مهدویت و انقلاب اسلامی؛
انتظار راز نهفته در بقای تشیع است
خبرگزاری رسا ـ استاد حوزه علمیه و پژوهشگر مهدویت از انتظار به عنوان بهترین راز نهفته بقاى تشیع نام برد و گفت: روح انتظار کالبد شیعه را لبریز کرده است و پیوسته او را به تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا مىدارد.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در فاصله چند روز مانده به میلاد امام زمان(عج) و نامگذاری این روز به نام مهدویت و انقلاب اسلامی و با توجه به اینکه انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است بر این شدیم تا نقش فرهنگ انتظار و انقلاب را در گفتوگو با کارشناسان این عرصه پیگیری کنیم؛ از این رو در گفتوگویی با حجتالاسلام رحیم کارگر، استاد حوزه علمیه و پژوهشگر مهدویت به بررسی این موضوع پرداختیم.
رسا ـ در ابتدا به عنوان نخستین سؤال بفرمایید که نقش مهدویت در پیروزی انقلاب اسلامی تا چه اندازه بوده است؟
در یک رهیافت توصیفى از ریشهها و عوامل وقوع انقلاب اسلامى ایران، مىتوان به مؤلفهها و گزارههاى مختلفى اشاره کرد; مانند اسلام ستیزى رژیم پهلوى، گسترش فساد، ظلم و بى عدالتى، توسعه و نوسازى ناقص و نامتناسب، استبداد و اختناق مداوم، استبداد و سرکوبى آزادى خواهان، عوارض حکومت تحصیلدار، استحکام باورها و اعتقادات ارزشى مردم.
در این میان، یک عامل فکرى و ایدئولوژیکى که از دید تیزبین نظریه پردازان و نویسندگان داخلى و خارجى پنهان نمانده، مساله «غیبت امام زمان (عج)» و «انتظار ظهور منجى عالم بشرى» است. به نظر آنان، این باور و اعتقاد، زمینهساز تغییر نگرش و رفتارهاى مردم ایران، تقویتبنیانهاى فکرى و فرهنگى جامعه، گسترش روزافزون اندیشههاى اصلاح طلبانه، تلاش و کوشش براى تغییر و تحول، عدم پذیرش حاکمیتهاى سیاسى، داشتن امید و آرزو براى پیروزى در نهایت قیام و انقلاب علیه بى عدالتىها و زمینه سازى براى انقلاب جهانى مهدى موعود، بوده است.
فرضیه علمى قابل طرح در مورد انقلاب اسلامى ایران، این است که عوامل مختلف اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، مذهبى در شروع و پیروزى انقلاب نقش داشته است. یکى از گزارههاى اصلى و مورد قبول عدهاى از نظریه پردازان انقلاب، عامل مذهب است که در بطن آن، «انتظار»، به وضوح دیده مىشود؛ نقش و تاثیر اساسى «انتظار» در شکلگیرى مبانى فکرى و ایدئولوژیکى انقلاب، غیر قابل انکار و تردید است.
با توجه به مؤلفههاى ظلم ستیزى انتظار، عدم مشروعیتحاکمان سیاسى، نصب عام فقیهان براى نیابت از امام عصر(عج)، امید به اصلاح و تعالى جامعه و نابودى مظاهر ظلم و فساد، غصب حق حاکمیت ائمه علیهم السلام، محرومیت جامعه از فیض حضور امام، زمینه سازى براى تعجیل فرج، مىتوان گفت که مساله «انتظار» - به طور مستقیم یا غیر مستقیم - محور فکرى و رهبرى انقلاب اسلامى بوده و نقش عمدهاى در شروع و پیروزى آن داشته است.
رسا ـ آثار و پیامدهای مسأله «امامت و ولایت» که یکى از نابترین و مترقىترین نظریات سیاسى - دینى است و ریشهاى عمیق در باورها و اعتقادات شیعیان دارد، چیست؟
اعتقاد به امامت (رهبرى معصوم)، مستلزم آثار، پیامدها و نتایج درخشان و کم نظیرى است که شیعه را از سایر مکاتب و مذاهب، متمایز مىکند. مهمترین اثر و نشانه «ولایت مدارى»، در حکومت و سیاست و حرکتهاى انقلابى و اصلاح طلبانه تبلور پیدا مىکند.
به عقیده شیعه، هر حکومتى غاصب و ظالم است، به هر شکل و در هر قالبى که باشد; مگر آن که امام معصوم علیه السلام یا نایب او، زمام حکومت را در دست گیرد. به همین دلیل شیعه در تاریخ، به طور مداوم، در یک جریان انقلابى مستمر به سر مىبرند، نه آرام مىگرفتند و نه آن را رها مىکردند.
مساله امامت در شیعه، همواره تهدیدى نسبت به قدرت دولتهاى غیر مذهبى بوده است. در شیعه از لحاظ تئورى، حکومت مشروع، متعلق به امامان است.
گفتنى است که یکى از مفاهیم و عناصر پر ارج در بحث امامت، «اعتقاد به مهدویت»، «انتظار ظهور امام غایب» و «تشکیل حکومت جهانى به دست او» است. از آن جا که امامت در نزد شیعه، امرى ضرورى، مداوم و جزء جدایىناپذیر زندگى بشرى است، نمىتوان محدودیت و پایانى براى آن قائل شد. از این رو امتداد امامت، در «مهدویت» و غیبت امام دوازدهم تجلى یافته است.
«مهدویت» جایگاهى بس والا و ارجمند درفرهنگ ناب شیعه دارد؛ شیعه، حیات و بالندگى خود را مدیون آن است و با آن زندگى و رشد مىکند، نفس مىکشد، امید و آرزو و رستگارى دارد، نور و روشنایى مىگیرد و هدایت و راهنمایى مىشود.
شیعیان همواره از سوى حاکمان ظالم و دین ستیز، مورد آزار و اذیت قرار مىگرفتند و حیات دینى و معنوىشان در معرض خطر بود، از این رو باید به جایى اتکا مىداشتند، فرهنگ و مذهب خود را حفظ مىکردند، اندیشهها و تفکرات خود را تعالى مىبخشیدند و در طوفان حوادث باقى مىماندند. به طور قطع مىتوان گفت: این نقطه اتکاء و مرکز الهام بخش، فرهنگ زنده «مهدویت» بوده است.
برنارد لوئیس در مقاله خود به نام «شیعه در تاریخ اسلام» مىگوید «سرکوبى بسیارى از قیامها و ناپدید شدن رهبران آنها، باعث ظهور ویژگى دیگرى در دکترین شیعى شد و موضوعات و مسائلى چون مساله «غیبت و رجعت» رهبر شیعیان حضرت مهدى، آخرین امام شیعیان به وجود آمد. پیروان وى معتقدند که وى نمرده; بلکه مخفى شده و به زودى از مخفى گاه خود باز خواهد گشت و این از اساسىترین قسمتهاى این اعتقاد به شمار مىرود. این منجىگرى تبدیل به یکى از جنبههاى اساسى اسلام تشیع شد».
رسا ـ نظریه انتظار چه نقشی در تفکر شیعه دارد و مفاهیم و مؤلفههای آن کدام است؟
شاخصه و ویژگى عمده «اعتقاد به مهدویت» انتظار و آمادگى مداوم و آگاهانه براى ظهور امامى است که از دیدگان همه غایب بوده و در صدد نابودى ظلم، ستم، فساد، تباهى، بى دینى و انحراف از جهان است. شهید سید محمد باقر صدر مىنویسد «مهدویت، تبلور یک الهام فطرى است که مردم، از دریچه آن، روز موعود را مىبینند. مهدى (عج) تنها یک اندیشه نیست که ما، در انتظار ولادت او باشیم و یک پیشگویى نیست که به امید مصداق آن نشسته باشیم، بلکه مهدى یک واقعیتخارجى و آماده باش است که ما منتظر عملیات او هستیم.
تفکر «نفى هر نوع ظلم و ستم»، اینک در شخص پیشواى منتظر که به زودى ظهور خواهد کرد، تجسم یافته است، شخصیتى که به همه قدرتها، «نه» مىگوید و تعهدى نسبت به هیچ حاکم ستمگرى ندارد» .
نظریه بى بدیل انتظار، به عنوان نقطه محورى مباحث کلامى و اعتقادى شیعه، بنیان مستحکم علوم دینى (فقه، حدیث و...) ، روح حیات سیاسى - اجتماعى شیعیان، اساس باورهاى آنان و الهام بخش حرکتهاى دینى و اصلاح طلبانه به شمار مىرود.
انتظار داراى مفاهیم و مؤلفههاى زیادى است که در صحیفه علمى و عملى جهان تشیع، به روشنى مکتوب و مضبوط مىباشد، از جمله:
نفى وضع موجود (فساد، ظلم، بى عدالتى و تباهى)
طرد و عدم پذیرش حکومتهاى سیاسى (نامشروع دانستن آنها)
اصلاحطلبى و امید به زندگى بهتر (فرج و گشایش)
تلاش و کوشش براى پیشرفت و ترقى
قیام، انقلاب و نهضت مداوم و فعال
تشکیل حکومتهاى مشروع و دینى
عدم انقیاد و سازش در برابر ظالم و مفسدان
با توجه به این امور، به صراحت مىتوان گفت که «از بهترین رازهاى نهفته بقاى تشیع، همین روح انتظارى است که کالبد شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او را به تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا مىدارد.
به تعبیر دکتر على وردى (استاد جامعه شناس دانشگاه بغداد)، تشیع آتشفشان خاموش کوهسار اسلام است که گاه و بى گاه، دود، بخار، لرزه و تکان اندکى پدید مىآورد و همین تاثیر اندک، ریشه تمام انقلابات دنیاى اسلام است».
انتظار نمایانگر دو موضع نفى و اثبات است و موضع اثباتى آن همواره سازنده، نشاط آور، امید برانگیز و تحرک بخش مىباشد، اما موضع نفى آن، مخرب، انحرافى و خطرناک است و همواره موجب عقب ماندگى معتقدان به آن شده است.
مساله انتظار حکومتحق و عدالت «مهدى» و قیام مصلح جهانى، در واقع مرکب از دو عنصر است، عنصر نفى و عنصر اثبات. عنصر نفى، همان بیگانگى از وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر این دو جنبه، در روح انسان، به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. این دو رشته اعمال، عبارت است از ترک هر گونه همکارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگیرى با آنان، از یک سو و خودسازى و خودباورى و جلب آمادگى جسمى و روحى، مادى و معنوى، براى شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانى، از سوى دیگر هر دو قسمت، کاملا سازنده و عامل تحرک، آگاهى و بیدارى است» .
«انتظار»، نه تنها جوهره اصلى حیات فکرى شیعه است، بلکه باور به آن، امرى بایسته و واجب است و از بهترین و با ارزشترین اعمال به شمار مىرود. امام زین العابدین علیه السلام فرموده است «انتظار الفرج من اعظم العمل; انتظار فرج، از برترین اعمال است».
انتظار فرج، یکى از عقاید انسانساز و انقلاب آفرین و از مهمترین منابع الهام و شوق دهى براى زمینه سازى جهت ایجاد تحول و تکامل و سوق دادن انسانها به سوى حکومت عدل و ایمان است. از دیدگاه اسلام، به خصوص مذهب حق تشیع، انتظار، همه گاه برانگیزنده، تحرک بخش، جنبش آفرین، سرچشمه شور مقاومت، ایثار و قیام و حرکت مستمر است.
رسا ـ نظریههای موجود درباره انتظار را باز گو کنید.
رسا ـ تفاسیر و برداشتهای مختلفی به رغم روشنى و قطعیت نظریه اصیل «انتظار»، از آن ارائه شده است، این نظریهها کدامند؟
بخش عمده این برداشتها، مربوط به فهم علما و دانشمندان و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم شیعیان از مساله «انتظار» است. دو برداشت اصلى و عمده، در این زمینه، عبارت است از:
- انتظار، به معناى قیام و انقلاب علیه دولتهاى ظالم و غاصب، مبارزه با فساد و تباهى براى زمینه سازى ظهور امام زمان (عج) و شکلدهى به حرکتهاى اصلاح طلبانه و سازنده است.
- انتظار، به مفهوم انزوا، بى تفاوتى و بى اعتنایى نسبتبه حکومتهاى نامشروع و یا عدم توجه به فساد و انحرافات موجود در جامعه و انتظار رکود آفرین براى ظهور امام غایب است.
این برداشتها، حتى در نحوه سلوک علما با حاکمان و نگرشها و رفتارهاى سیاسى آنان، تاثیر زیادى داشته است.
نویسندهاى، با استفاده از رأى «وبر» درباره انگیزههاى دینى عمل اجتماعى، تاثیر باور و گرایش شیعى را برنگرشهاى سیاسى متفکران شیعه مذهب، چنین بر مىشمرد:
باورهایى که موجب بروز انگیزه موافقت و همراهى با اقتدار حاکم مىگردد، باورهایى که باعث تشدید تمایلات ستیزهجویانه و مخالفتبا ساختسیاسى مستقر، به منظور از میان برداشتن نظم هنجارى حاکم مىگردد و باورهایى که بى تفاوتى و کناره جویى سیاسى را تقویت مىکند.
شهید مطهرى نیز از یک منظر دیگر، به اختلاف برداشتها از مساله «انتظار» اشاره کرده و آنها را به دو دسته اصلاحى و سازنده و مخرب و باز دارنده تقسیم کرده است: «انتظار فرج، دو گونه است: انتظارى که سازنده است، تحرک بخش است، تعهد آور است، عبادت [است] ، بلکه با فضیلتترین عبادت است، و انتظارى که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است و نوعى اباحىگرى محسوب مىشود.
انتظار ویرانگر، برداشت قشرى از مردم، از مهدویت و قیام و انقلاب مهدى موعود، این است که صرفا ماهیت انفجارى دارد و فقط و فقط، از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حق کشىها و تباهىها ناشى مىشود».
رسا ـ کدام یک از این دو نظریه، برداشت صحیح از فلسفه انتظار است؟
در طول تاریخ شیعه، هر چند این دو برداشت - به ویژه پیش از پیروزى انقلاب اسلامى ایران - نشانهها و آثارى از خود بروز داده است؛ اما با توجه به سیر تحولات سیاسى - اجتماعى ایران و جهان و ضرورت اقدامهاى اصلاح طلبانه و انقلابى، برداشت صحیح از انتظار (قیام و تلاش و کوشش) نظریه غالب در میان شیعه گشت و آثار و نتایجشگفتى نیز به بار آورد.
روحیه اصلاحطلبى و پیشرفت، قیام و انقلاب علیه بى عدالتىها، تلاش و کوشش براى پیشرفت و تکامل، مبارزه جویى با ظالمان و مفسدان، عدم همراهى با حاکمان نامشروع، تشکیل حکومت صالح برداشتهاى صحیح و مجاهدانه از «انتظار» است. این تغییر نگرش، نقش مهم و محورى در پیروزى انقلاب اسلامى ایران، به رهبرى داهیانه امام راحل داشت.
روشن است که در این دوره طلایى، افکار و آراى شیعیان و درک و فهم آنان از مساله انتظار و ارتباط آن با مسائل روز، تغییر کرد و سمت و سوى آگاهانه و انقلابى به خود گرفت. دکتر حمید عنایت، درباره این تغییر و تحولات مىنویسد «در طى صد ساله اخیر، درک شیعه از تمامى این مطالب (غیبت حضرت مهدى و شهادت امام حسین علیه السلام) به تدریج تغییر کرد.
بخشى به جهت هوشیارى ایرانیان و بخشى به دلیل واکنش نسبتبه تغییرات اجتماعى و سیاسى و قسمتى دیگر، به لحاظ سیر تکاملى عقاید شیعه از طریق اجتهاد.
نتیجه آن به طور باورنکردنى، کنارگذاشتن تفسیرهاى دعوت به آرامش و فروتنى (تقیه) و ظاهر شدن روحیه مبارزه و جنگجویى بود. این رویه همان اصطلاح سیاسى کردن افکار مسلمانان کشورهاى دیگر است».
با این تغییر شیوه و نگرش، قطعا راهى انتخاب مىشد که متناسب با شرایط روز و تغییرات زمان و مکان و برداشت صحیح از انتظار (قیام وانقلاب) باشد.
گزینش شیوه مبارزه و عمل انقلابى و اصلاح طلبانه، خط بطلان بر افکار انحرافآمیز و فهم نادرست از غیبت بود که برخى از شیعیان آن را محمل سستى، رکود، ضعف، ترس و همکارى با رژیمهاى ظالم قرار داده بودند.
رسا ـ رابطه انتظار و انقلاب اسلامى ایران چگونه است؟
با توجه به مطالب گذشته، روشن مىشود که پیروزى انقلاب اسلامى ایران، ثمره نگرش و فهم انقلابى، و مجاهدانه و اصلاح طلبانه از انتظار است. دکتر حمید عنایت، یکى از پیشگامان ارائه این مطلب است که در مواردى مختلف، به آن اشاره کرده و عقیده به غیبت را، یکى از عوامل پیروزى انقلاب اسلامى دانسته است:
دو نظریه تاریخى [در میان شیعه] وجود دارد که به طور بالقوه، زمینهساز فرضیه انقلاب ایران مىتواند باشد:
اول عقیده به «غیبت» است، بر این اساس که امام دوازدهم، حضرت مهدى (عج)، در سال 893 م ناپدید (غایب) شد و در نهایت جهت ایجاد عدالت، در دنیا ظاهر خواهد شد.
به طور اصولى، شیعه متوجه شده است که بین این دو تاریخ، عدالت واقعى در دنیا وجود ندارد که به طور بالقوه، نظریهاى انقلابى است.
باورها و دیدگاههاى علما و مردم به ویژه بعد از وقایع مشروطیت به تدریجبه این سمت پیش مىرفت که سکوت، گوشه نشینى و بى تفاوتى نسبتبه مسائل سیاسى و اجتماعى، امرى نادرست و غیرقابل پذیرش است و با فلسفه اصلى غیبت، ناسازگار مىباشد. این روند، در انقلاب اسلامى سال ایران از پانزدهم خرداد تا دوازدهم بهمن، به نقطه عطف و شکوفایى خودرسید و نقش مهمى در جریانات وقایع سیاسى به جاى گذاشت.
اما نقطه شکوفایى و اوج این تفکر، در عصر پیروزى انقلاب اسلامى ایران، نمودار گشت، یعنى، دوران تاریک و پر از ظلم و فساد رژیم پهلوى و آگاهى فزونتر علما و عموم شیعیان، زمینه را براى ظهور و بروز آثار و پیامهاى اصلى «انتظار» فراهمساخت.
این رژیم که به سرعتبه سمت دین ستیزى، ترویج مفاسد، ارزش زدایى، خفقان، استبداد، ... پیش مىرفت، از باورهاى عمیق و درونى مردم متدین غافل بود و به روحیه ظلم ستیزى، شهادتطلبى و اصلاح گرایانه آنان توجهى نداشت; اما آحاد مردم، در پشت گرایش ظاهرى به رسوم وعادات غربى، به اسلام وفادار بودند و این پدیده خلاف قاعدهاى بود که بسیارى از روشنفکران ایرانى و خارجى را بر آن داشت تا تصور کنند که گرایشهاى مذهبى رو به افول است این انقلاب [اسلامى ایران]، در جهت توسعه سطح آگاهى مذهبى به وقوع پیوست که عمق وفادارى به مذهب شیعه را نمودار کرد، اگر این حرکت، به مفهوم مرحله قطعى و نهایى خیزش عمومى، به مانند حلالى براى آن عوامل باشد، نقش مذهب، عنصر اصلى در کل مساله است.
بارزترین مشخصه آن (تفکر سیاسى اسلام شیعى و مساله انتظار)، اجازه قیام علیه حاکمان ظالم است و منشأ این قدرت مذهبى عمدتا انتظار ظهور امام غایب و آمادگى شیعیان براى ایثار، جهاد، مبارزه، اصلاحگرى، و قیام در زمان غیبتبوده است.
رسا ـ نقش رهبری امام خمینى(ره) در پیروزی انقلاب اسلامی و رابطه آن با فلسفه انتظار چیست؟
پیروزى انقلاب اسلامى ایران با رهبرى هوشیارانه و خردمندانه امام خمینى(ره)، نقطه عطفى در جهان اسلام به شمار مىآید. درست، چهارده قرن پس از بعثت آخرین پیامبر الهى، مردى مبارز، آگاه، توانمند و اصلاح گر، رهبرى تودههاى مظلوم و رنج کشیده و بى پناه ایران را بر عهده گرفت و با الهام از سالار شهیدان و برداشت صحیح از انتظار، به مبارزه با حاکمان جور و فساد پرداخت.
قیام اصلاح طلبانه امام خمینى(ره)، تبلور و نماد انتظار مردم براى ظهور نجات دهنده مستضعفان و ستم پیشگان از دست دنیا مداران فاسد و ستمگر بود.
امام راحل با تلفیق چندین مؤلفه مهم، به ویژه با تاکید بر وظیفه انقلابى شیعیان در عصر غیبت، پیام آور تازهاى از انتظار ظهور امام عصر(عج) بود؛ ایشان در راس هرم تفکرات سیاسى شیعه و در کانون مرکزى مبارزه قرار گرفت و هدف اساسى خود را تشکیل حکومت اسلامى قرار داد./979/گ402/ی
ارسال نظرات