۰۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۱:۱۵
کد خبر: ۲۰۰۷۴۷
سبک زندگی اسلامی؛

آموزه‌های دینی در مورد موضوع فرزندآوری

خبرگزاری رسا ـ آیا می‌توان از آموزه‌های دینی به عنوان مشوق‌های فرزندآوری بهره برد؟ اصلا رویکرد دین به موضوع جمعیت چیست؟ برای پاسخ کوتاه به پرسش‌هایی این گونه، در گام نخست باید آموزه‌های دینی را در چارچوب برخی مقدمات و قواعد دسته بندی کنیم.
آموزه‌های دینی در مورد موضوع فرزندآوری
آیا می‌توان از آموزه‌های دینی به عنوان مشوق‌های فرزندآوری بهره برد؟ اصلا رویکرد دین به موضوع جمعیت چیست؟ برای پاسخ کوتاه به پرسشهایی این گونه در گام نخست باید آموزه‌های دینی را در چارچوب برخی مقدمات و قواعد دسته بندی کنیم.

 
نباید از برنامه‌ریزی غفلت شود
در نگاه دینی ما، تحولات اجتماعی قاعده‌مند و سنت‌های الهی هم بر جهان طبیعت و هم بر تحولات اجتماعی حاکمند. یکی از این سنت‌ها آن است که انسان و اراده‌های انسانی در تحولات اجتماعی موثرند؛ بر همین اساس، باور داریم که باید برای زندگی برنامه‌ریزی کنیم.
آموزه‌هایی که به میانه‌روی اقتصادی و برنامه‌ریزی در زندگی سفارش می‌کنند و آیاتی از سوره یوسف که برنامه‌ریزی اقتصادی 14 ساله را به پیامبر خدا نسبت می‌دهند، دلیلی بر این مدعا هستند.

در نگاه و ایدئولوژی اسلام، سبب و علت پدیده‌ها تنها عوامل مادی نیستند و روابط جهان پیچیده‌تر از آن است که در چارچوب نظریه‌های مادی گنجانده و توضیح داده شود؛ به عنوان نمونه:
1. برخی آموزه‌ها ارتباط میان تقوا و گشایش در زندگی و بهره‌مندی از روزی پیش بینی نشده را بیان می‌کنند؛ «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ / إنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً؛ هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت می‌کند. / خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازه‌ای داده است.» 1
2. برخی آموزه‌ها میان تقوای همگانی و بهره مندی از برکات الهی رابطه برقرار می‌کنند؛ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَ الأَرْضِ وَ لَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم آبادی‌ها ایمان آورده و پرهیزگارى کرده بودند، هر آینه برکت‌ها(نیکی‌ها و نعمت‌ها) را از آسمان و زمین بر آنان مى‏گشادیم، ولی [نشانه‏هاى ما را] دروغ شمردند، پس آنان را به سزاى آن‌چه مى‏کردند، گرفتار ساختیم.»2
3. برخی آموزه‌ها به تاثیر استغفار در زیادی نعمت و افزایش توانمندی می‌پردازند؛ «وَ یَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَ لاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ؛ و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او باز گردید تا [باران] آسمان را پی در پی بر شما بفرستد و نیروئی بر نیروی شما بیفزاید، و روی [از حق] بر نتابید و گناه نکنید.»3
«وَ أَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ؛ و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بطلبید، سپس به سوی او باز گردید تا به طرز نیکوئی شما را تا مدت معین [از مواهب زندگی این جهان] بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتی به مقدار فضیلتش ببخشد و اگر [از این فرمان] روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم.»4
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا / یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا / وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا؛ گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است./ [تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد. / و شما را به اموال و پسران یارى کند و برایتان باغ‌ها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد.»5
4. برخی آموزه‌ها صدقه را مایه افزونی و ربا را زمینه‌ساز کاهش و نابودی می‌دانند؛ «یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا وَ یُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَ اللّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ؛ خداوند، ربا را نابودمی‌کند، و صدقات را افزایش می‌دهد و خداوند، هیچ انسان ناسپاس گناه کاری را دوست نمی‌دارد.»6
5. برخی آموزه‌ها گناه را زمینه ساز فساد و تباهی در دنیا می‌دانند؛ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد و تباهی [از زلزله و طوفان و قحطی و بیماری و جنگ و قتل و ناامنی] در خشکی و دریا آشکار شد، به واسطه آن‌چه دست‌های مردم [از گناهان بزرگ] فراهم آورده، تا [خداوند کیفر دنیوی] برخی از آنچه را که انجام داده‌اند به آنها بچشاند شاید بازگردند.»7
6. برخی آموزه‌ها سپاس گزاری از نعمت الهی را عامل فزونی و ناسپاسی را زمینه‌ساز عذاب دانسته‌اند؛ «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ؛ و [همچنین به خاطر بیاورید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»8  

 
رزاق بودن خدواند
یکی از سنت‌های الهی «رزاق بودن» خدای متعال است. خدای باری تعالی تأمین روزی بندگان را پذیرفته و در مقابل، از آنها می‌خواهد که با کلیدهای تلاش، دعا، تضرع و استغفار، درهای روزی را به روی خود باز کنند.
تنگی روزی که برخی جوامع به آن دچار می‌شوند، چه بسا بیشتر به دلیل ضعف تدبیر، گسترش ستم و تبهکاری‌های اجتماعی، سُستی در ارتباط با خدای متعال، ویرانی طبیعت، برگزیدن الگوها و سبک زندگی اسرافی، اشرافی و فردگرایانه و همچنین تنبلی و کم کاری است.
البته گاهی نیز تنگی در روزی و سختی در زندگی، آزمایش و امتحانی الهی و برای افزایش رابطه بین انسان و خدای باری تعالی است. برخی آیات الهی به موضوع روزی دهندگی خدای متعال اشاره دارند. ازجمله؛ «وَ کَأَیِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ و چه بسیارند جنبندگانی که نمی‌توانند روزی خود را برعهده بگیرند، خدا است که به آنها و شما روزی می‌دهد و او است شنوا و دانا.»9
«وَ مَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ؛ کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.»10
به گفته علامه طباطبایی رحمه‌الله این آیات نشانگر این هستند که روزی دادن به آفریدگان بر خدای متعال واجب است؛ زیرا روزی رسانی به آنها از کارهایی است که تنها ویژه خداست و حقی از سوی آفریدگان بر خداوند متعال است.

 
آموزه‌های دینی در مورد افزایش جمعیت
این آموزه‌های دینی را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد:
 
دسته اول: آموزه‌هایی که با آگاهی دادن به رزاق بودن خداوند، نگرانی از فرزندآوری را کنار می‌زنند؛ «وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُم‌ْ خَشْیَة‌َ إِمْلاَق‌ٍ نَحْن‌ُ نَرْزُقُهُم‌ْ وَ إِیَّاکُم‌ْ إِن‌َّ قَتْلَهُم‌ْ کَان‌َ خِطْأً کَبِیرَاً؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزى مى‏دهیم مسلماً کشتن آنها گناه بزرگى است!»11
این آیه و متنهای همسان آن، درباره سقط جنین و فرزندکشی است؛ امّا علتی که برای آن آورده شده، یعنی رزاق بودن خداوند، نسبت به همه انسان‌ها عمومیت دارد؛ البته از این آیه نمی‌توان تشویق به فرزندآوری را برداشت کرد؛ امّا می‌توان دریافت که ترس از نداری و تنگدستی نباید مانع فرزندآوری شود.
در کتاب روایی وسائل الشیعة، چهار روایت در مورد مکروه بودن ترک ازدواج از ترس و بیم تنگدستی و فقر و پنج روایت در مورد مستحب بودن اقدام به ازدواج با وجود فقر و تنگدستی وارد شده است. یکی از آن روایت‌ها، این است؛ امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هر کس ازدواج را از ترس تنگدستی رها کند، به خداوند گمان بد برده است.»12
در این حدیث نیز به روشنی سخن از فرزندآوری به میان نیامده، ولی ترس از تنگدستی هنگام ازدواج، هم درباره هزینه‌های همسر و هم درباره فرزندان پیش می‌آید و امام علیه‌السلام این نگرانی را از مخاطب زدوده و او را از برآوردهای مادی بازداشته است.
ترس از فقر نه تنها مذموم است و بلکه لازم است که با آن مبارزه کرد و ازدواج کرد؛ زیرا خود ازدواج موجب افزایش خیر و برکت و همچنین رحمت می‌شود. قرآن کریم در این باره فرموده: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛ مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید. همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد. خداوند گشایش دهنده و آگاه است!»13
در تفسیر بیضاوی در مورد این آیه شریفه آمده است که این آیه در رد کسانی است که گمان می‌کنند فقر مانع ازدواج است؛ ولی فضل خدای متعال انسان را بی‌نیاز می‌کند؛ رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در خصوص این آیه شریفه فرموده: غنا و بی‌نیازی را از این آیه بجویید.»
روایتی دیگر، به طور مستقیم به همین موضوع پرداخته است؛ امام صادق علیه‌السلام فرمود: «روزی [ویژه خانواده] همراه با زنان و فرزندان است [و می‌رسد].14
 
دسته دوم: روایاتی است که بیان‌گر مباهات پیامبر اسلام صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بر دیگر امت‌ها به دلیل فراوانی جمعیت مسلمانان است؛ روایتی از امام صادق علیه‌السلام رسیده که پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمود: «با دوشیزگان ازدواج کنید... [و فرزند بیاورید!] آیا نمی‌دانید که من روز قیامت به [جمعیت] شما [مسلمانان] حتی به سقط شدگان [از شما] بر [دیگر] امتها مباهات می‌کنم؟!»15
در این دسته از روایات،به چند نکته باید توجه کرد:
1.     پیامبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم این روایات را زمانی فرموده‌اند که مسلمانان بیشتر در تنگنای اقتصادی بوده‌اند و گشایش اقتصادی مسلمانان در زمان خلفا و پس از کشور گشایی سرزمین‌های ثروتمند پیش آمد.
2.     در این روایات از مطلوب بودن ازدواج با فرزندآوری سخن گفته شده است؛ نه مطلوب بودن زیادی فرزند! ولی از پایان روایات که درباره مقایسه عددی امت اسلام با دیگر امت‌ها سخن می‌گوید، می‌توان نتیجه گرفت که بیشتر بودن جمعیت مسلمانان مطلوب است.
3.     اطلاق روایات نشان می‌دهد که پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّ به همه مسلمانان بر دیگر امت‌ها مباهات می‌کند؛ نه با افراد شایسته! یعنی افراد عادی امت هم در این ارزش گذاری شریکند. این جمله «حتی به سقط شدگان هم مباهات می‌کنم!» به روشنی نشان می‌دهد که شایستگی کنونی، ملاک مباهات نیست. حتی مسلمانان گناه کاری که رده‌ای از ایمان را دارا هستند و سرانجام به بهشت خواهند رفت، در روایات این دسته جای می‌گیرند؛ بنابراین، ادعای این‌که مؤمنان گنه‌کار و آسیب دیده اجتماعی مایه مباهات پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم نیستند، هیچ گواهی ندارد.
 
دسته سوم: برخی متون به روشنی، مطلوب بودن زیادی فرزند را بیان کرده‌اند. از امام صادق علیه‌السلام آورده‌اند که پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمود: «زیاد فرزند آورید تا فردا روز [در قیامت] به زیادتی [جمعیت] شما بر [دیگر] امت‌ها چیرگی یابم و [و افتخار کنم]. 16
 
دسته چهارم: برخی روایات فرزندآوری مسلمانان را به دلیل آن‌که زمینه ساز تسبیح بیشتر خداوند و زنده کردن یاد اوست، مطلوب می‌دانند؛ امام صادق علیه‌السلام فرمود: «آن گاه که یوسف علیه‌السلام با برادرش(بنیامین) دیدار کرد، [به او گفت: ای برادرم! پس از [غم جدایی] من‌، چگونه توانستی با زنان ازدواج کنی؟» پس بیامین گفت: «همانا پدرم مرا فرمان داد [و] گفت: اگر بتوانی [کاری کنی که] برای تو فرزندانی باشد که زمین را با تسبیح [خدواند] سنگین کنند، چنان کن!»17
در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نیز آمده که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمود: «چه چیز مومن را از اینکه [همسر و] خانواده‌ای برگزیند، باز می‌دارد؟! امید است خداوند فرزندی به او روزی کند که زمین را با [گفتن] لا اله الا الله سنگین کند.»18
 
در اینجا هم توجّه به دو نکته مهم است:
1.     در این روایات، علت مطلوب بودن فرزندآوری، احتمال پدید آمدن نسلی که لا اله الا الله یا تسبیح بگویند، بیان شده است؛ نه تحقق بیرونی آن. به بیان دیگر، آنچه برای پدر و مادر امکان پذیر است و به آن تکلیف شده‌اند، انگیزه و تلاش برای فرزندآوری و پرورش نسلی با این ویژگی است و همین تلاش در نزد خداوند مطلوب است و پاداش دارد؛ بنابراین، اگر پدر و مادر با انگیزه به دست آوردن نسلی تسبیح گو فرزند آورند؛ امّا به دلیل عواملی بیرون از اختیار آنان، فرزند چنان ویژگی را نیابد، پدر و مادر وظیفه خودشان را به جای آورده‌اند و پاداش می‌گیرند.
 
دسته پنجم: برخی روایات فرزندان نابالغ و حتی جنین را شفاعت گر پدر و مادر و دارای سود معنوی برای آنان دانسته‌اند یا برای نگهداری از فرزند پاداش‌هایی برشمرده‌اند. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «همانا فرزندان [نابالغ] مسلمانان در نزد خداوند، شفاعت گر و شفاعت پذیرفته شده نام گرفته‌اند.»19
امام علی علیه‌السلام درباره بیماری‌ای که به کودک می‌رسد، فرمود: «همانا آن [بیماری] و کفاره‌ای برای [گناهان] پدر و مادر اوست.»20
از مجموع پنج دسته روایات پیش گفته، هم مستحب بودن فرزندآوری و هم مطلوب بودن زیادی فرزند به دست می‌آید و چنان که گذشت، ترس از تنگدستی هم این مطلوب بودن را از بین نمی‌برد.
 
منابع:
 
[1]. طلاق، آیات2و3
[2]. اعراف/96
[3]. هود/52
[4]. هود/3
[5]. نوح/10-12
[6]. بقره/276
[7]. روم/41
[8]. ابراهیم/7
[9]. عنکبوت/60
[10]. هود/6
[11]. اسراء/31
[12]. کافی/ج5/ص330
[13]. نور/32
[14]کافی/ج5/ص330
[15]. کافی/ج5/ص334
[16]. کافی/ج6/ص2
[17]. کافی/ج5/ص329
[18]. وسائل الشیعه/ج20/ص14
[19]. کافی/ج6/ص3
[20]. من لایحضره الفقیه/ج3/ص482

عقیل مصطفوی مجد
975/702/ر
 
ارسال نظرات