از بانوی من به ارث برده.
قبلهگاه من به اندازه تمام کران بخشنده و کبیر است، مرا جای میدهد در عمق کرامتش، بینصیبم نمیگذارد در تابش انوارش و پاکیاش را روزی به من هدیه میدهد.
مرا هزار امید است و هر هزار نزد این بانو است، من به امید به این دیار پناه میآورم، من از این خاک و این حریم حاجت میخواهم، حاجتی به وسعت کرامت این کریمه.
صحنی به نام هادی علیه السلام
بخش در حریم حرم این دوهفتهنامه به معرفی صحن امام هادی(ع) با عنوان(عتیق) پرداخته است که از این قرار است: که در شمال روضه مبارکه قرار دارد، دارای چهار ایوان است که هر یک از این ایوانها در زمانهای متفاوت و برای دسترسی به مکانی خاص از حرممطهر ساخته شدهاند.
تصاویر بسیار قدیمی ازحرم حضرت معصومه(س) را که نگاه کنیم، تک صحنی را میبینیم با یک ساختمان که اطرافش عمدتا زمینهای رها شده قرار دارند.
این صحن، صحن عتیق است که قدیمیترین صحن حرم اختالرضا(ع) بوده و زائران حضرت در سالهای بسیار دور، تنها از این صحن به زیارت ضریح مطهر میرفتند.
البته امروزه صحن عتیق در اقدامی بسیار ستودنی از سوی تولیت و مسؤولین حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به صحن امام هادی(ع) تغییر نام داده است.
صحن امام هادی(عتیق) که در شمال روضه مبارکه قرار دارد، دارای چهار ایوان است که هر یک از این ایوانها در زمانهای متفاوت و برای دسترسی به مکانی خاص از حرم مطهر ساخته شدهاند.
مهمترین ایوان و البته اولین ایوان این صحن، ایوان طلا است که محل ورود به روضه مطهر نیز هست، این ایوان امروزه در میان زائران حضرت فاطمه معصومه(س) جایگاه بسیار ویژهای دارد و به نوعی طنینانداز خاطرات ایوان طلای حضرت رضا(ع) است.
ایوان شمالی صحن که محل ورود به مدرسه فیضیه است، ایوان غربی جهت ورود به مسجد اعظم و صحن مسجد اعظم و ایوانی هم که در شرق ساخته شده است، جهت ورود به صحن مبارک امام رضا(اتابکی) در این صحن ساخته شدهاند.
در اطراف این صحن که شاهبیگى بیگم دختر شاه اسماعیل صفوى در سال 925 هـ ق آن را به همراه ایوانهایش به صورت مربع با سه ایوان ایجاد کرده، حجرههای متعددی علاوه بر ایوانها قرار دارد.
این صحن و ایوانها همچنان بر جاى بود تا در روزگار فتحعلى شاه ظاهر آن را تغییر دادند و به شکل هشت ضلعى نامنظم در آوردند، از سال 1377 تعمیرات اساسى در این صحن و مقابر اطراف آن آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
بهبودی پارگی عصب سیاتیک
در بخش کرامات کریمه دوهفتهنامه بابالکریمه چنین آمده است: یکی از خدمتگزاران حرم مطهر و از کفشداران افتخاری آستانه مقدسه به نام سید علی میر یونسی نقل می کردند: چند سالی است که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) خدمت میکنم، در یک حادثه تصادف، پای فرزندم از ناحیه استخوان زانو و کشکک ران آسیب و مورد عمل جراحی قرار گرفت.
بعد از عمل و بازکردن آتل متوجه شدیم که عصب پای پسرم آسیب دیده است، نزد جراح ارتوپد رفتم، وقتی که معاینه کرد، گفت: باید نوار عصب گرفته شود، نوار تهیه شد، دکتر معالج گفت: عصب سیاتیک او قطع شده و باید پیوند داده شود، لحظهای یأس و ناامیدی سراپای وجودم را گرفت، گفتم: یک بچه یازده، دوازده ساله با قطع شدن عصب سیاتیک مشکلات زیادی را برای ما به وجود خواهد آورد.
با معرفی دکتر مشیرآبادی(دکتر ارتوپد) نزد دکتر ستوده، جراح اعصاب رفتیم، دکتر ستوده با مشاهده نوار عصب و معاینات دقیق گفت: عصب سیاتیک آسیب دیده است و بعد از پانزده روز فیزیوتراپی باید مجدداً نوار عصب گرفته شود، در همین فاصله که دکتر انجام فیزیوتراپی را تجویز کرده بود، در حرم مطهر حضرت معصومه(س)، از همکاران کفشدار خواستم که از حضرت بخواهند فرزندم شفا بگیرد.
مداح اهلبیت(ع) آقای عرب نژاد مرتب برای او ختم اَمن یجیب میگرفت و از خانم شفای بچه را میخواست، خودم نیز با زبان قاصر از حضرت کمک میطلبیدم، به لطف و عنایت بی بی و دعای خیر عزیزان خادم و مداحان اهلبیت(ع)، تاکنون بدون عمل جراحی، بهبودی نسبی حاصل شده است. امیدوارم تمامی بیماران شیعه، شفای کامل یابند.
شماره شانزدهم دوهفتهنامه الکترونیکی بابالکریمه همراه با شمارههای قبلی این دوهفتهنامه در پایگاه اینترنتی بابالکریمه قابل مشاهده است و علاقهمندان میتوانند برای مشاهده و استفاده از مطالب آن به نشانی اینترنی www.babolkarimeh.com مراجعه کنند./907/ت302/ی
ارسال نظرات