ادعای وزیر دولت اصلاحات دروغ از آب درآمد/پاسخ صفار هرندی به عطاء الله مهاجرانی
به گزارش خبرگزاری رسا، به دنبال انتشار مطلبی از عطاء الله مهاجرانی - وزیر ارشاد دولت اصلاحات که چند سالی است در انگلیس به سر می برد - در فضای مجازی که در آن به بهانه نصب مجدد تصویرش در دفتر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تعریض هایی به وزاری ارشاد دولت نهم و دهم صورت گرفته بود؛ محمدحسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم در یادداشتی به ادعاهای مهاجرانی پاسخ داد.
صفار هرندی در این یادداشت با تکذیب ادعای مهاجرانی مبنی بر این که در زمان وزرات وی تصویر وزیر ارشاد دولت اصلاحات به زیر کشیده شده،تاکید کرده است: « بنده اگر چه از زمان حذف تصویر وزیر جاخوش کرده در زیر سایه دولت فخیمه و دلائل این اقدام بی خبرم ، اما برهان قاطعی بر صحت نصب تصاویر وزرای پیشین – بی کم و کاست – داشته ام و این کار شایسته را یادآور « تلک الایام نداولها بین الناس» در کلام الهی می دانم چه مصداق بارز بیان و بازنمایی بدون سانسور تاریخ، خود قرآن است که حتی نام امثال ابولهب را در آن صحیفه نورانی گنجانده است.»
متن کامل پاسخ صفار هرندی به عطاء الله مهاجرانی به شرح ذیل است:
باسمه تعالی
اخیراً در فضای مجازی یادداشتی از وزیر فرهنگ و ارشاد دوره اصلاحات منعکس شده که در آن آقای عطاء مهاجرانی نوشته است: « در خبر ها آمده بود که عکس مرا دوباره بر دیوار سالن کنفرانس وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ، جناب آقای جنتی نصب کرده اند. سایت ها هم تیتر زدند : مهاجرانی به ارشاد بازگشت! که کژتابی این تیتر آشکار است. راستش این ایده از خودم بود! تا با نگاه به عکس ها بدانم روزی دوران وزارت تمام می شود و حداکثر عکس می ماند بر دیوار. نمی دانستم که وزرای پرشور و انقلابی ، آقایان صفار هرندی و حسینی به عکس حمله ور می شوند و عکس را بر می دارند و پیروز می شوند و خود را به ثبت می رسانند...»
در طول سالیان گذشته ، علی رغم تکرار نسبت های خلاف واقع به خود در برخی اطلاع رسانی های روزمره، انگیزه ای برای رفع تهمت از خویشتن نداشته ام و بر این باور بوده ام که « ان الله یدافع عن الذین آمنوا...» و نیز به مصداق کریمه : « و اذا مروا باللغو مرو کراماً» موارد نادرست را به دیده اغماض نگریسته و گاه ،بر مبتدی بودن جعلیات و انتساب های دروغ به خویش ،از ته دل خندیده ام که آخرین نمونه از این دست، شایعه برداشته شدن عکس جناب مهاجرانی از کنار تصاویر وزیران پیشین در دوره خدمتگذاری بنده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
ایشان که در سالهای اخیر ، بیش از ملت خود، مشمول عنایات ویژه پادشاه سعودی و ملکه انگلیس بوده اند، عجیب است که پس از گذشت بیش از چهارسال از پایان دوره تصدی اینجانب در آن وزارتخانه ، تازه به این کشف بزرگ نایل آمده اند؟ و عجیب تر آن که چگونه از خود نپرسیده اند اگر در دوره مسئولیت صفار هرندی ،عکس ایشان به زیر کشیده شده ،دیگر چه نیازی به پایین آوردن آن در دوره وزیر بعدی (دکتر حسینی) بوده است؟ نکند که عادت ایشان به افراط و زیاده روی در برخی موارد عملی به مبالغه در اندیشه و قلم ایشان هم سرایت کرده است؟!
ممکن است گفته شود که دوری ایشان از سرزمین مادری و فاصله هزاران کیلومتری شان از ایران، سبب پذیرش شایعه ای دروغین بوده است. اما مگر امروز ما در عصر حجر زندگی می کنیم؟
در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات که دقایق اخبار و لطائف لحظه ها از نگاه نافذ و کاوشگر خبرنگاران و عکاسان چیره دست پنهان نمی ماند، آیا بهتر نبود به جای حکم راندن در میدان اوهام و خیالات علیه این و آن ، به اخبار و تصاویر جلسات، بویژه آخرین جلسه حضور بنده در سالن کنفرانس دفتر وزیر مراجعه می شد و یا حتی عکسی را مشاهده می کردند که 1 ماه پس از آغاز وزارت دکتر حسینی (تیرماه 89) گرفته شده و در آن ،وزیر وقت در کنار تصاویر وزیران پیشین عکس یادگاری گرفته و گفته اند: « دور نخواهد بود زمانی که عکس ما هم به این تصاویر ملحق شود.» اینها همه در فضای مجازی که قاعدتاً آقای مهاجرانی در آن پرسه مکرر روزانه دارند، موجود است.
بنده اگر چه از زمان حذف تصویر وزیر جاخوش کرده در زیر سایه دولت فخیمه و دلائل این اقدام بی خبرم ، اما برهان قاطعی بر صحت نصب تصاویر وزرای پیشین – بی کم و کاست – داشته ام و این کار شایسته را یادآور « تلک الایام نداولها بین الناس» در کلام الهی می دانم چه مصداق بارز بیان و بازنمایی بدون سانسور تاریخ، خود قرآن است که حتی نام امثال ابولهب را در آن صحیفه نورانی گنجانده است.
اگر قرار بود نام کسانی چون ابلیس، که بر عهد نخستین با خدا و اولیاء او باقی نماندند، از گنجینه تاریخ حذف شود، آنگاه نسل های واپسین، چگونه از خطرها و تهدیدهای کمین کرده در راه آگاه می شدند؟ چرا ما نباید بدانیم که در عصر حکومت عدل علوی ، تعدادی از والیان و کارگزاران حکومتی یا فریفته و مرعوب قدرت شدند و یا حب مال و افزون عیال چنان به جانشان چنگ انداخت که با دل کندن از علی (ع) و پناهنده شدن به کاخ سبز اموی، جیره خوار کاخ نشینان را در نیمه دیگر عمرشان بر زیستن در سایه حکومت مولا ترجیح دادند. این همه از آن رو که عبرت انگیز و درس آموز است ، باید آشکارا و برجسته پیش روی همگان قرار گیرد و تأکیدی مکرر بر این اندرز حکیمانه شود که :
ای بسا ابلیس آدم رو که هست پس به هر دستی نباید داد دست
والسلام
محمدحسین صفار هرندی
/971/د102/ج